گنجور

۲۱ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِناثاً الآیة عزیز است و عظیم، خدای یگانه و کردگار داننده، تاونده با هر کاونده، و بهیچ هست نماننده. بی‌شریک و بی انباز، و بی‌نظیر و بی‌نیاز. چنو کس نه، و هیچ کس بجای او بس نه. در کردگاری قدیر، و در کاررانی بی‌مشیر، در پادشاهی بی‌وزیر، و در خدایی بی‌نظیر. آفریننده جهانیان، و دارنده همگان، دشمنان و دوستان. احوال بندگان را مدبّر، و کار عالم را مقدّر. نه در تدبیر او سهو آید، نه در تقدیر او لغو آید. هر کسی را بر آنجاست که وی نشاند، و هر دلی را آن نثار که وی فشاند. هر یکی بر آن رنگ که وی رشت، و در هر دل آن رست که وی کشت. یکی را بآب عنایت شسته، و بمیخ قبول وابسته، و چراغ معرفت وی از نور اعظم بر افروخته، و راهش روشن کرده. یکی را بتیغ هجران خسته، و بمیخ ردّ وابسته، و نموده شیطان برو آراسته، و بر پی بتان داشته، و از وی این خبر بازداده که: إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِناثاً، وَ إِنْ یَدْعُونَ إِلَّا شَیْطاناً مَرِیداً. لَعَنَهُ اللَّهُ.

عجب کاریست! کسی تراشیده خویش پرستد، یا مصنوع خویش بمعبودی گیرد، اگر بغیر اللَّه معبودی روا بودی، کافر معبود بت بایستی، نه بت معبود کافر.

زیرا که بت مصنوع کافر است، و وی صانع، و صانع معبود باید نه مصنوع. چون کافر که صانع بت است، و با عقل و اختیار است، دعوی معبودی نمیکند، محال بود بتی را که نه حیات دارد، و نه سمع، و نه بصر، نه عقل، نه اختیار، که معبود بود.

در ابتداء اسلام بر کافران هیچ چیزصعب‌تر از آن نبود که مصطفی (ص) گفتی: خدای عالم یکیست، کردگار جهانیان یکی است. ایشان میگفتند: أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَیْ‌ءٌ عُجابٌ. چیزی بس عجب است آنچه محمد (ص) میگوید، که خدای یکیست، یک خدای کار همه جهان چگونه راست دارد؟ ما را در مکه سیصد و شصت بت است، و کار مکه تنها راست نمیتوانند داشت.

ربّ العزّة ایشان را بحجّت جواب داد، گفت: وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ. او خداوندی است که شب تاریک آفرید، و روز روشن، و آفتاب درخشنده و ماه تابنده رخشنده، شب یکی تاریکی او همه عالم را بسنده، روز یکی روشنایی او همه عالم را بسنده. آفتاب یکی طباخی او همه عالم را بسنده. ماه یکی صباغی او همه عالم را بسنده. چه عجب اگر خالق یکی و قدرت او همه عالم را بسنده، و علم وی هر جایی رسنده: أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ؟

خواجه‌ای مخلوق که بنده‌ای دارد، و ملک وی بود، نه روا باشد که آن ملک وی شود، چنانستی که ربّ العزّة گفتی: بت ملک من، و زمین ملک من، ملک من در ملک من، چون بود انباز من؟ چندین جایگه در قرآن از عیبهای بتان برگفته، و بی صفتی در ایشان نشان کرده که:أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ یَمْشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَیْدٍ یَبْطِشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَعْیُنٌ یُبْصِرُونَ بِها الآیة. کسی که صفت کمال ندارد خدایی را چون شاید؟ جای دیگر گفت: إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ. جایی دیگر گفت: إِنْ تَدْعُوهُمْ لا یَسْمَعُوا دُعاءَکُمْ. اگر بوقت درماندگی کافر بت را خواند، بت آن دعاء وی نشنود، وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَکُمْ! ور صورت بستی که بشنیدی، نتوانستی که اجابت کردی.

