گنجور

۱۲ - النوبة الاولى

قوله تعالی: وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ نفرستادیم هیچ فرستاده‌ای را إِلَّا لِیُطاعَ مگر آن را که تا فرمان برند وی را، بِإِذْنِ اللَّهِ بفرمان خدای، وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ و اگر ایشان که بر تن خود ستم کنندید، جاؤُکَ آیندید بتو، فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ و آمرزش خواهندید از خدا، وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ، و آمرزش خواهید ایشان را رسول او، لَوَجَدُوا اللَّهَ یافتندید خدای را بر حقیقت، تَوَّاباً رَحِیماً (۶۴) توبه پذیری مهربان.

فَلا وَ رَبِّکَ نه بخدای تو نه، لا یُؤْمِنُونَ نگرویده‌اند ایشان بحقیقت، حَتَّی یُحَکِّمُوکَ تا آن گه که ترا حکم کنند و حاکم پسندید، فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ در آنچه میان ایشان اختلاف افتد، ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً و آن گه در دلهای خویش حرج و تنگی نیابند،. مِمَّا قَضَیْتَ از آن حکم که تو بریدی و برگزاردی. وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً (۶۵) و باطن آن بسپارند و آن را گردن نهند گردن نهادنی.

وَ لَوْ أَنَّا کَتَبْنا عَلَیْهِمْ و اگر ما بر ایشان فریضه نبشتیمی، أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ که خویشتن را بکشید، أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِیارِکُمْ یا از خان و مان خود بیرون شید، ما فَعَلُوهُ نکردندید آن، إِلَّا قَلِیلٌ مِنْهُمْ مگر اندک کس از ایشان، وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا و اگر ایشان کنندید، ما یُوعَظُونَ بِهِ بآنچه می‌پنددهند ایشان را، لَکانَ خَیْراً لَهُمْ به آید ایشان را، وَ أَشَدَّ تَثْبِیتاً (۶۶)و سخت‌تر بر جای بمانید، و محکم‌تر بپائید.

وَ إِذاً لَآتَیْناهُمْ و اگر چنان کنندید ما ایشان را دادیمی، مِنْ لَدُنَّا از نزدیک خود، أَجْراً عَظِیماً (۶۷) مزدی بزرگوار.

وَ لَهَدَیْناهُمْ و ما ایشان را راه نمائیم، صِراطاً مُسْتَقِیماً (۶۸) براه راست درست.

وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ و هر که فرمان برد خدای را و رسول وی را، فَأُولئِکَ ایشان آنند، مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ که فردا با نواختگان حق‌اند، که خدای نیکویی کرد با ایشان، مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ از پیغامبران و راستگویان، وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ و شهیدان و نیکان، وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً (۶۹) و نیک رفیقان و هام‌نشینان که اینان‌اند.

ذلِکَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ آن فضل است از خدای، وَ کَفی‌ بِاللَّهِ عَلِیماً (۷۰) و نیک بسنده و دانا که اللَّه است.

۱۱ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی‌ أَهْلِها خداوند مهربان، کریم راست‌دان، کارساز بندگان جلّ جلاله، و عظم شأنه، و عزّ سلطانه میفرماید درین آیت بندگان خود را باداء امانت، میگوید: امانتها بذمّت خویش باز رسانید بأهل خویش، یعنی در آن تصرّف مکنید، و از خیانت بپرهیزید، که بعد از ایمان و معرفت بنده را صفتی بزرگتر از امانت نیست، و بعد از کفر صفتی زشتتر از خیانت نیست. طاعت بنده از امانت رود، و معصیت از خیانت بود. خیانت مایه فساد است، و سر همه بی‌دولتی، و قاعده نافرمانی. و امانت رکن دین است، کمال توحید، و صفت پیغامبران و فریشتگان. ربّ العالمین در محکم تنزیل اندر وصف جبرئیل گفت: نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ. جای دیگر گفت: مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ، و خبر داد از دختر شعیب که پدر را گفت در حق موسی کلیم: یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ، و اندر وصف یوسف صدیق گفت حکایت از ملک مصر: إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنا مَکِینٌ أَمِینٌ.۱۲ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ الآیة من زیادت توکید را در نظم سخن آورد، و دلالت را بر معنی جنس. میگوید: هیچ رسولی نفرستادیم بهیچ گروه مگر که تا آن گروه رسول را فرمانبردار باشند، بهر چه فرماید، و هر حکم که کند، و هر کار که برگزارد، نه بدان فرستادیم تا بوی عاصی شوند، و حکم از دیگری طلب کنند، چنان که بشر منافق با آن جهود که حکم از کعب اشرف طلب کرد، و ذکر و قصّه ایشان از پیش رفت. و آنچه گفت: بِإِذْنِ اللَّهِ یعنی که این طاعت داری و حکم پذیرفتن رسول بفرمان خدا است، و باذن وی، و ذلک فی قوله: ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا، و به‌

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.