۴ - النوبة الاولى
قوله تعالی: یا أَهْلَ الْکِتابِ ای اهل کتاب، قَدْ جاءَکُمْ آنک آمد بشما، رَسُولُنا فرستاده ما، یُبَیِّنُ لَکُمْ پیدا میکند شما را، کَثِیراً مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ فراوانی از آنچه شما میپنهان داشتید، مِنَ الْکِتابِ از کتاب، وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ و می فراگذارد و آسان کند فراوانی، قَدْ جاءَکُمْ آمد بشما، مِنَ اللَّهِ از خدا، نُورٌ روشنایی، وَ کِتابٌ مُبِینٌ (۱۵) و نامه پیدا.
یَهْدِی بِهِ اللَّهُ راه نماید خدای بآن، مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ کسی را که بر پی خشنودی وی میرود، سُبُلَ السَّلامِ براههای سلامت، وَ یُخْرِجُهُمْ و دمی برون آرد ایشان را مِنَ الظُّلُماتِ از تاریکها، إِلَی النُّورِ بروشنایی بِإِذْنِهِ بخواست خویش، وَ یَهْدِیهِمْ و راه مینماید ایشان را، إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (۱۶) براه راست درست.
لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا کافر شدند ایشان که گفتند: إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ که خدا عیسی مریم است، قُلْ گوی: فَمَنْ یَمْلِکُ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً آن کیست که پادشاه است و بدست وی چیزی است از خواست و کار خدای، إِنْ أَرادَ اگر خدای خواهد، أَنْ یُهْلِکَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ که عیسی مریم را هلاک کند، وَ أُمَّهُ و مادر وی را، وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً و هر که در زمین کس است، وَ لِلَّهِ و خدایراست، مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ملک آسمان و زمین، وَ ما بَیْنَهُما و هر چه میان آن هر دو، یَخْلُقُ ما یَشاءُ میآفریند آنچه خواهد، وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (۱۷) و خدای بر همه چیز قادر است و توانا.
وَ قالَتِ الْیَهُودُ وَ النَّصاری جهودان و ترسایان گفتند: نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ، ما پسران خداییم و دوستان وی، قُلْ بگو: فَلِمَ یُعَذِّبُکُمْ بِذُنُوبِکُمْ پس چرا شما را میعذاب کند خدای بگناهان شما، بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ بل، که گروهی مردمانید، مِمَّنْ خَلَقَ از آنچه او آفرید، یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وی آن را آمرزد که خود خواهد، وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ و عذاب کند او را که خود خواهد، وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ و خدایراست پادشاهی آسمانها و زمین، وَ ما بَیْنَهُما و هر چه میان آن هر دو، وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ (۱۸) و با وی است بازگشت هر کس.
یا أَهْلَ الْکِتابِ ای اهل کتاب، قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا آمد بشما فرستاده ما، یُبَیِّنُ لَکُمْ پیدا میکند شما را، عَلی فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ بسستی و گسستگی از رسولان، أَنْ تَقُولُوا تا نگوئید: ما جاءَنا بما نیامد، مِنْ بَشِیرٍ هیچ بشارت دهندهای، وَ لا نَذِیرٍ و نه هیچ بیم نمایندهای، فَقَدْ جاءَکُمْ بَشِیرٌ وَ نَذِیرٌ آنک آمد بشما رسولی که همانست و همین، وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (۱۹) و خدای بر همه چیز تواناست.
وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ موسی گفت قوم خویش را: یا قَوْمِ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ ای قوم یاد کنید و یاد دارید نعمت خدای بر خود، إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنْبِیاءَ که در میان شما پیغامبران فرستاد، وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکاً و شما را پادشاهان کرد، وَ آتاکُمْ و شما را داد، ما لَمْ یُؤْتِ آنچه نداد هرگز، أَحَداً هیچ کس را مِنَ الْعالَمِینَ (۲۰) از جهانیان.
یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ ای قوم درروید در زمین مقدس، الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ
آنچه خدای شما را نبشت و بهره کرد، وَ لا تَرْتَدُّوا عَلی أَدْبارِکُمْ و از فرمان برداری برمگردید به پس باز، فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِینَ (۲۱) که بازگردید بروز بتری پس سودمندی زیانکاران گردید.
قالُوا یا مُوسی گفتند: یا موسی! إِنَّ فِیها قَوْماً جَبَّارِینَ در آن زمین قومیاند جباران، وَ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها و ما در آن زمین نشویم، حَتَّی یَخْرُجُوا مِنْها تا آن گه که ایشان بیرون آیند از آن، فَإِنْ یَخْرُجُوا مِنْها اگر بیرون آیند از آن، فَإِنَّا داخِلُونَ (۲۲) ما پس در شویم.
قالَ رَجُلانِ دو مرد گفتند: مِنَ الَّذِینَ یَخافُونَ از آن خدای ترسان، أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمَا که نیکویی کرده بود خدای با ایشان، ادْخُلُوا عَلَیْهِمُ الْبابَ که ای قوم از در آن زمین بر اهل آن زمین درشوید، فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ که چون شما در شوید از در، فَإِنَّکُمْ غالِبُونَ شما ایشان را بازمالید و کم آرید، وَ عَلَی اللَّهِ فَتَوَکَّلُوا و پشت بخدای باز کنید، إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (۲۳) اگر گرویدگانید.
قالُوا یا مُوسی جواب دادند که یا موسی إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما در آن زمین نرویم هرگز، ما دامُوا فِیها تا آن جبّاران در آن زمین باشند، فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ تو رو با خداوند خویش، فَقاتِلا و کشتن کنید با ایشان، إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ (۲۴) که ما ایدر نشستگانیم.
قالَ رَبِّ موسی گفت خداوند من! إِنِّی لا أَمْلِکُ من پادشاه نهام، إِلَّا نَفْسِی مگر بر خویشتن، وَ أَخِی و برادر خویش، فَافْرُقْ بَیْنَنا جدایی افکن میان ما، وَ بَیْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِینَ (۲۵) و میان این قوم بیرون شدگان از فرمان برداری.
قالَ گفت خدای: فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ آن زمین بر ایشان حرام ساختم، أَرْبَعِینَ سَنَةً چهل سال، یَتِیهُونَ فِی الْأَرْضِ تا سامان گم کرده میباشند و راه نیابند بیرون شدن را، فَلا تَأْسَ، پس تو اندوه مبر، عَلَی الْقَوْمِ الْفاسِقِینَ (۲۶) برین گروه که از طاعت داری بیرون شدگانند.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.