گنجور

۱۰ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ شرک عام دیگر است، و شرک خاص دیگر. شرک عام شرک اکبر است، و شرک خاص شرک اصغر.

شرک اکبر آنست که کردگار عظیم و صانع قدیم را جلّ جلاله شریک و انباز گویند، یا او را نظیر و همتا دانند، یا بچیزی از خلق وی ماننده کنند، هر که این گوید نه خدای را پرستنده است، که او بت را خواننده است! و بحقیقت از دین هدی بازمانده! اعتقاد درست و دین پاک آنست که خدای جهانیان، و آفریدگار همگان را پاک و منزّه دانی از جفت و فرزند و انباز، نه خود زاد، و نه کس او را زاد، از حدوث و تغیّر و ولادت آزاد، مقدّس از عیب و عجز و نیاز، در صفت پاک، و در صنع زیبا، و در گفت شیرین، و در مهر تمام. در صفت از عیب پاک، و در کرد از لغو پاک، و در گفت از سهو پاک، و در مهر از ریب پاک. خدایی که از اوهام بیرون، و کس نداند که چون! خدایی را سزا، و بخدا کاری دانا، وز عیبها جدا، در ذات و صفات بیهمتا. هر که این اعتقاد گرفت از شرک اکبر برست، و با اصل ایمان پیوست.

امّا شرک اصغر دو قسم است دو گروه را: مؤمنان را ریا است در عمل، و ترک اخلاص در آن، و عارفان را التفاتست با عمل و طلب خلاص بآن. امّا اثر آن در مؤمنان آنست که از ایمان ایشان بکاهد، و در یقین ایشان خلل آرد، و در روشنایی بایشان فرو بندد. مصطفی (ص) گفت: سخت میترسیم بر امّت خویش از شرک کهن.

گفتند: یا رسول اللَّه شرک کهن کدام است؟ گفت: آنکه عمل کند، و در عمل وی ریا بود. شداد اوس گفت: رسول خدای را دیدم که میگریست. گفتم: یا رسول اللَّه چرا میگریی؟ گفت: میترسم از امّت خویش اگر شرک آرند، نه آن که بت پرستند، یا آفتاب و ماه پرستند، لکن عبادت بریا کنند، و خلق را با حق در آن عمل انباز کنند، و اللَّه میگوید: أنا اغنی الشرکاء عن الشرک، فمن عمل عملا اشرک فیه غیری فأنا عنه بری‌ء، و هو الذی اشرک.

میگوید: هر که عملی کرد و دیگری را با من از آن انباز گرفت، من از انبازان همه بی‌نیازترم، جمله آن عمل بآن انباز دادم.

امیر المؤمنین علی (ع) مردی را دید سر در پیش افکنده، یعنی که پارساام.

گفت: ای جوانمرد این پیچ که در گردن داری در دل آر، که خدای در دل مینگرد.

گفت: روز قیامت فرا قرّاء مرائی گویند: نه شما آنید که متاع دنیا بشما ارزان‌تر فروختند؟ نه آنید که مردمان بر در سرای شما ایستادند؟ نه آنید که ابتداء بر شما سلام میکردند؟ از جزاء اعمال شما بود که بشما رسانیدیم. امروز شما را حقی نماند. از اینجا است که بعضی بزرگان دین، باضطرار و افتقار، رفق دوستان می‌نپذیرفتند، چنان که سفیان ثوری رحمة اللَّه علیه چند روز بگذشت که در خانه وی هیچ طعام نبود. آخر روز مردی دو بدره آورد بنزدیک وی، گفت: دانی که پدرم ترا دوست بود، و در معیشت متورّع بود، این میراثی است که از وی بازماند، و چنان دانم که حلالست، و در آن هیچ شبهتی نه، چه باشد اگر قبول کنی و مرا بدان شاد کنی؟ سفیان گفت: خدای ترا بدین همّت نیکو ثواب دهد، امّا من قبول نکنم که آن دوستی ما با پدرت برای خدا بوده است. روا ندارم که در مقابله آن عوضی ستانم. این خود درجه متورّعان است، و طریق پارسایان، و برتر ازین درجه عارفان است. و شرک اصغر در حق ایشان آنست که بعد از اخلاص در طاعت، و صدق در عمل، اگر چشمشان در آن عمل خالص آید، یا طلب ثواب آن بخاطرشان فراز آید، یا رستگای خویش در آن عمل بینند، آن همه در راه دین خویش شرک شمرند، وز آن توبه کنند.

أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ خود را نستایند، و تزکیت مردم نپسندند، و در عمل خویش ننگرند، و روش خویش را وزنی ننهند، و از هر دونی خود را فروتر دانند.

پرسید مرا دوست که آن قوم که بودند
کز خلق جهان گوی حقیقت بربودند
گفتم: چه نشان پرسی زان قوم که ایشان
خود را بخود از روی نمودن ننمودند
بر حاشیه دعوی هرگز نگذشتند
در دائره معنی هرگز نغنودند
زین نیز عجب‌تر که ز بی قدری و خواری
نزدیک همه خلق چو ترسا و جهودند.

آری بر درگاه کریم هر چند خود را ذلیل‌تر داری، عزیزتر شوی! آن ذلّ تو از دوست نه نومیدی است، که آن گواه راستی و درستی است.

پیر طریقت گفت: الهی! فریاد ازین خواری خود، که کس را ندیدم بزاری خود! فریاد ازین سوز که از فوت تو در جان ما، در عالم کس نیست که ببخشاید بروز و زمان ما. الهی! از حسرت چندان اشک باریدم، که بآب چشم خویش تخم درد بکاریدم. اگر سعادت ازلی دریابم، این همه درد پسندیدم، ور دیده من بیکبار بر تو آید، در آن دیده خود را نادیدم.

بَلِ اللَّهُ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ هر که تزکیت خدای درو رسد نشان وی آنست که از صحبت آن پراکنده دلان که در راه جبت و طاغوت فرو شدند باز رهد، و نیز ایشان را بخود راه ندهد، و تا نپنداری که پرستنده جبت و طاغوت آن بت‌پرستان بودند و بس! هر که او با هواء نفس خویش بیارامید، و در بند مراد نفس بماند، او مرد طاغوتست و بنده جبت.

در خرابات نهاد خود بر آسودست خلق
غمزه بر هم زن یکی تا خلق را بر هم زنی‌

پای بر نفس خود نهادن، و هواء خود را در تحت قهر خود آوردن، بزبان اهل اشارت آن ملک عظیم است که اللَّه گفت: وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً، و یقال: الملک العظیم هو الاطلاع علی اسرار الخلق، و الاشراف علی اسرار المملکة، حتی لا یخفی علیه شی‌ء.

ابو عثمان مغربی از اینجا گفت: هر که حق را اجابت کرد، مملکت وی را اجابت کرد. یعنی که چون در مملکت چیزی فرا دید آید، وی را از آن خبر دهند.

ابن البرقی از بزرگان مشایخ مصر بود، و صاحب فراست بود، وقتی بیمار شد شربتی آب دادند او را. گفت: نخورم که در مملکت حادثه افتاده است، تا بجای نیارم که چه افتاده است نیاشامم. سیزده روز نخورد تا خبر آمد که قرامطه در حرم افتادند، و خلقی را بکشتند، و بسی خرابی کردند.

شیخ الاسلام انصاری گفت: عبودیّت بیش ازین بر نتابد که بعضی داند و بعضی نه، که اللَّه میگوید: فَلا یُظْهِرُ عَلی‌ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی‌ مِنْ رَسُولٍ.

وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ همه اللَّه داند و بس. و گفته‌اند: ملک عظیم معرفت ملک عظیم است. کسی که او را شناخت ملک دو جهان یافت.

