گنجور

۲۳ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ ابن عباس گفت: سبب نزول این آیت آن بود که عبد اللَّه بن سلام و اسد و اسید پسران کعب، و ثعلبة بن قیس و و یامین بن یامین و برادر زاده عبد اللَّه سلام، سلمه و خواهرزاده وی سلام، اینان مؤمنان اهل کتاب‌اند، پیش مصطفی (ص) شدند، و گفتند: یا رسول اللَّه! ما ایمان میآریم بتو، و بقرآن کتاب تو، و به موسی و بر تورات کتاب وی، و به عزیر، و بیرون ازین هر چه هست از کتاب و رسل ایمان بدان نیاریم. مصطفی (ص) گفت: نه، که ایمان آرید بخدا و برسول وی محمد، و بکتاب وی قرآن، و بهر کتاب که پیش از قرآن فرو آمد. ایشان گفتند: نکنیم. پس ربّ العالمین این آیت فرستاد، میگوید: ای شما که به محمد و بقرآن و به موسی و به تورات گرویدند، آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ باللّه بگروید، و برسول وی محمد، و بکتاب وی قرآن، و بهر کتاب که پیش از وی فرو فرستاده آمد: تورات و انجیل و زبور و جز از آن از کتب و صحف.

پس کفّار اهل کتاب را گفت: ایشان که ایمان نیاوردند، و بخدا کافر شدند و بفریشتگان، یعنی جهودان که به جبرئیل کافر شدند، و بت پرستان گفتند: الملائکة بنات اللَّه. ربّ العزّة جلّ جلاله ایشان را گفت: وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً.

چون این آیت فرو آمد، مؤمنان اهل کتاب گفتند: یا رسول اللَّه ما بخدای ایمان آوردیم، و برسول وی محمد، و بکتاب وی قرآن، و بر هر رسول و کتابی که پیش از قرآن فرو آمد، و ایمان آوردیم بفریشتگان و روز رستاخیز، لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ کما فعلت الیهود و النصاری، وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ. ضحاک گفت: این آیت در شأن جهودان و ترسایان آمد، و معنی آنست که: ای شما که ایمان آوردید به موسی و تورات و به عیسی و انجیل، به محمد ایمان آرید و بقرآن.

و گفته‌اند که: علی الخصوص در شأن جهودان آمد، و معنی آنست که ای شما که ایمان آوردید بآنچه اوّل روز فرو فرستادند، ایمان آرید بآنچه آخر روز فرو فرستادند.

و بیان این آیت در آن آیت است که گفت: وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ الآیة. و گفته‌اند: این آیت خطاب مؤمنان است، و تأویل آنست: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا ای اقیموا و اثبتوا علی الایمان، کقوله تعالی: فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ ای: اثبت علی ما انت علیه. میگوید: ای شما که مؤمنان‌اید! بر ایمان خویش ثبات نمائید، و استوار باشید، از آن بمگردید.

و گفته‌اند که خطاب منافقان است، ایشان که بآشکارا تصدیق مینمودند و پنهان تکذیب در دل میداشتند. میگوید: ای شما که بآشکارا ایمان آوردید! در خلوت و در سرّ ایمان آرید. قومی گفتند که: احتمال کند که این خطاب بت‌پرستان باشد، و معنی آن بود که: ای شما که ایمان به لات و عزی و طاغوت آوردید! بخدا و رسول ایمان آرید، که چون لا بدّ ایمان بچیزی میباید آورد، بخدای سزا بود که آرند، و برسول وی، و کتابهای وی، نه بآنکه در وی نه منفعتست، و نه مضرّت، نه آفریند، نه روزی دهد، نه زنده کند، نه میراند.

وَ الْکِتابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلی‌ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ نزّل و انزل درین آیت، بضمّ نون و الف قراءت مکی و شامی و ابو عمرو است علی اسناد الفعل الی المفعول به، مثل قوله: لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ. باقی، نزّل و انزل، بفتح نون و الف خوانند، علی اسناد الفعل الی اللَّه تعالی، و المعنی: و الکتاب الّذی نزّله اللَّه تعالی. قومی گفتند از اصحاب حدیث که: ربّ العزّة درین آیت مؤمنانرا گفت: ایمان بیارید تا معلوم شود که ایمان زیادت میپذیرد، و زیادت و نقصان در ایمان شود. و این همچنانست که معاذ گفت در آن خبر معروف: «تعالوا نؤمن ساعة» و امثال این در قرآن فراوان است.

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا قتاده گوید: اینان جهودان‌اند، یعنی: آمنوا بموسی، ثمّ کفروا حین عبدوا العجل، ثمّ آمنوا بموسی بعد عوده، ثمّ کفروا، ثمّ ازدادوا کفرا بمحمّد (ص). مجاهد گفت: ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً، معنی آنست که: بر کفر بمیرند. کلبی گفت: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا بموسی ثُمَّ کَفَرُوا بموسی.

این جهودان‌اند که ایمان آوردند به موسی، پس کافر شدند به موسی، و ایمان آوردند به عزیر، پس بعد از عزیر کافر شدند بعیسی، و ترسایان‌اند که به موسی کافر شدند، و به عیسی ایمان آوردند، پس در کفر بیفزودند که به محمد و قرآن کافر شدند.

ربّ العزّة گفت: لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبِیلًا یعنی: ما اقاموا علی ذلک، ما دام تا برین کفر باشند، اللَّه نیامرزد ایشان را هرگز، و راه راست ننماید.

اکنون بحکم شرع اگر مسلمانی مرتدّ شود، پس مسلمان شود، پس دیگر بار مرتدّ شود، باز مسلمان شود، مذهب اهل حق آنست که بهر دفعتی که مسلمان شود بدرستی اسلام وی حکم کنند، و خون و مال وی معصوم شود، و هیچکس از علما درین مسئله خلاف نمی‌کنند، مگر اسحاق راهویه که میگوید: بدفعت سیوم چون مرتدّ شود خدای بعد از آن توبت وی نپذیرد، و این آیت بدلیل میآرد: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا، میگوید بسیوم دفعت ربّ العزّة گفت: لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ. جواب وی آنست که چون بدفعت سیوم کافر شود، و بر آن کفر بماند، و در کفر بیفزاید، و باسلام باز نگردد، اللَّه وی را نیامرزد. امّا چون باسلام باز گردد و کفر بگذارد، اللَّه وی را بیامرزد، که گفت جلّ جلاله بر اطلاق: إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ. و مصطفی (ص) گفت: الاسلام یحبّ ما قبله.

بَشِّرِ الْمُنافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً گفته‌اند که آن روز که آیت مغفرت از بهر پیغامبر و مؤمنان در سوره الفتح فرو آمد از آسمان، و مؤمنانرا بشارت بود در آن آیت، عبد اللَّه ابی و جماعتی که با وی بودند گفتند: این بشارت ماراست که این مغفرت از بهر ما است، ربّ العزّة آیت فرستاد که: بَشِّرِ الْمُنافِقِینَ یا محمد! ایشان را بگوی که: شما را بجای بشارت، عذاب دردناکست. این چنانست که گویند: تحیّتک الضّرب و عتابک السّیف. یعنی که زخم شمشیر ترا بجای تحیّت است.

پس منافقان را صفت کرد و گفت: الَّذِینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ، این منافقان، جهودان بدوست میگیرند تا اگر روزی نفاق ایشان آشکارا گردد، و رسول خدا و مؤمنان بر ایشان خیزند، ایشان آن روز بجهودان پناه برند، و از ایشان قوّت و منعت و غلبه جویند. و این آن بود که منافقان با یکدیگر میگفتند که: این کار محمد بتمام بسر نشود، باری با ایشان دست یکی داریم، تا فردا بقوّت ایشان متعزّز گردیم و غلبه کنیم، و نیز مشرکان عرب را یاری میدادند بر قتال رسول خدا، تا بدان متعزّز شوند. ربّ العزّة گفت: أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً عزّت و قوّت از نزدیک جهودان و مشرکان می‌طلب کنند، نمیدانند که عزّت بهمگی خدای را است.

وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ نزّل بفتح نون قراءت عاصم و یعقوب است.

میگوید: اللَّه فرو فرستاد بر شما درین کتاب. باقی قرّاء نزّل خوانند بضمّ نون. میگوید: فرو فرستاده شد بر شما درین کتاب، یعنی قرآن: أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ، و این آن بود که: منافقان استهزا بقرآن میکردند در مدینه، و پیش از آن در مکه کافران استهزاء میکردند. و در مکه آن آیت فرو فرستاد که در سورة الانعام است: وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ. پس ربّ العالمین در مدینه چون منافقان استهزاء میکردند، و مؤمنان با ایشان مینشستند ایشان را از آن نهی کرد، و آنچه در مکه فرو فرستاده بود با یاد ایشان آورد، گفت: وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ. اللَّه شما را درین قرآن به مکه فرو فرستاد که: چون شنوید که بآیات خدا استهزاء میکنند و بدان کافر شوند شما با ایشان که آن تکذیب و استهزاء میکنند منشینید، که اگر شما هم چون ایشان باشید، إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ. سامع شریک قائل است در خیر و شرّ، و فی معناه انشدوا:

و سمعک صن عن سماع القبیح
کصون اللّسان عن اللّفظ به‌
فانّک عند استماع القبیح
شریک لقائله فانتبه‌

إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ من اهل المدینة، وَ الْکافِرِینَ من اهل مکة، فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً. میگوید: چنان که امروز مجتمع‌اند این کافران و منافقان در استهزا بآیات قرآن، فردا در دوزخ در عقوبت مجتمع باشند. الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ یعنی ینتظرون بکم الدّوائر. این منافقان گوش میدارند تا خود حال چون بر شما گردد؟ اگر شما را بر جهودان فتحی و غلبه‌ای بود، خویشتن را غازی شمرند، و نصیب غنیمت خواهند. همانست که در سورة عنکبوت گفت: وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّکَ لَیَقُولُنَّ إِنَّا کُنَّا مَعَکُمْ.

وَ إِنْ کانَ لِلْکافِرِینَ نَصِیبٌ یعنی دولة و ظهورا علی المسلمین کما کان یوم احد، قال المنافقون للکافرین: أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ ای: ا لم نغلب علیکم؟

ا لم نحط بکم من جوانبکم؟ و قیل معناه: ا لم نخبرکم بعزیمة محمد و أصحابه؟ و نطلعکم علی سرّهم؟ وَ نَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ای ندفع عنکم صولة المؤمنین.

و این آن بود که منافقان با مؤمنان بودند بر معسکر، و بر کافران زور نکردندی، و دستها کشیده داشتندی از کشتن ایشان، اگر چنان بودی که ظفر مؤمنانرا بودی، مؤمنانرا گفتندید که نه ما با شما بودیم؟ و اگر ظفر کافران را بودی ایشان را گفتندید نه بر شما دست یافته بودیم، و شما را بکوشیدیم، و گزند نکردیم، سپاس بر ایشان نهادندید و با ایشان دست افکندندید.

فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ خدای میان مؤمنان و منافقان روز رستاخیز حکم کند. یعنی که امروز شمشیر از ایشان برداشت، و عقوبت ایشان با روز رستاخیز گذاشت. وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا روا باشد که این در دنیا بود، و مؤمنان اصحاب رسول خدااند. یعنی که کافران را بر اصحاب رسول خدا در دنیا دسترس نیست، و ظفر و دولت نیست، و روا باشد که این در قیامت بود، که کافران را بر مؤمنان راهی نبود، و حجّتی نباشد، مؤمنان در ناز و نعیم باشند، و کافران را و منافقان را با ایشان در آن مشارکت نه، چنان که در دنیا بود. و قیل: وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ ای علی جملة المؤمنین، سبیلا، حتّی یستأصلوهم، و لا یعبدون اللَّه.

إِنَّ الْمُنافِقِینَ یُخادِعُونَ اللَّهَ‌

این منافقان باللّه فعل مخادعت بدست دارند، چنان که کسی را فرهیبند، که ظاهر دیگر مینمایند، و بباطن دیگراند، و ربّ العزّة جزاء خداع ایشان بایشان دهد. هر چند که اللَّه اضافت خداع با خود کرد، و گفت: وَ هُوَ خادِعُهُمْ‌، امّا عین خداع از اللَّه روا نبود، که خداع باطل است، و باطل بر وی روا نیست، لکن این بر سبیل پاداش گفت مخادع را بچیزی که آن ماننده خداع وی است، امّا عدلست از اللَّه، و عدل حقّ است. و آن پاداش آنست که ایشان را بر صراط نوری دهد، چنان که مؤمنانرا دهد، تا بدان نور بروند و ظلمت قیامت.

بدان نور ظلمت قیامت بگذارند، نه بس بر آید تا آن نور منافقان فرو کشته شود، و منافقان در ظلمت متحیّر بمانند، مؤمنانرا بینند که در نور میروند، گویند: انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ. فریشتگان ایشان را جواب دهند: ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً. این جواب استهزاء و خداع ایشانست، هم چنان که کافران را گویند: لا تَرْکُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلی‌ ما أُتْرِفْتُمْ فِیهِ. مؤمنان چون آن حال بینند بر نور خویش بترسند، که اگر کشته شود. ربّ العزّة ایشان را مدد عنایت فرستد، و در دل و زبانشان دهد تا گویند: رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّکَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ.

وَ إِذا قامُوا إِلَی الصَّلاةِ قامُوا کُسالی‌

بامالت لام قراءت حمزه و کسایی است، و معنی کسالی، متثاقلین است. یعنی گران آید بر منافقان نماز کردن، از بهر آنکه نه حق بینند بر خود واجب. خبر درست است که مصطفی (ص) گفت: «ما بال رجال یتخلّفون عن صلاة الصّبح؟ لو یعلمون ما فیهما لاتوها حبوا، و لو دعی‌احدهم الی مرّ مائتین حسنتین او الی کراع لاجاب، و لقد هممت ان آمر فتیانی ان یأتوا بحزم الحطب ثم آمر المنادی فیقیم بالصّلاة فأحرق علی بیوت اقوام لا یشهدون الجماعة.

یُراؤُنَ النَّاسَ‌ نماز که کنند بر دیدار مردم کنند، نه اتّباع امر خدای را عزّ و جلّ. مصطفی (ص) گفت: «من راءی راءی اللَّه به، و من سمّع سمّع اللَّه به، أ سامع خلقه، و حقّره و صغّره».

وَ لا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا

ای لشی‌ء قلیل، و هو الدّنیا. و قیل: یعنی بالقلیل، الرّیا. ابن عباس و حسن گفتند: ذکر منافق از بهر آن اندک خواند که ریا و سمعت راست نه خدای را، و اگر خدای را بودی آن اندک بسیار بودی. هر چه اللَّه رد کند آن قلیل است، اگر چه بر صورت بسیار بود، و آنچه قبول کند بسیار است و فراوان، اگر چه بصورت اندک بود. و در خبر است از مصطفی (ص): «تلک صلاة المنافق، یقعد احدکم حتّی تکون الشّمس بالمغیربان، قام ینقر نقرات کما ینقر الغراب. لا یذکر اللَّه فیهنّ الّا قلیلا».

نماز منافق را به عیب بنکوهید: بتأخیر و بمرایات و باستعجال.

مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذلِکَ ای متردّدین متحیّرین بین الکفر و الایمان، لیسوا بمؤمنین مخلصین، و لا بمشرکین مصرّحین بالشّرک، لیسوا من المسلمین فیجب لهم ما یجب للمسلمین، و لیسوا من الکفّار فیؤخذ منهم ما یؤخذ من الکفّار، فلا مع هؤلاء و لا مع هؤلاء. لا إِلی‌ هؤُلاءِ این «الی» بمعنی «مع» است، چنان که گفت: مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللَّهِ؟ ای مع اللَّه. میگوید: نه با اینان‌اند، و نه با ایشان.

وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا ای دینا و سبیلا الی التّوفیق. روایت کنند که مصطفی (ص) مثل زد مؤمن را و منافق و کافر را، گفت: مثل ایشان چون سه کس است که جایی میروند و جویی پیش آید ایشان را، و لا بد گذاره میباید کرد. مؤمن در پیش ایستد و جوی باز برد و گذاره کند. منافق از پس وی در رود، چون بمیان جوی رسد، کافر او را میخواند که باز گرد که بر تو از هلاک میترسم، و مؤمن او را میخواند و میگوید: بشتاب که دستکاری و راحت ایدر است. آن منافق در میان هر دو متردّد بماند، نه باز گردد و نه فراتر شود، تا ناگاه خشک رودی در آید، و وی را ببرد و هلاک کند. اینست مثل منافق، پیوسته در شکّ و شبهت و تهمت است، تا ناگاه مرگ او را فرو گیرد، و در آن شکّ و شبهت بمیرد.

وعن ابن عمر انّ رسول اللَّه (ص) قال: «انّما مثل المنافق مثل الشاة الغائرة بین الغنمین، تفرّ الی هذه مرّة و الی هذه مرّة لا تدری ایّهما تتّبع».

پس ربّ العالمین مؤمنانرا نهی کرد از آنچه منافقان میکردند از موالات یهود، گفت: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ این خطاب با انصار است، و این کافران جهودان قریظه و نضیراند. میگوید با ایشان موالات مکنید. أَ تُرِیدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً مُبِیناً ای: حجّة و عذرا مبینا. این حجّت آشکارا آنست که گفت: وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ. هر که پس از نزول این آیت با دشمنان خدای موالات گرفت، بر خویشتن درست کرد که از ایشانم، آن حجّت آشکارا نیست: إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ فی الدّرک بسکون را قراءت کوفی است. باقی بفتح «را» خوانند.

و درک و درک دو لغت است، چون نهر و نهر و قصّ و قصص و سطر و سطر و نشر و نشر. و درک پایه‌ای بود منحدر را، و درجه پایه‌ای بود صاعد را، دوزخ ادراک است و اطباق از حدید، و بهشت درجات است از نور و از جواهر. قال عبد اللَّه بن مسعود فی قوله فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ: ای فی توابیت من حدید مقفلة فی النّار، مطبق علیها. و عن عبد اللَّه بن عمر قال: انّ اشدّ النّاس عذابا یوم القیامة ثلاثة:

المنافقون، و من کفر من اصحاب المائده، و آل فرعون. قال: تصدیق ذلک فی کتاب اللَّه عزّ و جلّ. فامّا اصحاب المائدة فقوله عزّ و جلّ: فَإِنِّی أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ، و أمّا آل فرعون فقوله تعالی: أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ، و امّا المنافقون، فقوله تعالی: إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ.

و قیل لحذیفة: من المنافق؟ قال: الّذی یصف الاسلام و لا یعمل به.

إِلَّا الَّذِینَ تابُوا یعنی: من النّفاق، وَ أَصْلَحُوا العمل للَّه، وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَ أَخْلَصُوا دِینَهُمْ لِلَّهِ فَأُولئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ علی دینهم، قیل مع المهاجرین و الانصار. گفته‌اند که: این آیت دلیل است که کفر منافقان از همه کفرها صعب‌تر است و سخت‌تر، و شرّ آن بیشتر. نبینی که چون ایشان را توبت فرمود این همه شرائط درآورد از اصلاح و اعتصام و اخلاص، آن گه بآخر گفت: فَأُولئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ، و نگفت: فأولئک هم المؤمنون. و آن گه مزد مؤمنان در تسویف افکند، بسبب آنکه ایشان را در ایشان بست، گفت: وَ سَوْفَ یُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ أَجْراً عَظِیماً.

۲۳ - النوبة الاولى: قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدند، آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ بگروید بخدا و برسول وی، وَ الْکِتابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلی‌ رَسُولِهِ و بقرآن که برسول خود فرو فرستاد، وَ الْکِتابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ و بکتابها که از پیش فرو فرستاد بر پیغمبران، وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ و هر که کافر شود بخدا، وَ مَلائِکَتِهِ و فریشتگان وی، وَ کُتُبِهِ و کتابهای وی، وَ رُسُلِهِ و رسولان وی، وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ و بروز رستاخیز، فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً (۱۳۶) او بیراه گشت بیراهی دور.۲۳ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ الآیة ایمان دو قسم‌ است: یکی از روی برهان، یکی از روی عیان. برهانی از راه استدلال است، عیانی یافت روز وصال است. برهانی استعمال دلائل عقول است، عیانی رسیدن بدرجات وصول است. میگوید از روی اشارت: ای شما که ایمان برهانی بدست دارید! بکوشید تا بایمان عیانی رسید. ایمان عیانی چیست؟ بچشم اجابت فرا مجیب نگرستن، بچشم انفراد فرا فرد نگرستن، بچشم حضور فرا حاضر نگرستن، بدوری از خود نزدیکی حق را نزدیک بودن، و بغیبت از خود حضور وی را بکرم حاضر بودن. وی جلّ جلاله نه از قاصدان دور است، نه از مریدان غائب: میگوید عزّ جلاله: وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ.

