گنجور

۹ - النوبة الثالثة

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً الایة هر که مسلمان است بار احکام اسلام بر وی نه گران است. هر که صاحب دین است شعار دین بر دل وی شیرین است. موحد را نعمت توحید شاهد دل و دیده و جانست. مؤمن پیوسته بر درگاه خدمت بسته میان است. هر طینتی را دولتی است، و هر فطرتی را خدمتی است، و هر کسی را منزلتی. عباد الرحمن دیگرند و عبید الشیطان دیگر. مقبولان حضرت دیگرند و مطرودان قطیعت دیگر. یکی در حضرت راز ببانگ نماز شاد شود، و چون گل بر بار بشکفد، پیوسته منتظر آن نشسته، و از بیم فوت آن بگداخته! درویشی را دیدند بر پای ایستاده، و سر در انتظار فرو برده، گفتند: ای درویش آن چیست که در انتظار وی چنین فرو شده‌ای؟ گفت: طهارت کرده‌ام و وقت راز درآمده، انتظار بانگ نماز میکنم.

این چنین کس را برابر کی بود با آن کس که از شربت کفر و معصیت چنان مست شده باشد که فرق نکند میان بانگ نماز و بانگ رود و نای، و وصف الحال و قصه ایشان اینکه رب العالمین گفت: وَ إِذا نادَیْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً.

حکایت کنند که پیری جایی میگذشت. کسی بانگ نماز میگفت. آن پیر جواب وی میداد که و الطعنة و اللعنة، پاره‌ای فراتر شد. سگی بانگ میکرد، و جواب وی تسبیح و تهلیل میگفت پیر را گفتند: این چیست؟ جواب مؤذن را چنان و جواب سگ چنین؟! پیر گفت: آن مؤذّن مبتدع است، اعتقاد وی پاک نیست، و دین وی راست نیست، بانگ نماز و دیگر بانگها را بنزدیک وی فرق نیست، ازین جهت او را جواب چنان دادم، و از سگ نه بانگ سگ شنیدم که تسبیح شنیدم. بحکم این آیت که رب العزة گفت: وَ إِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ.

و فی قصّة المعراج أن رسول اللَّه (ص) قال: «فلمّا انتهینا الی الحجاب، خرج ملک من وراء الحجاب، فقلت لجبرئیل من هذا الملک؟ فقال: و الذی اکرمک بالنبوة ما رأیته قبل ساعتی هذه. ثمّ قال الملک: اللَّه اکبر، اللَّه اکبر، فنودی من وراء الحجاب: صدق عبدی انا اللَّه اکبر. فقال الملک: اشهد ان لا اله الا اللَّه، فنودی من وراء الحجاب: صدق عبدی انا اللَّه لا اله الا انا. فقال الملک اشهد أنّ محمدا رسول اللَّه، فنودی: صدق عبدی، انا ارسلت محمدا رسولا. فقال الملک: حیّ علی الصلاة، فنودی: صدق عبدی، و دعا الیّ عبادی. فقال الملک: حیّ علی الفلاح، فنودی: صدق عبدی، افلح من واظب علیها. فقال رسول اللَّه: فحینئذ اکمل اللَّه تعالی لی الشرف علی الاولین و الآخرین.

و روی ابو هریرة انّ النبی (ص) قال: «اذا قال المؤذن: اللَّه اکبر، غلقت ابواب النّیران السبعة، و اذا قال: اشهد ان لا اله الّا اللَّه، فتحت ابواب الجنان الثمانیة، و إذا قال: اشهد ان محمدا رسول اللَّه، اشرفت الحور العین، و اذا قال: حیّ علی الصلاة تدلّت ثمار الجنة، و اذا قال: حیّ علی الفلاح، قالت الملائکة: افلحت و أفلح من اجابک، و اذا قال: اللَّه اکبر، قالت الملائکة: کبرت کبیرا و عظمت عظیما، و اذا قال: لا اله الا اللَّه، قال اللَّه تعالی: بها حرمت بدنک و بدن من اجابک علی النار.

