قوله تعالی: وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً الآیة خداوند بزرگوار، جبّار کردگار، کارساز بنده نواز، کارران نگهبان، پوشنده عیب عذر خواهان، درگذارنده جرم اوّاهان، درین آیت اظهار کرم خویش میکند، و فضل و لطف خود به بندگان مینماید، فعل خطا که بر ایشان رود کار آن آسان فرا میگیرد، و ایشان را عذر مینهد، و نیز ایشان را عاقله پذیر میکند، تا اگر جنایتی بر سبیل خطا افتد عاقله از ایشان تحمل کنند، و ایشان را در آن ورطه بنگذارند. و چنان که در شریعت عاقله هر کس پدید است در حقیقت هر قومی را عاقلهای است، و مهینه همه خلق و گزیده هر دو کون مصطفی (ص) است که عاقله مؤمنان است، تیمار بر ایشان، و عذر خواه ایشان، و فردا شفیع ایشان، و به قال اللَّه عزّ و جلّ: النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، و هو المشار الیه
بقوله (ص): «من ترک مالا فلورثته، و من ترک کلا أو دینا فعلیّ و الیّ».
و بعد از مصطفی (ص) چون بمقام اولیا فرود آیی، خاصگیان درگاه و شناسندگان اللَّه عاقله مستضعفان امّت اند، و پیران و مشایخ طریقت عاقله مریداناند، تا عیب ایشان بپوشند، و ثقل ایشان بردارند.
درین معنی حکایت کنند که بو عمر نجید در ابتداء ارادت خویش به مجلس بو عثمان مغربی بسیار رفتی، و آن سخن بو عثمان در وی اثر کرد، تا او را بتوبت در آورد، و روزگاری بر سیرت صالحان میرفت، و خدمت بو عثمان میکرد. آخر وی را فترتی بیفتاد. و از پیش بو عثمان بگریخت، و از مجلس وی بازماند، و بو عثمان هر وقت در اندیشه آن بود که تا وی را ببیند، و نصیحت کند، و از آن فترت باز رهاند.
آخر روزی بو عثمان بر وی باز آمد، خجل گشت، و روی برگردانید، و براهی دیگر فرو رفت. بو عثمان هم چنان از پی وی میرفت تا بوی در رسید، گفت: ای بیچاره! از من چه گریزی؟ که من ترا بدخواه نهام، و در چنین روز ترا بکار آیم، صحبت با کسی کن که داند که تو معصوم نیی، عیب بپوشد، و بارت بکشد، و شفقت باز نگیرد.
وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً الآیة هر که شفقت از برادر مسلمان باز گیرد، و بهمت او را یاری ندهد، و نصیحت نکند، سعی است که در خون وی میکند، ناچار بدین نامهربانی مأخوذ گردد، و کمترین عقوبتی که وی را کنند آنست که هر آنچه بازگیرد از مریدان و برادران خویش، هرگز برخورداری آن نیابد. به داود پیغامبر وحی آمد که یا داود: اذا رأیت لی طالبا فکن له حشوا. ای داود! هر کجا طالبی بینی که لبّیک عاشقی از میان جان و دل زده باشد، و رداء تجرید بر افکنده، و ازار تفرید در بسته، و نعلین قصد در قدم همّت کرده، و سر در بیابان امید ما نهاده، با دلی پر درد، و رخسار پر گرد، غاشیه همت وی بر دوش خود نه، و چاکروار در رکاب طلب او برو، که او از نزدیکان ماست، تقرّبی کن بدو، و جای ساز در دل او، که من بر دل چنین کس اطلاع کنم، و هر کرا در دل وی جای بینم او را بدوست گیرم.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا الآیة از روی اشارت میگوید: چون بسفری بیرون شوید، بدان شوید که بدوستی از دوستان خدا در رسید، تا مونس روزگار و شاهد دل و جان شما بود، و چندان که روید هیچ از طلب میاسائید، و قدم جهد باز پس منهید، که ایشان ضنائن «۱» درگاه عزتاند، و مقبول حضرت الهیّتاند، نه هر کسی بیندشان، نه هر دیده دریابدشان. چون یافتید، گوش دارید، چون دیدید لزوم گیرید، که روشنایی دل در مشاهدت ایشان است، و سعادت ابد در صحبت ایشان. پیر طریقت جنید را پرسیدند قدّس اللَّه روحه که دو رکعت نماز تطوّع دوستتر داری که بگزاری یا یک ساعت مشاهده درویشان؟ گفت: یک ساعت مشاهدت درویشان، زیرا که مشاهدت درویشان محبت خداست، که میگوید: وجبت محبتی للمتحابین فی و المتزاورین فی. و محبّت خدای بدست آوردن عین فرض است. این چنین فرض بگذاشتن و نافله برداشتن کار زیرکان و سیرت جوانمردان نبود.