پیر طریقت گفت: الهی! چون من کیست که این کار را سزیدم؟ اینم بس که صحبت ترا ارزیدم.

جز خداوند مفرمای که خوانند مرا
سزد این نام کسی را که غلام تو بود.
۱۰ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ الآیة کلبی گفت: این آیت در شأن وحشی بن حرب و اصحاب وی فرو آمد. چون حمزه را بکشتند، و به مکه بازگشتند، پشیمان شدند بآنچه کردند. فراهم آمدند، و نامه‌ای نبشتند بر رسول خدا (ص) که: چنین کاری بدست ما رفت، و ما از آن پشیمان شدیم، و خواستیم که در اسلام آئیم، لکن از تو شنیده بودیم به مکه، که این آیت میخواندی: وَ الَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لا یَزْنُونَ، اگر مسلمان کسی است که شرک و قتل و زنا در بار وی نبود، پس ما این همه دربار داریم و کرده‌ایم، اگر نه این آیت بودی ما اتّباع تو کردمانی و باسلام در آمدیمی. پس این آیت فرو آمد که: إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً. رسول خدا این آیت به وحشی و اصحاب وی فرستاد، تا برخواندند. ایشان گفتند: این شرط دشخوار است که اللَّه گفت: وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً. ترسیم که عمل صالح از ما نیاید، آن گه از اهل این آیت نباشیم. ربّ العالمین در تخفیف بیفزود، و این آیت فرستاد: إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ. رسول خدا (ص) این آیت بایشان فرستاد، و بر خواندند و گفتند: ترسیم که از اهل مشیّت نباشیم، یعنی که اللَّه میگوید فرود از شرک، گناه آن کس آمرزیم که خود خواهیم. ترسیم که ما از ایشان نباشیم که اللَّه خواهد که ایشان را بیامرزد. ربّ العالمین در کرم بیفزود و این آیت امیدوار بایشان فرو فرستاد: قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی‌ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً. وحشی و اصحاب وی چون این آیت برخواندند، برسول خدا شدند، و مسلمان گشتند. رسول خدا (ص) اسلام از ایشان بپذیرفت.۱۱ - النوبة الاولى: قوله تعالی: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ خدای میفرماید شما را، أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی‌ أَهْلِها که امانتها با خداوندان دهید، وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ و چون حکم کنید، میان مردمان، أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ که براستی و داد حکم کنید، إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ بس نیک آمد آنچه خدای شما را بآن فرمود، إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمِیعاً بَصِیراً (۵۸) اللَّه شنوا است بینا همیشه.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ شرک عام دیگر است، و شرک خاص دیگر. شرک عام شرک اکبر است، و شرک خاص شرک اصغر.
هوش مصنوعی: خداوند نمی‌بخشد که کسی با او شرک ورزد، اما غیر از این را برای هر که بخواهد می‌بخشد. شرک به دو نوع تقسیم می‌شود: شرک عام و شرک خاص. شرک عام، که همان شرک اکبر است، به معنای همتایی قراردادن برای خداوند است، در حالی که شرک خاص، که به آن شرک اصغر گفته می‌شود، به انواع دیگر نافرمانی و پرستش غیر خدا اشاره دارد.
