گنجور

۲ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: وَ ابْتَلُوا الْیَتامی‌ حَتَّی إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ ایناس رشد از روی شریعت، پرهیزکاری و پارسایی و خویشتن داری است، اقتصاد در معیشت نگاه داشتن، و از راه اسراف و تبذیر برخاستنم، و از روی حقیقت راه بحق بردن است و در هر چه پیش آید از احوال و قوّت خویش تبرّا کردن، و از تدبیر و اختیار خویش بیرون آمدن، و کارها یکسر بحق سپردن.

و الیه الاشارة بقوله عزّ و جلّ: وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ.

این رشد که در بنده پدید آید، از هدایت و ارشاد حق بود که دلگشای و رهنمای بندگان است، چنان که گفت عزّ جلاله: وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ.

آراینده حق بر دلهای دوستان، و نگارنده ایمان بر سرهای ایشانست. چنان که گفت: حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ. راست دارنده دلهای دانایان، و الهام دهنده در شناخت نیک و بد ایشان است. چنان که گفت: فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها.

و نشان این رشد در حق بنده آنست که بر درگاه، تن بر خدمت دارد، و دل بر معرفت، و سر بر محبت، و آن گه درین مقامات بر طریق ملازمت و استقامت رود. عقدی که با حق بست فسخ نکند، و عزمی که کرد نقض نکند و اندرین معنی حکایت ابراهیم ادهم است قدّس اللَّه روحه، که با یکی هم صحبت بود در راه مکه، بشرط آنکه جز خدای را بکسی ننگرند، و جز حق بر دل خود راه ندهند. گفتا: در طواف کودکی را دیدند که خلق از جمال وی بفتنه افتاده بودند، و ابراهیم در آن کودک نیکو نظر کرد. این درویش گفت: ای ابراهیم عهد شکستی، و عقدی که بستی در آن خلاف و نقص آوردی که درین غلام زیبا روی چندین نظر کردی. گفت: ای درویش خبر نداری که این کودک پسر منست. درویش گفت: پس چرا آواز نگویی، و دل بدان شاد نکنی؟ گفت: شی‌ء ترکته للَّه لا أعود الیه ثمّ قال: مرّ أنت و سلّم علیه، و لا تخبره بشأنی، و لا تدلّه علی مکانی. قال: فمررت و سلّمت علیه، فقلت له: من أنت؟

فقال: ابن ابراهیم بن ادهم، قیل لی انّ اباک یحجّ کلّ سنة فجئت لعلّی اراه. قال: ثمّ رجعت الی ابراهیم فسمعته ینشد:

هجرت الخلق طرّا فی هواکا
و أیتمت الولید لکی اراکا
فلو قطّعتنی فی الحبّ اربا
لما حنّ الفؤاد الی سواکا

لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ الآیة... حکم میراث بعیب و هنر و بطاعت و معصیت نگردد. اگر دو پسر باشند یکی صالح و یکی فاجر، یا یکی نیک عهد و یکی بد عهد، در میراث مادر و پدر هر دو یکسانند، از آنکه میراث عطائی است ابتداء آن از قبل حق، نعمتی از خزانه حق بی‌کسب بنده و در شریعت کرم روا نیست که ببد عهدی بنده نیک عهدی خود بازگیرد، همین است حکم ایمان که موهبت الهی است و عطاء رایگانی بکرم خود مؤمنان را داد، بی سبب و بی علت، لا جرم ظالم و سابق را در آن از هم باز نکرد، لا بل که ابتدا خود بظالم کرد فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ الآیة.

وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبی‌ الآیة... میگوید: چون مستحقان میراث بوقت قسمت حاضر شوند، و هر کس بهره خویش بردارد، اگر درویشان و یتیمان که ایشان را در آن میراث نصیب نبود حاضر آیند، نگر تا ایشان را محروم نگذارید، و از آن میراث چیزی رزق ایشان سازید. پس گفت: وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً اگر همه سخن خوش بود نگر تا از ایشان دریغ ندارید و اگر مستحق میراث، کودک باشد، ناکس را نیست که تصرف کند در مال وی، اما ولیّ کودک تا آن درویش را وعده نیکو دهد، گوید که: چون کودک بالغ شود و تصرف در مال خویش تواند او را گوئیم تا ترا چیزی دهد، و با تو مواسات کند.