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ ابن عباس گفت: سبب نزول این آیت آن بود که عبد اللَّه بن سلام و اسد و اسید پسران کعب، و ثعلبة بن قیس و و یامین بن یامین و برادر زاده عبد اللَّه سلام، سلمه و خواهرزاده وی سلام، اینان مؤمنان اهل کتاب‌اند، پیش مصطفی (ص) شدند، و گفتند: یا رسول اللَّه! ما ایمان میآریم بتو، و بقرآن کتاب تو، و به موسی و بر تورات کتاب وی، و به عزیر، و بیرون ازین هر چه هست از کتاب و رسل ایمان بدان نیاریم. مصطفی (ص) گفت: نه، که ایمان آرید بخدا و برسول وی محمد، و بکتاب وی قرآن، و بهر کتاب که پیش از قرآن فرو آمد. ایشان گفتند: نکنیم. پس ربّ العالمین این آیت فرستاد، میگوید: ای شما که به محمد و بقرآن و به موسی و به تورات گرویدند، آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ باللّه بگروید، و برسول وی محمد، و بکتاب وی قرآن، و بهر کتاب که پیش از وی فرو فرستاده آمد: تورات و انجیل و زبور و جز از آن از کتب و صحف.
هوش مصنوعی: آیه‌ای که بیان شده، به مؤمنان دستور می‌دهد که به خدا و رسولش ایمان بیاورند و همچنین به همه کتاب‌هایی که پیش از قرآن نازل شده‌اند، از جمله تورات و انجیل و زبور. این آیه در پاسخ به درخواست گروهی از مؤمنان اهل کتاب نازل شده که فقط به برخی از پیامبران و کتاب‌های آسمانی اعتقاد داشتند و پیامبر اسلام (ص) آنان را به ایمان به تمام پیامبران و کتاب‌های آسمانی دعوت کرد. در واقع، این آیه تأکید می‌کند که ایمان به همه پیامبران و کتب آسمانی ضروری است و نباید محدود به چند مورد خاص شود.
پس کفّار اهل کتاب را گفت: ایشان که ایمان نیاوردند، و بخدا کافر شدند و بفریشتگان، یعنی جهودان که به جبرئیل کافر شدند، و بت پرستان گفتند: الملائکة بنات اللَّه. ربّ العزّة جلّ جلاله ایشان را گفت: وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً.
هوش مصنوعی: کسانی که به خدا و فرشتگان و کتاب‌ها و پیامبران و روز قیامت کافر شدند، به گمراهی بزرگی دچار شده‌اند. این سخن درمورد کفاری است که به حقیقت ایمان نیاوردند و به کاستی‌های اعتقادی خود ادامه دادند، از جمله یهودیانی که به جبرئیل کافر شدند و بت‌پرستانی که فرشتگان را دختران خدا دانستند. خداوند با عظمت این حقیقت را یادآوری می‌کند.
چون این آیت فرو آمد، مؤمنان اهل کتاب گفتند: یا رسول اللَّه ما بخدای ایمان آوردیم، و برسول وی محمد، و بکتاب وی قرآن، و بر هر رسول و کتابی که پیش از قرآن فرو آمد، و ایمان آوردیم بفریشتگان و روز رستاخیز، لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ کما فعلت الیهود و النصاری، وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ. ضحاک گفت: این آیت در شأن جهودان و ترسایان آمد، و معنی آنست که: ای شما که ایمان آوردید به موسی و تورات و به عیسی و انجیل، به محمد ایمان آرید و بقرآن.
هوش مصنوعی: وقتی این آیه نازل شد، مؤمنان اهل کتاب گفتند: ای پیامبر خدا، ما به خدا و رسول او محمد و کتاب او قرآن و همچنین به همه پیامبران و کتاب‌هایی که قبل از قرآن نازل شده‌اند ایمان داریم و به فرشتگان و روز قیامت ایمان می‌آوریم. ما هیچ‌کدام از پیامبران را از یکدیگر تفکیک نمی‌کنیم، همان‌طور که یهودیان و مسیحیان کردند، و ما تسلیم او هستیم. ضحاک نیز بیان کرد که این آیه درباره یهودیان و مسیحیان نازل شده و این معنا را دارد که شما که به موسی و تورات و به عیسی و انجیل ایمان دارید، باید به محمد و قرآن نیز ایمان بیاورید.
و گفته‌اند که: علی الخصوص در شأن جهودان آمد، و معنی آنست که ای شما که ایمان آوردید بآنچه اوّل روز فرو فرستادند، ایمان آرید بآنچه آخر روز فرو فرستادند.
هوش مصنوعی: گفته شده است که این مطلب به ویژه در مورد یهودیان نازل شده است و به معنای این است که ای کسانی که به آنچه در آغاز روز نازل شده ایمان آورده‌اید، به آنچه در پایان روز نازل شده نیز ایمان بیاورید.
و بیان این آیت در آن آیت است که گفت: وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ الآیة. و گفته‌اند: این آیت خطاب مؤمنان است، و تأویل آنست: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا ای اقیموا و اثبتوا علی الایمان، کقوله تعالی: فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ ای: اثبت علی ما انت علیه. میگوید: ای شما که مؤمنان‌اید! بر ایمان خویش ثبات نمائید، و استوار باشید، از آن بمگردید.
هوش مصنوعی: این آیه به مؤمنان خطاب می‌کند و از آنها می‌خواهد که بر ایمان خود ثبات و استقامت داشته باشند. به عبارت دیگر، به آنها می‌گوید که همچنان به اصل ایمان خود پایبند باشند و از آن دور نشوند.
و گفته‌اند که خطاب منافقان است، ایشان که بآشکارا تصدیق مینمودند و پنهان تکذیب در دل میداشتند. میگوید: ای شما که بآشکارا ایمان آوردید! در خلوت و در سرّ ایمان آرید. قومی گفتند که: احتمال کند که این خطاب بت‌پرستان باشد، و معنی آن بود که: ای شما که ایمان به لات و عزی و طاغوت آوردید! بخدا و رسول ایمان آرید، که چون لا بدّ ایمان بچیزی میباید آورد، بخدای سزا بود که آرند، و برسول وی، و کتابهای وی، نه بآنکه در وی نه منفعتست، و نه مضرّت، نه آفریند، نه روزی دهد، نه زنده کند، نه میراند.
هوش مصنوعی: در این متن، به گروهی از منافقان اشاره شده است که در ظاهر به ایمان خود اعتراف می‌کنند، اما در دل به آن اعتقادی ندارند. گفته شده که این افراد باید در خلوت و به طور پنهانی به خداوند ایمان بیاورند. همچنین، برخی گفته‌اند که این خطاب ممکن است به پرستندگان بت‌هایی چون لات و عزی اشاره داشته باشد، و از آن‌ها خواسته شده که به خدا و رسول او ایمان آورند. در واقع، اشاره شده که ایمان باید به چیزی درست و واقعی باشد، و پرستش بت‌ها هیچ نفع و ثمری ندارد، در حالی که خداوند تنها منبع زندگی، روزی و قدرت در جهان است.
وَ الْکِتابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلی‌ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ نزّل و انزل درین آیت، بضمّ نون و الف قراءت مکی و شامی و ابو عمرو است علی اسناد الفعل الی المفعول به، مثل قوله: لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ. باقی، نزّل و انزل، بفتح نون و الف خوانند، علی اسناد الفعل الی اللَّه تعالی، و المعنی: و الکتاب الّذی نزّله اللَّه تعالی. قومی گفتند از اصحاب حدیث که: ربّ العزّة درین آیت مؤمنانرا گفت: ایمان بیارید تا معلوم شود که ایمان زیادت میپذیرد، و زیادت و نقصان در ایمان شود. و این همچنانست که معاذ گفت در آن خبر معروف: «تعالوا نؤمن ساعة» و امثال این در قرآن فراوان است.
هوش مصنوعی: در این آیه، به ذکر کتابی که به رسول خدا نازل شده و نیز کتاب‌های قبل از آن اشاره شده است. کلمات "نزل" و "انزل" در اینجا با یک نوع قرائت خاص (با ضم نون و الف) خوانده می‌شوند که به معنای نسبت دادن عمل به مفعول است. برخی نیز به شکل دیگر (با فتح نون و الف) این کلمات را می‌خوانند که در این صورت به معنای نسبت دادن عمل به خداوند خواهد بود. در ادامه، برخی از محدثان بیان کرده‌اند که خداوند در این آیه به مؤمنان می‌گوید: ایمان بیاورید تا معلوم شود که ایمان چگونه افزایش و کاهش می‌یابد. این مفهوم با عباراتی که در قرآن و همچنین در احادیث معروفی مانند جمله "بیایید یک ساعت ایمان بیاوریم" آمده، ارتباط دارد.
