گنجور

۵ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ سدی میگوید: سبب نزول این آیت آن بود که روز بدر، اخنس بن شریق و بو جهل بیکدیگر رسیدند. اخنس گفت: یا ابا الحکم! این ساعت منم و تو، و کس سخن ما نمی‌شنود. براستی با من بگو که: این محمد راستگوی است یا دروغ زن؟ بو جهل گفت: اکنون که راستی می‌پرسی، و اللَّه ان محمّدا لصادق، و ما کذب محمّد قط، و اللَّه که محمد راستگوی است، و هرگز دروغ نگفت، اما چون بنو قصی لوا و سقایه و حجابت و نبوت ببرند، باقی قریش را چه بماند؟ و اگر ما او را تصدیق کنیم، ما را تبع وی باید بود، و ما هرگز تبع بنی عبد مناف نبودیم. پس رب العالمین در شأن ایشان این آیت فرستاد. و روایت کنند از علی (ع) که ابو جهل بمصطفی (ص) رسید، و با وی مصافحت کرد، و گفت: انّا لا نکذبک یا محمّد، و لکن نکذب ما جئت به، فأنزل اللَّه هذه الآیة.

مقاتل گفت: در شأن حارث بن عامر بن نوفل بن عبد مناف بن قصی فرو آمد.

این حارث بآشکارا تکذیب رسول میکرد، و بر دیدار کفار وی را ساحر و شاعر و مجنون میخواند، باز چون خالی گشت با اهل بیت خویش گفت: ما محمّد من اهل الکذب، و انی لأحسبه صادقا. و نیز چون رسول خدا را دیدی گفتی: یا محمّد! ما میدانیم که آنچه تو می‌گویی راست است و درست، و تو خود هرگز دروغ نگفتی، لکن ما مشتی ضعیفان و زیر دستان عرب‌ایم، ترسیم که اگر اتباع تو کنیم عرب ما را زبون گیرند، و خوار کنند، و از زمین خویش بیرون کنند، و ما طاقت آن نداریم. همانست که در سورة القصص گفت: إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدی‌ مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا. رب العالمین در شأن وی این آیت فرستاد: قَدْ نَعْلَمُ ما میدانیم إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذِی یَقُولُونَ بأنک کاذب و ساحر و مجنون. ما میدانیم که گفت و طعن کافران ترا اندوهگن میکند. قراءت نافع لیحزنک بضم یاء است، و معنی همانست.

آن گه مصطفی را تسلیت و خرسندی داد، گفت: فَإِنَّهُمْ لا یُکَذِّبُونَکَ یا سید! ایشان نه ترا دروغ زن میگیرند، که ایشان صدق تو و امانت تو نیک شناخته‌اند بروزگار گذشته، و اگر چه بظاهر تکذیب میکنند، بباطن میدانند که تو پیغامبری و راستگویی، لکن سخن مرا دروغ میشمارند، و میدانند که راست است. نافع و کسایی یُکَذِّبُونَکَ باسکان کاف خوانند، معنی آنست که: لا یجدونک کاذبا، هر چند که ترا دروغ زن میخوانند، دروغ زن نه‌ای، و ترا دروغ زن نمی‌یابند، و نمی‌توانند که بهیچ حیلت بر تو دروغ درست کنند، لکن ایشان کافران‌اند و ستمکاران بر خویشتن، که سخنان اللَّه دروغ میشمارند بشوخی، پس از آنکه دانسته‌اند که راست است. این همچنانست که جای دیگر گفت: وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا. قال الزجاج: کذّبته، اذا قلت له کذبت، و أکذبته اذا رأیته ان ما اتی به کذب».

وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ کافران مکه در اذی رسول (ص) و در تکذیب وی بیفزودند، و رب العالمین در تسلیت و تعزیت بیفزود، گفت: پیش از تو رسولان را هم تکذیب کردند، و رنج نمودند به تنهای ایشان. لختی را سوختند و کشتند، و لختی را پاره بدو نیم کردند. ایشان صبر کردند بر آن اذی قوم خویش، تا آن گه که ایشان را نصرت دادیم، و قوم ایشان هلاک کردیم. تو نیز صبر کن یا محمد بر اذی قوم خویش.

وَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ ای لا مغیّر لکلماته السّابقة بنصر اولیائه، و هلاک اعدائه، و ذلک فی قوله: «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ»، «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا»، «کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی». الحسین بن فضل گفت: «لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ» ای لا خلف لعداته. وَ لَقَدْ جاءَکَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِینَ یعنی من حدیث المرسلین ما قصصت علیک من حدیث نوح و قومه، و ثمود و صالح و ابراهیم و لوط و شعیب حین کذبوا و اوذوا ثمّ نصروا.