حصین خزاعی پدر عمران حصین روزی پیش مصطفی (ص) در آمد، و آن روز هنوز مشرک بود، رسول خدا گفت: یا حصین! کم تعبد الیوم الها؟

امروز چند خدای داری؟ حصین گفت: هفت دارم، یکی بر آسمان، و شش در زمین. گفت: «فایّهم تعدّه لیوم رغبتک و رهبتک؟

روز رغبت و رهبت را و روز حاجت و ضرورت را کدامیکی داری؟ چون نیازت بود و اندوهت بود کدام یکی را خوانی؟ و کاشف غم و قاضی حاجت کدام یکی را دانی؟ گفت: الّذی فی السّماء، آن یکی که بر آسمانست.

وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ الآیة حوالت اضلال که بر ابلیس آمد از روی سبب آمد، ور نه ابلیس را خود ابلیس که بود، بلی وسوسه مینماید که پیشه وی اینست، آن گه از پی وسوسه ربّ العزّة ضلالت آفریند. که ضلالت و هدایت و سعادت و شقاوت از خدا است: مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِیًّا مُرْشِداً.

آن گه عاقبت و سرانجام و مآل و مرجع هر دو فرقت یاد کرد، قسم ضلالت را گفت: أُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ، و قسم هدایت را گفت: سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً، وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِناثاً الآیة عزیز است و عظیم، خدای یگانه و کردگار داننده، تاونده با هر کاونده، و بهیچ هست نماننده. بی‌شریک و بی انباز، و بی‌نظیر و بی‌نیاز. چنو کس نه، و هیچ کس بجای او بس نه. در کردگاری قدیر، و در کاررانی بی‌مشیر، در پادشاهی بی‌وزیر، و در خدایی بی‌نظیر. آفریننده جهانیان، و دارنده همگان، دشمنان و دوستان. احوال بندگان را مدبّر، و کار عالم را مقدّر. نه در تدبیر او سهو آید، نه در تقدیر او لغو آید. هر کسی را بر آنجاست که وی نشاند، و هر دلی را آن نثار که وی فشاند. هر یکی بر آن رنگ که وی رشت، و در هر دل آن رست که وی کشت. یکی را بآب عنایت شسته، و بمیخ قبول وابسته، و چراغ معرفت وی از نور اعظم بر افروخته، و راهش روشن کرده. یکی را بتیغ هجران خسته، و بمیخ ردّ وابسته، و نموده شیطان برو آراسته، و بر پی بتان داشته، و از وی این خبر بازداده که: إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِناثاً، وَ إِنْ یَدْعُونَ إِلَّا شَیْطاناً مَرِیداً. لَعَنَهُ اللَّهُ.
هوش مصنوعی: آیه‌ای از قرآن کریم بیان می‌کند که خداوند یکتاست و هیچ شریک و مانند دیگری ندارد. او داننده و توانمند است و در کارهایش هیچ کس را به مشورت نمی‌طلبد. خداوند خالق همه موجودات است و به همه آنها تسلط دارد، چه دوست و چه دشمن. او امور بندگان را به خوبی تدبیر می‌کند و هیچ اشتباهی در کارهایش وجود ندارد. هر کس در جایی که باید قرار دارد و به هر دلی آنچه را که شایسته است عطا می‌کند. برخی به نعمت‌های الهی دست می‌یابند و برخی دیگر از رحمت او دور می‌شوند، به طوری که بعضی تحت تأثیر وسوسه‌های شیطانی قرار می‌گیرند و به بت‌پرستی تمایلی پیدا می‌کنند.
عجب کاریست! کسی تراشیده خویش پرستد، یا مصنوع خویش بمعبودی گیرد، اگر بغیر اللَّه معبودی روا بودی، کافر معبود بت بایستی، نه بت معبود کافر.
هوش مصنوعی: چه کار عجیبی است! اینکه کسی خود را به خود پرستش کند، یا مصنوع خود را به عنوان معبود بپرستد. اگر غیر از خدا معبودی قابل قبول بود، پس باید این بت‌ها معبود کافر باشند، نه اینکه معبودی برای کافر شوند.
زیرا که بت مصنوع کافر است، و وی صانع، و صانع معبود باید نه مصنوع. چون کافر که صانع بت است، و با عقل و اختیار است، دعوی معبودی نمیکند، محال بود بتی را که نه حیات دارد، و نه سمع، و نه بصر، نه عقل، نه اختیار، که معبود بود.