و روی ابو سعید عن النبی (ص) قال: «اذا کان یوم القیامة جی‌ء بکراسیّ من ذهب مشبکة بالدر و الیاقوت، ثم ینادی المنادی: این من کان یشهد فی کل یوم و لیلة خمس مرات ان لا اله الا اللَّه و أنّ محمدا رسول اللَّه، فیقوم المؤذنون و هم اطول الناس اعناقا، فیقولون: نحن هم، فیقال لهم: اجلسوا علی الکراسی حتی یفرغ الناس من الحساب، فانّه لا خوف علیکم و لا انتم تحزنون.

قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا الایة ای محمد آن بیگانگان را بگو که بر ما چه عیب مینهید و چه طعن کنید، مگر که عیب میشمرید آنچه ما بغیب ایمان دادیم، و کارها بحق تفویض کردیم، و نادیده و نادر یافته بجان و دل بپذیرفتیم! ما این کردیم و شما نافرمان گشتید و سر کشیدید، و خویشتن را از ربقه بندگی بیرون بردید. عیب هم بر شما است، و طعن در شما است، که بر شما غضب و لعنت خداست، ابعدکم عن نعت التخصیص و أضلّکم و منعکم عن وصف التقریب و طردکم.

لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ باری ایشان که ربانیان‌اند و احبار، در میان شما اخیار، بدانش مخصوص‌اند و بدریافت موصوف، چرا نادانان را باز نزنند، و بدانش خویش لهیب آتش جهل ایشان به ننشانند. ویل لمن لا یعمل مرّة، و ویل لمن یعلم و لا یعمل الف مرّات.

فائدة علم آنست و طریق عالم چنان است که بر زبان نصیحت راند، و در دل همت دارد، تا جاهل را از جهل و عاصی را از معصیت باز دارد، و بیراه را براه باز آرد.

چون این نباشد ثمره علم کجا پیدا آید، و شرف علم چون پدید آید! و آنجا که این معنی نبود لا جرم ربّ العزة هر دو را در ذمّ فراهم کرد، آن نادان بد کردار و آن دانای خاموش، آن را گفت: لَبِئْسَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ، و این را گفت: لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ.

وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ الآیة اگر موحّدان و سنّیان بنادانی یکدیگر را روزی غیبت کنند، یا زبان طعن در یکدیگر کشند، پس از آنکه در راه توحید راست روند، و تسلیم پیشه کنند، امید قوی است که آن را در گذارند و عفو کنند چنان که آن پیر طریقت گفت: «در توحید تسلیم کوش، هر چه از عقل فرو رود باک نیست.

در خدمت سنت کوش، هر چه از معاملت فرو شود باک نیست. در زهد فراغت کوش، اگر گنج قارون در دست تو است باک نیست. از مولی مولی جوی، از هر که باز مانی باک نیست».

اما صعب و منکر آنست که در آفریدگار منزه مقدس سخن گوید بناسزا، و آنچه مخلوق را عیب شمرند بر خالق بندد، چنان که آن بیگانگان گفتند: یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ.

و در اخبار بیارند که: روز قیامت قومی را از عاصیان امت احمد بدر دوزخ آرند، و ایشان را توقف فرمایند. فریشتگان بر ایشان حلقه کنند و ایشان را ملامت کنند، گویند: ای بیچارگان و ای ناپاکان! چه ظنّ بردید که در کار دین سستی کردید، و معصیت آوردید، ما که فریشتگانیم و بقوت و عظمت جایی رسیدیم که اگر فرماید هفت آسمان و هفت زمین بیک لقمه فرو بریم، باین همه یک چشم زخم زهره نداشتیم که نافرمانی کردیم، و شما با ضعف خویش چندان جفا و معصیت کردید، و تا در این سخن باشند قومی از کافران در میان ایشان افتند. عاصیان اهل توحید چون کافران را بینند، در ایشان افتند، همی زنند، و بدندانشان همی خایند، و میگویند: اینان خدای را ناسزا گفتند، و بوحدانیت وی اقرار ندادند و سر کشیدند. فرمان آید از رب العزة بفریشتگان که دست از این قوم بدارید، و به بهشت فرستید، که هر چند که عاصیان‌اند، بجان و دل در مهر و دوستی ما مردان‌اند. اگر کردار بد داشتند مهر و محبت ما بر دل داشتند، جفاء ایشان بوفا بدل کردیم، و قلم عفو بر جریده جریمه ایشان کشیدیم.

بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشاءُ

عن ابی هریرة قال: قال رسول اللَّه (ص): «ید اللَّه ملای، لا یغیضها نفقه سخاء اللیل و النهار، أ رأیتم ما انفق منذ خلق السماوات و الارض فانّه لم ینقص ما فی یدیه، و کان عرشه علی الماء و بیده المیزان یخفض و یرفع».

و عن ابی موسی الاشعری قال: قال رسول اللَّه (ص): «انّ اللَّه تعالی باسط یده لمسیئی اللیل لیتوب بالنهار، و لمسیئی النهار لیتوب باللیل، حتی تطلع الشمس من مغربها».

و قال (ص): «ینزل اللَّه عز و جل فیقول: من یدعونی فأجیبه؟ ثم یبسط یدیه فیقول: من یقرض غیر عدوم و لا ظلوم».

۹ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً این در شأن دو جهود آمد که جایی خالی نشسته بودند، بانگ نماز شنیدند، خنده کردند، و بافسوس سخن گفتند. رب العالمین گفت: «ایشان که دین شما را بافسوس و بازی گرفتند بدوست مگیرید، و با ایشان موالات مکنید و در جمله سه قوم بودند که بافسوس سخن میگفتند، و مسلمانان را میرنجانیدند: مشرکان عرب و منافقان و اهل کتاب رب العالمین حوالت استهزا با مشرکان کرد، آنجا که گفت: إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ، و در صفت منافقان گفت: إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ، و در صفت اهل کتاب گفت: الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیاءَ. و الکفار مجرور قراءت ابو عمر و کسایی است معطوف بر مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ ای: و من الکفار.۱۰ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا و اگر خوانندگان تورات بگرویدندی وَ اتَّقَوْا و از خشم و عذاب خدا بپرهیزیدندی لَکَفَّرْنا عَنْهُمْ ما بستردیمی از ایشان و بپوشیدیمی سَیِّئاتِهِمْ بدها و گناهان ایشان وَ لَأَدْخَلْناهُمْ و ما درآوردیمی ایشان را جَنَّاتِ النَّعِیمِ (۶۵) در بهشتهای ناز.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً الایة هر که مسلمان است بار احکام اسلام بر وی نه گران است. هر که صاحب دین است شعار دین بر دل وی شیرین است. موحد را نعمت توحید شاهد دل و دیده و جانست. مؤمن پیوسته بر درگاه خدمت بسته میان است. هر طینتی را دولتی است، و هر فطرتی را خدمتی است، و هر کسی را منزلتی. عباد الرحمن دیگرند و عبید الشیطان دیگر. مقبولان حضرت دیگرند و مطرودان قطیعت دیگر. یکی در حضرت راز ببانگ نماز شاد شود، و چون گل بر بار بشکفد، پیوسته منتظر آن نشسته، و از بیم فوت آن بگداخته! درویشی را دیدند بر پای ایستاده، و سر در انتظار فرو برده، گفتند: ای درویش آن چیست که در انتظار وی چنین فرو شده‌ای؟ گفت: طهارت کرده‌ام و وقت راز درآمده، انتظار بانگ نماز میکنم.