وَ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْراضُهُمْ رسول خدا (ص) حریص بود بر ایمان قوم خویش. میخواست که ایشان همه ایمان آرند. هر گه که آیتی می‌درخواستند، دوست داشتی که اللَّه آن آیت بایشان نمودی، بطمع آنکه تا ایشان ایمان آرند، چنان که درخواستند تا فریشته از آسمان فرو آید، و ذلک فی قوله: لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ؟ رب العالمین بجواب ایشان گفت: «وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ وَ کَلَّمَهُمُ الْمَوْتی‌» یا محمد اگر این فریشتگان که میخواهند، همه فرود آیند، و مردگان نیز زنده شوند، و با ایشان سخن گویند، تا من نخواهم ایشان ایمان نیارند. آن گه گفت: فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الْأَرْضِ اگر توانی که راهی سازی در زیر زمین تا ایشان را جوی روان برآری در مکه، یا مرده گویا بیرون آری از زمین، أَوْ سُلَّماً فِی السَّماءِ یا نردبانی سازی تا بر آن در آسمان آیی، و ایشان را نامه‌ای بری، یا پاره‌ای از آسمان بر ایشان افکنی، یا فریشته‌ای بری، یا ایشان را نشانی بری، معنی آنست که: فافعل، اگر توانی بکن. میگوید: یا محمّد تو بشری، و ترا دست بدان آیات نرسد که ایشان میخواهند.

راه تو آنست که صبر کنی تا اللَّه تعالی از بهر ایشان حکم کند.

آن گه گفت: وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدی‌ اگر خدای تعالی خواستی که همه ایمان آورند، و براه راست روند، بکردی. معنی دیگر: اگر اللَّه خواستی ایشان را آیتی فرو فرستادی، که ناچار بدان ایمان آوردندی، چنان که جای دیگر گفت: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ. اما آیاتی فرو فرستاد که مردم را در آن جای تفکر و نظر بود، تا ارباب بصائر و خداوندان فکرت در آن تفکر کنند، و ایمان ایشان در آن بیفزاید، و ثواب حاصل گردد. و لو کانت نار تنزل علی من یکفر، او یرمی بحجر من السماء لآمن کل احد فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِینَ ای لا تکونن ممن یجهل ان اللَّه علی کل شی‌ء قدیر، و ان اللَّه هو الهادی لعباده، و انه قد علم ان عباده کلهم لا یهتدون الا ان یشاء اللَّه ان یجمعهم علی ذلک.

إِنَّما یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ ای یجیبک الی الایمان من یسمع، و کلهم یسمع لکن یرید من یسمع الذکر فیقبله و ینتفع به، اما الکافر الذی ختم اللَّه علی سمعه کیف یصغی الی الحق! وَ الْمَوْتی‌ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ فی الآخرة، ثم الیه یردون فیجزیهم بأعمالهم. میگوید: اجابت تو مؤمنان میکنند، ایشان که بگوش دل می‌شنوند و می‌پذیرند و کار بند آن می‌باشند، اما کافران مکه که بر سمع ایشان مهر شقاوت نهاده‌اند، تا دریافت حق در آن نشود، ایشان اجابت نکنند، و رب العالمین ایشان را فردا در قیامت برانگیزاند، و جزاء کردار ایشان بایشان دهد. قولی دیگر گفته‌اند: وَ الْمَوْتی‌ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ علی اتّباع امرک ان شاء ان یسلموا. این مشرکان که بر صفت مردگانند، اگر اللَّه خواهد که مسلمان شوند ایشان را بر اتباع تو انگیزاند، ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ من اسلم منهم و من لم یسلم.

وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ رؤساء قریش گفتند: چرا رب العزة آیتی نمی‌فرستد، یعنی فریشته‌ای که محمّد را گواهی دهد بنبوت وی؟ رب العالمین گفت: یا محمّد جواب ده ایشان را که: اللَّه قادر است بر فرستادن این نشان، اما شما نمیدانید که در زیر آن چه بلا است، و ذلک فی قوله: وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً لَقُضِیَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا یُنْظَرُونَ. نظیر این در سورة بنی اسرائیل گفت ازین گشاده‌تر: وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ الی قوله رَسُولًا.

وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ جمله حیوانات که آفریده‌اند ازین دو حال بیرون نیست، اما یدب و اما یطیر، یا رونده است یا پرنده، و همه گروه گروه همچون شمااند، که همه را روزی می‌باید، و داشت می‌باید، و جفت می‌باید، و وطن می‌باید. مجاهد گفت: إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ای اصناف مصنفة تعرف بأسمائها کما انتم بنی آدم تعرفون بالانس، فالطیر امة، و السباع امة، و الدواب امة، و الانس امة، و الجن امة. عطا گفت: إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ یوحّدون و یسبّحون، لقوله: وَ إِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ، قال: و تسبیحه یا حلیم یا غفور. و در خبر است که رب العزة جانوران را چهار علم داده: صانع خویش را دانند، و جفت خویش را شناسند، و دشمن خویش را دانند، و روزی خویش را دانند.