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا قتاده گوید: اینان جهودان‌اند، یعنی: آمنوا بموسی، ثمّ کفروا حین عبدوا العجل، ثمّ آمنوا بموسی بعد عوده، ثمّ کفروا، ثمّ ازدادوا کفرا بمحمّد (ص). مجاهد گفت: ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً، معنی آنست که: بر کفر بمیرند. کلبی گفت: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا بموسی ثُمَّ کَفَرُوا بموسی.
هوش مصنوعی: افرادی که ایمان آوردند و سپس کافر شدند، به عقیده قتاده، یهودیانی هستند که ابتدا به موسی ایمان آوردند، اما زمانی که به گوساله پرستی پرداختند، کافر شدند. سپس دوباره به موسی ایمان آوردند و بعد از آن دوباره کافر شدند و این کفرشان به محمد (ص) نیز گسترش پیدا کرد. مجاهد اظهار داشت که این نشان‌دهنده این است که آن‌ها در کفر مردند. همچنین کلبی بیان کرد که این افراد ابتدا به موسی ایمان آوردند و سپس کافر شدند.
این جهودان‌اند که ایمان آوردند به موسی، پس کافر شدند به موسی، و ایمان آوردند به عزیر، پس بعد از عزیر کافر شدند بعیسی، و ترسایان‌اند که به موسی کافر شدند، و به عیسی ایمان آوردند، پس در کفر بیفزودند که به محمد و قرآن کافر شدند.
هوش مصنوعی: این گروه یهودی ابتدا به موسی ایمان آوردند، اما سپس کافر شدند. بعد از آن به عزیر ایمان آوردند و بار دیگر بعد از عزیر به عیسی کافر شدند. همچنین، مسیحیان هستند که به موسی کافر شدند، اما به عیسی ایمان آوردند. سپس به کفر خود ادامه دادند و به محمد و قرآن کافر شدند.
ربّ العزّة گفت: لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبِیلًا یعنی: ما اقاموا علی ذلک، ما دام تا برین کفر باشند، اللَّه نیامرزد ایشان را هرگز، و راه راست ننماید.
هوش مصنوعی: خداوند فرمود: هرگز خدا آنها را نخواهد بخشید و راه هدایت به سمت آنها نخواهد نمود، به این معنا که تا زمانی که به کفر خود ادامه دهند، خداوند آنها را نخواهد بخشید و راه درست را به آنها نشان نخواهد داد.
اکنون بحکم شرع اگر مسلمانی مرتدّ شود، پس مسلمان شود، پس دیگر بار مرتدّ شود، باز مسلمان شود، مذهب اهل حق آنست که بهر دفعتی که مسلمان شود بدرستی اسلام وی حکم کنند، و خون و مال وی معصوم شود، و هیچکس از علما درین مسئله خلاف نمی‌کنند، مگر اسحاق راهویه که میگوید: بدفعت سیوم چون مرتدّ شود خدای بعد از آن توبت وی نپذیرد، و این آیت بدلیل میآرد: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا، میگوید بسیوم دفعت ربّ العزّة گفت: لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ. جواب وی آنست که چون بدفعت سیوم کافر شود، و بر آن کفر بماند، و در کفر بیفزاید، و باسلام باز نگردد، اللَّه وی را نیامرزد. امّا چون باسلام باز گردد و کفر بگذارد، اللَّه وی را بیامرزد، که گفت جلّ جلاله بر اطلاق: إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ. و مصطفی (ص) گفت: الاسلام یحبّ ما قبله.
هوش مصنوعی: طبق نظر شرع، اگر فرد مسلمانی مرتد شود و دوباره به اسلام بازگردد، سپس دوباره مرتد شود و دوباره مسلمان گردد، مذهب اهل حق این است که هر بار که به اسلام بازگردد، اسلام او صحیح است و خون و مالش در امان است. در این موضوع هیچ عالم دیگری جز اسحاق راهویه اختلافی ندارد. او می‌گوید که در دفعة سوم، وقتی مرتد شود، خدا توبه‌اش را نمی‌پذیرد و به آیه‌ای استناد می‌کند که می‌گوید: « آنها که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، سپس دوباره ایمان آوردند و سپس دوباره کافر شدند»، و نتیجه می‌گیرد که خداوند در این مورد نمی‌تواند آنها را ببخشد. اما پاسخ این دیدگاه این است که اگر او در دفعة سوم کافر شود و بر کفر بماند و به سوی اسلام برنگردد، خدا او را نخواهد بخشید. اما اگر به اسلام بازگردد و از کفر دست بکشد، خدا او را خواهد بخشید، چنانکه در آیه‌ای آمده است: «اگر (کافران) از اعمال گذشته خود دست بردارند، آنچه از گذشته بوده بخشیده می‌شود». همچنین پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «اسلام آنچه قبل از آن بوده را می‌پذیرد».
بَشِّرِ الْمُنافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً گفته‌اند که آن روز که آیت مغفرت از بهر پیغامبر و مؤمنان در سوره الفتح فرو آمد از آسمان، و مؤمنانرا بشارت بود در آن آیت، عبد اللَّه ابی و جماعتی که با وی بودند گفتند: این بشارت ماراست که این مغفرت از بهر ما است، ربّ العزّة آیت فرستاد که: بَشِّرِ الْمُنافِقِینَ یا محمد! ایشان را بگوی که: شما را بجای بشارت، عذاب دردناکست. این چنانست که گویند: تحیّتک الضّرب و عتابک السّیف. یعنی که زخم شمشیر ترا بجای تحیّت است.
هوش مصنوعی: در روزی که آیت مغفرت برای پیامبر و مؤمنان در سوره فتح نازل شد، مؤمنان خوشحال شدند و فکر کردند که این بشارت شامل حال آنان است. اما عبد الله ابی و گروهی از او که در حال شادمانی بودند، متوجه شدند که این بشارت برای آنها نیست و خداوند آیتی فرستاد که به پیامبر گفت: به منافقان بگوید که به جای بشارت، عذاب دردناک برایشان وجود دارد. این شبیه این است که بگویند: سلام و درود تو زخم شمشیر است.
پس منافقان را صفت کرد و گفت: الَّذِینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ، این منافقان، جهودان بدوست میگیرند تا اگر روزی نفاق ایشان آشکارا گردد، و رسول خدا و مؤمنان بر ایشان خیزند، ایشان آن روز بجهودان پناه برند، و از ایشان قوّت و منعت و غلبه جویند. و این آن بود که منافقان با یکدیگر میگفتند که: این کار محمد بتمام بسر نشود، باری با ایشان دست یکی داریم، تا فردا بقوّت ایشان متعزّز گردیم و غلبه کنیم، و نیز مشرکان عرب را یاری میدادند بر قتال رسول خدا، تا بدان متعزّز شوند. ربّ العزّة گفت: أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً عزّت و قوّت از نزدیک جهودان و مشرکان می‌طلب کنند، نمیدانند که عزّت بهمگی خدای را است.
هوش مصنوعی: منافقان به این صورت توصیف می‌شوند که کسانی هستند که کافران را به عنوان دوست انتخاب می‌کنند و مؤمنان را رها می‌کنند. این منافقان به یهودیان متکی می‌شوند تا در صورتی که روزی نفاق‌شان برملا شود و پیامبر و مؤمنان علیه آن‌ها اقدام کنند، به یهودیان پناه ببرند و از آن‌ها قدرت و نیرویی کسب کنند. آن‌ها در بین خود می‌گفتند که کار پیامبر به زودی به پایان نخواهد رسید و بنابراین باید به یهودیان نزدیک شوند تا از قدرت آن‌ها برای خود عزتی به دست آورند و بر مؤمنان غلبه کنند. همچنین، آن‌ها به مشرکان عرب کمک می‌کردند تا در مقابله با پیامبر قدرت بیشتری پیدا کنند. در این میان، خدای بزرگ می‌فرماید که آیا آن‌ها جست‌وجوی عزت را نزد کافران می‌کنند، در حالی که عزت تنها از آن خداست و فقط اوست که قدرت دارد.
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ نزّل بفتح نون قراءت عاصم و یعقوب است.
هوش مصنوعی: در کتاب بر شما نازل شده است. این عبارت با فتح نون، طبق قرائت عاصم و یعقوب است.
