گنجور

۱۰ - النوبة الثانیة

وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا یعنی بمحمد (ص)، وَ اتَّقَوْا الیهودیة و النصرانیة، میگوید: اگر جهودان و ترسایان ایمان آوردندی، و رسالت وی را تصدیق کردندی، و از جهودی و ترسایی بپرهیزیدندی، ما آن جهودی و ترسایی بستردیمی، و باسلام بپوشیدیمی، چنان که گویی خود هرگز جهود و ترسا نبوده‌اند. و معنی تکفیر همین است یعنی سیّئات بحسنات بپوشند و چنان انگارند که خود سیّئات نکردند. از اینجا گفت مصطفی (ص): «التّائب من الذنب کمن لا ذنب له،».

آن گه گفت: وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ بآن تکفیر قناعت نکنیم که وی را بجنات النعیم درآریم. جنّات النعیم یک بهشت است از بهشتهای هفتگانه، که رب العزة برای مؤمنان آفریده.

روایت کنند از ابن عباس که گفت: «خلق اللَّه الجنان یوم خلقها فضلی بعضها علی بعض، و هی سبع جنان: دار الجلال و دار السّلام و جنّة عدن، و هی قصبة الجنّة و هی مشرفة علی الجنان کلها، و جنة المأوی و جنة الخلد و جنة الفردوس و جنّات النعیم. امّا دار الجلال خلقها اللَّه من النور کلها مدائنها و قصورها و بیوتها و ابوابها و جمیع اصناف ما فیها من الثّمار المتدلّیة و الانهار المطردة و الاشجار النّاضرة و الرّیاحین العبقة و الانوار الزّاهرة و الازواج المطهّرة. و خلق دار السلام من الیاقوت الاحمر کلها ازواجها و خدمها و آنیتها و اشربتها و قصورها و خیامها و جمیع ما فیها. و خلق جنة عدن من زبرجد کلها علی هذه الصفة. و خلق جنة المأوی من الذهب الاحمر بجمیع ما فیها علی هذه الصفة. و خلق جنة الخلد من الفضة البیضاء بجمیع ما فیها. و خلق جنّة الفردوس من اللؤلؤ بجمیع ما فیها. و خلق جنات النعیم من الزمرّد بجمیع ما فیها. و الجنان کلّها مائة درجة، ما بین الدرجتین مسیرة خمس مائة عام».

رب العزة جلّ جلاله این بهشتها را از بهر مؤمنان آفریده و ساخته و پرداخته، و در بعضی اخبار آورده‌اند که بدوازده ماه بیافرید، و اگر خواستی بیک طرفة العین بیافریدی، و بروایتی روز پنجشنبه آفرید، و بروایتی روز آدینه. و درست آنست که این بهشتها بالای هفت آسمان‌اند، آنجا که عرش مجید است در هوای آخرت، و رسول خدا شب معراج در آن شده و بعضی غرفه‌ها و قصرها دیده و نشان داده.

وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ این آیت جواب آن تنگی روزی است بر ایشان، و جواب آن حال که ایشان را در آن قحط بودی. میگوید: اگر اهل تورات تورات را، و اهل انجیل انجیل را، و اهل قرآن قرآن را بپای دارندی و بحق کردار آن برسیدندی، لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ یعنی من برکات السّماء و هو المطر، وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وطئوه من امر الدنیا ای ما عجّل لهم. رب العالمین جل جلاله در این آیت ایمان و تقوی و طاعت اللَّه بر وفق کتاب و سنّت سبب فراخی روزی و توانگری کرد، و نظیره قوله: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ، و قوله: اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً. یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً الایة. ثمّ استثنی طائفة، فقال: مِنْهُمْ یعنی من اهل الکتاب، أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ ای جماعة مؤمنة عادلة فی القول و العمل. و الاقتصاد هو الاعتدال فی القول و العمل من غیر غلوّ و لا تقصیر، و اصله القصد.

وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما یَعْمَلُونَ ای بئس ما یعملون ممّن لم یسلم.

گفته‌اند که: این امّت مقتصده چهل و هشت کس بوده‌اند: نجاشی و اصحاب وی، بحیراء راهب و اصحاب وی، سلمان فارسی و اصحاب وی، عبد اللَّه سلام و اصحاب وی و رهطی از شام. ایشان‌اند که رب العالمین بر ایشان نواخت خود نهاده و ستوده، و بعدل و راستی صفت کرده. و آن قوم دیگر که مسلمان نبودند، و ببد کرداری ایشان را یاد کرد و گفت: ساءَ ما یَعْمَلُونَ کعب اشرف بود و کعب اسید و مالک بن اضیف و ابو یاسر و حیی بن اخطب و اهل روم.

یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ مفسّران گفتند که رسول خدا از غائله مشرکان و جهودان ایمن نبود، و از کرد بد و مکر ایشان می‌اندیشید و باین سبب عیب دین ایشان و سبّ بتان و طعن کردن در ایشان مجاهره نمیکرد، و نیز آیت آمده بود: وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ، و این پیش فتح مکّه و بسط اسلام بود، پس چون فتح مکّه برآمد، و اسلام قوی گشت، و مسلمانان انبوه گشتند، رب العالمین جلّ جلاله بفرمود تا اظهار تبلیغ رسالت کند، و معایب بتان هیچ بازنگیرد، و از کافران نترسد، گفت: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ای اظهر تبلیغه، لقوله تعالی: فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ.

پس رسول (ص) گفت: «یا ربّ کیف اصنع و أنا واحد، اخاف ان یجتمعوا علیّ»! فأنزل اللَّه تعالی: وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ.

در این سخن نوعی تهدید است، میگوید: مراقبت ایشان بکن، و از آنچه بتو فرو فرستادیم هیچ چیز بازمگیر نارسانیده، که اگر بعضی نرسانی همچنانست که هیچ نرسانیدی، شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان ذیل همین آیه گوید: بنا بروایات مشهوری که از ابی جعفر و ابی عبد اللَّه علیهما السلام نقل شده است خداوند بحضرت محمد (ص) امر کرد که حضرت علی (ع) را بولایت نصب کند و بمردم اعلام نماید، ولی رسول خدا میترسید که مردم او را بجانب داری از پسر عموی خود متهم کنند و بطعنه برخیزند، پس خداوند آیه یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ... را بوی وحی کرد و او را باعلام ولایت تشجیع نمود، و حضرت روز غدیر خم دست علی (ع) را گرفت و گفت: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه».

کقوله تعالی: نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ. اخبر انّ کفر هم بالبعض محبط للایمان بالبعض. در این آیت ابطال مذهب گروهی است که گفتند: رسول خدا در بعضی وحی کتمان کرد از جهت تقیت، و عایشه گفت: من حدّثک ان محمدا (ص) کتم شیئا من الوحی فقد کذب، و اللَّه عز و جل یقول: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ ازال عز و جل التوهّم ان النبی (ص) کتم شیئا من الوحی للتقیة.

