قوله تعالی: وَ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ رب العالمین جل جلاله و تقدست اسماؤه، و تعالت صفاته، و توالت آلاؤه و نعماؤه، درین آیت مؤمنان را مینوازد، و دو چیز با یاد ایشان میدهد: یکی نعمت که برایشان ریخت، دیگر پیمان که با ایشان بست.
نعمت چیست؟ و پیمان چیست؟ نعمت دل گشادن است، و هدی دادن، و چراغ آشنایی در دل افروختن، و دل را خلعت معرفت پوشانیدن، و میان دل و میان دشمن از عظمت حصار ساختن. میگوید ربّ العزة جلّ جلاله که: یاد کنید این نعمت که من بشما دادم. از من آزادی کنید، و شکر گوئید، تا مستوجب زیادت نعمت گردید: لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ، دیگر میثاق است که با یاد ایشان میدهد، میگوید: یاد دارید پیمان و عهد که پذیرفتید، و امر و نهی که برداشتید. دانید که چه پذیرفتهاید، و چه برداشتهاید. باری که هفت آسمان و هفت زمین و کوهها برنیارستند داشتن، شما دلیری کردید، و برداشتید.
آسمانها و زمینها از آن برمیدند، از بیم توانی و تقصیر بگریختند، و بخداوند خویش زینهار خواستند، شما برداشتید، و خداوند خویش را بطاعت پاسخ کردید.
قومی گفتند: این میثاق آن پیمان است که ربّ العزة با تو بست. سود و زیان تو بخرید، و بهشت بعوض بتو داد، و قرآن بر تو حجت کرد، گفت: إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ. خدای تعالی بخرید از مؤمنان تنهای ایشان، تا خدمت کنند، بروز گرم روزه دارند، بشب تاریک نماز کنند، بزمستان سرد آبدست تمام کنند، بجان عزیز و بمال نفیس حج و غزا کنند، بیماران را عیادت کنند، درویش حقیر را بپرسند، «و اموالهم» مالهای ایشان بخرید تا از فراوان اندکی بخشند، و از مایه آن صدقه و زکاة دهند، برهنه را بپوشند، گرسنه را سیر کنند، اسیر را بازخرند، درمانده را دست گیرند.
چون ایشان این عهد بجای آرند ایشان را بر من چه باشد؟ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ تا درین جهان باشند نکو دارم. بدر مرگ یاری دهم. در گور تلقین و بشارت دهم. در قیامت سپید روی انگیزم. از فزع اکبر ایمن گردانم. عیبها پوشانم، و گناهان اندر گذارم. خصمان خشنود کنم، و از حوض کوثر آب دهم، و بر صراط جواز دهم، و در بهشت جای دهم. رضوان خود در تو پوشم. حجاب بردارم. دیدار باقی کرامت کنم.
آن گه گفت: وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ؟ کیست در هفت آسمان و هفت زمین بوفای عهد باز آمدهتر از خدای، وافی تر و کافیتر از اللَّه، در قول راستتر و در فعل قوی تر از اللَّه، آن گه از بندگان گله کرد که من بوفای عهد بازآمدم، و ایشان بوفا باز نیامدند: وَ ما وَجَدْنا لِأَکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ از بیوفایی و بیعهدی ایشان گله میکند، میگوید: با همه وفا کردم، بیشترین ایشان بیوفا یافتم. همه را نعمت دادم، اندکی شاکر یافتم.
همه را پند دادم، اندکی پند پذیر یافتم. همه را خواندم، اندکی مجیب یافتم. آن گه ایشان را پند داد و بتقوی فرمود، گفت: وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ پرهیزید از خشم و عذاب من باز آئید بوفای من. دریابید پند من. بترسید از بیوفایی من.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا این از اللَّه گوای است که ایمان بنده عطاء است.
کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ از روی اشارت میگوید: بندگان من! گواهی دهید از بهر من، تا من نیز گواهی دهم از بهر شما. گواهی دهید امروز که آفریدگار و پروردگار شما منم، تا فردا شما را گواهی دهم که بندگان و گزیدگان مناید، و ذلک فی قوله تعالی: وَ اللَّهُ شَهِیدٌ عَلی ما تَعْمَلُونَ، بوفا و عهد باز آیید، تا بوفا و عهد شما باز آییم، وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ بانابت از بر من باز آیید تا ببشارت از بر شما و از آیم.
وَ أَنابُوا إِلَی اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْری و هو المشار الیه بقوله تعالی: هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ. وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ این آیت ردّ است بر دو گروه: گروهی که گفتند: معصیت طاعت باطل کند، و گروهی که گفتند: عذاب کردن بیگناه در حکمت جائز نیست، و این هر دو خلاف حق است، و نه طریق سنت است. معصیت طاعت باطل نکند که رب العزة مؤمنانرا بستود، و بعمل صالح موصوف کرد، آن گه وعده مغفرت داد، و آن کس که سزای مغفرت بود بیگناه نباشد. پس با گناه عمل صالح از وی بنیفتاد. و نیز بیان کرد که: بنده اگر چه با عمل صالح است، محتاج عفو و مغفرت است، و اگر چه پاکدامن است، نیازمند رحمت است، که نجات در رحمت و مغفرتست نه در طاعات و اعمال. مصطفی (ص) گفت: «لو عذبنی اللَّه و ابن مریم لعذبنا ابدا، و هو غیر ظالم».
و قال الحسین بن منصور: «من جوز التخلیق من غیر علة جوز التعذیب من غیر زلة». آن کس که بخواند بیعلت، اگر براند بیزلّت، کس را بر صنع وی چرا نیست، و در حکم وی چون نیست. خداوندا! در راستی کار تو تهمت نیست، و صنع ترا علت نیست.
درماندیم در مقامی که راه واپس نیست و از پیش یارا نیست در دریایی که آن را کران نیست. خداوندا! رهی را دریاب، که رهی را بیش از این طاقت نیست. بپیوند و ببخشای که مقتضای کرم جز این نیست. فتح شخرف از اسرافیل مصری پرسید استاذ ذو النون که: هل تعذب الاسرار قبل الزلل؟ اسرافیل سه روز زمان خواست. روز چهارم گفت: مرا جواب دادند بشنو اگر روا بود ثواب بیش از عمل، هم روا بود عذاب بیش از زلل.
این بگفت و زعقهای زد، و در شورید، و از دنیا برفت.
پیر طریقت گفت: «آن درنگ خواستن زندگانی بود که اگر بوقت جواب دادی هم بر جای برفتی».
وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً بو بکر وراق گفت که: در بنی اسرائیل نقبا بودند پیشروان و گزیدگان ایشان، و در همه حال مرجع قوم با ایشان، و درین امت بدلاءاند اوتاد جهان که دلهایشان چون دلهای پیغمبران.
مصطفی (ص) گفته: «یکون فی هذه الامة اربعون علی خلق ابراهیم و سبعة علی خلق موسی و ثلاثة علی خلق عیسی و واحد علی خلق محمد».
و بو عثمان مغربی گفته: «البدلاء اربعون و الامناء سبعة و الخلفاء من الأئمة ثلاثة، و الواحد هو القطب، و القطب عارف بهم جمیعا، و یشرف علیهم، و لا یعرفه احد، و هو امام الاولیاء». خیار خلقاند این قوم، و مصابیح دین و اعلام یقین. ملوک طریقت و امناء شریعت. رب العالمین ایشان را از جهانیان برگزیده، و به ربطه «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ» ببسته. و بقید «وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوی» استوار کرده، در وادی عنایت شمع رعایت ایشان را افروخته، در دبیرستان ازل ایشان را ادب صحبت درآموخته. ای جوانمرد! کار نه کرد بنده دارد، کار خواست اللَّه دارد.