میگوید: اللَّه فرو فرستاد بر شما درین کتاب. باقی قرّاء نزّل خوانند بضمّ نون. میگوید: فرو فرستاده شد بر شما درین کتاب، یعنی قرآن: أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ، و این آن بود که: منافقان استهزا بقرآن میکردند در مدینه، و پیش از آن در مکه کافران استهزاء میکردند. و در مکه آن آیت فرو فرستاد که در سورة الانعام است: وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ. پس ربّ العالمین در مدینه چون منافقان استهزاء میکردند، و مؤمنان با ایشان مینشستند ایشان را از آن نهی کرد، و آنچه در مکه فرو فرستاده بود با یاد ایشان آورد، گفت: وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ. اللَّه شما را درین قرآن به مکه فرو فرستاد که: چون شنوید که بآیات خدا استهزاء میکنند و بدان کافر شوند شما با ایشان که آن تکذیب و استهزاء میکنند منشینید، که اگر شما هم چون ایشان باشید، إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ. سامع شریک قائل است در خیر و شرّ، و فی معناه انشدوا:
هوش مصنوعی: می‌گوید: خداوند در این کتاب به شما پیام فرستاد. برخی از خوانندگان این جمله را با ضم نون می‌خوانند. این پیام به شما در قرآن آمده است: «زمانی که آیات خدا را شنیدید...». این موضوع به این برمی‌گردد که منافقان در مدینه به قرآن تمسخر می‌کردند و قبل از آن کافران در مکه همین کار را انجام می‌دادند. در مکه آیه‌ای نازل شد که در سوره انعام آمده است: «اگر دیدید کسانی در آیات ما به تمسخر پرداخته‌اند، از آن‌ها روی بگردانید تا در سخنی غیر از آن بنشینند». سپس، خداوند در مدینه با توجه به تمسخر منافقان و نشستن مؤمنان با آن‌ها، این پیام را یادآوری کرد و به آن‌ها گفت: «خداوند در کتاب نازل کرده است که اگر بشنوید که آیات خدا مورد تمسخر قرار می‌گیرد یا به آن کافر می‌شوند، با آن‌ها ننشینید تا در موضوع دیگری سخن بگویند». بنابراین، خدا به شما در قرآن آموخت که وقتی آیات خدا مورد تمسخر قرار می‌گیرد، نباید با افراد تمسخرکننده هم‌نشین شوید، زیرا اگر شما نیز مانند آن‌ها باشید، در واقع شما نیز شبیه آن‌ها خواهید بود. شنونده در خوبی و بدی شریک سخن‌ران است.
و سمعک صن عن سماع القبیح
کصون اللّسان عن اللّفظ به‌
هوش مصنوعی: گوش انسان باید از شنیدن چیزهای ناپسند محفوظ باشد، مانند اینکه زبان باید از گفتن آنها پرهیز کند.
فانّک عند استماع القبیح
شریک لقائله فانتبه‌
هوش مصنوعی: زمانی که به سخنان ناپسند گوش می‌دهی، در واقع خود را در کنار گوینده آن قرار می‌دهی، پس هوشیار باش.
إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ من اهل المدینة، وَ الْکافِرِینَ من اهل مکة، فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً. میگوید: چنان که امروز مجتمع‌اند این کافران و منافقان در استهزا بآیات قرآن، فردا در دوزخ در عقوبت مجتمع باشند. الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ یعنی ینتظرون بکم الدّوائر. این منافقان گوش میدارند تا خود حال چون بر شما گردد؟ اگر شما را بر جهودان فتحی و غلبه‌ای بود، خویشتن را غازی شمرند، و نصیب غنیمت خواهند. همانست که در سورة عنکبوت گفت: وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّکَ لَیَقُولُنَّ إِنَّا کُنَّا مَعَکُمْ.
هوش مصنوعی: خداوند منافقان اهل مدینه و کافران اهل مکه را در جهنم جمع خواهد کرد. همان‌طور که امروز این افراد در استهزاء آیات قرآن گرد هم آمده‌اند، فردا در عذاب دوزخ نیز کنار هم خواهند بود. منافقان منتظرند تا ببینند سرنوشت شما چه خواهد شد. اگر شما بر یهودیان پیروز شوید، خود را قهرمان می‌دانند و سهمی از غنائم خواهند خواست. همان‌طور که در سوره عنکبوت آمده، اگر نصرتی از سوی پروردگارتان بیاید، خواهند گفت که ما نیز با شما بودیم.
وَ إِنْ کانَ لِلْکافِرِینَ نَصِیبٌ یعنی دولة و ظهورا علی المسلمین کما کان یوم احد، قال المنافقون للکافرین: أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ ای: ا لم نغلب علیکم؟
هوش مصنوعی: اگرچه کافران سهمی دارند و ممکن است بر مسلمانان غلبه کنند، همان‌طور که در روز احد چنین اتفاقی افتاد، در آن روز منافقان به کافران گفتند: آیا ما بر شما چیره نشدیم؟ یعنی آیا ما بر شما پیروز نشدیم؟
ا لم نحط بکم من جوانبکم؟ و قیل معناه: ا لم نخبرکم بعزیمة محمد و أصحابه؟ و نطلعکم علی سرّهم؟ وَ نَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ای ندفع عنکم صولة المؤمنین.
هوش مصنوعی: آیا ما از اطراف شما آگاهی نداشتیم؟ بعضی گفته‌اند که مقصود این است که آیا ما شما را از اراده محمد و یارانش آگاه نکردیم؟ و آیا شما را از راز آن‌ها مطلع نکردیم؟ و همچنین از هجوم مؤمنان در امان نگه‌تان نداریم؟
و این آن بود که منافقان با مؤمنان بودند بر معسکر، و بر کافران زور نکردندی، و دستها کشیده داشتندی از کشتن ایشان، اگر چنان بودی که ظفر مؤمنانرا بودی، مؤمنانرا گفتندید که نه ما با شما بودیم؟ و اگر ظفر کافران را بودی ایشان را گفتندید نه بر شما دست یافته بودیم، و شما را بکوشیدیم، و گزند نکردیم، سپاس بر ایشان نهادندید و با ایشان دست افکندندید.
هوش مصنوعی: منافقان در کنار مؤمنان بودند و هرگز به دشمنان حمله نمی‌کردند. آن‌ها از کشتن دشمنان خودداری می‌کردند، به این دلیل که اگر مؤمنان پیروز می‌شدند، می‌گفتند ما همراه شما بودیم. و اگر کافران پیروز می‌شدند، آن‌ها می‌گفتند ما هیچ آسیبی به شما نرساندیم و از کمک به شما دریغ نکردیم. در نهایت هم جز احترام به آن‌ها، کاری نمی‌کردند و با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کردند.
فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ خدای میان مؤمنان و منافقان روز رستاخیز حکم کند. یعنی که امروز شمشیر از ایشان برداشت، و عقوبت ایشان با روز رستاخیز گذاشت. وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا روا باشد که این در دنیا بود، و مؤمنان اصحاب رسول خدااند. یعنی که کافران را بر اصحاب رسول خدا در دنیا دسترس نیست، و ظفر و دولت نیست، و روا باشد که این در قیامت بود، که کافران را بر مؤمنان راهی نبود، و حجّتی نباشد، مؤمنان در ناز و نعیم باشند، و کافران را و منافقان را با ایشان در آن مشارکت نه، چنان که در دنیا بود. و قیل: وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ ای علی جملة المؤمنین، سبیلا، حتّی یستأصلوهم، و لا یعبدون اللَّه.
هوش مصنوعی: خداوند در روز قیامت میان مؤمنان و منافقان قضاوت خواهد کرد. به این معنی که در این دنیا، مجازاتی برای ایشان در نظر گرفته نشده است و عذاب آنان به روز رستاخیز موکول می‌شود. در اینجا تأکید شده که کافران هیچ برتری و حاکمیتی بر مؤمنان نخواهند داشت، زیرا مؤمنان، یاران پیامبر هستند و کافران در این دنیا نمی‌توانند به آنان دسترسی پیدا کنند. در روز قیامت نیز کافران بر مؤمنان راهی نخواهند داشت و هیچ دلیلی برای ادعای خود نخواهند داشت. مؤمنان در آن روز در نعمت و آسایش خواهند بود و کافران و منافقان نخواهند توانست با آنان شریک شوند، همانطور که در این دنیا چنین بوده است. همچنین بیان شده که خداوند اجازه نمی‌دهد که کافران بر مؤمنان تسلط پیدا کنند تا ریشه‌کن شوند و نتوانند خدا را پرستش کنند.