قومی گفتند: این آیت در معنی جهاد و قتال مشرکان آمد که رسول خدا در بعضی اوقات حثّ بر جهاد کمتر میکرد، بسبب آنکه گروهی منافقان در آن کراهیت مینمودند، و کسلانی میکردند، رب العزة در قصه ایشان گفت: فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَةٌ وَ ذُکِرَ فِیهَا الْقِتالُ الایة. پس چون رسول اللَّه در حثّ جهاد سستی نمود خدای تعالی آیت فرستاد که: بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ یعنی فی امر الجهاد، وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ. قومی گفتند این در قصه تخییر زنان مصطفی فرو آمد که چون آیت تخییر آمد رسول خدا بر زنان عرضه نمیکرد از بیم آنکه ایشان دنیا اختیار کنند و ندانند. پس رب العالمین آیت فرستاد که: بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ فی تخییرهن، و قیل: نزلت فی امر زینب بنت جحش و نکاحها، و قیل: نزلت فی قصة الیهود، ای: بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ من الرجم و القصاص، و قیل: نزلت فی علی بن ابی طالب ای: بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ فی فضل علی بن ابی طالب.

چون این آیت فرو آمد براء عازب میگوید که از حجّة الوداع باز گشته بودیم. رسول خدا و یاران در موضعی فرو آمدند که آن را غدیر خم میگفتند. آنجا بزیر درخت فرو آمدند، و رسول بفرمود تا ندا کردند که: الصلاة جامعة، و رسول خدا دست علی (ع) گرفت، و گفت: «ا لست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟» فقالوا: بلی یا رسول اللَّه.

قال: «الست اولی بکلّ مؤمن من نفسه؟» قالوا: بلی. قال: «هذا مولی من انا مولاه.

اللّهمّ وال من والاه، و عاد من عاداه». قال: فلقیه عمر فقال هنیئا لک یا ابن ابی طالب اصبحت و امسیت مولی کل مؤمن و مؤمنة.

نافع و ابن عامر و عاصم بروایت ابو بکر «رسالاته» بلفظ جمع خوانند. باقی قرّا «رسالته» خوانند بلفظ واحد.

وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ انس مالک گفت: رسول خدا را روزگاری پاسبانی میکردند، گفتا و از عائشه شنیدم که: شبی با رسول بودم، و رسول را خواب نمی‌گرفت، گفتم یا رسول اللَّه ما شأنک؟ چه رسید ترا که نمی‌خسبی؟ گفت: «الا رجل صالح یحرسنی اللیلة»؟

مردی صالح نباشد که امشب مرا پاسبانی کند؟

گفتا در آن سخن بودیم که آواز سلاح شنیدیم. رسول گفت: «من هذا»؟

کیستند اینان که سلاح دارند؟ جواب دادند که ماایم سعد بن ابی وقاص و حذیفه، آمده‌ایم تا ترا پاسبانی کنیم. پس رسول خدا بخفت چنان که غطیط وی می‌شنیدیم، گفتا: و در آن حال این آیت فرو آمد: وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ. رسول خدا در آن خیمه بود از ادیم ساخته، سر بدر فرا کرد، و گفت: «انصرفوا ایها الناس! فقد عصمنی اللَّه، فلا ابالی من نصرنی و من خذلنی».

و روایت کنند از ابو هریره که گفت: رسول خدا ببعضی غزاها بمنزلی فرو آمد در سایه درختی، و شمشیر که داشت از شاخ آن درخت بیاویخت. اعرابیی جلف فرا رسید. رسول را خالی دید، و شمشیر از درخت آویخته. شمشیر برداشت و قصد رسول خدا کرد، و رسول خفته. چون فرا نزدیک وی شد رسول از خواب درآمد. اعرابی گفت: من یمنعک منّی؟ آن کیست که این ساعت ترا حمایت کند و مرا از تو باز دارد؟

رسول گفت: خدا مرا از تو نگه دارد. دست اعرابی ناگاه بلرزه افتاد، و شمشیر از دست‌ وی بیفتاد، و سر خویش بر آن درخت همی زد تا دماغ وی همه بیرون افتاد، و هلاک گشت. رب العالمین بر وفق آن آیت فرستاد که: وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ.

اگر کسی گوید که کافران رسول خدا را می‌رنجانیدند پیوسته، که دندان رباعیه وی می‌شکستند، و پیشانی وی مجروح میکردند، و این منافی عصمت است.

جواب آنست که این همه پیش از آن بوده که این آیت آمد. رب العزة خواست که بدایت کار مصطفی با رنج و بلا و اذی دشمن بود، چنان که دیگر پیغامبران را بوده، و مصطفی در آن صبر کند، چنان که ایشان کرده‌اند، پس از آنکه این آیت آمد: وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ اللَّه او را معصوم داشت از دشمنان، و کرامت و شرف وی پیدا کرد، و کس را از ایشان بر وی دست نبود، و هیچ اذی از ایشان بوی نرسید. إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ ای لا یهدیهم الرشد و هم کافرون، و قیل لا یجعلهم مهتدین و قد کتب علیهم انّهم کافرون.

قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلی‌ شَیْ‌ءٍ حَتَّی تُقِیمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ گفته‌اند که: در قرآن هیچ آیت نیست صعب‌تر از اینکه میگوید: شما بر هیچ چیز نیستید از کار دین، و هیچ بدست ندارید، تا آن گه که عمل کنید در آنچه در تورات است شما که اهل تورات‌ید، و عمل کنید در آنچه در انجیل است شما که اهل انجیل‌اید، و عمل کنید در آنچه در قرآنست شما که اهل قرآن‌اید. وَ لَیَزِیدَنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ یعنی کفار هم، ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیاناً وَ کُفْراً، یقول: اذا لم یؤمنوا زادهم کفرهم بما انزل الیک من ربک طغیانا الی طغیانهم، و کفرا الی کفرهم. فَلا تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ این نه نهی است از حزن، که این در قدرت آدمی خود نیاید، لیکن تسلیت مصطفی و نهی از تعرض حزن.

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصاری‌ سبق تفسیره.

مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً آمن الیهود من یهودیته، و النصرانی من نصرانیته و الصابئ من صابئیته، و المنافق من نفاقه، فآمنوا بالبعث من بعد الموت، فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ حین یخاف اهل النار، وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ حین یحزن اهل النار.

اگر کسی گوید: چه فرق است میان فعل و عمل؟ جواب آنست که این فعل احداث چیزی است و در وجود آوردن پس از آنکه نبود، و عمل آنست که در آن چیز حادثی فرا دید آرد که بآن متغیر گردد. اگر کسی گوید: فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ چون متصور بود و اهوال رستاخیز ناچار بایشان گذر کند؟ جواب آنست که هر چند هول قیامت بایشان گذرد امّا عارض بود نه پاینده، که عاقبت آن نجات و نعیم ابد بود، و ازینجاست که گفت: «لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ» فزع اکبر عذاب قطیعت است؟

حزن دائم، و ایشان را آن نبود.

لَقَدْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ کلّ نبی بعثه اللَّه الی قوم فآمنوا فذلک اخذ میثاقهم، وَ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمْ رُسُلًا یعنی الی الیهود، کُلَّما جاءَهُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوی‌ اهواءهم التی هم علیها فَرِیقاً کَذَّبُوا مثل عیسی و محمّد علیهما السلام، وَ فَرِیقاً یَقْتُلُونَ مثل زکریا و یحیی: تکذیب، جهودان و ترسایان هر دو کردند، و قتل جز فعل جهودان نبود. ابن کیسان گفت: پیغامبران مرسل دو گروه بودند: گروهی اصحاب کتب و شرایع، چون نوح و ابراهیم و داود و سلیمان و عیسی و محمّد، هرگز هیچ بیگانه را بر قتل و أسر ایشان دست نبود، و گروه دیگر نه اصحاب کتب و شرایع بودند، بلکه امر معروف و نهی منکر کردند. دشمنان را بر قتل ایشان دست بود همچون یحیی و زکریا و امثال ایشان، که در عهد ایشان بیک روز هفتاد پیغامبر کشته شدند بدست جهودان، و در خبر است که «ثم یقوم سوق بقلهم من آخر النّهار».

وَ حَسِبُوا أَلَّا تَکُونَ فِتْنَةٌ قرأ اهل البصرة و حمزة و الکسائی: «الا تکون» بضم النون، علی معنی انه لا تکون فتنة. الفتنة الابتلاء و الاختبار، یقول: ظنّوا ان لا یبتلوا و لا یعذبهم اللَّه. جهودان پس مرگ موسی (ع) در زمانی متطاول که پیغامبری دیگر نیامده بود چنان دانستند و پنداشتند که ایشان را فرو گذاشتند، و به پیغامبری دیگر ایشان را بنخواهند آزمود تا استوار گیرند یا نه. پس اللَّه تعالی عیسی را بایشان فرستاد. قومی بعیسی باز کافر شدند، و کور و کر گشتند، یعنی بآنچه شنیدند عمل نکردند تا هم چنان بود که نشنیدند و ندیدند چون کوران و کران. پس چون عیسی را بآسمان بردند، تابَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ ای ارسل الیهم محمدا (ص) یعلّمهم ان اللَّه قد تاب علیهم ان آمنوا و صدّقوا. مصطفی را پس از آن بایشان فرستادند، و ایشان را خبر داد که اگر ایمان آرید و تصدیق کنید اللَّه شما را توبت داد و باز پذیرفت. ایشان هم تصدیق نکردند، و فراوانی از ایشان کافر شدند، و باز کور و کر شدند، عَمُوا وَ صَمُّوا اذ کفروا بعیسی، ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا اذ کفروا بمحمّد (ص)، وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ فی تعامیهم و تصاممهم.