هوش مصنوعی: چون بت ساختهٔ دست انسان است و بت‌ساز نیز کافر است، اینها نمی‌توانند معبود قرار گیرند. معبودی که باید مورد پرستش قرار گیرد، باید خالق باشد و نه موجودی که خود ساخته شده. از طرفی، بت‌ساز با عقل و اراده‌اش نمی‌تواند ادعای خدایی کند. بنابراین، غیرمنطقی است که موجودی بی‌جان و فاقد احساسات و عقل، مورد پرستش قرار گیرد.
در ابتداء اسلام بر کافران هیچ چیزصعب‌تر از آن نبود که مصطفی (ص) گفتی: خدای عالم یکیست، کردگار جهانیان یکی است. ایشان میگفتند: أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَیْ‌ءٌ عُجابٌ. چیزی بس عجب است آنچه محمد (ص) میگوید، که خدای یکیست، یک خدای کار همه جهان چگونه راست دارد؟ ما را در مکه سیصد و شصت بت است، و کار مکه تنها راست نمیتوانند داشت.
هوش مصنوعی: در آغاز اسلام، برای کافران، هیچ‌چیز دشوارتر از این نبود که محمد (ص) اعلام کرد: خدای همه عالم یکی است و پروردگار جهانیان نیز یکی است. آنها می‌گفتند: آیا ممکن است که خداوند خدایانی را به یک خدای واحد تبدیل کند؟ این به راستی چیز عجیبی است که محمد (ص) می‌گوید. چگونه یک خدا می‌تواند کارهای تمام جهان را مدیریت کند؟ در مکه، ما سیصد و شصت بت داریم و این بت‌ها نمی‌توانند تنها پاسخگوی نیازهای مکه باشند.
ربّ العزّة ایشان را بحجّت جواب داد، گفت: وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ. او خداوندی است که شب تاریک آفرید، و روز روشن، و آفتاب درخشنده و ماه تابنده رخشنده، شب یکی تاریکی او همه عالم را بسنده، روز یکی روشنایی او همه عالم را بسنده. آفتاب یکی طباخی او همه عالم را بسنده. ماه یکی صباغی او همه عالم را بسنده. چه عجب اگر خالق یکی و قدرت او همه عالم را بسنده، و علم وی هر جایی رسنده: أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ؟
هوش مصنوعی: خداوند قدرتی دارد که شب و روز و خورشید و ماه را آفریده است. او سرچشمه تاریکی و روشنی است، و نور خورشید و ماه به‌طور کامل زندگی را روشن می‌کند. اگر خالق تنها یک باشد و قدرت و علم او همه‌جا را در بر بگیرد، چه دلیلی دارد که به سراغ خدایان متعدد برویم؟ آیا خدای واحد و قدرتمند بهتر است یا خدایان گوناگون؟
خواجه‌ای مخلوق که بنده‌ای دارد، و ملک وی بود، نه روا باشد که آن ملک وی شود، چنانستی که ربّ العزّة گفتی: بت ملک من، و زمین ملک من، ملک من در ملک من، چون بود انباز من؟ چندین جایگه در قرآن از عیبهای بتان برگفته، و بی صفتی در ایشان نشان کرده که:أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ یَمْشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَیْدٍ یَبْطِشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَعْیُنٌ یُبْصِرُونَ بِها الآیة. کسی که صفت کمال ندارد خدایی را چون شاید؟ جای دیگر گفت: إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ. جایی دیگر گفت: إِنْ تَدْعُوهُمْ لا یَسْمَعُوا دُعاءَکُمْ. اگر بوقت درماندگی کافر بت را خواند، بت آن دعاء وی نشنود، وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَکُمْ! ور صورت بستی که بشنیدی، نتوانستی که اجابت کردی.