لا یَسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ الآیة مدح غازیان است، و جلوهگری جان جانبازان ایشان، در دو جهان بر عالمیان، و ترغیب مؤمنان تا روز جاودان، و نه خود اینست، که در قرآن بسیار جایگه ذکر غازیان است، و اشارت بفضل ایشان، و ذکر اعمال و احوال و ثواب و درجات ایشان، و بیان ساز و آلات و ضرورات ایشان: اسپ غازی را گفت: وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً الآیة، سلاح غازی را گفت: وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ، و نفقه غازی: وَ لا یُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً، صف غازی: یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا، نماز غازی: وَ إِذا کُنْتَ فِیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ، تعب غازی: ذلِکَ بِأَنَّهُمْ لا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ، نفیر غازی: انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالًا، وعده غازی بنیکویی: قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلَّا إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ، خروج غازی و مرگ غازی: وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ، تسلیت غازی: إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ، شجاعت غازی: فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، وفاء نصرت غازی: سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ، توکّل غازی:الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ، اجابت خدای مر دعاء غازی را: إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ الآیة، ادب در آموختن مر غازی را: وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَ اصْبِرُوا، باد که غازی را نصرت دهد: فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها. خواب که غازی را نصرت کند: إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ، دفع دشمن از غازی و در حمایت خدای بودن غازی را گفت: لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّی جارٌ لَکُمْ الآیة.
و از شرف غازی یکی آنست که چون غازیان صفها بر کشند، و در معارک ابطال بایستند، ربّ العزّة گوید: ملائکتی اطّلعوا فانظروا الی عبیدی قد ترکوا المال و الثروة، و أقبلوا الیّ شاهرین اسیافهم علی اعناقهم، فهم یقولون لاقوام یأکلون رزقی و یعبدون غیری: قولوا لا اله الّا اللَّه. امّا و عزّتی و جلالی و عظمتی، لکم عندی ثمارات، کرامات، لاغفرنّ لکم ما اذنبتم، بأوّل قطرة من دمائکم، و لاحلّنّ علیکم حلل الایمان، و لاومننّکم من الفزع الأکبر، و لاجیرنّکم من ضغطة القبر، و من فتنة المحیا و الممات، و لابعثنّکم یوم القیامة شاهرین اسیافکم علی اعناقکم، تشخب اوداجکم، فلا تحجبون حتی تقفوا بین یدیّ، اضحک الیکم، انّی اذا ضحکت الی عبد فلا حساب علیه».
و عن علی بن ابی طالب (ع) قال: قال رسول اللَّه (ص): «من تکفّل لی بأهل بیت غاز فی سبیل اللَّه عزّ و جلّ، حتّی یغنیهم، و یکفیهم عن النّاس و یتعاهدهم، قال اللَّه له یوم القیامة: مرحبا بمن اطعمنی و سقانی و کسانی و اعطانی. اشهدکم یا ملائکتی انّی قد اوجبت له کرامتی، فما یدخل الجنّة احد الا اغبطه لمنزلته من اللَّه عزّ و جلّ».
