گنجور

۱۳ - النوبة الاولى

قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدند، خُذُوا حِذْرَکُمْ پرهیز خود گیرید، فَانْفِرُوا بیرون روید بنفیر، ثُباتٍ جوک جوک، أَوِ انْفِرُوا جَمِیعاً (۷۱) یا بیرون روید بهم.

وَ إِنَّ مِنْکُمْ و از شما کس است، لَمَنْ لَیُبَطِّئَنَّ که می‌مردمان را گران کند در کار غزا، و ایشان را باز پس مینشاند، فَإِنْ أَصابَتْکُمْ مُصِیبَةٌ ار چنان بود که در غزا بشما مصیبتی رسد، قالَ گوید قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیَ خدای نیکویی کرد با من، إِذْ لَمْ أَکُنْ مَعَهُمْ شَهِیداً (۷۲) که با ایشان حاضر نبودم در روز مصیبت.

وَ لَئِنْ أَصابَکُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ و گر چنان بود که بشما رسد فضلی از اللَّه در نصرت، فتحی یا غنیمتی، لَیَقُولَنَّ وی میگوید، کَأَنْ لَمْ تَکُنْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُ مَوَدَّةٌ چنان که گویی میان شما و میان وی هیچ دوستی نبود، یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ کاشکی که من با ایشان بودمی، فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً (۷۳) تا پیروز آمدمی پیروزی بزرگوار و بکام خویش رسیدمی.

فَلْیُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ایدون بادا که کشتن کناد، و باز کوشا با دشمنان خدای، الَّذِینَ یَشْرُونَ ایشان که میفروشند، الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ زندگانی این جهان بآن جهان، وَ مَنْ یُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ و هر که کشتن کند در راه خدا با دشمنان خدا، فَیُقْتَلْ تا او را بکشند، أَوْ یَغْلِبْ یا وی پیروز آید و دست یابد، فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ آری دهیم ما او را، أَجْراً عَظِیماً (۷۴) مزدی بزرگوار.

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ چیست و چه رسید شما را که جهاد نکنید از بهر خدا؟ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ و از بهر آن بیچاره گرفتگان که در دست مشرکان مکه‌اند، مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ از مردان و از زنان و از کودکان، الَّذِینَ یَقُولُونَ ایشان که میگویند، رَبَّنا خداوند ما! أَخْرِجْنا بیرون آر ما را، مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ ازین شهر الظَّالِمِ أَهْلُها که اهل آن همه کافراند، وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا و از نزدیک خویش ما را دسترسی ساز، وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً (۷۵) و از نزدیک خویش ما را یاری ساز.

الَّذِینَ آمَنُوا یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ایشان که گرویدگان‌اند می‌کشتن کنند از بهر خدا، وَ الَّذِینَ کَفَرُوا و ایشان که کافر شدند،یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ می‌کشتن کنند از بهر دیو و بر مهربت، فَقاتِلُوا شما جهاد کنید، أَوْلِیاءَ الشَّیْطانِ با نیک خواهان دیو، إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفاً (۷۶) که ساز دیو که وی سازد سست است تا بود.

۱۲ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ از اوّل ورد تا آخر همه اشارت است ببزرگواری منزلت مصطفی (ص) نزدیک حق جلّ جلاله، و خلعتی است از خلعتهای کرامت که اللَّه تعالی بوی داد، که واسطه از میان برداشت، و حکم وی با حکم خود برابر کرد، تا چنان که رضا دادن بقضاء حق جلّ جلاله سبب یقین موحّدانست، رضا دادن بحکم رسول (ص) سبب ایمان مؤمنان است. تا جهانیان بدانند که طاعت داشت رسول طاعت داشت حق است، و نافرمانی رسول نافرمانی حق است، و قول رسول وحی حق است، و بیان رسول راه حق است، و فعل رسول حجّت حق است، و شریعت رسول ملّت حق است، و حکم رسول دین حق است، و متابعت رسول دوستی حق است. چنان که گفت: جلّ جلاله: فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ، گفت: ای سیّد سادات، و ای مهمتر کائنات، و ای نقطه دائره حادثات، بندگانم را بگو: اگر خواهید که اللَّه شما را بدوستی خود راه دهد، و ببندگی بپسندد، بر پی ما روید که رسول اوئیم، و کمر متابعت ما بر میان بندید، و حکم ما بی معارضت بجان و دل قبول کنید، تن فرا داده، و گردن نهاده، و خویشتن را در آن حکم بیفکنده، و هیچ حرجی و تنگی بخود راه نداده، اینست که گفت جلّ جلاله: «ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً»، نمی‌دانید که کارها همه در پی ما بستند، و این هر دو سرای در کوی ما پیوستند، زهی رتبت و دولت! زهی کرامت و فضیلت! کرا بود از عهد آدم تا امروز چنین فضل تمام و کار بنظام؟ عزّ سماوی و فرّ خدایی؟۱۳ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ خداوند عالم، جلیل و جبّار درین آیت مؤمنان را فرمود تا خویشتن را در تهلکه نیفکنند، و در جنگ دشمن ساز و عدّت تمام بردارند، و سلاح در پوشند، و از دشمن حذر کنند، و فرمود تا حق جهاد بجای آورند و در آن سستی نکنند. جوک جوک بیرون شوند بجنگ دشمن، یا پس همه بهم بیرون شوند. مفسّران گفتند: این بفرمود، آن گه منسوخ کرد بآنچه گفت: وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً. عبد الرحمن بن زید بن اسلم گفت: «فانفروا ثبات» معنی آنست که گروه گروه پراکنده از پس یکدیگر میروید چون رسول خدا با شما نباشد، أَوِ انْفِرُوا جَمِیعاً پس اگر رسول (ص) بیرون شود و شما با وی باشید همه بهم باشید. جماعتی پراکنده که از هم بیفتاده باشند ایشان را ثبات گویند. یکی از آن ثبة گویند، و جمع را ثبون و ثبین گویند، همچون عضین و عزین.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.