هوش مصنوعی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از کسانی که دین شما را به تمسخر و بازی می‌گیرند، دوری گزینید. هر کسی که مسلمان است، بار احکام دین برایش سنگین نیست و هر صاحب دینی، عشق به دینش در دلش شیرین است. موحدها نعمت توحید را در دل و جان خود حس می‌کنند و مؤمنان همواره در خدمت خداوند هستند. هر فردی جایگاهی دارد و هر کسی وظیفه‌ای برای انجام دادن. بندگان خدا با بندگان شیطان تفاوت دارند و کسانی که در نزد خداوند پذیرفته هستند، با کسانی که طرد شده‌اند، متفاوتند. بعضی در کنار خدا با صدای نماز خوشحال می‌شوند و همچون گلی در بهار شکوفا می‌گردند و دائماً منتظر این لحظه‌اند، در حالی که از ترس اینکه این لحظه را از دست بدهند، دچار شوق و اضطراب می‌شوند. درویشی را مشاهده کردند که ایستاده بود و سرش را به انتظار فرو برده بود. از او پرسیدند: ای درویش، به چه چیزی این‌گونه در انتظار هستی؟ او پاسخ داد: من طهارت کرده‌ام و در انتظار اذان نماز هستم.
این چنین کس را برابر کی بود با آن کس که از شربت کفر و معصیت چنان مست شده باشد که فرق نکند میان بانگ نماز و بانگ رود و نای، و وصف الحال و قصه ایشان اینکه رب العالمین گفت: وَ إِذا نادَیْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً.
هوش مصنوعی: شخصی که به شدت تحت تأثیر گناه و انحراف قرار گرفته است، نمی‌تواند میان صدای اذان و صدای ساز و موسیقی تفاوتی قائل شود. خداوند در این باره می‌فرماید: "وقتی شما برای نماز دعوت می‌کنید، آن‌ها آن را بی‌اهمیت و بازیچه می‌دانند."
حکایت کنند که پیری جایی میگذشت. کسی بانگ نماز میگفت. آن پیر جواب وی میداد که و الطعنة و اللعنة، پاره‌ای فراتر شد. سگی بانگ میکرد، و جواب وی تسبیح و تهلیل میگفت پیر را گفتند: این چیست؟ جواب مؤذن را چنان و جواب سگ چنین؟! پیر گفت: آن مؤذّن مبتدع است، اعتقاد وی پاک نیست، و دین وی راست نیست، بانگ نماز و دیگر بانگها را بنزدیک وی فرق نیست، ازین جهت او را جواب چنان دادم، و از سگ نه بانگ سگ شنیدم که تسبیح شنیدم. بحکم این آیت که رب العزة گفت: وَ إِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ.
هوش مصنوعی: روزی، فردی سالخورده از جایی عبور می‌کرد که صدای مؤذنی را می‌شنید که اذان می‌گوید. او به مؤذن پاسخ می‌داد که فریادش زشت و ناپسند است. سپس، سگی هم شروع به پارس کردن کرد و پیر به صدای او پاسخ می‌داد و ذکر خدا را می‌گفت. دیگران از او پرسیدند: چرا به مؤذن یک‌طور پاسخ می‌دهی و به سگ طور دیگری؟ پیر پاسخ داد: مؤذن مبتدع است و اعتقاداتش خالص نیست، به همین دلیل به او این‌گونه پاسخ می‌دهم. اما وقتی صدای سگ را می‌شنوم، از آن به عنوان تسبیح و ستایش خدا یاد می‌کنم. این ناشی از این حقیقت است که همه چیز خدا را می‌ستاید و به نوعی ذکر او را به جا می‌آورد.
و فی قصّة المعراج أن رسول اللَّه (ص) قال: «فلمّا انتهینا الی الحجاب، خرج ملک من وراء الحجاب، فقلت لجبرئیل من هذا الملک؟ فقال: و الذی اکرمک بالنبوة ما رأیته قبل ساعتی هذه. ثمّ قال الملک: اللَّه اکبر، اللَّه اکبر، فنودی من وراء الحجاب: صدق عبدی انا اللَّه اکبر. فقال الملک: اشهد ان لا اله الا اللَّه، فنودی من وراء الحجاب: صدق عبدی انا اللَّه لا اله الا انا. فقال الملک اشهد أنّ محمدا رسول اللَّه، فنودی: صدق عبدی، انا ارسلت محمدا رسولا. فقال الملک: حیّ علی الصلاة، فنودی: صدق عبدی، و دعا الیّ عبادی. فقال الملک: حیّ علی الفلاح، فنودی: صدق عبدی، افلح من واظب علیها. فقال رسول اللَّه: فحینئذ اکمل اللَّه تعالی لی الشرف علی الاولین و الآخرین.