۱۰ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا و اگر خوانندگان تورات بگرویدندی وَ اتَّقَوْا و از خشم و عذاب خدا بپرهیزیدندی لَکَفَّرْنا عَنْهُمْ ما بستردیمی از ایشان و بپوشیدیمی سَیِّئاتِهِمْ بدها و گناهان ایشان وَ لَأَدْخَلْناهُمْ و ما درآوردیمی ایشان را جَنَّاتِ النَّعِیمِ (۶۵) در بهشتهای ناز.۱۰ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا الآیة این آیت از روی اشارت بیان فضیلت امت محمد است و شرف ایشان بر اهل کتاب، از بهر آنکه رب العالمین مغفرت ایشان بر تقوی بست، و تقوی در مغفرت و رحمت شرط کرد. مقتضی دلیل خطاب آنست که هر کرا تقوی نیست وی را مغفرت نیست. باز در حق امت گفت: «هُوَ أَهْلُ التَّقْوی‌ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ» یعنی اهل ان یتقی، فان ترکتم التقوی فهو اهل لان یغفر. میگوید: اوست جل جلاله سزای آنکه از وی ترسند، و در بندگی او تقوی پیش گیرند. پس اگر تقوی نبود او سزای آنست که بیامرزد بفضل خویش و رحمت خویش. اینست سزای خداوندی و مهربانی و بنده نوازی. آنچه کند بسزای خود کند نه باستحقاق بنده.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا یعنی بمحمد (ص)، وَ اتَّقَوْا الیهودیة و النصرانیة، میگوید: اگر جهودان و ترسایان ایمان آوردندی، و رسالت وی را تصدیق کردندی، و از جهودی و ترسایی بپرهیزیدندی، ما آن جهودی و ترسایی بستردیمی، و باسلام بپوشیدیمی، چنان که گویی خود هرگز جهود و ترسا نبوده‌اند. و معنی تکفیر همین است یعنی سیّئات بحسنات بپوشند و چنان انگارند که خود سیّئات نکردند. از اینجا گفت مصطفی (ص): «التّائب من الذنب کمن لا ذنب له،».
هوش مصنوعی: اگر اهل کتاب به پیامبر اسلام ایمان می‌آوردند و او را تصدیق می‌کردند و از یهودیت و مسیحیت به دور می‌ماندند، ما آن‌ها را می‌بخشیدیم و در اسلام در می‌آوردیم، به‌طوری که گویی هرگز یهودی یا مسیحی نبوده‌اند. مفهوم بخشایش همین است؛ یعنی بدی‌ها با خوبی‌ها پوشانده می‌شود و به‌گونه‌ای رفتار می‌شود که انگار کسی بدی نکرده است. از اینجا است که پیامبر فرمود: «توبه‌کننده از گناه، مانند کسی است که هیچ گناهی نکرده است».
آن گه گفت: وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ بآن تکفیر قناعت نکنیم که وی را بجنات النعیم درآریم. جنّات النعیم یک بهشت است از بهشتهای هفتگانه، که رب العزة برای مؤمنان آفریده.
هوش مصنوعی: سپس گفت: ما نباید به این میزان قناعت کنیم که فقط او را وارد بهشت‌های نعمت کنیم. بهشت‌های نعیم یکی از بهشت‌های هفتگانه است که خداوند برای مؤمنان خلق کرده است.
روایت کنند از ابن عباس که گفت: «خلق اللَّه الجنان یوم خلقها فضلی بعضها علی بعض، و هی سبع جنان: دار الجلال و دار السّلام و جنّة عدن، و هی قصبة الجنّة و هی مشرفة علی الجنان کلها، و جنة المأوی و جنة الخلد و جنة الفردوس و جنّات النعیم. امّا دار الجلال خلقها اللَّه من النور کلها مدائنها و قصورها و بیوتها و ابوابها و جمیع اصناف ما فیها من الثّمار المتدلّیة و الانهار المطردة و الاشجار النّاضرة و الرّیاحین العبقة و الانوار الزّاهرة و الازواج المطهّرة. و خلق دار السلام من الیاقوت الاحمر کلها ازواجها و خدمها و آنیتها و اشربتها و قصورها و خیامها و جمیع ما فیها. و خلق جنة عدن من زبرجد کلها علی هذه الصفة. و خلق جنة المأوی من الذهب الاحمر بجمیع ما فیها علی هذه الصفة. و خلق جنة الخلد من الفضة البیضاء بجمیع ما فیها. و خلق جنّة الفردوس من اللؤلؤ بجمیع ما فیها. و خلق جنات النعیم من الزمرّد بجمیع ما فیها. و الجنان کلّها مائة درجة، ما بین الدرجتین مسیرة خمس مائة عام».
هوش مصنوعی: ابن عباس روایت می‌کند که خداوند به هنگام آفرینش آسمان‌ها، آن‌ها را به صورت هفت بهشت خلق کرد و برخی را بر برخی دیگر برتری داد. این هفت بهشت شامل: دار الجلال، دار السلام، جنت عدن که مرکز بهشت است و بر سایر بهشت‌ها مشرف می‌باشد، جنت المأوی، جنت الخلد، جنت الفردوس و جنت النعیم است. دار الجلال به طور کامل از نور ساخته شده است و همه چیز در آن، از شهرها و کاخ‌ها گرفته تا میوه‌ها و درختان و گل‌های خوشبو، همه درخشنده و زیبا هستند. دار السلام از یاقوت سرخ ساخته شده و تمام ویژگی‌های آن، از جمله همسران و خدمتکاران، از این جنس است. جنت عدن از زبرجد و جنت المأوی از طلا و جنت الخلد از نقره و جنت الفردوس از مروارید و جنت النعیم از زمرد ساخته شده است. همچنین، تمام این بهشت‌ها دارای صد درجه‌ هستند و فاصله بین هر دو درجه معادل پنجصد سال است.
رب العزة جلّ جلاله این بهشتها را از بهر مؤمنان آفریده و ساخته و پرداخته، و در بعضی اخبار آورده‌اند که بدوازده ماه بیافرید، و اگر خواستی بیک طرفة العین بیافریدی، و بروایتی روز پنجشنبه آفرید، و بروایتی روز آدینه. و درست آنست که این بهشتها بالای هفت آسمان‌اند، آنجا که عرش مجید است در هوای آخرت، و رسول خدا شب معراج در آن شده و بعضی غرفه‌ها و قصرها دیده و نشان داده.
هوش مصنوعی: خداوند، با جلال و بزرگی‌اش، بهشت‌ها را برای مؤمنان خلق کرده است. در بعضی روایت‌ها آمده که او این بهشت‌ها را در مدت دوازده ماه آفرید، و در برخی دیگر ذکر شده که می‌توانست آنها را در یک لحظه بیافریند. همچنین بر اساس یک روایت، خلقت این بهشت‌ها در روز پنجشنبه و در روایت دیگر در روز جمعه انجام شده است. بهشت‌ها در بالای هفت آسمان قرار دارند، جایی که عرش خداوند هست و این مکان در عالم آخرت واقع شده است. پیامبر اسلام در شب معراج به این مکان پا گذاشت و برخی از قصرها و اتاق‌های زیبا را مشاهده و به مردم معرفی کرد.
وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ این آیت جواب آن تنگی روزی است بر ایشان، و جواب آن حال که ایشان را در آن قحط بودی. میگوید: اگر اهل تورات تورات را، و اهل انجیل انجیل را، و اهل قرآن قرآن را بپای دارندی و بحق کردار آن برسیدندی، لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ یعنی من برکات السّماء و هو المطر، وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وطئوه من امر الدنیا ای ما عجّل لهم. رب العالمین جل جلاله در این آیت ایمان و تقوی و طاعت اللَّه بر وفق کتاب و سنّت سبب فراخی روزی و توانگری کرد، و نظیره قوله: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ، و قوله: اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً. یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً الایة. ثمّ استثنی طائفة، فقال: مِنْهُمْ یعنی من اهل الکتاب، أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ ای جماعة مؤمنة عادلة فی القول و العمل. و الاقتصاد هو الاعتدال فی القول و العمل من غیر غلوّ و لا تقصیر، و اصله القصد.