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً الآیة خداوند بزرگوار، جبّار کردگار، کارساز بنده نواز، کارران نگهبان، پوشنده عیب عذر خواهان، درگذارنده جرم اوّاهان، درین آیت اظهار کرم خویش میکند، و فضل و لطف خود به بندگان مینماید، فعل خطا که بر ایشان رود کار آن آسان فرا میگیرد، و ایشان را عذر مینهد، و نیز ایشان را عاقله پذیر میکند، تا اگر جنایتی بر سبیل خطا افتد عاقله از ایشان تحمل کنند، و ایشان را در آن ورطه بنگذارند. و چنان که در شریعت عاقله هر کس پدید است در حقیقت هر قومی را عاقلهای است، و مهینه همه خلق و گزیده هر دو کون مصطفی (ص) است که عاقله مؤمنان است، تیمار بر ایشان، و عذر خواه ایشان، و فردا شفیع ایشان، و به قال اللَّه عزّ و جلّ: النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، و هو المشار الیه
هوش مصنوعی: خداوند بزرگ، که پروردگار و کارساز عبادتکنندگان است، در این آیه به رحمت و لطف خود اشاره میکند. او خطاهای بندگان را آسان میگیرد و به آنها عذر میبخشد. همچنین آنها را قابل پذیرش میداند، تا اگر بهطور نادرستی خطایی مرتکب شوند، دیگران از آنها تحمل کنند و در آن وضعیت سخت قرار ندهند. هر قوم دارای عاقلهای است که به معنای فهم و درک حقیقت است. بهترین مثال برای این عاقله، نبی اکرم (ص) است که مسئولیت نگهداری و حمایت از مؤمنان را بر عهده دارد و فردای قیامت شفیع آنها خواهد بود.
بقوله (ص): «من ترک مالا فلورثته، و من ترک کلا أو دینا فعلیّ و الیّ».
هوش مصنوعی: براساس گفته پیامبر (ص)، کسی که داراییاش را رها کند، به دیگران تعلق میگیرد، و اگر کسی مالی را یا بدهی را ترک کند، آن به من تعلق دارد.
و بعد از مصطفی (ص) چون بمقام اولیا فرود آیی، خاصگیان درگاه و شناسندگان اللَّه عاقله مستضعفان امّت اند، و پیران و مشایخ طریقت عاقله مریداناند، تا عیب ایشان بپوشند، و ثقل ایشان بردارند.
هوش مصنوعی: بعد از رحلت مصطفی (ص)، آنهایی که به مقام اولیا میرسند، درواقع دوستان خاص خدا و افرادی هستند که به خوبی قادرند مشکلات و ضعفهای پیروان خود را درک کنند. همچنین، پیشوایان و ریشسفیدان مسیرهای عرفانی نیز درک درستی از مریدان خود دارند و تلاش میکنند تا عیبها و نواقص آنان را بپوشانند و بار سنگین آنها را به دوش بکشند.
درین معنی حکایت کنند که بو عمر نجید در ابتداء ارادت خویش به مجلس بو عثمان مغربی بسیار رفتی، و آن سخن بو عثمان در وی اثر کرد، تا او را بتوبت در آورد، و روزگاری بر سیرت صالحان میرفت، و خدمت بو عثمان میکرد. آخر وی را فترتی بیفتاد. و از پیش بو عثمان بگریخت، و از مجلس وی بازماند، و بو عثمان هر وقت در اندیشه آن بود که تا وی را ببیند، و نصیحت کند، و از آن فترت باز رهاند.