لطیفه‌ایست درین آیت سخت نیکو، گنه‌کاران این امت را، یعنی فردا در آن عرصه عظمی و انجمن کبری (!) که مطیعان بثواب اعمال خویش رسند، امید است که عاصیان مؤمنانرا نیز از رحمت و مغفرت خویش محروم نکنند.

دست مایه بندگانت کنج خانه فضل تست
کیسه امید از آن دوزد همی اومیدوار

قوله: وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا الآیة اشارت آیت آنست که مرد مسلمان سعادت و بهروزی فرزند و عیال خود بتقوی و سداد خویش حاصل کند نه بجمع مال، از بهر آنکه نگفت: فلیجمعوا المال و لیکثروا لهم العقار و الأسباب، بلکه گفت: فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِیداً و یقرب منه‌ قوله (ص): هاجروا تورثوا ابناءکم مجدا.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ ابْتَلُوا الْیَتامی‌ حَتَّی إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ ایناس رشد از روی شریعت، پرهیزکاری و پارسایی و خویشتن داری است، اقتصاد در معیشت نگاه داشتن، و از راه اسراف و تبذیر برخاستنم، و از روی حقیقت راه بحق بردن است و در هر چه پیش آید از احوال و قوّت خویش تبرّا کردن، و از تدبیر و اختیار خویش بیرون آمدن، و کارها یکسر بحق سپردن.
هوش مصنوعی: خداوند می‌فرماید: یتیمان را آزمایش کنید تا زمانی که به سن ازدواج برسند. اگر مشاهده کردید که در آن‌ها رشد و بلوغ فکری ایجاد شده، اموالشان را به آن‌ها بسپارید. این رشد از نظر شرع به معنای پرهیزکاری، پارسایی و کنترل نفس است. باید در معیشت خود صرفه‌جویی کنید و از اسراف و هدر دادن پرهیز کنید. این به معنای واقعی به حق هدایت شدن است و باید در تمامی امور از خود و توانایی‌هایتان به درستی دوری کنید و همه کارها را به حق واگذار کنید.
و الیه الاشارة بقوله عزّ و جلّ: وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ.
هوش مصنوعی: و من به خداوند امور خود را واگذار می‌کنم.
این رشد که در بنده پدید آید، از هدایت و ارشاد حق بود که دلگشای و رهنمای بندگان است، چنان که گفت عزّ جلاله: وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ.
هوش مصنوعی: این رشد و پیشرفت که در وجود من به وجود آمده است، نتیجه هدایت و راهنمایی الهی است که آرامش‌بخش و راهنمای بندگان خداست. خداوند در کلام خود اشاره کرده است که هر که را بخواهد، به راه راست هدایت می‌کند.
آراینده حق بر دلهای دوستان، و نگارنده ایمان بر سرهای ایشانست. چنان که گفت: حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ. راست دارنده دلهای دانایان، و الهام دهنده در شناخت نیک و بد ایشان است. چنان که گفت: فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها.
هوش مصنوعی: خداوند محبّت را در دل‌های دوستانش می‌نهد و ایمان را زینت می‌بخشد. او دل‌های دانشمندان را هدایت می‌کند و به آن‌ها الهام می‌دهد که نیکی و بدی را تشخیص دهند.
و نشان این رشد در حق بنده آنست که بر درگاه، تن بر خدمت دارد، و دل بر معرفت، و سر بر محبت، و آن گه درین مقامات بر طریق ملازمت و استقامت رود. عقدی که با حق بست فسخ نکند، و عزمی که کرد نقض نکند و اندرین معنی حکایت ابراهیم ادهم است قدّس اللَّه روحه، که با یکی هم صحبت بود در راه مکه، بشرط آنکه جز خدای را بکسی ننگرند، و جز حق بر دل خود راه ندهند. گفتا: در طواف کودکی را دیدند که خلق از جمال وی بفتنه افتاده بودند، و ابراهیم در آن کودک نیکو نظر کرد. این درویش گفت: ای ابراهیم عهد شکستی، و عقدی که بستی در آن خلاف و نقص آوردی که درین غلام زیبا روی چندین نظر کردی. گفت: ای درویش خبر نداری که این کودک پسر منست. درویش گفت: پس چرا آواز نگویی، و دل بدان شاد نکنی؟ گفت: شی‌ء ترکته للَّه لا أعود الیه ثمّ قال: مرّ أنت و سلّم علیه، و لا تخبره بشأنی، و لا تدلّه علی مکانی. قال: فمررت و سلّمت علیه، فقلت له: من أنت؟