هوش مصنوعی: اگر اهل تورات، به تعالیم تورات عمل کنند و اهل انجیل، به انجیل پایبند باشند و مسلمانان نیز قرآن را رعایت کنند، در این صورت از نعمت‌های آسمانی و زمین بهره‌مند خواهند شد. این آیه به وضعیتی اشاره دارد که در آن زمان میان آنان قحطی وجود داشت. خداوند در این آیه بیان می‌کند که ایمان، تقوا و اطاعت از خدا مطابق با کتاب‌های آسمانی سبب گشایش روزی و ثروت می‌شود. به همین ترتیب در آیه‌ای دیگر نیز آمده است که اگر اهل یک سرزمین ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، خداوند برکاتی از آسمان و زمین به آنان عطا خواهد کرد. در ادامه، از میان اهل کتاب، گروهی معرفی می‌شود که به اعتدال در گفتار و عمل پایبند هستند. این اعتدال به معنای دوری از افراط و تفریط در سخن و عمل است.
وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما یَعْمَلُونَ ای بئس ما یعملون ممّن لم یسلم.
هوش مصنوعی: بسیاری از آن‌ها اعمال بدی انجام می‌دهند و چه اعمال ناپسندی از کسانی که ایمان نیاورده‌اند.
گفته‌اند که: این امّت مقتصده چهل و هشت کس بوده‌اند: نجاشی و اصحاب وی، بحیراء راهب و اصحاب وی، سلمان فارسی و اصحاب وی، عبد اللَّه سلام و اصحاب وی و رهطی از شام. ایشان‌اند که رب العالمین بر ایشان نواخت خود نهاده و ستوده، و بعدل و راستی صفت کرده. و آن قوم دیگر که مسلمان نبودند، و ببد کرداری ایشان را یاد کرد و گفت: ساءَ ما یَعْمَلُونَ کعب اشرف بود و کعب اسید و مالک بن اضیف و ابو یاسر و حیی بن اخطب و اهل روم.
هوش مصنوعی: گفته‌اند که این امّت خاص چهل و هشت نفر بوده‌اند. از جمله این افراد می‌توان به نجاشی و یاران او، بحیراء راهب و همراهانش، سلمان فارسی و یارانش، عبد اللَّه سلام و دیگران اشاره کرد. این افراد مورد لطف و ستایش خداوند قرار گرفته و به عدالت و درستی توصیف شده‌اند. اما گروه دیگری که مسلمان نبودند، به دلیل بدکرداری‌شان مورد نکوهش قرار گرفتند و نام‌هایی همچون کعب اشرف، کعب اسید، مالک بن اضیف، ابو یاسر، حیی بن اخطب و اهل روم در این زمینه ذکر شده است.
یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ مفسّران گفتند که رسول خدا از غائله مشرکان و جهودان ایمن نبود، و از کرد بد و مکر ایشان می‌اندیشید و باین سبب عیب دین ایشان و سبّ بتان و طعن کردن در ایشان مجاهره نمیکرد، و نیز آیت آمده بود: وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ، و این پیش فتح مکّه و بسط اسلام بود، پس چون فتح مکّه برآمد، و اسلام قوی گشت، و مسلمانان انبوه گشتند، رب العالمین جلّ جلاله بفرمود تا اظهار تبلیغ رسالت کند، و معایب بتان هیچ بازنگیرد، و از کافران نترسد، گفت: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ای اظهر تبلیغه، لقوله تعالی: فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ.
هوش مصنوعی: ای پیامبر، آنچه از سوی خدا به تو نازل شده است، به مردم برسان. مفسران گفته‌اند که پیامبر خدا از مشکلات مشرکان و یهودیان در امان نبود و نگران رفتار بد و فریبکاری آن‌ها بود، به همین دلیل در عیب‌جویی از دین آن‌ها و به تمسخر گرفتن بتان، احتیاط می‌کرد. همچنین آیه‌ای آمده که نمی‌گوید که نباید به آنانی که غیر از خدا را می‌خوانند، توهین کنید، زیرا ممکن است آن‌ها نیز به خدا توهین کنند. این موضوع پیش از فتح مکه و گسترش اسلام بود. اما با فتح مکه و تقویت دین اسلام و افزایش تعداد مسلمانان، خداوند دستور داد که پیغام رسالت را به صراحت بیان کند و از عیوب بتان نترسد و به کافران اهمیت ندهد. لذا فرمود: ای پیامبر، آنچه به تو نازل شده را به وضوح بیان کن.
پس رسول (ص) گفت: «یا ربّ کیف اصنع و أنا واحد، اخاف ان یجتمعوا علیّ»! فأنزل اللَّه تعالی: وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) گفت: «پروردگارا! چگونه عمل کنم در حالی که من تنها هستم و از این می‌ترسم که آن‌ها بر من جمع شوند!» سپس خداوند فرمود: «اگر این کار را نکنی، رسالت من را به درستی نرسانده‌ای و خداوند تو را از مردم حفظ خواهد کرد.»
در این سخن نوعی تهدید است، میگوید: مراقبت ایشان بکن، و از آنچه بتو فرو فرستادیم هیچ چیز بازمگیر نارسانیده، که اگر بعضی نرسانی همچنانست که هیچ نرسانیدی، شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان ذیل همین آیه گوید: بنا بروایات مشهوری که از ابی جعفر و ابی عبد اللَّه علیهما السلام نقل شده است خداوند بحضرت محمد (ص) امر کرد که حضرت علی (ع) را بولایت نصب کند و بمردم اعلام نماید، ولی رسول خدا میترسید که مردم او را بجانب داری از پسر عموی خود متهم کنند و بطعنه برخیزند، پس خداوند آیه یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ... را بوی وحی کرد و او را باعلام ولایت تشجیع نمود، و حضرت روز غدیر خم دست علی (ع) را گرفت و گفت: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه».
هوش مصنوعی: در این متن به نوعی تهدید اشاره شده که به فرد می‌گوید مراقب باشد و هیچ چیزی از آنچه که به او ارسال شده را فراموش نکند. اگر بخشی را فراموش کند، انگار هیچ چیز را یاد نکرده است. همچنین در تفسیر ذکر شده است که خداوند به حضرت محمد دستور داده تا حضرت علی را به عنوان ولی و سرپرست معرفی کند و این موضوع را به مردم اعلام کند، اما پیامبر نگران بود که ممکن است مردم او را متهم کنند که جانب‌دار پسر عمویش است. بنابراین خداوند این آیه را نازل کرده تا پیامبر را تشویق کند که ولایت علی را اعلام کند. سپس در روز غدیر خم، پیامبر دست علی را گرفت و گفت: «هرکس که من ولی او هستم، پس علی نیز ولی اوست؛ خداوندا، دوست بدار کسی را که علی را دوست دارد و دشمن بدار کسی را که علی را دشمن دارد».