زجاج گفت: إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ یعنی فی الخلق و الموت و البعث، لانه قال: وَ الْمَوْتی‌ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثم یصیرون بعد ما یقتصّ بعضهم من بعض ترابا. قال ابو هریرة فی هذه الآیة: یحشر اللَّه الخلق کلهم یوم القیامة: البهائم و الدواب و الطیر و کل شی‌ء، فیبلغ من عدل اللَّه یومئذ أن یأخذ للجماء من القرناء، ثم یقول: کونی ترابا، فعند ذلکَ‌قُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً». قال عطا: فاذا رأوا بنی آدم و ما هم فیه من الجزع، قالوا: الحمد للَّه الذی لم یجعلنا منکم، فلا جنة نرجوا، و لا نارا نخاف، فیقول اللَّه لهم: کونوا ترابا، فیتمنی الکافر حینئذ ان یکون ترابا. و قد روی ابو ذر قال: «بینا انا عند رسول اللَّه (ص) اذا انتطحت عنزان، فقال النبی (ص): أ تدرون فیما انتطحتا؟ فقالوا: لا ندری. قال: لکن اللَّه یدری، و سیقضی بینهما».

یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ از بسطهای قرآن است همچون قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ، تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ. و عرب سخن گاه گاه بسط کنند، تا چیز چیز در افزایند که از آن بسر شود، و گاه گاه اختصار کنند، که دشخوار مفهوم شود. ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ‌ءٍ اراد به الکتاب الذی عند اللَّه، المشتمل علی ما کان و یکون. و قیل: ما فَرَّطْنا ای ما ترکنا فی القرآن من شی‌ء یحتاج العباد علیه، الا و قد بیّنّاه، اما نصا و اما دلالة و اما مجملا و اما مفصلا، لقوله: وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ ای لکل شی‌ء یحتاج الیه فی امر الدین.

ثُمَّ إِلی‌ رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ هذا دلیل علی أن کل روحانی یحیا و یحشر و ان صغر خلقه حتی البقّ و البعوض و القمل و البرغوث، یؤید ذلک قوله: وَ هُوَ الَّذِی یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ فالخلق عام لکل شی‌ء.

وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا یعنی بالقرآن صُمٌّ لا یسمعون الهدی سماع انتفاع، و بُکْمٌ عن القرآن لا ینطقون به، فِی الظُّلُماتِ یعنی فی ظلمات الشرک. آن گه بیان کرد و خبر داد که این بمشیت ما است، و هدی و ضلالت بارادت ما است: مَنْ یَشَأِ اللَّهُ یُضْلِلْهُ یعنی عن الهدی، منهم عبد الدار بن قصی. وَ مَنْ یَشَأْ یَجْعَلْهُ عَلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ یعنی علی دین الاسلام. منهم علی بن ابی طالب و العباس و حمزه و جعفر رضی اللَّه عنهم.