بنده بجهد خویش نجات خویش کی تواند؟ چون اللَّه بنده خیر خواهد، دل او را بنظر خویش بیاراید، تا حق از باطل وا شناسد. بعلم فراخ کند، تا دیدار قدرت در آن جای یابد. بینا کند تا بنور منت میبیند. شنوا کند تا پند ازلی مینیوشد. راست دارد تا گمان و شک در آن نیامیزد. بعطر وصال خوش کند تا در آن مهر دوست روید. بنور خویش روشن کند، تا ازو با وی نگرد، بصیقل عنایت بزداید تا در هر چه نگرد او را بیند:
آن را که بلطف خویش حق بگزیند
بر باطن او گرد جفا ننشیند
نیک و بد اغیار ز دل بر چیند
در هر چه کند نظاره حق بیند
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: وَ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ رب العالمین جل جلاله و تقدست اسماؤه، و تعالت صفاته، و توالت آلاؤه و نعماؤه، درین آیت مؤمنان را مینوازد، و دو چیز با یاد ایشان میدهد: یکی نعمت که برایشان ریخت، دیگر پیمان که با ایشان بست.
هوش مصنوعی: در این متن به یادآوری نعمتهای خداوند به مؤمنان اشاره شده است. خداوند با بیان اینکه باید نعمتهای خود را به یاد آورند، به آنان یادآوری میکند که علاوه بر نعمتها، با آنها پیمانی نیز بسته است. این بیان نشاندهنده عظمت و مقام بالای خداوند است و بر اهمیت شکرگزاری از نعمتها تأکید دارد.
نعمت چیست؟ و پیمان چیست؟ نعمت دل گشادن است، و هدی دادن، و چراغ آشنایی در دل افروختن، و دل را خلعت معرفت پوشانیدن، و میان دل و میان دشمن از عظمت حصار ساختن. میگوید ربّ العزة جلّ جلاله که: یاد کنید این نعمت که من بشما دادم. از من آزادی کنید، و شکر گوئید، تا مستوجب زیادت نعمت گردید: لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ، دیگر میثاق است که با یاد ایشان میدهد، میگوید: یاد دارید پیمان و عهد که پذیرفتید، و امر و نهی که برداشتید. دانید که چه پذیرفتهاید، و چه برداشتهاید. باری که هفت آسمان و هفت زمین و کوهها برنیارستند داشتن، شما دلیری کردید، و برداشتید.
هوش مصنوعی: نعمت چیست و پیمان چه معنایی دارد؟ نعمت به معنای باز کردن دل، هدایت کردن، روشن کردن چراغ آشنایی در دل و پوشانیدن دل با لباس معرفت است. همچنین به معنای ساختن حصاری استوار بین دل و دشمنان. خداوند متعال میفرماید که نعمتهایی را که به شما دادهام یاد کنید. آزادی خود را به من بدهید و شکرگزاری کنید تا مستحق نعمتهای بیشتری شوید. او همچنین به یادآوری میثاقی میپردازد که با شما بسته شده و میگوید که آیا به یاد دارید چه تعهدی را پذیرفتهاید و چه دستوری را گرفتهاید. شما باید بدانید که چه چیزی را پذیرفتهاید و چه چیزی را بر دوش گرفتهاید، در حالی که هفت آسمان و هفت زمین و کوهها نتوانستهاند این بار را تحمل کنند، شما با شجاعت این مسئولیت را پذیرفتهاید.
آسمانها و زمینها از آن برمیدند، از بیم توانی و تقصیر بگریختند، و بخداوند خویش زینهار خواستند، شما برداشتید، و خداوند خویش را بطاعت پاسخ کردید.
هوش مصنوعی: آسمانها و زمینها به خاطر قدرت و خطای شما، از شما فرار کردند و به پروردگارشان پناه بردند، ولی شما بار این مسئولیت را قبول کردید و به پروردگار خود اطاعت کردید.
قومی گفتند: این میثاق آن پیمان است که ربّ العزة با تو بست. سود و زیان تو بخرید، و بهشت بعوض بتو داد، و قرآن بر تو حجت کرد، گفت: إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ. خدای تعالی بخرید از مؤمنان تنهای ایشان، تا خدمت کنند، بروز گرم روزه دارند، بشب تاریک نماز کنند، بزمستان سرد آبدست تمام کنند، بجان عزیز و بمال نفیس حج و غزا کنند، بیماران را عیادت کنند، درویش حقیر را بپرسند، «و اموالهم» مالهای ایشان بخرید تا از فراوان اندکی بخشند، و از مایه آن صدقه و زکاة دهند، برهنه را بپوشند، گرسنه را سیر کنند، اسیر را بازخرند، درمانده را دست گیرند.