هوش مصنوعی: یک خواجه دارای مخلوقی است که بنده او به حساب می‌آید و دولتش متعلق به اوست. بنابراین جایز نیست که آن بنده به خودی خود صاحب اختیاری شود. این موضوع به وضوح در قرآن آمده است، جایی که خداوند می‌فرماید: "آیا این بت‌ها مال من نیستند؟ آیا زمینی که بر روی آن ایستاده‌ام ملک من نیست؟ آنچه در ملک من است، چگونه می‌تواند شریک و هم‌پایه من باشد؟" در قرآن بارها به نقص‌های بت‌ها اشاره شده و نشان داده شده‌اند که آیا آن‌ها پا دارند که با آن‌ها راه بروند؟ آیا دست دارند که با آن‌ها عمل کنند؟ آیا چشمی دارند که با آن‌ها ببینند؟ اینکه خدایی که تمام صفات کمال را ندارد، چگونه می‌تواند خدا باشد؟ در جای دیگری نیز آمده است که کسانی که غیر از خدا را می‌خوانند، حتی قادر به خلق مگس هم نیستند، حتی اگر همه موجودات جمع شوند. همچنین اگر آن‌ها را بخوانید، نخواهند شنید و در زمان نیاز شما، اگر هم بشنوند، قادر به پاسخ‌گویی نخواهند بود. و اگر فرض کنیم که صدای شما را بشنوند، توانایی اجابت ندارند.
حصین خزاعی پدر عمران حصین روزی پیش مصطفی (ص) در آمد، و آن روز هنوز مشرک بود، رسول خدا گفت: یا حصین! کم تعبد الیوم الها؟
هوش مصنوعی: حصین خزاعی، پدر عمران حصین، روزی به دیدار رسول خدا (ص) آمد و در آن روز هنوز به شرک مبتلا بود. پیامبر به او گفت: ای حصین! آیا امروز کم عبادت کرده‌ای؟
امروز چند خدای داری؟ حصین گفت: هفت دارم، یکی بر آسمان، و شش در زمین. گفت: «فایّهم تعدّه لیوم رغبتک و رهبتک؟
هوش مصنوعی: امروز چند خدا داری؟ حصین پاسخ داد: هفت تا دارم، یکی در آسمان و شش تا در زمین. پرسید: «کدام‌یک از آن‌ها را در روز طمع و ترست باید بشمارم؟»
روز رغبت و رهبت را و روز حاجت و ضرورت را کدامیکی داری؟ چون نیازت بود و اندوهت بود کدام یکی را خوانی؟ و کاشف غم و قاضی حاجت کدام یکی را دانی؟ گفت: الّذی فی السّماء، آن یکی که بر آسمانست.
هوش مصنوعی: کدام روز را برای خواسته‌ها و ایمان خود انتخاب کردی؟ زمانی که به چیزی نیاز داری و اندوه برتو حاکم است، کدام را صدا می‌زنی؟ چه کسی می‌تواند غمت را برطرف کند و نیازت را برآورده سازد؟ او گفت: آن کسی که در آسمان‌هاست.
وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ الآیة حوالت اضلال که بر ابلیس آمد از روی سبب آمد، ور نه ابلیس را خود ابلیس که بود، بلی وسوسه مینماید که پیشه وی اینست، آن گه از پی وسوسه ربّ العزّة ضلالت آفریند. که ضلالت و هدایت و سعادت و شقاوت از خدا است: مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِیًّا مُرْشِداً.
هوش مصنوعی: ابلیس به خاطر وسوسه‌هایی که می‌کند، به گمراهی مردم می‌پردازد. این گمراهی از روی اراده خود او نیست، بلکه به دنبال وسوسه‌هایش، خداوند گمراهی را برای آنان مقرر می‌سازد. هدایت و گمراهی، سعادت و شقاوت، همه از جانب خداوند است. کسی که خدا او را هدایت کند، واقعاً هدایت یافته است و کسی که خدا او را گمراه کند، هیچ حمایتگری نخواهد داشت که او را راهنمایی کند.
آن گه عاقبت و سرانجام و مآل و مرجع هر دو فرقت یاد کرد، قسم ضلالت را گفت: أُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ، و قسم هدایت را گفت: سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً، وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا.
هوش مصنوعی: در نهایت، به عاقبت و سرنوشت هر یک از دو گروه اشاره شد. درباره گروه گمراه بیان شد که مکان آن‌ها جهنم است و درباره گروه هدایت‌یافته گفته شد که ما آن‌ها را به بهشت‌هایی وارد می‌کنیم که از زیر درختانش نهرها جاری است و در آنجا جاودانه خواهند بود؛ این وعده‌ای است از جانب خدا که حقیقت دارد.