۵ - النوبة الاولى: قوله تعالی: قَدْ نَعْلَمُ ما می‌دانیم إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ که اندوهگن میکند ترا الَّذِی یَقُولُونَ آنچه میگویند ایشان فَإِنَّهُمْ لا یُکَذِّبُونَکَ ایشان دروغ زن نه ترا میگیرند وَ لکِنَّ الظَّالِمِینَ لکن آن ستمکاران بر خویشتن بِآیاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ (۳۳) سخنان اللَّه را می‌باز دهند بشوخی.۵ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذِی یَقُولُونَ الآیة این آیت از روی اشارت مصطفی را صلی اللَّه علیه و سلم تشریفی و اکرامی است از درگاه ربوبیت، که از آن بزرگوارتر نیست، و از دور آدم تا منتهی عالم بیرون از وی کس را این منزلت ندادند، و این مرتبت ننهادند، که رب العزة میگوید تسکین دل وی را که: یا محمد! ما می‌دانیم که ازین بیحرمتان چه رنج بدل تو میرسد، و تو چون اندوهگنی از گفتار بیهوده ایشان! یا محمد! مپندار که من نمی‌بینم آنچه بر تو میرود، یا نمی‌شمارم آن نفسهای درد آمیغ که از تو می‌برآید، یا آن شربتهای زهرآمیغ که هر ساعت بر طلب رضاء ما نوش میکنی.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ سدی میگوید: سبب نزول این آیت آن بود که روز بدر، اخنس بن شریق و بو جهل بیکدیگر رسیدند. اخنس گفت: یا ابا الحکم! این ساعت منم و تو، و کس سخن ما نمی‌شنود. براستی با من بگو که: این محمد راستگوی است یا دروغ زن؟ بو جهل گفت: اکنون که راستی می‌پرسی، و اللَّه ان محمّدا لصادق، و ما کذب محمّد قط، و اللَّه که محمد راستگوی است، و هرگز دروغ نگفت، اما چون بنو قصی لوا و سقایه و حجابت و نبوت ببرند، باقی قریش را چه بماند؟ و اگر ما او را تصدیق کنیم، ما را تبع وی باید بود، و ما هرگز تبع بنی عبد مناف نبودیم. پس رب العالمین در شأن ایشان این آیت فرستاد. و روایت کنند از علی (ع) که ابو جهل بمصطفی (ص) رسید، و با وی مصافحت کرد، و گفت: انّا لا نکذبک یا محمّد، و لکن نکذب ما جئت به، فأنزل اللَّه هذه الآیة.
هوش مصنوعی: در آیه‌ای به این نکته اشاره شده است که خداوند می‌داند که پیامبر اسلام (ص) به شدت ناراحت است. روایت می‌کند که در روز جنگ بدر، دو نفر به نام‌های اخنس بن شریق و ابوجهل با یکدیگر ملاقات کردند. اخنس به ابوجهل گفت که باید به صراحت بگوید که آیا محمد راستگو است یا دروغگو. ابوجهل اعتراف کرد که محمد حقیقت‌گو است و هرگز دروغ نمی‌گوید، اما دلیلش برای رد کردن او این بود که اگر او را تصدیق کنند، باید از او پیروی کنند و این برای قریش دشوار بود، زیرا نمی‌خواستند به بنی عبد مناف تبعیت کنند. به همین خاطر، خداوند این آیه را درباره آنها نازل کرد. همچنین ذکر شده که ابوجهل با پیامبر سلام و دست دادن کرد و گفت که او را تکذیب نمی‌کند، بلکه پیام‌هایی که آورده است را رد می‌کند، و به همین دلیل این آیه نازل شده است.
مقاتل گفت: در شأن حارث بن عامر بن نوفل بن عبد مناف بن قصی فرو آمد.
هوش مصنوعی: مقاتل بیان کرد که حارث بن عامر بن نوفل بن عبد مناف بن قصی به مقام و مرتبه‌ای خاص دست یافته است.
این حارث بآشکارا تکذیب رسول میکرد، و بر دیدار کفار وی را ساحر و شاعر و مجنون میخواند، باز چون خالی گشت با اهل بیت خویش گفت: ما محمّد من اهل الکذب، و انی لأحسبه صادقا. و نیز چون رسول خدا را دیدی گفتی: یا محمّد! ما میدانیم که آنچه تو می‌گویی راست است و درست، و تو خود هرگز دروغ نگفتی، لکن ما مشتی ضعیفان و زیر دستان عرب‌ایم، ترسیم که اگر اتباع تو کنیم عرب ما را زبون گیرند، و خوار کنند، و از زمین خویش بیرون کنند، و ما طاقت آن نداریم. همانست که در سورة القصص گفت: إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدی‌ مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا. رب العالمین در شأن وی این آیت فرستاد: قَدْ نَعْلَمُ ما میدانیم إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذِی یَقُولُونَ بأنک کاذب و ساحر و مجنون. ما میدانیم که گفت و طعن کافران ترا اندوهگن میکند. قراءت نافع لیحزنک بضم یاء است، و معنی همانست.
هوش مصنوعی: این فرد به طور علنی پیامبر را تکذیب می‌کرد و او را ساحر، شاعر و دیوانه می‌خواند. اما وقتی با خانواده‌اش صحبت می‌کرد، می‌گفت که ما می‌دانیم محمد دروغ نمی‌گوید و او راستگوست. البته به خاطر تأثیری که بر روی آنها دارد، می‌ترسیدند که اگر به او بپیوندند، مورد آزار و تحقیر قرار خواهند گرفت و از سرزمین خود رانده خواهند شد. آن‌ها طاقت این وضعیت را نداشتند. در این زمینه، آیه‌ای نازل شده که بیانگر آگاهی خداوند از اندوه پیامبر به خاطر اتهاماتی است که به او می‌زنند.
