گنجور

۱۱ - النوبة الاولى

قوله تعالی: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ خدای میفرماید شما را، أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی‌ أَهْلِها که امانتها با خداوندان دهید، وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ و چون حکم کنید، میان مردمان، أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ که براستی و داد حکم کنید، إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ بس نیک آمد آنچه خدای شما را بآن فرمود، إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمِیعاً بَصِیراً (۵۸) اللَّه شنوا است بینا همیشه.

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدند، أَطِیعُوا اللَّهَ فرمان برید خدای را، وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ و فرمان برید رسول را، وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ و فرمان برید اولی الامر را از شما، فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ‌ءٍ اگر در چیزی از دین مختلف شوید، فَرُدُّوهُ باز برید آن چیز که در آن اختلاف بود، إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ با خدا و با رسول، إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ اگر گرویده‌اید بخدای و بروز رستاخیز، ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلًا (۵۹) آن بهشت شما را، و سرانجام آن نیکوتر.

أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ یَزْعُمُونَ نبینی ایشان را که میگویند و راست نمیگویند، أَنَّهُمْ آمَنُوا که ایشان گرویده‌اند، بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ بآنچه فرو فرستادند بتو، وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ و بآنچه فرو فرستادند پیش از تو، یُرِیدُونَ میخواهند.

أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ که حکم جویند و حکم خواهند از طاغوت، وَ قَدْ أُمِرُوا و فرموده‌اند مردمان را، أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ که کافر شند بطاغوت، وَ یُرِیدُ الشَّیْطانُ و دیو میخواهد و میجوید، أَنْ یُضِلَّهُمْ که ایشان را بیراه کند، ضَلالًا بَعِیداً (۶۰) بیراهی از حق دور،وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ و چون ایشان را گویند، تَعالَوْا بیایند، إِلی‌ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بحکم قرآن که خدای فرو فرستاد، وَ إِلَی الرَّسُولِ و بحکم رسول خدای، رَأَیْتَ الْمُنافِقِینَ بینی آن منافقان را، یَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُوداً (۶۱) که می‌برگردند از تو برگشتنی.

فَکَیْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ چون بود آن گه که بایشان رسد، مُصِیبَةٌ رسیدنی بد، بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ بآنچه دستهای ایشان پیش فرا فرستاد؟ ثُمَّ جاؤُکَ آن گه آیند بتو، یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ سوگند میخورند بخدا، إِنْ أَرَدْنا که‌ می‌نخواستیم، إِلَّا إِحْساناً مگر نیکویی، وَ تَوْفِیقاً (۶۲) و وفاق داشتن و نمودن میان دل و زبان.

أُولئِکَ الَّذِینَ ایشان آنند، یَعْلَمُ اللَّهُ که خدای میداند، ما فِی قُلُوبِهِمْ آنچه در دلهای ایشان است، فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ روی گردان از ایشان، و فرا گذار از ایشان، وَ عِظْهُمْ و پند ده ایشان را، وَ قُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِیغاً (۶۳) و ایشان را سخنی بلیغ گوی بتهدید.

۱۰ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ شرک عام دیگر است، و شرک خاص دیگر. شرک عام شرک اکبر است، و شرک خاص شرک اصغر.۱۱ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی‌ أَهْلِها سبب نزول این آیت آن بود که عباس بن عبد المطلب عمّ رسول خدا صاحب سقایه زمزم بود، میراث برده از پدر عبد المطلب. چون روز فتح مکه بود رسول خدا (ص) بر منبر خطبه فتح میکرد. عباس وی را گفت: یا رسول اللَّه باید که تو سدانت، یعنی خدمت و کلید داری کعبه با سقایه زمزم ما را بهم کنی. رسول خدا عثمان طلحه حجبی را بخواند، و کلید از وی خواست. عثمان شد، و کلید از مادر بستد، و برسول خدا داد. رسول خدا (ص) قصد کرد که کلید فرا عباس دهد، جبرئیل آمد و آیت آورد: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی‌ أَهْلِها. رسول خدا (ص) عثمان طلحه را برخواند، و کلید بوی باز داد، و گفت: «هاک خالدة تالدة لا ینزعها منکم الّا ظالم».

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.