هوش مصنوعی: گروهی میگویند که این میثاق همان پیمانی است که خداوند با تو بسته است. او سود و زیان تو را خرید و به جای آن بهشت را به تو داد و قرآن را بر تو حجت قرار داد. خداوند فرمود: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ». خداوند از مؤمنان جان آنها را خرید تا در خدمت او باشند. آنها در روزهای گرم روزه میدارند و در شبهای تاریک نماز میخوانند، در زمستانهای سرد به بهترین شکل عبادت میکنند و با جان و مال خود در حج و جهاد شرکت میکنند. همچنین به عیادت بیماران میروند و از درویشهای نیازمند احوالپرسی میکنند. خداوند مالهای آنان را نیز خرید تا از ثروت خود به دیگران کمک کنند، صدقه دهند و زکات پرداخت کنند. آنها برهنگان را میپوشانند، گرسنگان را سیر میکنند، اسیران را آزاد میکنند و به درماندگان کمک میکنند.
چون ایشان این عهد بجای آرند ایشان را بر من چه باشد؟ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ تا درین جهان باشند نکو دارم. بدر مرگ یاری دهم. در گور تلقین و بشارت دهم. در قیامت سپید روی انگیزم. از فزع اکبر ایمن گردانم. عیبها پوشانم، و گناهان اندر گذارم. خصمان خشنود کنم، و از حوض کوثر آب دهم، و بر صراط جواز دهم، و در بهشت جای دهم. رضوان خود در تو پوشم. حجاب بردارم. دیدار باقی کرامت کنم.
هوش مصنوعی: اگر آنها این پیمان را به جا آورند، چه بر من خواهد بود؟ به این دلیل که برای آنها بهشت را فراهم میکنم تا در این دنیا خوش بگذرانند. در وقت مرگ به آنها یاری میرسانم. در گور به آنها یادآوری و خوش خبری میدهم. در قیامت چهرهشان را سفید میکنم و از ترس بزرگ ایمنشان میسازم. عیبهایشان را میپوشانم و گناهانشان را نادیده میگیرم. دشمنانشان را راضی میکنم و از حوض کوثر به آنها آب میدهم. بر صراط عبورشان را ضمانت میکنم و در بهشت برایشان منزلگاهی فراهم میکنم. نعمتهای خود را بر آنها میپوشانم و حجاب را کنار میزنم تا کرامت دیدار باقی را برایشان مهیا سازم.
آن گه گفت: وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ؟ کیست در هفت آسمان و هفت زمین بوفای عهد باز آمدهتر از خدای، وافی تر و کافیتر از اللَّه، در قول راستتر و در فعل قوی تر از اللَّه، آن گه از بندگان گله کرد که من بوفای عهد بازآمدم، و ایشان بوفا باز نیامدند: وَ ما وَجَدْنا لِأَکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ از بیوفایی و بیعهدی ایشان گله میکند، میگوید: با همه وفا کردم، بیشترین ایشان بیوفا یافتم. همه را نعمت دادم، اندکی شاکر یافتم.
هوش مصنوعی: سپس فرمود: چه کسی جز خدا میتواند به عهد خود وفا کند؟ آیا در سراسر آسمانها و زمین، کسی وفادارتر و قابلاطمینانتر از خدا وجود دارد؟ او در سخن راستگوتر و در عمل قویتر است. سپس از بندگانش شکایت کرد که من به عهد خود وفا کردم، اما آنها وفا نکردند. او به بیوفایی و عدم پایبندی آنها اشاره میکند و میگوید: من به همه وفا کردم، اما بیشتر آنها بیوفا بودند. به همه نعمت دادم، اما تنها عده کمی شاکر بودند.