آن گه مصطفی را تسلیت و خرسندی داد، گفت: فَإِنَّهُمْ لا یُکَذِّبُونَکَ یا سید! ایشان نه ترا دروغ زن میگیرند، که ایشان صدق تو و امانت تو نیک شناخته‌اند بروزگار گذشته، و اگر چه بظاهر تکذیب میکنند، بباطن میدانند که تو پیغامبری و راستگویی، لکن سخن مرا دروغ میشمارند، و میدانند که راست است. نافع و کسایی یُکَذِّبُونَکَ باسکان کاف خوانند، معنی آنست که: لا یجدونک کاذبا، هر چند که ترا دروغ زن میخوانند، دروغ زن نه‌ای، و ترا دروغ زن نمی‌یابند، و نمی‌توانند که بهیچ حیلت بر تو دروغ درست کنند، لکن ایشان کافران‌اند و ستمکاران بر خویشتن، که سخنان اللَّه دروغ میشمارند بشوخی، پس از آنکه دانسته‌اند که راست است. این همچنانست که جای دیگر گفت: وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا. قال الزجاج: کذّبته، اذا قلت له کذبت، و أکذبته اذا رأیته ان ما اتی به کذب».
هوش مصنوعی: سپس به مصطفی تسلیت و تبریک گفت و افزود: «ایشان هرگز تو را دروغ‌گو نمی‌شمارند، ای آقا! چرا که صداقت و امانت تو را به خوبی در گذشته شناخته‌اند. اگرچه به ظاهر ممکن است منکر تو شوند، اما باطنشان می‌داند که تو پیامبر و راست‌گو هستی. سخنان من را نادرست می‌خوانند، در حالی که خودشان می‌دانند که درست است. نافع و کسایی تو را با لفظی تحقیرآمیز دروغ‌گو خطاب می‌کنند، اما معنی‌اش این است که نمی‌توانند تو را دروغ‌گو بدانند. آن‌ها واقعاً نمی‌توانند به هیچ شیوه‌ای بر تو دروغی ببافند. اما مشکل اصلی در این است که این افراد کافر و ستم‌گر بر خودشان هستند که به سخنان خدا به سخره می‌گیرند، در حالی که می‌دانند حق است. این همانند این است که در جای دیگری گفته شده: «و آن‌ها به آن [حق] کفر ورزیدند و با این حال نفس‌هایشان یقین داشتند، اما [چنان] با ظلم و سرکشی رفتار کردند.» زجاج گفته است: زمانی که بگویی «تو دروغ گفتی»، تو را دروغ‌گو می‌خوانند، و اگر آنچه را که آورده‌است ببینند، به او می‌گویند دروغ است.»
وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ کافران مکه در اذی رسول (ص) و در تکذیب وی بیفزودند، و رب العالمین در تسلیت و تعزیت بیفزود، گفت: پیش از تو رسولان را هم تکذیب کردند، و رنج نمودند به تنهای ایشان. لختی را سوختند و کشتند، و لختی را پاره بدو نیم کردند. ایشان صبر کردند بر آن اذی قوم خویش، تا آن گه که ایشان را نصرت دادیم، و قوم ایشان هلاک کردیم. تو نیز صبر کن یا محمد بر اذی قوم خویش.
هوش مصنوعی: برخی از پیامبران پیش از تو نیز مورد تکذیب قرار گرفتند و مردم مکه تلاش بیشتری در آزار تو و انکار دعوتت کردند. خداوند در اینجا به تو تسلیت می‌دهد و می‌گوید که پیش از تو نیز پیامبرانی بودند که سختی‌ها و آزارهای زیادی را تحمل کردند. آن‌ها مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و عده‌ای سوختند یا کشته شدند و برخی دیگر حتی تکه‌تکه شدند. اما آنان صبر کردند و در نهایت خداوند به آنها کمک کرد و دشمنانشان را نابود ساخت. پس تو نیز ای محمد، باید بر آزار قوم خود صبر کنی.
وَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ ای لا مغیّر لکلماته السّابقة بنصر اولیائه، و هلاک اعدائه، و ذلک فی قوله: «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ»، «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا»، «کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی». الحسین بن فضل گفت: «لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ» ای لا خلف لعداته. وَ لَقَدْ جاءَکَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِینَ یعنی من حدیث المرسلین ما قصصت علیک من حدیث نوح و قومه، و ثمود و صالح و ابراهیم و لوط و شعیب حین کذبوا و اوذوا ثمّ نصروا.
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند کلمات خداوند را تغییر دهد، و این به معنای تغییر ندادن وعده‌های قبلی‌اش درباره پیروزی بندگانش و نابودی دشمنانش است. در آیات مختلف ذکر شده که وعده ما به پیامبرانمان این است که آنها پیروز خواهند شد و ما حتماً به پیامبران و افرادی که ایمان آورده‌اند کمک خواهیم کرد. حسین بن فضل گفت: هیچ‌کس نمی‌تواند کلمات خدا را تغییر دهد، به این معنا که وعده‌های او بی‌تغییر خواهد بود. همچنین خبرهایی که از پیامبران به شما رسیده، شامل داستان‌های نوح و قومش، ثمود و صالح، ابراهیم و لوط و شعیب است که وقتی مورد انکار و آزار قرار گرفتند، در نهایت نجات یافتند.