کقوله تعالی: نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ. اخبر انّ کفر هم بالبعض محبط للایمان بالبعض. در این آیت ابطال مذهب گروهی است که گفتند: رسول خدا در بعضی وحی کتمان کرد از جهت تقیت، و عایشه گفت: من حدّثک ان محمدا (ص) کتم شیئا من الوحی فقد کذب، و اللَّه عز و جل یقول: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ ازال عز و جل التوهّم ان النبی (ص) کتم شیئا من الوحی للتقیة.
هوش مصنوعی: خداوند در سخن خود اشاره می‌کند که اگر به بخشی از ایمان اعتقاد داشته باشیم و به بخش دیگری کافر باشیم، ایمان ما به بخش تایید شده نیز باطل می‌شود. این آیه به نادرستی عقیده گروهی می‌پردازد که گفته‌اند پیامبر در برخی موارد وحی را به دلیل تقیه پنهان کرده است. عایشه تصریح کرده است که اگر کسی بگوید محمد (ص) چیزی از وحی را پنهان کرده، دروغ گفته است. همچنین خداوند می‌فرماید: ای پیامبر، آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، برسان و اگر نرسانی، رسالت تو به جا نیاورده‌ای. این آیات به روشنی نشان می‌دهد که پیامبر (ص) چیزی از وحی را برای حفظ جانش پنهان نکرده است.
قومی گفتند: این آیت در معنی جهاد و قتال مشرکان آمد که رسول خدا در بعضی اوقات حثّ بر جهاد کمتر میکرد، بسبب آنکه گروهی منافقان در آن کراهیت مینمودند، و کسلانی میکردند، رب العزة در قصه ایشان گفت: فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَةٌ وَ ذُکِرَ فِیهَا الْقِتالُ الایة. پس چون رسول اللَّه در حثّ جهاد سستی نمود خدای تعالی آیت فرستاد که: بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ یعنی فی امر الجهاد، وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ. قومی گفتند این در قصه تخییر زنان مصطفی فرو آمد که چون آیت تخییر آمد رسول خدا بر زنان عرضه نمیکرد از بیم آنکه ایشان دنیا اختیار کنند و ندانند. پس رب العالمین آیت فرستاد که: بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ فی تخییرهن، و قیل: نزلت فی امر زینب بنت جحش و نکاحها، و قیل: نزلت فی قصة الیهود، ای: بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ من الرجم و القصاص، و قیل: نزلت فی علی بن ابی طالب ای: بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ فی فضل علی بن ابی طالب.
هوش مصنوعی: گروهی از مفسران بیان کرده‌اند که این آیه درباره جهاد و مبارزه با مشرکان نازل شده است. در برخی از زمان‌ها، پیامبر خدا کمتر بر اهمیت جهاد تاکید می‌کرد، زیرا برخی از منافقان از آن ناراضی بودند و باعث بی‌حوصلگی دیگران می‌شدند. به همین دلیل خداوند در این مورد فرمود: «اگر سوره‌ای محکم نازل شود و در آن به جنگ اشاره گردد...». پس از آنکه پیامبر در تشویق به جهاد کم‌کاری کرد، خداوند آیه‌ای فرستاد که به او دستور می‌دهد پیام آنچه از جانب پروردگارش به او نازل شده است را برساند، و اگر این کار را نکند، رسالت او به درستی انجام نشده است. گروهی دیگر نیز گفته‌اند که این آیه در زمینه انتخاب همسران پیامبر نازل شده است، زیرا پس از نزول آیه مربوط به انتخاب، پیامبر به همسرانش پیشنهاد نمی‌داد از ترس اینکه ممکن است آن‌ها زندگی دنیوی را انتخاب کنند و ندانند چه می‌کنند. همچنین برخی گفته‌اند این آیه در مورد زینب بنت جحش و ازدواجش نازل شده است، یا اینکه به داستان یهودیان اشاره دارد، یا اینکه به علی بن ابی‌طالب و فضیلت‌های او مربوط می‌شود.
چون این آیت فرو آمد براء عازب میگوید که از حجّة الوداع باز گشته بودیم. رسول خدا و یاران در موضعی فرو آمدند که آن را غدیر خم میگفتند. آنجا بزیر درخت فرو آمدند، و رسول بفرمود تا ندا کردند که: الصلاة جامعة، و رسول خدا دست علی (ع) گرفت، و گفت: «ا لست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟» فقالوا: بلی یا رسول اللَّه.
هوش مصنوعی: پس از نزول این آیه، براء عازب می‌گوید که ما از حجّة الوداع برمی‌گشتیم. پیامبر خدا و همراهانش در مکانی به نام غدیر خم توقف کردند. آنجا زیر درختی نشسته و پیامبر فرمودند که اعلام کنند: "نماز جمعی است". سپس پیامبر دست علی (ع) را گرفت و پرسید: "آیا من بر مؤمنان از خودشان اولی نیستم؟" و آنها پاسخ دادند: "بله، ای رسول خدا".
قال: «الست اولی بکلّ مؤمن من نفسه؟» قالوا: بلی. قال: «هذا مولی من انا مولاه.
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود: «آیا من نسبت به هر مؤمنی از خود او شایسته‌تر نیستم؟» گفتند: بله. سپس فرمود: «این فرد، ولی کسی است که من ولی او هستم.»
اللّهمّ وال من والاه، و عاد من عاداه». قال: فلقیه عمر فقال هنیئا لک یا ابن ابی طالب اصبحت و امسیت مولی کل مؤمن و مؤمنة.
هوش مصنوعی: خدایا، هر کس که دوستدارت باشد را دوست بدار و هر کس که دشمنی کند را دشمن بدار. عمر به علی گفت: خوشا به حالت ای پسر ابی‌طالب! امروز و دیروز به مقام ولیّ (حامی) همه مؤمنان و مؤمنات رسیدی.
نافع و ابن عامر و عاصم بروایت ابو بکر «رسالاته» بلفظ جمع خوانند. باقی قرّا «رسالته» خوانند بلفظ واحد.
هوش مصنوعی: نافع، ابن عامر و عاصم به روایت ابو بکر، آیات را به صورت جمع می‌خوانند. اما دیگر قاریان آیات را به صورت مفرد می‌خوانند.
وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ انس مالک گفت: رسول خدا را روزگاری پاسبانی میکردند، گفتا و از عائشه شنیدم که: شبی با رسول بودم، و رسول را خواب نمی‌گرفت، گفتم یا رسول اللَّه ما شأنک؟ چه رسید ترا که نمی‌خسبی؟ گفت: «الا رجل صالح یحرسنی اللیلة»؟
هوش مصنوعی: خداوند تو را از دست مردم حفظ خواهد کرد. انس مالک نقل می‌کند که زمانی رسول خدا را پاسبانی می‌کردند. وی گفت و از عائشه شنیدم که شبی کنار رسول خدا بودم و ایشان خوابشان نمی‌برد. به ایشان گفتم: «یا رسول الله، چه اتفاقی افتاده که خواب‌ات نمی‌برد؟» ایشان فرمودند: «مرد صالحی امشب مراقب من است.»
مردی صالح نباشد که امشب مرا پاسبانی کند؟
هوش مصنوعی: آیا مرد خوبی وجود ندارد که امشب از من مراقبت کند؟
گفتا در آن سخن بودیم که آواز سلاح شنیدیم. رسول گفت: «من هذا»؟
هوش مصنوعی: در آن زمان که درباره‌ی موضوعی صحبت می‌کردیم، ناگهان صدای سلاح‌ها به گوشمان رسید. پیامبر گفت: «این صدا از کجاست؟»