هوش مصنوعی: در این داستان گفته میشود که بو عمر نجید در آغاز تمایل زیادی به حضور در محفل بو عثمان مغربی داشت و تأثیر سخنان بو عثمان بر او به اندازهای بود که او را به راه توبه هدایت کرد. در آن زمان، او بر مسیر نیکان گام مینارد و به خدمت بو عثمان مشغول بود. اما بعد از مدتی، او دچار غفلت شد و از حضور بو عثمان فرار کرد و به محفل او بازنگشت. بو عثمان هر زمان در فکر او بود و دلش میخواست که او را ببیند و نصیحتش کند تا از این غفلت خارج شود.
آخر روزی بو عثمان بر وی باز آمد، خجل گشت، و روی برگردانید، و براهی دیگر فرو رفت. بو عثمان هم چنان از پی وی میرفت تا بوی در رسید، گفت: ای بیچاره! از من چه گریزی؟ که من ترا بدخواه نهام، و در چنین روز ترا بکار آیم، صحبت با کسی کن که داند که تو معصوم نیی، عیب بپوشد، و بارت بکشد، و شفقت باز نگیرد.
هوش مصنوعی: در پایان روز، بو عثمان به سوی او بازگشت و احساس شرم کرد و رویش را برگرداند و به سمت دیگری رفت. بو عثمان همچنان به دنبال او رفت تا اینکه به او رسید و گفت: ای بیچاره! چرا از من فرار میکنی؟ چون من به تو آسیب نمیزنم. در چنین روزی بهتر است با کسی صحبت کنی که بداند تو معصوم نیستی و عیوبت را بپوشاند و بار تو را بر دوش بکشد و از مهر و محبت نسبت به تو دریغ نکند.
وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً الآیة هر که شفقت از برادر مسلمان باز گیرد، و بهمت او را یاری ندهد، و نصیحت نکند، سعی است که در خون وی میکند، ناچار بدین نامهربانی مأخوذ گردد، و کمترین عقوبتی که وی را کنند آنست که هر آنچه بازگیرد از مریدان و برادران خویش، هرگز برخورداری آن نیابد. به داود پیغامبر وحی آمد که یا داود: اذا رأیت لی طالبا فکن له حشوا. ای داود! هر کجا طالبی بینی که لبّیک عاشقی از میان جان و دل زده باشد، و رداء تجرید بر افکنده، و ازار تفرید در بسته، و نعلین قصد در قدم همّت کرده، و سر در بیابان امید ما نهاده، با دلی پر درد، و رخسار پر گرد، غاشیه همت وی بر دوش خود نه، و چاکروار در رکاب طلب او برو، که او از نزدیکان ماست، تقرّبی کن بدو، و جای ساز در دل او، که من بر دل چنین کس اطلاع کنم، و هر کرا در دل وی جای بینم او را بدوست گیرم.
هوش مصنوعی: هر کس که به عمداً یک مسلمان مؤمن را بکشد، باید بداند که اگر از او مدد نکند و نسبت به او بیرحمی کند، در واقع بر علیه او اقدام کرده است و به این خاطر مورد عذاب قرار میگیرد. کمترین مجازات برای او این است که هیچ بهرهای از مریدان و برادرانش نخواهد برد. به داود پیامبر وحی شد که هرگاه فردی را ببینی که با عشق و علاقهای عمیق به دنبال خداست و خود را از دنیا جدا کرده، و با عشق و شوق در جستجوی هدف قرار گرفته، تو باید با تمام وجود به او نزدیک شوی و او را در دل خود جا بدهی، زیرا من به قلب اینگونه افراد آگاهی دارم و به آنها محبت میکنم.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا الآیة از روی اشارت میگوید: چون بسفری بیرون شوید، بدان شوید که بدوستی از دوستان خدا در رسید، تا مونس روزگار و شاهد دل و جان شما بود، و چندان که روید هیچ از طلب میاسائید، و قدم جهد باز پس منهید، که ایشان ضنائن «۱» درگاه عزتاند، و مقبول حضرت الهیّتاند، نه هر کسی بیندشان، نه هر دیده دریابدشان. چون یافتید، گوش دارید، چون دیدید لزوم گیرید، که روشنایی دل در مشاهدت ایشان است، و سعادت ابد در صحبت ایشان. پیر طریقت جنید را پرسیدند قدّس اللَّه روحه که دو رکعت نماز تطوّع دوستتر داری که بگزاری یا یک ساعت مشاهده درویشان؟ گفت: یک ساعت مشاهدت درویشان، زیرا که مشاهدت درویشان محبت خداست، که میگوید: وجبت محبتی للمتحابین فی و المتزاورین فی. و محبّت خدای بدست آوردن عین فرض است. این چنین فرض بگذاشتن و نافله برداشتن کار زیرکان و سیرت جوانمردان نبود.