هوش مصنوعی: در داستان معراج آمده است که رسول‌الله (ص) فرمود: «وقتی به حجاب رسیدیم، فرشته‌ای از پشت حجاب خارج شد و از جبریل پرسیدم که این فرشته کیست؟ او پاسخ داد: به آن کسی که تو را به نبوت کرامت داده، سوگند، من او را پیش از این لحظه ندیده بودم. سپس فرشته گفت: اللَّه اکبر، اللَّه اکبر. و از پشت حجاب ندا رسید: بندم راست گفت، من اللَّه اکبر هستم. فرشته گفت: گواهی می‌دهم که جز اللَّه معبودی نیست. و از پشت حجاب ندا آمد: بندم راست گفت، من اللَّه معبودی جز من ندارم. فرشته گفت: گواهی می‌دهم که محمد فرستادهٔ خداست. و ندا آمد: بندم راست گفت، من محمد را به عنوان فرستاده فرستادم. فرشته گفت: به نماز بخوانید. ندا آمد: بندم راست گفت، به سوی من بیایید. فرشته گفت: به کامیابی دعوت کنید. ندا آمد: بندم راست گفت، کسی که بر این کار سختی کشد، کامیاب خواهد شد. رسول‌الله فرمود: در آن هنگام، خداوند تعالی شرافت مرا بر نخستین و آخرین کامل کرد.»
و روی ابو هریرة انّ النبی (ص) قال: «اذا قال المؤذن: اللَّه اکبر، غلقت ابواب النّیران السبعة، و اذا قال: اشهد ان لا اله الّا اللَّه، فتحت ابواب الجنان الثمانیة، و إذا قال: اشهد ان محمدا رسول اللَّه، اشرفت الحور العین، و اذا قال: حیّ علی الصلاة تدلّت ثمار الجنة، و اذا قال: حیّ علی الفلاح، قالت الملائکة: افلحت و أفلح من اجابک، و اذا قال: اللَّه اکبر، قالت الملائکة: کبرت کبیرا و عظمت عظیما، و اذا قال: لا اله الا اللَّه، قال اللَّه تعالی: بها حرمت بدنک و بدن من اجابک علی النار.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: وقتی مؤذن می‌گوید «الله اکبر»، درهای هفتگانه جهنم بسته می‌شود. وقتی می‌گوید «اشهد ان لا اله الا اللَّه»، درهای هشتگانه بهشت باز می‌شود. وقتی می‌گوید «اشهد ان محمدا رسول اللَّه»، حورالعین نمایان می‌شوند. همچنین، زمانی که می‌گوید «حیّ علی الصلاة»، میوه‌های بهشت آویزان می‌شوند. و وقتی می‌گوید «حیّ علی الفلاح»، فرشتگان می‌گویند: «سعادت و رستگاری از آن کسی است که به تو پاسخ دهد». همچنین، وقتی می‌گوید «الله اکبر»، فرشتگان می‌گویند: «تو بزرگ می‌داری و عظیم می‌داری». و وقتی می‌گوید «لا اله الا اللَّه»، خداوند می‌فرماید: «به واسطه این کلمه، بدن تو و بدن کسی که به تو پاسخ می‌دهد، از آتش جهنم محفوظ خواهد ماند».