همه را پند دادم، اندکی پند پذیر یافتم. همه را خواندم، اندکی مجیب یافتم. آن گه ایشان را پند داد و بتقوی فرمود، گفت: وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ پرهیزید از خشم و عذاب من باز آئید بوفای من. دریابید پند من. بترسید از بیوفایی من.
هوش مصنوعی: به همه نصیحت کردم، اما تنها عده کمی متوجه شدند. همه را مطالعه کردم، اما فقط عده محدودی پاسخ مناسبی دادند. سپس به آنها نصیحت کردم و به تقوا سفارش کردم و گفتم: از خدا بترسید، چرا که او به آنچه در دلهایتان است آگاه است. از خشم و عذاب من دوری کنید و به عهد من بازگردید. به نصیحتم توجه کنید و از بیوفایی من هراس داشته باشید.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا این از اللَّه گوای است که ایمان بنده عطاء است.
هوش مصنوعی: ای کسانی که ایمان آوردهاید، این از جانب خداوند نشانهای است که ایمان بنده نتیجهای از عطای اوست.
کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ از روی اشارت میگوید: بندگان من! گواهی دهید از بهر من، تا من نیز گواهی دهم از بهر شما. گواهی دهید امروز که آفریدگار و پروردگار شما منم، تا فردا شما را گواهی دهم که بندگان و گزیدگان مناید، و ذلک فی قوله تعالی: وَ اللَّهُ شَهِیدٌ عَلی ما تَعْمَلُونَ، بوفا و عهد باز آیید، تا بوفا و عهد شما باز آییم، وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ بانابت از بر من باز آیید تا ببشارت از بر شما و از آیم.
هوش مصنوعی: ای بندگان من! گواهی دهید به خاطر من، تا من نیز از شما گواهی دهم. امروز گواهی دهید که پروردگار شما من هستم، تا فردا گواهی دهم که شما بندگان و انتخابشدگان من هستید. خداوند بر آنچه انجام میدهید گواه است. به وعدههایم متعهد باشید تا من نیز به وعدههایم پایبند بمانم. به سوی من برگردید تا بشارتهایی از جانب من به شما برسد.
وَ أَنابُوا إِلَی اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْری و هو المشار الیه بقوله تعالی: هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ. وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ این آیت ردّ است بر دو گروه: گروهی که گفتند: معصیت طاعت باطل کند، و گروهی که گفتند: عذاب کردن بیگناه در حکمت جائز نیست، و این هر دو خلاف حق است، و نه طریق سنت است. معصیت طاعت باطل نکند که رب العزة مؤمنانرا بستود، و بعمل صالح موصوف کرد، آن گه وعده مغفرت داد، و آن کس که سزای مغفرت بود بیگناه نباشد. پس با گناه عمل صالح از وی بنیفتاد. و نیز بیان کرد که: بنده اگر چه با عمل صالح است، محتاج عفو و مغفرت است، و اگر چه پاکدامن است، نیازمند رحمت است، که نجات در رحمت و مغفرتست نه در طاعات و اعمال. مصطفی (ص) گفت: «لو عذبنی اللَّه و ابن مریم لعذبنا ابدا، و هو غیر ظالم».
هوش مصنوعی: و آنها به سوی خدا برمیگردند و برایشان بشارتهایی است. خداوند در آیهای میفرماید: «آیا جزای نیکی، نیکی نیست؟» خداوند به مؤمنانی که اعمال نیک انجام دادهاند وعده مغفرت و پاداش بزرگ داده است. این آیه به دو گروه ایراد میزند؛ گروهی که معتقدند معصیت، طاعت را باطل میکند و گروهی که میگویند عذاب کردن فرد بیگناه در حکمت جایز نیست. هر دو دیدگاه نادرست است. معصیت طاعت را باطل نمیکند، زیرا خداوند مؤمنان را ستوده و به اعمال نیک آنها اشاره کرده و سپس وعدهی مغفرت داده است. کسی که سزاوار مغفرت است، نمیتواند بیگناه باشد. پس گناه، از عمل صالح شخص نمیکاهد. همچنین بیان شده که انسان هرچقدر هم که اعمال نیک داشته باشد، به عفو و مغفرت نیاز دارد و حتی اگر پاکدامن باشد، باز هم به رحمت محتاج است، زیرا نجات در رحمت و مغفرت است نه در طاعات و اعمال. پیامبر (ص) فرمودهاند: «اگر خداوند مرا و عیسی (ع) را عذاب کند، ما همیشه عذاب خواهیم شد و او ظالم نیست.»