إِنَّ الْمُنافِقِینَ یُخادِعُونَ اللَّهَ‌
هوش مصنوعی: منافقان خدا را فریب می‌دهند.
این منافقان باللّه فعل مخادعت بدست دارند، چنان که کسی را فرهیبند، که ظاهر دیگر مینمایند، و بباطن دیگراند، و ربّ العزّة جزاء خداع ایشان بایشان دهد. هر چند که اللَّه اضافت خداع با خود کرد، و گفت: وَ هُوَ خادِعُهُمْ‌، امّا عین خداع از اللَّه روا نبود، که خداع باطل است، و باطل بر وی روا نیست، لکن این بر سبیل پاداش گفت مخادع را بچیزی که آن ماننده خداع وی است، امّا عدلست از اللَّه، و عدل حقّ است. و آن پاداش آنست که ایشان را بر صراط نوری دهد، چنان که مؤمنانرا دهد، تا بدان نور بروند و ظلمت قیامت.
هوش مصنوعی: این افراد نفاق و دو رویی دارند به نحوی که به یک شکل ظاهر می‌شوند اما در باطن چیز دیگری دارند. خداوند نیز به آنها جزایی می‌دهد که هم‌تراز با نیرنگشان باشد. هرچند که خداوند نیرنگ را به خود نسبت می‌دهد، اما نیرنگ در ذات خداوند روا نیست زیرا که باطل است و باطل با او سازگار نیست. اما این نسبت به عنوان پاداش به نیرنگ‌کنندگان داده شده و درست و عادلانه است. پاداش این افراد این است که بر صراط نوری قرار می‌گیرند، مانند مؤمنان، تا با آن نور به سوی نجات و رهایی از ظلمت قیامت بروند.
بدان نور ظلمت قیامت بگذارند، نه بس بر آید تا آن نور منافقان فرو کشته شود، و منافقان در ظلمت متحیّر بمانند، مؤمنانرا بینند که در نور میروند، گویند: انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ. فریشتگان ایشان را جواب دهند: ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً. این جواب استهزاء و خداع ایشانست، هم چنان که کافران را گویند: لا تَرْکُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلی‌ ما أُتْرِفْتُمْ فِیهِ. مؤمنان چون آن حال بینند بر نور خویش بترسند، که اگر کشته شود. ربّ العزّة ایشان را مدد عنایت فرستد، و در دل و زبانشان دهد تا گویند: رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّکَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، نور ایمان مؤمنان در محیطی تاریک قرار می‌گیرد. در این تاریکی، منافقان که نورشان خاموش شده است، حیران و سردرگم خواهند ماند. آن‌ها مؤمنان را می‌بینند که در نور خود حرکت می‌کنند و از آن‌ها می‌خواهند تا نورشان را به آن‌ها بدهند. فرشتگان به آنان می‌گویند که باید به عقب برگردند و نور را در جای دیگری جستجو کنند. این پاسخ به نوعی تمسخر از جانب فرشتگان است. در این لحظه، مؤمنان از وضعیت موجود می‌ترسند که مبادا نورشان خاموش شود و از خداوند درخواست کمک و تکمیل نورشان را خواهند داشت و از او طلب آمرزش می‌کنند، زیرا او بر هر چیزی قادر است.
وَ إِذا قامُوا إِلَی الصَّلاةِ قامُوا کُسالی‌
هوش مصنوعی: و وقتی که به نماز می‌ایستند، با بی‌میلی و کسالت و تنبلی می‌ایستند.
بامالت لام قراءت حمزه و کسایی است، و معنی کسالی، متثاقلین است. یعنی گران آید بر منافقان نماز کردن، از بهر آنکه نه حق بینند بر خود واجب. خبر درست است که مصطفی (ص) گفت: «ما بال رجال یتخلّفون عن صلاة الصّبح؟ لو یعلمون ما فیهما لاتوها حبوا، و لو دعی‌احدهم الی مرّ مائتین حسنتین او الی کراع لاجاب، و لقد هممت ان آمر فتیانی ان یأتوا بحزم الحطب ثم آمر المنادی فیقیم بالصّلاة فأحرق علی بیوت اقوام لا یشهدون الجماعة.
هوش مصنوعی: بامالت لام قراءت حمزه و کسایی به معنای بی میلی و سنگینی است. یعنی برای منافقان، نماز خواندن سخت است چون آن را بر خود واجب نمی‌دانند. گزارشی معتبر وجود دارد که پیامبر (ص) فرمود: «چه شده است که برخی مردان از نماز صبح غافل می‌شوند؟ اگر می‌دانستند که در این نمازها چه برکاتی وجود دارد، با عشق و علاقه به نماز می‌آمدند، حتی اگر کسی آن‌ها را به دو چیز خوب دعوت کند، این دعوت را قبول می‌کنند. من در نظر داشتم که به جوانانم دستور دهم چوب‌های خشک را بیاورند و سپس به منادی بگویم که اذان بگوید و نمازشان را بپا کند تا خانه‌های افرادی را که به جماعت نمی‌آیند، آتش بزنم.»
یُراؤُنَ النَّاسَ‌ نماز که کنند بر دیدار مردم کنند، نه اتّباع امر خدای را عزّ و جلّ. مصطفی (ص) گفت: «من راءی راءی اللَّه به، و من سمّع سمّع اللَّه به، أ سامع خلقه، و حقّره و صغّره».
هوش مصنوعی: این جمله اشاره دارد به افرادی که عبادت می‌کنند تا دیگران آن‌ها را ببینند و به خاطر خدا این کار را انجام نمی‌دهند. پیامبر (ص) فرموده‌اند: «هر کس بر اعمالش در برابر مردم تظاهر کند، خداوند نیز او را در برابر همه قرار می‌دهد و او را حقیر و کوچک خواهد کرد».
وَ لا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا
هوش مصنوعی: و آنها فقط به ندرت یاد خدا را به زبان می‌آورند.
ای لشی‌ء قلیل، و هو الدّنیا. و قیل: یعنی بالقلیل، الرّیا. ابن عباس و حسن گفتند: ذکر منافق از بهر آن اندک خواند که ریا و سمعت راست نه خدای را، و اگر خدای را بودی آن اندک بسیار بودی. هر چه اللَّه رد کند آن قلیل است، اگر چه بر صورت بسیار بود، و آنچه قبول کند بسیار است و فراوان، اگر چه بصورت اندک بود. و در خبر است از مصطفی (ص): «تلک صلاة المنافق، یقعد احدکم حتّی تکون الشّمس بالمغیربان، قام ینقر نقرات کما ینقر الغراب. لا یذکر اللَّه فیهنّ الّا قلیلا».
هوش مصنوعی: دنیا را چیز کمی می‌دانند. برخی نیز گفته‌اند که منظور از کمی، ریاکاری است. ابن عباس و حسن بیان کردند که منافق به همین دلیل اندک خوانده می‌شود، زیرا ریا و خوش‌نامی در نزد خداوند حقیقی نیست و اگر حقیقتاً در نزد خدا بود، آن اندک نیز بسیار می‌شد. هر چیزی که خداوند رد کند، در حقیقت کم است، حتی اگر به نظر زیاد باشد، و آنچه که او قبول کند، حتی اگر به نظر کم باشد، در واقع بسیار است. در روایت آمده است که پیامبر (ص) فرموده‌اند: «نماز منافق به گونه‌ای است که یکی از شما تا زمانی که خورشید به غروب می‌رسد، نشسته است. سپس برخاسته و چند بار نماز می‌خواند، مانند قارچی که می‌خورد، و در آن یاد خدا را بسیار کم به جا می‌آورد.»
نماز منافق را به عیب بنکوهید: بتأخیر و بمرایات و باستعجال.
هوش مصنوعی: نماز فرد منافق را به این شکل توصیف کنید: با تأخیر انجام می‌دهد، به خاطر نمایاندن و نمایش به دیگران است و از روی عجله خوانده می‌شود.
مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذلِکَ ای متردّدین متحیّرین بین الکفر و الایمان، لیسوا بمؤمنین مخلصین، و لا بمشرکین مصرّحین بالشّرک، لیسوا من المسلمین فیجب لهم ما یجب للمسلمین، و لیسوا من الکفّار فیؤخذ منهم ما یؤخذ من الکفّار، فلا مع هؤلاء و لا مع هؤلاء. لا إِلی‌ هؤُلاءِ این «الی» بمعنی «مع» است، چنان که گفت: مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللَّهِ؟ ای مع اللَّه. میگوید: نه با اینان‌اند، و نه با ایشان.
هوش مصنوعی: این متن به افرادی می‌پردازد که بین ایمان و کفر در تردید هستند و نه به طور کامل مؤمن محسوب می‌شوند و نه به عنوان مشرک شناخته می‌شوند. آنها نه از مسلمانان هستند که حقوق خاص مسلمانان شامل حالشان شود، و نه از کفار هستند که مجازات‌های مربوط به کفار بر آن‌ها اعمال شود. در واقع، این افراد نه در صف مؤمنین قرار دارند و نه در جمع کفار، بنابراین به هیچ‌کدام تعلق ندارند.
وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا ای دینا و سبیلا الی التّوفیق. روایت کنند که مصطفی (ص) مثل زد مؤمن را و منافق و کافر را، گفت: مثل ایشان چون سه کس است که جایی میروند و جویی پیش آید ایشان را، و لا بد گذاره میباید کرد. مؤمن در پیش ایستد و جوی باز برد و گذاره کند. منافق از پس وی در رود، چون بمیان جوی رسد، کافر او را میخواند که باز گرد که بر تو از هلاک میترسم، و مؤمن او را میخواند و میگوید: بشتاب که دستکاری و راحت ایدر است. آن منافق در میان هر دو متردّد بماند، نه باز گردد و نه فراتر شود، تا ناگاه خشک رودی در آید، و وی را ببرد و هلاک کند. اینست مثل منافق، پیوسته در شکّ و شبهت و تهمت است، تا ناگاه مرگ او را فرو گیرد، و در آن شکّ و شبهت بمیرد.
هوش مصنوعی: هر که را خدا گمراه کند، راهی برایش نمی‌یابی. امام مصطفی (ص) مؤمن، منافق و کافر را به مثل سه کسی تشبیه کرده است که به جایی می‌روند و با جوی آبی مواجه می‌شوند و ناچار از آن عبور کنند. مؤمن جلو می‌ایستد و جوی را باز کرده و عبور می‌کند. منافق از پشت او می‌آید و وقتی به جوی می‌رسد، کافر او را صدا می‌زند که برگرد، زیرا نگران هلاکت اوست. در این هنگام مؤمن نیز او را صدا می‌کند و می‌گوید: بیا جلو که راحتی در اینجاست. اما منافق در میان این دو نمانده، نه به عقب برمی‌گردد و نه جلو می‌رود تا اینکه ناگهان رودی خشک می‌شود و او را می‌برد و هلاک می‌کند. این مثال نمایانگر حال منافق است که در شک و تردید باقی می‌ماند تا شاید ناگاه مرگش بیاید و او در همان شک و شبهه بمیرد.
وعن ابن عمر انّ رسول اللَّه (ص) قال: «انّما مثل المنافق مثل الشاة الغائرة بین الغنمین، تفرّ الی هذه مرّة و الی هذه مرّة لا تدری ایّهما تتّبع».
هوش مصنوعی: ابن عمر نقل می‌کند که رسول خدا (ص) فرمودند: «مثل منافق مانند گوسفند گم‌شده‌ای است که بین دو گله به این سو و آن سو می‌دود و نمی‌داند به کدام یک باید بپیوندد.»
پس ربّ العالمین مؤمنانرا نهی کرد از آنچه منافقان میکردند از موالات یهود، گفت: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ این خطاب با انصار است، و این کافران جهودان قریظه و نضیراند. میگوید با ایشان موالات مکنید. أَ تُرِیدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً مُبِیناً ای: حجّة و عذرا مبینا. این حجّت آشکارا آنست که گفت: وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ. هر که پس از نزول این آیت با دشمنان خدای موالات گرفت، بر خویشتن درست کرد که از ایشانم، آن حجّت آشکارا نیست: إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ فی الدّرک بسکون را قراءت کوفی است. باقی بفتح «را» خوانند.
هوش مصنوعی: خداوند مؤمنان را از دوستی با منافقان و یهودیانی که در قبیله قریظه و نضیر بودند نهی کرد. او از آن‌ها خواست که با این افراد رابطه نزدیک نداشته باشند. این هشدار به آن‌ها این بود که آیا می‌خواهید بر خودتان عذری روشنی برای خدا بسازید؟ این عذر بیانگر این است که هر کس بعد از نزول این آیات با دشمنان خدا دوستی کند، به واقع خود را در صف آن‌ها قرار داده است. همچنین این پیام به روشنی بیان می‌کند که منافقان در پایین‌ترین درجات آتش خواهند بود.
و درک و درک دو لغت است، چون نهر و نهر و قصّ و قصص و سطر و سطر و نشر و نشر. و درک پایه‌ای بود منحدر را، و درجه پایه‌ای بود صاعد را، دوزخ ادراک است و اطباق از حدید، و بهشت درجات است از نور و از جواهر. قال عبد اللَّه بن مسعود فی قوله فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ: ای فی توابیت من حدید مقفلة فی النّار، مطبق علیها. و عن عبد اللَّه بن عمر قال: انّ اشدّ النّاس عذابا یوم القیامة ثلاثة:
هوش مصنوعی: در این متن به تشابهات بین کلمات مختلف اشاره شده و به مفاهیم "درک" و "درجات" پرداخته می‌شود. درک به عنوان حالت پایین‌تر و نازل‌تر تعریف می‌شود، در حالی که درجات به بالاترین و بارزترین حالات اشاره دارد. دوزخ به عنوان مکانی برای عذاب و درک پایین‌تر توصیف شده و بهشت به عنوان محلی با نور و جواهرات معرفی می‌شود. همچنین، سخنانی از عبد اللَّه بن مسعود و عبد اللَّه بن عمر نقل شده که به عذاب شدید در روز قیامت اشاره دارند.
المنافقون، و من کفر من اصحاب المائده، و آل فرعون. قال: تصدیق ذلک فی کتاب اللَّه عزّ و جلّ. فامّا اصحاب المائدة فقوله عزّ و جلّ: فَإِنِّی أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ، و أمّا آل فرعون فقوله تعالی: أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ، و امّا المنافقون، فقوله تعالی: إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ.
هوش مصنوعی: منافقان، کسانی که به معجزه عیسی (علیه‌السلام) کافرانند و خاندان فرعون. در این باره، در کتاب خداوند متعال تصدیق شده است. درباره کسانی که به معجزه عیسی کافرند، خداوند می‌فرماید: "من او را عذابی می‌کنم که هیچ‌کس را در میان جهانیان به آن عذاب نمی‌کنم." و درباره خاندان فرعون نیز می‌گوید: "خاندان فرعون را به شدیدترین عذاب‌ها وارد کنید." و درباره منافقان، خداوند فرموده است: "منافقان در lowest درک از آتش قرار دارند."
و قیل لحذیفة: من المنافق؟ قال: الّذی یصف الاسلام و لا یعمل به.
هوش مصنوعی: از حذیفه پرسیدند: منافق کیست؟ او پاسخ داد: کسی که اسلام را توصیف می‌کند اما به آن عمل نمی‌کند.
إِلَّا الَّذِینَ تابُوا یعنی: من النّفاق، وَ أَصْلَحُوا العمل للَّه، وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَ أَخْلَصُوا دِینَهُمْ لِلَّهِ فَأُولئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ علی دینهم، قیل مع المهاجرین و الانصار. گفته‌اند که: این آیت دلیل است که کفر منافقان از همه کفرها صعب‌تر است و سخت‌تر، و شرّ آن بیشتر. نبینی که چون ایشان را توبت فرمود این همه شرائط درآورد از اصلاح و اعتصام و اخلاص، آن گه بآخر گفت: فَأُولئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ، و نگفت: فأولئک هم المؤمنون. و آن گه مزد مؤمنان در تسویف افکند، بسبب آنکه ایشان را در ایشان بست، گفت: وَ سَوْفَ یُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ أَجْراً عَظِیماً.
هوش مصنوعی: به جز کسانی که توبه کردند، یعنی از نفاق، و اعمالشان را برای خدا اصلاح کردند، و به طور کامل به خدا چنگ زدند و دین خود را خالصانه برای خدا قرار دادند، آنها با مؤمنان خواهند بود در دینشان. گفته شده که این آیه نشان می‌دهد کفر منافقان از همه کفرها سخت‌تر و بدتر است. وقتی برای آن‌ها توبه می‌کند، شرایط زیادی مانند اصلاح، چنگ زدن به خدا و خلوص در دین را مطرح می‌کند و در نهایت می‌گوید که آن‌ها با مؤمنان هستند، اما نمی‌گوید که آن‌ها خود مؤمن هستند. سپس پاداش مؤمنان را به تأخیر می‌اندازد، به خاطر اینکه آن‌ها را در زمره مؤمنان قرار نمی‌دهد و می‌گوید که خدا به مؤمنان پاداش بزرگی خواهد داد.