و روی ابو سعید عن النبی (ص) قال: «اذا کان یوم القیامة جی‌ء بکراسیّ من ذهب مشبکة بالدر و الیاقوت، ثم ینادی المنادی: این من کان یشهد فی کل یوم و لیلة خمس مرات ان لا اله الا اللَّه و أنّ محمدا رسول اللَّه، فیقوم المؤذنون و هم اطول الناس اعناقا، فیقولون: نحن هم، فیقال لهم: اجلسوا علی الکراسی حتی یفرغ الناس من الحساب، فانّه لا خوف علیکم و لا انتم تحزنون.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، صندلی‌هایی از طلا که به در و یاقوت تزئین شده‌اند، می‌آورند. سپس ندا داده می‌شود: «کسانی که هر روز و شب پنج بار شهادت می‌دهند که جز خدا الهی نیست و محمد پیامبر خداست، کجا هستند؟» مؤذنان که بلندقدترین افراد هستند، برمی‌خیزند و می‌گویند: «ما هستیم.» به آن‌ها گفته می‌شود: «بر روی صندلی‌ها بنشینید تا حساب‌ها به پایان برسد، زیرا نه ترسی بر شماست و نه بر شما غمی می‌باشد.»
قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا الایة ای محمد آن بیگانگان را بگو که بر ما چه عیب مینهید و چه طعن کنید، مگر که عیب میشمرید آنچه ما بغیب ایمان دادیم، و کارها بحق تفویض کردیم، و نادیده و نادر یافته بجان و دل بپذیرفتیم! ما این کردیم و شما نافرمان گشتید و سر کشیدید، و خویشتن را از ربقه بندگی بیرون بردید. عیب هم بر شما است، و طعن در شما است، که بر شما غضب و لعنت خداست، ابعدکم عن نعت التخصیص و أضلّکم و منعکم عن وصف التقریب و طردکم.
هوش مصنوعی: ای محمد، به اهل کتاب بگو: آیا شما از ما چه عیبی می‌جویید و ما را به چه چیزی سرزنش می‌کنید؟ آیا عیب شما فقط این است که به آنچه بر اساس ایمان به غیب مطرح کرده‌ایم، ایراد می‌زنید و کارها را به حق واگذار کرده‌ایم؟ ما این ایمان را با دل و جان پذیرفته‌ایم. در حالی که ما چنین کرده‌ایم، شما سرپیچی کرده و از بندگی خارج شده‌اید. پس عیب و سرزنش بر شماست، زیرا خداوند بر شما خشمگین است و شما را از نعمت‌های خاص دور کرده و از نزدیک شدن به خودتان باز داشته است.
لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ باری ایشان که ربانیان‌اند و احبار، در میان شما اخیار، بدانش مخصوص‌اند و بدریافت موصوف، چرا نادانان را باز نزنند، و بدانش خویش لهیب آتش جهل ایشان به ننشانند. ویل لمن لا یعمل مرّة، و ویل لمن یعلم و لا یعمل الف مرّات.
هوش مصنوعی: اگر ربانیان و دانشمندان، این افراد نادان را از کارهای نادرست و جهلشان منع نکنند، چه کسی از آتش جهل آن‌ها جلوگیری خواهد کرد؟ وای بر کسی که یک بار هم عمل نکند، و وای بر کسی که علم دارد اما بارها عمل نمی‌کند.
فائدة علم آنست و طریق عالم چنان است که بر زبان نصیحت راند، و در دل همت دارد، تا جاهل را از جهل و عاصی را از معصیت باز دارد، و بیراه را براه باز آرد.
هوش مصنوعی: فایده علم این است که عالم باید نصیحت را بر زبان بیاورد و در دلش نیز اراده و همت داشته باشد تا جهل را از جاهل و گناه را از گناهکار بزداید و او را به راه درست هدایت کند.
چون این نباشد ثمره علم کجا پیدا آید، و شرف علم چون پدید آید! و آنجا که این معنی نبود لا جرم ربّ العزة هر دو را در ذمّ فراهم کرد، آن نادان بد کردار و آن دانای خاموش، آن را گفت: لَبِئْسَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ، و این را گفت: لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ.