کیستند اینان که سلاح دارند؟ جواب دادند که ماایم سعد بن ابی وقاص و حذیفه، آمده‌ایم تا ترا پاسبانی کنیم. پس رسول خدا بخفت چنان که غطیط وی می‌شنیدیم، گفتا: و در آن حال این آیت فرو آمد: وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ. رسول خدا در آن خیمه بود از ادیم ساخته، سر بدر فرا کرد، و گفت: «انصرفوا ایها الناس! فقد عصمنی اللَّه، فلا ابالی من نصرنی و من خذلنی».
هوش مصنوعی: این افراد که سلاح به دست دارند کیستند؟ پاسخ دادند که ما سعد بن ابی وقاص و حذیفه هستیم و آمده‌ایم تا از تو محافظت کنیم. سپس رسول خدا خوابش برد به گونه‌ای که صدای خرخر او را می‌شنیدیم. در آن لحظه این آیه نازل شد: «و خدا تو را از مردم محافظت خواهد کرد». او در خیمه‌ای که از پوست ساخته شده بود نشسته بود، سپس سرش را از خیمه بیرون آورد و گفت: «ای مردم، بروید! زیرا خداوند مرا حفظ کرده و من از کسی که از من حاله می‌کند و یا یاری‌ام نمی‌کند، نگران نیستم».
و روایت کنند از ابو هریره که گفت: رسول خدا ببعضی غزاها بمنزلی فرو آمد در سایه درختی، و شمشیر که داشت از شاخ آن درخت بیاویخت. اعرابیی جلف فرا رسید. رسول را خالی دید، و شمشیر از درخت آویخته. شمشیر برداشت و قصد رسول خدا کرد، و رسول خفته. چون فرا نزدیک وی شد رسول از خواب درآمد. اعرابی گفت: من یمنعک منّی؟ آن کیست که این ساعت ترا حمایت کند و مرا از تو باز دارد؟
هوش مصنوعی: ابو هریره نقل می‌کند که رسول خدا در یکی از جنگ‌ها در زیر درختی استراحت می‌کرد و شمشیر خود را از شاخه‌اش آویزان کرده بود. ناگهان یک اعرابی خشن به او نزدیک شد و وقتی رسول خدا را تنها دید و شمشیر را آویخته مشاهده کرد، شمشیر را برداشت و به سمت او رفت در حالی که رسول خدا خواب بود. زمانی که اعرابی به او نزدیک شد، رسول از خواب بیدار شد و اعرابی پرسید: "چه کسی می‌تواند تو را از من محافظت کند؟"
رسول گفت: خدا مرا از تو نگه دارد. دست اعرابی ناگاه بلرزه افتاد، و شمشیر از دست‌ وی بیفتاد، و سر خویش بر آن درخت همی زد تا دماغ وی همه بیرون افتاد، و هلاک گشت. رب العالمین بر وفق آن آیت فرستاد که: وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ.
هوش مصنوعی: رسول گفت: خداوند تو را از من حفظ کند. ناگهان دست آن اعرابی لرزید و شمشیرش از دستانش افتاد. او همچنین سر خود را به درخت می‌زد تا اینکه بینی‌اش به کلی از بین رفت و جان سپرد. خداوند طبق آن آیه فرستاده‌اش فرمود: و خدا تو را از مردم حفظ می‌کند.
اگر کسی گوید که کافران رسول خدا را می‌رنجانیدند پیوسته، که دندان رباعیه وی می‌شکستند، و پیشانی وی مجروح میکردند، و این منافی عصمت است.
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید که کافران همیشه رسول خدا را آزار می‌دادند، به طوری که دندان‌های او را می‌شکستند و پیشانی‌اش را جراحت می‌زدند، این ادعا با عصمت او تناقض دارد.
جواب آنست که این همه پیش از آن بوده که این آیت آمد. رب العزة خواست که بدایت کار مصطفی با رنج و بلا و اذی دشمن بود، چنان که دیگر پیغامبران را بوده، و مصطفی در آن صبر کند، چنان که ایشان کرده‌اند، پس از آنکه این آیت آمد: وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ اللَّه او را معصوم داشت از دشمنان، و کرامت و شرف وی پیدا کرد، و کس را از ایشان بر وی دست نبود، و هیچ اذی از ایشان بوی نرسید. إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ ای لا یهدیهم الرشد و هم کافرون، و قیل لا یجعلهم مهتدین و قد کتب علیهم انّهم کافرون.
هوش مصنوعی: پاسخ این است که همه این وقایع قبل از نزول این آیه اتفاق افتاده است. خداوند می‌خواست که آغاز کار پیامبر با رنج و بلا و آزار دشمنان همراه باشد، همان‌طور که برای دیگر پیامبران نیز پیش آمده‌است. پیامبر باید در برابر این مشکلات صبر کند، مانند دیگران. اما پس از نزول این آیه، خداوند او را از دشمنان محفوظ نگه داشت و عزت و کرامت او را آشکار کرد، به طوری که هیچ‌کس از دشمنان نتوانست به او آسیبی برساند. همچنین، خداوند فرمود که او قوم کافر را هدایت نخواهد کرد و بر آنها گمراهی نوشته است.
قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلی‌ شَیْ‌ءٍ حَتَّی تُقِیمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ گفته‌اند که: در قرآن هیچ آیت نیست صعب‌تر از اینکه میگوید: شما بر هیچ چیز نیستید از کار دین، و هیچ بدست ندارید، تا آن گه که عمل کنید در آنچه در تورات است شما که اهل تورات‌ید، و عمل کنید در آنچه در انجیل است شما که اهل انجیل‌اید، و عمل کنید در آنچه در قرآنست شما که اهل قرآن‌اید. وَ لَیَزِیدَنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ یعنی کفار هم، ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیاناً وَ کُفْراً، یقول: اذا لم یؤمنوا زادهم کفرهم بما انزل الیک من ربک طغیانا الی طغیانهم، و کفرا الی کفرهم. فَلا تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ این نه نهی است از حزن، که این در قدرت آدمی خود نیاید، لیکن تسلیت مصطفی و نهی از تعرض حزن.
هوش مصنوعی: ای اهل کتاب، شما بر هیچ چیزی نیستید تا زمانی که به احکام تورات و انجیل عمل کنید. این گفته به معنای این است که شما که به این کتب اعتقاد دارید، باید به آنچه در آن‌ها آمده عمل کنید تا در دین خود محق باشید. همچنین، بسیاری از کافران حتی با این دعوت هم به طغیان و کفر خود ادامه می‌دهند و این موضوع آنها را از ایمان به آنچه بر تو نازل شده، دورتر می‌کند. لذا بر کافران تأسف نخورید؛ این نهی از غم خوردن به معنای ناتوانی انسان در کنترل احساساتش نیست، بلکه تشویق به صبر و آرامش است.
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصاری‌ سبق تفسیره.
هوش مصنوعی: افرادی که ایمان آورده‌اند، یهودیان، صابئان و مسیحیان، هرکدام به نحوی توصیف شده‌اند.
مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً آمن الیهود من یهودیته، و النصرانی من نصرانیته و الصابئ من صابئیته، و المنافق من نفاقه، فآمنوا بالبعث من بعد الموت، فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ حین یخاف اهل النار، وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ حین یحزن اهل النار.