وَ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْراضُهُمْ رسول خدا (ص) حریص بود بر ایمان قوم خویش. میخواست که ایشان همه ایمان آرند. هر گه که آیتی می‌درخواستند، دوست داشتی که اللَّه آن آیت بایشان نمودی، بطمع آنکه تا ایشان ایمان آرند، چنان که درخواستند تا فریشته از آسمان فرو آید، و ذلک فی قوله: لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ؟ رب العالمین بجواب ایشان گفت: «وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ وَ کَلَّمَهُمُ الْمَوْتی‌» یا محمد اگر این فریشتگان که میخواهند، همه فرود آیند، و مردگان نیز زنده شوند، و با ایشان سخن گویند، تا من نخواهم ایشان ایمان نیارند. آن گه گفت: فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الْأَرْضِ اگر توانی که راهی سازی در زیر زمین تا ایشان را جوی روان برآری در مکه، یا مرده گویا بیرون آری از زمین، أَوْ سُلَّماً فِی السَّماءِ یا نردبانی سازی تا بر آن در آسمان آیی، و ایشان را نامه‌ای بری، یا پاره‌ای از آسمان بر ایشان افکنی، یا فریشته‌ای بری، یا ایشان را نشانی بری، معنی آنست که: فافعل، اگر توانی بکن. میگوید: یا محمّد تو بشری، و ترا دست بدان آیات نرسد که ایشان میخواهند.
هوش مصنوعی: پیامبر خدا (ص) بسیار مشتاق بود که مردم قوم خود به ایمان برسند و خواسته داشت تمامی آنها ایمان بیاورند. او دوست داشت هر بار که معجزه‌ای از او طلب می‌کردند، خداوند آن معجزه را برایشان به نمایش بگذارد تا شاید ایمان بیاورند. برخی از آن‌ها خواسته بودند که فرشته‌ای از آسمان پایین بیاید. در پاسخ این درخواست، خداوند فرمود که حتی اگر فرشتگان فرود بیایند و مردگان نیز زنده شوند و با آنان صحبت کنند، باز هم اگر اراده من بر ایمان آوردن آن‌ها نباشد، آن‌ها ایمان نخواهند آورد. سپس خداوند به پیامبر (ص) گفت: اگر می‌توانی راهی در زمین بساز تا آب روانی برای آن‌ها بیاوری یا مرده‌ای را از زمین بیرون بیاری، یا نردبانی به آسمان بسازی و نامه‌ای برایشان بفرستی یا نشانه‌ای از آسمان به آنها برسانی، این کارها را انجام بده. در کل، خداوند به پیامبر (ص) می‌فرماید که تو انسان هستی و نمی‌توانی آن معجزاتی را که آن‌ها می‌خواهند، انجام دهی.
راه تو آنست که صبر کنی تا اللَّه تعالی از بهر ایشان حکم کند.
هوش مصنوعی: روش تو این است که صبر کنی تا خداوند متعال در مورد آنها تصمیم بگیرد.
آن گه گفت: وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدی‌ اگر خدای تعالی خواستی که همه ایمان آورند، و براه راست روند، بکردی. معنی دیگر: اگر اللَّه خواستی ایشان را آیتی فرو فرستادی، که ناچار بدان ایمان آوردندی، چنان که جای دیگر گفت: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ. اما آیاتی فرو فرستاد که مردم را در آن جای تفکر و نظر بود، تا ارباب بصائر و خداوندان فکرت در آن تفکر کنند، و ایمان ایشان در آن بیفزاید، و ثواب حاصل گردد. و لو کانت نار تنزل علی من یکفر، او یرمی بحجر من السماء لآمن کل احد فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِینَ ای لا تکونن ممن یجهل ان اللَّه علی کل شی‌ء قدیر، و ان اللَّه هو الهادی لعباده، و انه قد علم ان عباده کلهم لا یهتدون الا ان یشاء اللَّه ان یجمعهم علی ذلک.
هوش مصنوعی: اگر خداوند می‌خواست، می‌توانست همه را به هدایت و ایمان هدایت کند. اگر او می‌خواست، می‌توانست نشانه‌ای از آسمان فرستاده و آنها را مجبور به ایمان آوردن کند. اما او نشانه‌هایی فرستاد که مردم را به تفکر و تأمل دعوت کند تا افرادی با بصیرت و تفکر عمیق، در این نشانه‌ها تأمل کرده و ایمان خود را افزایش دهند و از این طریق پاداشی نیز کسب کنند. اگر خداوند آتش را بر کسانی که کفر می‌ورزند نازل می‌کرد یا سنگی از آسمان بر سرشان می‌ریخت، همه به ایمان می‌آمدند. بنابراین نباید از دانستن این حقیقت غافل شد که خداوند بر هر چیزی قادر است و او راهنمای بندگانش است و می‌داند که هیچ یک از بندگانش جز با مشیت الهی به هدایت نخواهند رسید.
إِنَّما یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ ای یجیبک الی الایمان من یسمع، و کلهم یسمع لکن یرید من یسمع الذکر فیقبله و ینتفع به، اما الکافر الذی ختم اللَّه علی سمعه کیف یصغی الی الحق! وَ الْمَوْتی‌ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ فی الآخرة، ثم الیه یردون فیجزیهم بأعمالهم. میگوید: اجابت تو مؤمنان میکنند، ایشان که بگوش دل می‌شنوند و می‌پذیرند و کار بند آن می‌باشند، اما کافران مکه که بر سمع ایشان مهر شقاوت نهاده‌اند، تا دریافت حق در آن نشود، ایشان اجابت نکنند، و رب العالمین ایشان را فردا در قیامت برانگیزاند، و جزاء کردار ایشان بایشان دهد. قولی دیگر گفته‌اند: وَ الْمَوْتی‌ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ علی اتّباع امرک ان شاء ان یسلموا. این مشرکان که بر صفت مردگانند، اگر اللَّه خواهد که مسلمان شوند ایشان را بر اتباع تو انگیزاند، ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ من اسلم منهم و من لم یسلم.