هوش مصنوعی: اگر علم ثمری نداشته باشد، کجا می‌توان اثر آن را دید و شرافت علم چگونه نمایان خواهد شد؟ جایی که این معنا وجود نداشته باشد، خداوند هر دو گروه را نکوهش کرده است: هم نادانی که بد عمل می‌کند و هم دانایی که سکوت می‌کند. در قرآن آمده است: "بد است کارهایی که آن‌ها انجام می‌دهند" و همچنین "بد است آنچه که می‌سازند."
وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ الآیة اگر موحّدان و سنّیان بنادانی یکدیگر را روزی غیبت کنند، یا زبان طعن در یکدیگر کشند، پس از آنکه در راه توحید راست روند، و تسلیم پیشه کنند، امید قوی است که آن را در گذارند و عفو کنند چنان که آن پیر طریقت گفت: «در توحید تسلیم کوش، هر چه از عقل فرو رود باک نیست.
هوش مصنوعی: یهودیان ادعا کردند که دست خدا بسته است. اگر مؤمنان و اهل سنت به دلیل ناآگاهی یکدیگر را غیبت کنند یا به یکدیگر طعنه بزنند، اما در مسیر توحید ثابت‌قدم باشند و تسلیم خداوند گردند، امید زیادی وجود دارد که یکدیگر را ببخشند و از خطاهای خود عبور کنند. همان‌طور که یک مرشد گفت: «در توحید تسلیم باش، آنچه از عقل بگذرد نگران نباش.»
در خدمت سنت کوش، هر چه از معاملت فرو شود باک نیست. در زهد فراغت کوش، اگر گنج قارون در دست تو است باک نیست. از مولی مولی جوی، از هر که باز مانی باک نیست».
هوش مصنوعی: در مسیر پیروی از سنت، نگران کمبود معاملاتی نباشید. در حالت زهد و بی‌نیازی تلاش کنید، حتی اگر ثروت زیادی در دستان شما باشد، باز هم نگران نباشید. از معلم و راهنمایی که به شما کمک می‌کند بهره ببرید، و اگر از کسی دور بمانید، مهم نیست.
اما صعب و منکر آنست که در آفریدگار منزه مقدس سخن گوید بناسزا، و آنچه مخلوق را عیب شمرند بر خالق بندد، چنان که آن بیگانگان گفتند: یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ.
هوش مصنوعی: اما دشوار و نادرست است که درباره خدای پاک و مقدس سخن ناپسند گفت و خصوصیات منفی مخلوق را به خالق نسبت داد، همان‌طور که برخی از بیگانگان گفته‌اند: "دست خدا بسته است."
و در اخبار بیارند که: روز قیامت قومی را از عاصیان امت احمد بدر دوزخ آرند، و ایشان را توقف فرمایند. فریشتگان بر ایشان حلقه کنند و ایشان را ملامت کنند، گویند: ای بیچارگان و ای ناپاکان! چه ظنّ بردید که در کار دین سستی کردید، و معصیت آوردید، ما که فریشتگانیم و بقوت و عظمت جایی رسیدیم که اگر فرماید هفت آسمان و هفت زمین بیک لقمه فرو بریم، باین همه یک چشم زخم زهره نداشتیم که نافرمانی کردیم، و شما با ضعف خویش چندان جفا و معصیت کردید، و تا در این سخن باشند قومی از کافران در میان ایشان افتند. عاصیان اهل توحید چون کافران را بینند، در ایشان افتند، همی زنند، و بدندانشان همی خایند، و میگویند: اینان خدای را ناسزا گفتند، و بوحدانیت وی اقرار ندادند و سر کشیدند. فرمان آید از رب العزة بفریشتگان که دست از این قوم بدارید، و به بهشت فرستید، که هر چند که عاصیان‌اند، بجان و دل در مهر و دوستی ما مردان‌اند. اگر کردار بد داشتند مهر و محبت ما بر دل داشتند، جفاء ایشان بوفا بدل کردیم، و قلم عفو بر جریده جریمه ایشان کشیدیم.