هوش مصنوعی: هرکس به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشد و اعمال نیک انجام دهد، یهودی باید به یهودیت خود ایمان داشته باشد، مسیحی به مسیحیت خود و صابی به صابئی خود. همچنین، منافق باید به نفاق خود ایمان داشته باشد. اگر آن‌ها به زنده شدن پس از مرگ ایمان آورند، پس در آن زمان که اهل آتش ترس دارند، بر آن‌ها ترسی نیست و همچنین در زمانی که اهل آتش غمگین هستند، آن‌ها نیز غمگین نخواهند بود.
اگر کسی گوید: چه فرق است میان فعل و عمل؟ جواب آنست که این فعل احداث چیزی است و در وجود آوردن پس از آنکه نبود، و عمل آنست که در آن چیز حادثی فرا دید آرد که بآن متغیر گردد. اگر کسی گوید: فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ چون متصور بود و اهوال رستاخیز ناچار بایشان گذر کند؟ جواب آنست که هر چند هول قیامت بایشان گذرد امّا عارض بود نه پاینده، که عاقبت آن نجات و نعیم ابد بود، و ازینجاست که گفت: «لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ» فزع اکبر عذاب قطیعت است؟
هوش مصنوعی: اگر کسی بپرسد که چه تفاوتی میان فعل و عمل وجود دارد، پاسخ این است که فعل یعنی ایجاد چیزی و به وجود آوردن آن پس از عدم، در حالی که عمل به معنای وارد کردن یک تغییر یا حادثه در آن چیز است. اگر کسی بگوید که با وجود اشاره به این که «بر آنها ترسی نیست و غمگین نخواهند شد» چگونه است که آنان ناچار از گذراندن اوضاع سخت رستاخیز خواهند بود، پاسخ این است که اگرچه آنها مجبور به مواجهه با هول قیامت هستند، اما این تنها یک گذر است و حالتی پایدار نیست، زیرا در نهایت به نجات و نعمت جاودانه منتهی می‌شود. به همین خاطر گفته شده است که «ترس بزرگ آنها را نگران نخواهد کرد» و این ترس بزرگ به معنای عذاب قطعی است.
حزن دائم، و ایشان را آن نبود.
هوش مصنوعی: اندوه همیشگی، برای آن‌ها وجود نداشت.
لَقَدْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ کلّ نبی بعثه اللَّه الی قوم فآمنوا فذلک اخذ میثاقهم، وَ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمْ رُسُلًا یعنی الی الیهود، کُلَّما جاءَهُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوی‌ اهواءهم التی هم علیها فَرِیقاً کَذَّبُوا مثل عیسی و محمّد علیهما السلام، وَ فَرِیقاً یَقْتُلُونَ مثل زکریا و یحیی: تکذیب، جهودان و ترسایان هر دو کردند، و قتل جز فعل جهودان نبود. ابن کیسان گفت: پیغامبران مرسل دو گروه بودند: گروهی اصحاب کتب و شرایع، چون نوح و ابراهیم و داود و سلیمان و عیسی و محمّد، هرگز هیچ بیگانه را بر قتل و أسر ایشان دست نبود، و گروه دیگر نه اصحاب کتب و شرایع بودند، بلکه امر معروف و نهی منکر کردند. دشمنان را بر قتل ایشان دست بود همچون یحیی و زکریا و امثال ایشان، که در عهد ایشان بیک روز هفتاد پیغامبر کشته شدند بدست جهودان، و در خبر است که «ثم یقوم سوق بقلهم من آخر النّهار».
هوش مصنوعی: ما با بنی‌اسرائیل میثاقی بستیم و هر پیامبری که خدا به سوی قومشان فرستاده، آن‌ها ایمان آورده‌اند و این ایمان میثاق آن‌هاست. ما به سوی آن‌ها پیامبرانی فرستادیم، یعنی به سوی یهود. هر بار که پیامبری آمد و چیزی را آورد که مورد خواسته آن‌ها نبود، گروهی از آن‌ها انکار کردند، مانند عیسی و محمد (علیهما السلام). و برخی نیز به قتل رساندند، مانند زکریا و یحیی. انکار و طرد از طرف یهودیان و مسیحیان انجام شد و قتل نیز تنها از سوی یهودیان صورت گرفت. ابن کیسان بیان کرده که پیامبران دو دسته بودند: گروهی که دارای کتاب‌ها و شریعت بودند، مانند نوح، ابراهیم، داود، سلیمان، عیسی و محمد، هیچ یک از بیگانگان نمی‌توانستند آن‌ها را بکشند یا اسیر کنند. و گروه دیگر که دارای کتاب و شریعت نبودند و مدافع امر به معروف و نهی از منکر بودند، مانند یحیی و زکریا که دشمنانشان به قتل آن‌ها اقدام کردند. در دوران آن‌ها، در یک روز هفتاد پیامبر به دست یهودیان کشته شدند و در خبری آمده که "سوق به قتل آنها در پایان روز برپا می‌شود".
وَ حَسِبُوا أَلَّا تَکُونَ فِتْنَةٌ قرأ اهل البصرة و حمزة و الکسائی: «الا تکون» بضم النون، علی معنی انه لا تکون فتنة. الفتنة الابتلاء و الاختبار، یقول: ظنّوا ان لا یبتلوا و لا یعذبهم اللَّه. جهودان پس مرگ موسی (ع) در زمانی متطاول که پیغامبری دیگر نیامده بود چنان دانستند و پنداشتند که ایشان را فرو گذاشتند، و به پیغامبری دیگر ایشان را بنخواهند آزمود تا استوار گیرند یا نه. پس اللَّه تعالی عیسی را بایشان فرستاد. قومی بعیسی باز کافر شدند، و کور و کر گشتند، یعنی بآنچه شنیدند عمل نکردند تا هم چنان بود که نشنیدند و ندیدند چون کوران و کران. پس چون عیسی را بآسمان بردند، تابَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ ای ارسل الیهم محمدا (ص) یعلّمهم ان اللَّه قد تاب علیهم ان آمنوا و صدّقوا. مصطفی را پس از آن بایشان فرستادند، و ایشان را خبر داد که اگر ایمان آرید و تصدیق کنید اللَّه شما را توبت داد و باز پذیرفت. ایشان هم تصدیق نکردند، و فراوانی از ایشان کافر شدند، و باز کور و کر شدند، عَمُوا وَ صَمُّوا اذ کفروا بعیسی، ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا اذ کفروا بمحمّد (ص)، وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ فی تعامیهم و تصاممهم.
هوش مصنوعی: آن‌ها گمان کردند که هیچ آزمایشی بر آن‌ها نخواهد بود. بعضی از اهل بصره و حمزه و کسایی می‌خوانند «الا تکون» به معنای اینکه آزمایشی برای آن‌ها نخواهد بود. آزمایش به معنای ابتلا و امتحان است. آن‌ها باور داشتند که خداوند آن‌ها را آزمایش نخواهد کرد و عذاب نخواهد کرد. بعد از مرگ موسی (ع)، در زمانی طولانی که پیامبری دیگر نیامده بود، فکر کردند که خداوند آن‌ها را به حال خود رها کرده و آن‌ها دیگر مورد آزمایش قرار نخواهند گرفت. به همین خاطر، خداوند عیسی را برای آن‌ها فرستاد. برخی از این مردم بعد از عیسی کافر شدند و به گونه‌ای شدند که گویا نشنیده و ندیده‌اند. وقتی عیسی به آسمان برده شد، خداوند دوباره محمد (ص) را به سوی آن‌ها فرستاد تا به آن‌ها بگوید که اگر ایمان بیاورند و تصدیق کنند، خداوند به آن‌ها رحمت می‌فرستد و دوباره آن‌ها را می‌پذیرد. اما آن‌ها تصدیق نکردند و بسیاری از آن‌ها کافر شدند و دوباره به حالت قبلی خود برگشتند و در کوری و کر بودن خود باقی ماندند. آن‌ها با کفر به عیسی و سپس کفر به محمد (ص) در حقیقت چشم و گوش خود را به روی حقیقت بستند و خداوند به آنچه انجام می‌دهند آگاه است.