و قال الحسین بن منصور: «من جوز التخلیق من غیر علة جوز التعذیب من غیر زلة». آن کس که بخواند بیعلت، اگر براند بیزلّت، کس را بر صنع وی چرا نیست، و در حکم وی چون نیست. خداوندا! در راستی کار تو تهمت نیست، و صنع ترا علت نیست.
هوش مصنوعی: حسین بن منصور میگوید: «اگر کسی جهان را بدون علتی خلق کند، پس میتواند بدون دلیل هم عذاب کند». او معتقد است که اگر کسی بدون دلیل چیزی را خلق کند، هیچ کسی نمیتواند به آن انتقاد کند و در مورد آن حکم کند. خداوند! کار تو عیب ندارد و خلق تو نیز بدون دلیل نیست.
درماندیم در مقامی که راه واپس نیست و از پیش یارا نیست در دریایی که آن را کران نیست. خداوندا! رهی را دریاب، که رهی را بیش از این طاقت نیست. بپیوند و ببخشای که مقتضای کرم جز این نیست. فتح شخرف از اسرافیل مصری پرسید استاذ ذو النون که: هل تعذب الاسرار قبل الزلل؟ اسرافیل سه روز زمان خواست. روز چهارم گفت: مرا جواب دادند بشنو اگر روا بود ثواب بیش از عمل، هم روا بود عذاب بیش از زلل.
هوش مصنوعی: در وضعیت دشواری گرفتار آمدهایم که راه بازگشتی وجود ندارد و از پیش نیز کمکی نیست. در دریایی سرشار از ناامیدی و بیکری، ای خدا! راهی را بگشا که دیگر طاقت ادامه را نداریم. به ما بپیوند و ببخش، زیرا جز این انتظار از کرم تو نیست. در مورد پرسشی از شخرف از اسرافیل مصری، استاد ذو النون از او پرسید که آیا اسرار قبل از اشتباهات عذاب میشوند؟ اسرافیل درخواست سه روز زمان کرد و در روز چهارم پاسخ داد که اگر بر اساس انصاف ثواب بیشتر از عمل ممکن باشد، پس عذاب نیز باید بیشتر از اشتباهات باشد.
این بگفت و زعقهای زد، و در شورید، و از دنیا برفت.
هوش مصنوعی: او این را گفت و نالهای کرد، در حالتی آشفته قرار گرفت و از دنیا رفت.
پیر طریقت گفت: «آن درنگ خواستن زندگانی بود که اگر بوقت جواب دادی هم بر جای برفتی».
هوش مصنوعی: استاد راه و سلوک فرمود: «این تردید در طلب زندگی واقعی است که اگر در زمان مناسب پاسخ دهی، همواره در همان مقام باقی میمانی.»
وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً بو بکر وراق گفت که: در بنی اسرائیل نقبا بودند پیشروان و گزیدگان ایشان، و در همه حال مرجع قوم با ایشان، و درین امت بدلاءاند اوتاد جهان که دلهایشان چون دلهای پیغمبران.
هوش مصنوعی: خداوند از بنی اسرائیل عهد گرفت و از میان آنان دوازده نفر را به عنوان پیشوایان برگزید. این پیشوایان نمایندگان و انتخاب شدگان قوم بودند و در هر شرایطی مرجع و راهنمای مردم به شمار میرفتند. در این امت نیز افرادی وجود دارند که مانند ستونهای جهان، دلهایشان همچون دلهای پیامبران است.