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، گروهی از گناهکاران امت پیامبر محمد به دوزخ برده می‌شوند و متوقف می‌شوند. ملائکه دور آن‌ها حلقه می‌زنند و به آن‌ها تشر می‌زنند که: ای بیچاره‌ها! چه تصوری داشتید که در دین سستی کردید و گناه کردید؟ ما ملائکه‌ای هستیم که به قدری قدرت و عظمت داریم که اگر بخواهیم می‌توانیم هفت آسمان و هفت زمین را با یک لقمه بخوریم، اما حتی به ذهن‌مان هم خطور نکرد که نافرمانی کنیم. در حالی که شما با ضعف خودتان این همه ظلم و معصیت کردید. در این حال، گروهی از کافران در میان آن‌ها ظاهر می‌شوند و گناهکاران وقتی آن‌ها را می‌بینند، به آن‌ها حمله‌ور می‌شوند و به آن‌ها توهین می‌کنند و می‌گویند: این‌ها به خدا ناسزا گفتند و به یکتایی او اعتراف نکردند و سرکش شدند. سپس فرمانی از جانب خداوند متعال به ملائکه می‌رسد که از این قوم دست بردارند و آن‌ها را به بهشت بفرستند، زیرا هرچند که گناهکار بوده‌اند، اما در دل و جان، در محبت و دوستی ما قرار دارند. اگرچه اعمال بدی داشتند، اما محبت ما در دل‌شان بود و ما بدی آن‌ها را با وفا تبدیل کردیم و قلم عفو را بر روی گناهانشان کشیدیم.
بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشاءُ
هوش مصنوعی: بلکه دست‌های او کاملاً گشاده است و به هر صورت که بخواهد هزینه می‌کند.
عن ابی هریرة قال: قال رسول اللَّه (ص): «ید اللَّه ملای، لا یغیضها نفقه سخاء اللیل و النهار، أ رأیتم ما انفق منذ خلق السماوات و الارض فانّه لم ینقص ما فی یدیه، و کان عرشه علی الماء و بیده المیزان یخفض و یرفع».
هوش مصنوعی: ابو هریره به نقل از پیامبر اسلام (ص) می‌گوید: «دست خدا همیشه پُر است و هزینه‌هایی که در شب و روز از روی بخشندگی انجام می‌شود، هیچگاه آن را کمتر نمی‌کند. آیا ندیدید که از زمان خلق آسمان‌ها و زمین، چیزی که در دست اوست کم نشده است؟ و عرش او بر روی آب است و در دستش ترازویی دارد که چیزها را پایین و بالا می‌برد.»
و عن ابی موسی الاشعری قال: قال رسول اللَّه (ص): «انّ اللَّه تعالی باسط یده لمسیئی اللیل لیتوب بالنهار، و لمسیئی النهار لیتوب باللیل، حتی تطلع الشمس من مغربها».
هوش مصنوعی: خداوند دستش را به سوی گناهکاران در شب دراز می‌کند تا در روز توبه کنند و همچنین دستش را به سوی گناهکاران در روز دراز می‌کند تا در شب توبه کنند، تا زمانی که خورشید از مغرب برخیزد.
و قال (ص): «ینزل اللَّه عز و جل فیقول: من یدعونی فأجیبه؟ ثم یبسط یدیه فیقول: من یقرض غیر عدوم و لا ظلوم».
هوش مصنوعی: و خداوند متعال می‌فرماید: «کیست که مرا بخواند تا به او پاسخ دهم؟» سپس دستانش را گسترش می‌دهد و می‌گوید: «کیست که وام دهد در حالی که نه زیانی بر او هست و نه ظلمی؟»