هوش مصنوعی: ای کسانی که ایمان آوردهاید، وقتی به سفر میروید، توجه کنید که دوستان خدا به شما نزدیک میشوند و میتوانند مونس خوبی در زندگی شما باشند. هر زمان که مراجعه کنید، هیچ لزومی برای درنگ در طلب و جستجو وجود ندارد و قدمهایتان را به عقب برنگردانید، زیرا این دوستان گرامی و عزیز درگاه الهی هستند و نه هر کسی میتواند آنها را ببیند یا درک کند. وقتی آنها را یافتید، باید دقت کنید و هنگامی که دیدید، باید به اهمیت این ملاقات پی ببرید، چرا که روشنایی دل در دیدار آنها است و کامیابی ابدی در همراهیشان نهفته است. از پیر طریقت جنید پرسیدند که آیا دو رکعت نماز مستحب را بیشتر دوست دارد یا یک ساعت مشاهده درویشان؟ او گفت: یک ساعت مشاهده درویشان را، زیرا این دیدار نشاندهنده محبت خداست و محبّت خدا یک واجب واقعی است. ترک چنین واجبی و انتخاب نافله به جای آن، کار افراد فرهیخته و جوانمرد نیست.
لا یَسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ الآیة مدح غازیان است، و جلوهگری جان جانبازان ایشان، در دو جهان بر عالمیان، و ترغیب مؤمنان تا روز جاودان، و نه خود اینست، که در قرآن بسیار جایگه ذکر غازیان است، و اشارت بفضل ایشان، و ذکر اعمال و احوال و ثواب و درجات ایشان، و بیان ساز و آلات و ضرورات ایشان: اسپ غازی را گفت: وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً الآیة، سلاح غازی را گفت: وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ، و نفقه غازی: وَ لا یُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً، صف غازی: یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا، نماز غازی: وَ إِذا کُنْتَ فِیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ، تعب غازی: ذلِکَ بِأَنَّهُمْ لا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ، نفیر غازی: انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالًا، وعده غازی بنیکویی: قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلَّا إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ، خروج غازی و مرگ غازی: وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ، تسلیت غازی: إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ، شجاعت غازی: فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، وفاء نصرت غازی: سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ، توکّل غازی:الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ، اجابت خدای مر دعاء غازی را: إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ الآیة، ادب در آموختن مر غازی را: وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَ اصْبِرُوا، باد که غازی را نصرت دهد: فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها. خواب که غازی را نصرت کند: إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ، دفع دشمن از غازی و در حمایت خدای بودن غازی را گفت: لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّی جارٌ لَکُمْ الآیة.