هوش مصنوعی: این رشد در شخص نشانگر آن است که او در درگاه حق به خدمت می‌پردازد، قلبش به معرفت مشغول است و سرش در محبت است. سپس باید در این مقامات با پیوستگی و استقامت حرکت کند. او نباید عهدی را که با حق بسته زیر پا بگذارد و نباید عزمی که کرده نقض کند. در این زمینه حکایت ابراهیم ادهم روایت شده است که با یکی هم صحبت بود در مسیر مکه، به شرط آنکه به غیر از خدا به هیچ کس ننگرد و غیر از حق در دل خود جایی ندهد. آن دو در حین طواف، کودکی را دیدند که زیبایی‌اش توجه مردم را جلب کرده بود و ابراهیم به آن کودک نیکو نظر انداخت. درویش به ابراهیم گفت: "ای ابراهیم، تو عهد شکستی و در آنچه بستی نقص آوردی چون به این کودک نظر کردی." ابراهیم پاسخ داد: "ای درویش، نمی‌دانی که این کودک پسر من است." درویش پرسید: "پس چرا صدای شادی سر نمی‌دهی و دل خود را شاد نمی‌کنی؟" ابراهیم گفت: "چیزی را برای خدا ترک کرده‌ام و به آن باز نخواهم گشت." سپس به درویش گفت: "برو و با او سلام کن، ولی درباره من چیزی به او نگو و او را به مکانی که من هستم راهنمایی نکن." درویش رفت و با کودک سلام گفت و سؤال کرد: "تو کی هستی؟"
فقال: ابن ابراهیم بن ادهم، قیل لی انّ اباک یحجّ کلّ سنة فجئت لعلّی اراه. قال: ثمّ رجعت الی ابراهیم فسمعته ینشد:
هوش مصنوعی: ابن ابراهیم بن ادهم گفت: به من گفته شد که پدرت هر سال به حج می‌رود، پس من آمدم شاید او را ببینم. سپس به ابراهیم برگشتم و شنیدم که او می‌خواند:
هجرت الخلق طرّا فی هواکا
و أیتمت الولید لکی اراکا
هوش مصنوعی: هجرت مردم به خاطر عشق توست و یتیمیِ فرزندان، برای این است که تو را ببینند.
فلو قطّعتنی فی الحبّ اربا
لما حنّ الفؤاد الی سواکا
هوش مصنوعی: اگر مرا به تکه‌های کوچک تقسیم کنی به خاطر عشق، باز هم دل من به کسی جز تو علاقه‌مند نخواهد شد.
لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ الآیة... حکم میراث بعیب و هنر و بطاعت و معصیت نگردد. اگر دو پسر باشند یکی صالح و یکی فاجر، یا یکی نیک عهد و یکی بد عهد، در میراث مادر و پدر هر دو یکسانند، از آنکه میراث عطائی است ابتداء آن از قبل حق، نعمتی از خزانه حق بی‌کسب بنده و در شریعت کرم روا نیست که ببد عهدی بنده نیک عهدی خود بازگیرد، همین است حکم ایمان که موهبت الهی است و عطاء رایگانی بکرم خود مؤمنان را داد، بی سبب و بی علت، لا جرم ظالم و سابق را در آن از هم باز نکرد، لا بل که ابتدا خود بظالم کرد فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ الآیة.
هوش مصنوعی: مردان حق دارند از اموالی که والدین و خویشاوندان به جا گذاشته‌اند، بهره‌مند شوند. در مورد تقسیم ارث، هیچ توجهی به خوبی یا بدی رفتار افراد نمی‌شود. اگر دو پسر وجود داشته باشد، یکی خوب و دیگری بد، هر دو از ارث والدین به طور برابر بهره‌مند می‌شوند. زیرا ارث به عنوان یک نعمت از جانب خداوند به افراد داده شده و هیچ کس در کسب آن نقشی ندارد. در دین اسلام، رفتار نیک و بد افراد در این زمینه تأثیری ندارد و خداوند به مؤمنان به طور رایگان و بدون هیچ دلیلی نیکوئی عطا می‌کند. بنابراین، هیچ گونه تفکیک و جداسازی بین افراد بر اساس رفتار نیک یا بد آنها در مسئله ارث وجود ندارد.
وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبی‌ الآیة... میگوید: چون مستحقان میراث بوقت قسمت حاضر شوند، و هر کس بهره خویش بردارد، اگر درویشان و یتیمان که ایشان را در آن میراث نصیب نبود حاضر آیند، نگر تا ایشان را محروم نگذارید، و از آن میراث چیزی رزق ایشان سازید. پس گفت: وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً اگر همه سخن خوش بود نگر تا از ایشان دریغ ندارید و اگر مستحق میراث، کودک باشد، ناکس را نیست که تصرف کند در مال وی، اما ولیّ کودک تا آن درویش را وعده نیکو دهد، گوید که: چون کودک بالغ شود و تصرف در مال خویش تواند او را گوئیم تا ترا چیزی دهد، و با تو مواسات کند.
هوش مصنوعی: زمانی که مستحقان ارث برای تقسیم آن حاضر می‌شوند و هرکدام سهم خود را می‌گیرند، اگر گروهی از بینوایان و یتیمان که سهمی از این ارث ندارند نیز در آن لحظه حاضر شوند، لازم است که به آن‌ها بی‌توجهی نشود و از این ارث برایشان چیزی تهیه شود. بنابراین گفته می‌شود که باید با آن‌ها به خوبی صحبت شود و اگرچه قول و گفتار به نیکی باشد، نباید از آن‌ها دریغ ورزید. اگر فردی که حق ارث دارد کودک باشد، هیچ‌کس نمی‌تواند در اموال او تصرف کند، اما ولی کودک می‌تواند به آن بینوا وعده‌ای خوب بدهد و بگوید که وقتی کودک به سن قانونی رسید و توانست در اموال خود تصرف کند، به او خواهد گفت که سهمی به تو بدهد و با تو همکاری خواهد کرد.
لطیفه‌ایست درین آیت سخت نیکو، گنه‌کاران این امت را، یعنی فردا در آن عرصه عظمی و انجمن کبری (!) که مطیعان بثواب اعمال خویش رسند، امید است که عاصیان مؤمنانرا نیز از رحمت و مغفرت خویش محروم نکنند.
هوش مصنوعی: این آیه به زیبایی به گنه‌کاران این امت اشاره می‌کند و می‌گوید که در آن روز بزرگ و در آن جمع عظیم، جایی که مطیعان و نیکوکاران به پاداش اعمال خود خواهند رسید، امیدواریم که خداوند عاصیان مؤمن را نیز از رحمت و بخشش خود محروم نکند.
دست مایه بندگانت کنج خانه فضل تست
کیسه امید از آن دوزد همی اومیدوار
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، نعمت‌ها و امکاناتت را در دست بندگان خود قرار بده. تو بخشنده‌ای و امید آنها را از وجود خود برآورده کن.
قوله: وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا الآیة اشارت آیت آنست که مرد مسلمان سعادت و بهروزی فرزند و عیال خود بتقوی و سداد خویش حاصل کند نه بجمع مال، از بهر آنکه نگفت: فلیجمعوا المال و لیکثروا لهم العقار و الأسباب، بلکه گفت: فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِیداً و یقرب منه‌ قوله (ص): هاجروا تورثوا ابناءکم مجدا.
هوش مصنوعی: این متن به این نکته اشاره می‌کند که برای رسیدن به سعادت و خوشبختی فرزندان و خانواده، یک مرد مسلمان باید به تقوا و درست‌گویی خود توجه کند و نه تنها به جمع‌آوری ثروت و املاک. این امر از آنجا استنباط می‌شود که تأکید بر تقوا و درست‌گویی است، نه بر جمع‌آوری مال. همچنین به سخنی از پیامبر اشاره می‌کند که مهاجرت می‌تواند به نسل‌های آینده افتخار و ارزش ببخشد.