مصطفی (ص) گفته: «یکون فی هذه الامة اربعون علی خلق ابراهیم و سبعة علی خلق موسی و ثلاثة علی خلق عیسی و واحد علی خلق محمد».
هوش مصنوعی: مصطفی (ص) فرمود: «در این امت، چهل نفر به خلق ابراهیم خواهند بود و هفت نفر به خلق موسی و سه نفر به خلق عیسی و یک نفر به خلق محمد».
و بو عثمان مغربی گفته: «البدلاء اربعون و الامناء سبعة و الخلفاء من الأئمة ثلاثة، و الواحد هو القطب، و القطب عارف بهم جمیعا، و یشرف علیهم، و لا یعرفه احد، و هو امام الاولیاء». خیار خلقاند این قوم، و مصابیح دین و اعلام یقین. ملوک طریقت و امناء شریعت. رب العالمین ایشان را از جهانیان برگزیده، و به ربطه «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ» ببسته. و بقید «وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوی» استوار کرده، در وادی عنایت شمع رعایت ایشان را افروخته، در دبیرستان ازل ایشان را ادب صحبت درآموخته. ای جوانمرد! کار نه کرد بنده دارد، کار خواست اللَّه دارد.
هوش مصنوعی: علی عثمان مغربی میگوید که چهارده نفر از جانشینان و هفت نفر از امنا و سه نفر از خلفا وجود دارند که یکی از آنها قطب است. قطب به همه این افراد آگاه است و بر آنها نظارت دارد، اما کسی او را نمیشناسد و او امام اولیا است. این افراد بهترین خلق هستند، نور دین و نشانه یقین به شمار میآیند. آنها پادشاهان راه و امانتداران شریعتاند که خداوند از میان جهانیان آنها را برگزیده و به رابطهای بسته که در آن محبت متقابل وجود دارد. همچنین، خداوند آنها را با کلام تقوا ارتباطی پایدار بخشیده و در دشت عنایت، شمع توجه به آنها روشن کرده است. در مدرسه ازلی، ادب گفتگو را به آنها آموختهاند. ای جوانمرد! بدان که کارها به دست بندگان نیست بلکه خواست خداوند در آن نقش دارد.
بنده بجهد خویش نجات خویش کی تواند؟ چون اللَّه بنده خیر خواهد، دل او را بنظر خویش بیاراید، تا حق از باطل وا شناسد. بعلم فراخ کند، تا دیدار قدرت در آن جای یابد. بینا کند تا بنور منت میبیند. شنوا کند تا پند ازلی مینیوشد. راست دارد تا گمان و شک در آن نیامیزد. بعطر وصال خوش کند تا در آن مهر دوست روید. بنور خویش روشن کند، تا ازو با وی نگرد، بصیقل عنایت بزداید تا در هر چه نگرد او را بیند:
هوش مصنوعی: انسان چگونه میتواند از بند خود آزاد شود؟ زمانی که خداوند بخواهد خیر بندهاش را، دل او را مورد توجه قرار میدهد تا حق را از باطل تشخیص دهد. او علم را برای او وسیع میکند تا قدرت خدا را در آنجا ببیند. او را بینا میکند تا با نور لطف الهی ببیند. شنوا میکند تا نصایح ازلی را بشنود. راستگو میکند تا گمان و شک در او راه نیابد. با بوی وصال خوشبو میسازد تا عشق دوست در دل او جوانه بزند. او را با نور خود روشن میسازد تا او از خدا دور نشود و با عنایت خود او را صیقل میدهد تا در هر چیزی او را ببیند.
آن را که بلطف خویش حق بگزیند
بر باطن او گرد جفا ننشیند
هوش مصنوعی: کسی که خداوند به لطف و رحمت خود او را انتخاب کند، هیچ ظلم و بدی بر درون او سایه نخواهد افکند.
نیک و بد اغیار ز دل بر چیند
در هر چه کند نظاره حق بیند
هوش مصنوعی: انسان باید در زندگی خود به خوبیها و بدیهای دیگران توجه کند و از دل خود آنها را بزداید، زیرا هر کاری که انجام میدهد باید با نظر و دید الهی صورت بگیرد.