هوش مصنوعی: آیهای که میگوید "برابر نیستند نشستهها از مؤمنان"، در ستایش مجاهدان است و نمایانگر ارادت جانبازان به خداوند در دو دنیا و تشویق مؤمنان تا آخرین روزهاست. در قرآن کریم در مکانهای مختلف به فضل و مقام سربازان پرداخته شده و اعمال، حالات، ثواب و درجات آنها بیان شده است. برای مثال، به اسب مجاهد اشاره شده و یا در باره سلاحشان آمده که باید از هر قدرتی که ممکن است استفاده کنند. همچنین، در مورد هزینههای مجاهدان گفته شده که هیچ هزینهای چه کوچک و چه بزرگ از آنان ضایع نمیشود. صفوف آنان در میدان جنگ، نمازهایی که در میانشان اقامه میشود، و سختیهایی که متحمل میشوند نیز ذکر شده است. قرآن به آنان دستور میدهد به میدان رزم بروند، آنها را به صبر و بردباری دعوت میکند و وعدههایی در مورد پاداشها و نشانههای نصرت خداوند به آنها میدهد. در نهایت، اشارهای به حمایت الهی از مجاهدان و دفع دشمنان از آنها شده است که همگی نشان دهندهی اهمیت و مقام بلند قهرمانان اسلام در نظر خداوند است.
و از شرف غازی یکی آنست که چون غازیان صفها بر کشند، و در معارک ابطال بایستند، ربّ العزّة گوید: ملائکتی اطّلعوا فانظروا الی عبیدی قد ترکوا المال و الثروة، و أقبلوا الیّ شاهرین اسیافهم علی اعناقهم، فهم یقولون لاقوام یأکلون رزقی و یعبدون غیری: قولوا لا اله الّا اللَّه. امّا و عزّتی و جلالی و عظمتی، لکم عندی ثمارات، کرامات، لاغفرنّ لکم ما اذنبتم، بأوّل قطرة من دمائکم، و لاحلّنّ علیکم حلل الایمان، و لاومننّکم من الفزع الأکبر، و لاجیرنّکم من ضغطة القبر، و من فتنة المحیا و الممات، و لابعثنّکم یوم القیامة شاهرین اسیافکم علی اعناقکم، تشخب اوداجکم، فلا تحجبون حتی تقفوا بین یدیّ، اضحک الیکم، انّی اذا ضحکت الی عبد فلا حساب علیه».
هوش مصنوعی: یکی از امتیازات رزمندگان این است که وقتی آنها صفوف خود را برای نبرد منظم میکنند و در میدانهای مبارزه ایستادهاند، خداوند میفرماید: «بنگرید به بندگانم که مال و ثروت را رها کرده و با شمشیرهای خود به من روی آوردهاند. آنها به مردم میگویند که نمیتوانند رزق خدا را بخورند و غیر از او را بپرستند و تنها خدا را بپرستند.» سپس خداوند به آنها وعده میدهد که به خاطر اولین قطره خونشان، گناهانشان را میبخشد و به آنها فضل و کرامت میدهد. همچنین وعده میدهد که آنها را از ترس بزرگ روز قیامت نجات خواهد داد و در روز قیامت به شکلی خاص و با عظمت به پیشگاه او خواهند آمد و حسابی از آنها گرفته نمیشود.
و عن علی بن ابی طالب (ع) قال: قال رسول اللَّه (ص): «من تکفّل لی بأهل بیت غاز فی سبیل اللَّه عزّ و جلّ، حتّی یغنیهم، و یکفیهم عن النّاس و یتعاهدهم، قال اللَّه له یوم القیامة: مرحبا بمن اطعمنی و سقانی و کسانی و اعطانی. اشهدکم یا ملائکتی انّی قد اوجبت له کرامتی، فما یدخل الجنّة احد الا اغبطه لمنزلته من اللَّه عزّ و جلّ».
هوش مصنوعی: امام علی (ع) نقل کردهاند که پیامبر (ص) فرمودند: «هر کس از من حمایت کند و خانوادهای را در راه خدا تأمین مالی کند تا به خودکفایی برسند و از دیگران بینیاز شوند، خداوند در روز قیامت به او میگوید: خوش آمدی به کسی که به من احترام گذاشت و نیازمندان را سیراب کرد. من به شما شهادت میدهم ای فرشتگان که من کرامتش را واجب کردم. هیچکس به بهشت وارد نمیشود مگر اینکه به واسطه مقامش نزد خداوند عزّ و جل، به او غبطه میخورند.»