هوش مصنوعی: فقط کسانی پاسخ می‌دهند که به حقایق ایمان دارند، و این افراد هستند که با گوش دل می‌شنوند و پذیرا هستند و بر اساس آن عمل می‌کنند. اما کافران که قلب‌هایشان پلمب شده، نمی‌توانند به حقیقت گوش بدهند. در قیامت، خداوند آن‌ها را برمی‌انگیزد و به اعمالشان پاداش خواهد داد. همچنین گفته شده که خداوند ممکن است برخی از این مشرکان را که مانند مردگان هستند، برای پیروی از پیام تو به هدایت برساند. سپس همه آن‌ها به سوی خدا بازگردانده می‌شوند، چه مسلمان شده باشند و چه نشده باشند.
وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ رؤساء قریش گفتند: چرا رب العزة آیتی نمی‌فرستد، یعنی فریشته‌ای که محمّد را گواهی دهد بنبوت وی؟ رب العالمین گفت: یا محمّد جواب ده ایشان را که: اللَّه قادر است بر فرستادن این نشان، اما شما نمیدانید که در زیر آن چه بلا است، و ذلک فی قوله: وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً لَقُضِیَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا یُنْظَرُونَ. نظیر این در سورة بنی اسرائیل گفت ازین گشاده‌تر: وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ الی قوله رَسُولًا.
هوش مصنوعی: رؤسای قریش به محمد گفتند که چرا نشانه‌ای از سوی خداوند بر او نازل نمی‌شود تا شهادت دهد به نبوّت او. خداوند به محمد فرمان داد که به آنها پاسخ دهد که او قادر است نشانه‌ای بفرستد، اما شما نمی‌دانید که عواقب آن چه خواهد بود. در حقیقت، اگر فرشته‌ای نازل می‌شد، کارها به سرعت مشخص می‌شد و دیگر به آنها مهلت داده نمی‌شد. در آیه‌ای دیگر هم اشاره شده که آنها گفتند هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد.
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ جمله حیوانات که آفریده‌اند ازین دو حال بیرون نیست، اما یدب و اما یطیر، یا رونده است یا پرنده، و همه گروه گروه همچون شمااند، که همه را روزی می‌باید، و داشت می‌باید، و جفت می‌باید، و وطن می‌باید. مجاهد گفت: إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ای اصناف مصنفة تعرف بأسمائها کما انتم بنی آدم تعرفون بالانس، فالطیر امة، و السباع امة، و الدواب امة، و الانس امة، و الجن امة. عطا گفت: إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ یوحّدون و یسبّحون، لقوله: وَ إِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ، قال: و تسبیحه یا حلیم یا غفور. و در خبر است که رب العزة جانوران را چهار علم داده: صانع خویش را دانند، و جفت خویش را شناسند، و دشمن خویش را دانند، و روزی خویش را دانند.
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده که همه موجودات زنده روی زمین یا از نوع خزنده‌اند یا از نوع پرنده. این حیوانات در دسته‌های مختلف قرار دارند و همانند انسان‌ها به روزی، جفت، و مکان خاص خود نیاز دارند. همچنین بیان شده که هر گروه از موجودات (پرندگان، حیوانات درنده، و انسان‌ها) به نوع خود شناخته شده و هر یک از آن‌ها به وحدت و ستایش خالق خود می‌پردازند. گفته شده که خداوند به حیوانات چهار دانش عطا کرده است: شناخت سازنده خود، شناخت هم‌نوعان، شناخت دشمنان، و شناخت روزی خود.
زجاج گفت: إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ یعنی فی الخلق و الموت و البعث، لانه قال: وَ الْمَوْتی‌ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثم یصیرون بعد ما یقتصّ بعضهم من بعض ترابا. قال ابو هریرة فی هذه الآیة: یحشر اللَّه الخلق کلهم یوم القیامة: البهائم و الدواب و الطیر و کل شی‌ء، فیبلغ من عدل اللَّه یومئذ أن یأخذ للجماء من القرناء، ثم یقول: کونی ترابا، فعند ذلکَ‌قُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً». قال عطا: فاذا رأوا بنی آدم و ما هم فیه من الجزع، قالوا: الحمد للَّه الذی لم یجعلنا منکم، فلا جنة نرجوا، و لا نارا نخاف، فیقول اللَّه لهم: کونوا ترابا، فیتمنی الکافر حینئذ ان یکون ترابا. و قد روی ابو ذر قال: «بینا انا عند رسول اللَّه (ص) اذا انتطحت عنزان، فقال النبی (ص): أ تدرون فیما انتطحتا؟ فقالوا: لا ندری. قال: لکن اللَّه یدری، و سیقضی بینهما».
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده که زجاج گفت که هیچ ملتی به اندازه شما در آفرینش، مرگ و رستاخیز وجود ندارد. او به آیه‌ای اشاره کرد که در آن آمده است: "مردگان را خدا برمی‌انگیزد و پس از آن که برخی از آنها حق یکدیگر را می‌ستانند، به خاک تبدیل می‌شوند." ابوهریره در مورد این آیه گفت که در روز قیامت، خداوند همه موجودات از جمله حیوانات، پرندگان و همه چیز را جمع می‌کند و عدالت الهی به حدی است که حق حیوان بدون گوش را از حیوان دارای گوش می‌گیرد. سپس خدا می‌فرماید: "محل شما تراب باشد." در این حال، کافران آرزو می‌کنند که ای کاش فقط خاک بودند. عطا گفت که وقتی دیگران نگرانی‌های بنی آدم را می‌بینند، می‌گویند: "خدا را شکر که ما از شما نیستیم؛ نه بهشتی داریم که امیدوار باشیم و نه آتشی که بترسیم." سپس خدا به آنها می‌فرماید: "محل شما تراب باشد." در این زمان، کافر آرزو می‌کند که ای کاش خاک بود. همچنین ابوذَر نقل کرده که در حین نشستن نزد پیامبر (ص)، وقتی دو بز با هم برخورد کردند، پیامبر پرسید: "می‌دانید به چه دلیل با هم برخورد کردند؟" و وقتی پاسخ دادند که نمی‌دانند، پیامبر بیان کرد که خداوند می‌داند و او حکم خواهد کرد.
یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ از بسطهای قرآن است همچون قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ، تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ. و عرب سخن گاه گاه بسط کنند، تا چیز چیز در افزایند که از آن بسر شود، و گاه گاه اختصار کنند، که دشخوار مفهوم شود. ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ‌ءٍ اراد به الکتاب الذی عند اللَّه، المشتمل علی ما کان و یکون. و قیل: ما فَرَّطْنا ای ما ترکنا فی القرآن من شی‌ء یحتاج العباد علیه، الا و قد بیّنّاه، اما نصا و اما دلالة و اما مجملا و اما مفصلا، لقوله: وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ ای لکل شی‌ء یحتاج الیه فی امر الدین.
هوش مصنوعی: پرنده با بال‌هایش پرواز می‌کند، مشابه عبارتی که در قرآن آمده است. عرب‌ها گاهی سخن را به تفصیل بیان می‌کنند تا اطلاعات بیشتری ارائه دهند و گاهی آن را مختصر می‌کنند که ممکن است مفهوم آن دشوار شود. در کتاب آسمانی چیزی را ترک نکرده‌ایم که به آن نیاز باشد و در آن به وضوح بیان شده است، خواه به صورت نصّ صریح، خواه به صورت اشاره یا به شکل مختصر یا مفصل، زیرا در قرآن آمده است که ما کتاب را نازل کرده‌ایم تا روشنگر هر چیزی باشد که برای مردم در امور دین ضروری است.
ثُمَّ إِلی‌ رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ هذا دلیل علی أن کل روحانی یحیا و یحشر و ان صغر خلقه حتی البقّ و البعوض و القمل و البرغوث، یؤید ذلک قوله: وَ هُوَ الَّذِی یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ فالخلق عام لکل شی‌ء.
هوش مصنوعی: سپس به سوی پروردگارشان جمع می‌شوند. این نشان‌دهنده‌ی این است که هر روحی زنده و محشور می‌شود، حتی کوچکتر از مخلوقات مثل کنه، مگس و پشه. این مطلب با این گفته تقویت می‌شود که اوست که آفرینش را آغاز می‌کند و سپس آن را بازمی‌گرداند. بنابراین، آفرینش شامل هر چیزی می‌شود.
وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا یعنی بالقرآن صُمٌّ لا یسمعون الهدی سماع انتفاع، و بُکْمٌ عن القرآن لا ینطقون به، فِی الظُّلُماتِ یعنی فی ظلمات الشرک. آن گه بیان کرد و خبر داد که این بمشیت ما است، و هدی و ضلالت بارادت ما است: مَنْ یَشَأِ اللَّهُ یُضْلِلْهُ یعنی عن الهدی، منهم عبد الدار بن قصی. وَ مَنْ یَشَأْ یَجْعَلْهُ عَلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ یعنی علی دین الاسلام. منهم علی بن ابی طالب و العباس و حمزه و جعفر رضی اللَّه عنهم.
هوش مصنوعی: کسانی که آیات ما را انکار می‌کنند، به ویژه قرآن، مانند افرادی هستند که ناشنوا هستند و نمی‌توانند هدایت را بشنوند و از آن استفاده کنند. آن‌ها همچنین در برابر قرآن لال هستند و نمی‌توانند درباره آن صحبت کنند، و در تاریکی‌های شرک به سر می‌برند. سپس بیان می‌شود که این موضوع تحت اراده خداوند است و هدایت و ضلالت نیز با خواست او تحقق می‌یابد. هر کس را که خدا بخواهد، از هدایت دور می‌کند و یکی از آن‌ها عبدالداری بن قصی است. و هر کس را که بخواهد، بر صراط مستقیم قرار می‌دهد، یعنی بر دین اسلام. از جمله کسانی که بر این صراط قرار دارند، علی بن ابی‌طالب و العباس و حمزه و جعفر هستند.