شرک اکبر آنست که کردگار عظیم و صانع قدیم را جلّ جلاله شریک و انباز گویند، یا او را نظیر و همتا دانند، یا بچیزی از خلق وی ماننده کنند، هر که این گوید نه خدای را پرستنده است، که او بت را خواننده است! و بحقیقت از دین هدی بازمانده! اعتقاد درست و دین پاک آنست که خدای جهانیان، و آفریدگار همگان را پاک و منزّه دانی از جفت و فرزند و انباز، نه خود زاد، و نه کس او را زاد، از حدوث و تغیّر و ولادت آزاد، مقدّس از عیب و عجز و نیاز، در صفت پاک، و در صنع زیبا، و در گفت شیرین، و در مهر تمام. در صفت از عیب پاک، و در کرد از لغو پاک، و در گفت از سهو پاک، و در مهر از ریب پاک. خدایی که از اوهام بیرون، و کس نداند که چون! خدایی را سزا، و بخدا کاری دانا، وز عیبها جدا، در ذات و صفات بیهمتا. هر که این اعتقاد گرفت از شرک اکبر برست، و با اصل ایمان پیوست.
هوش مصنوعی: شرک اکبر به معنای این است که کسی خداوند را شریک و همتا بپندارد، یا او را نظیر کسی دیگر بداند، یا صفات او را به موجودات دیگر نسبت دهد. چنین فردی در واقع خدا را نمی‌پرستد، بلکه به نوعی بت‌پرستی روی آورده است و از مسیر دین راستین دور شده است. اعتقاد صحیح و دین خالص این است که خداوند را تنها، بی‌همتا و بی‌فرزند بدانیم و او را آزاد از هرگونه نقص و نیاز بدانیم. خداوند باید از تغییر و تولد مبرّی باشد و در صفات و اعمالش کاملاً پاک و زیبا باشد. او باید آزاد از خطا و اشتباه باشد و هیچ شباهتی به مخلوقات نداشته باشد. هر کس این نوع اعتقاد را بپذیرد، از شرک بزرگ رهایی یافته و با ایمان واقعی ارتباط برقرار کرده است.
امّا شرک اصغر دو قسم است دو گروه را: مؤمنان را ریا است در عمل، و ترک اخلاص در آن، و عارفان را التفاتست با عمل و طلب خلاص بآن. امّا اثر آن در مؤمنان آنست که از ایمان ایشان بکاهد، و در یقین ایشان خلل آرد، و در روشنایی بایشان فرو بندد. مصطفی (ص) گفت: سخت میترسیم بر امّت خویش از شرک کهن.
هوش مصنوعی: شرک کوچک به دو دسته تقسیم می‌شود: یکی مربوط به مؤمنان است که در عمل خود دچار ریا می‌شوند و اخلاص را ترک می‌کنند و دیگری مربوط به عارفان است که در عمل خود به مسائل دیگری توجه می‌کنند و به دنبال رهایی هستند. تأثیر این موضوع بر مؤمنان این است که از ایمان آنها کاسته می‌شود، یقینشان دچار خلل می‌گردد و در نورانیت آنها اختلال ایجاد می‌شود. پیامبر (ص) از شرک قدیم بر امت خویش به شدت می‌ترسیدند.
گفتند: یا رسول اللَّه شرک کهن کدام است؟ گفت: آنکه عمل کند، و در عمل وی ریا بود. شداد اوس گفت: رسول خدای را دیدم که میگریست. گفتم: یا رسول اللَّه چرا میگریی؟ گفت: میترسم از امّت خویش اگر شرک آرند، نه آن که بت پرستند، یا آفتاب و ماه پرستند، لکن عبادت بریا کنند، و خلق را با حق در آن عمل انباز کنند، و اللَّه میگوید: أنا اغنی الشرکاء عن الشرک، فمن عمل عملا اشرک فیه غیری فأنا عنه بری‌ء، و هو الذی اشرک.
هوش مصنوعی: در یک گفتگو، گفته شد که شرک قدیمی چیست؟ پاسخ داده شد که شرک قدیمی عمل کردن با نیت ریا و نمایش است. شخصی به نام شداد اوس بیان کرد که پیامبر خدا را دید که گریه می‌کند. او از پیامبر پرسید چرا گریه می‌کند. پیامبر پاسخ داد که او از امت خود می‌ترسد که به شرک مبتلا شوند، نه به معنای پرستش بت‌ها یا خورشید و ماه، بلکه به عمل کردن برای نشان دادن خود و ریاکاری. خداوند می‌فرماید که من از شرک بی‌نیازم و هر کس عملی انجام دهد و در آن عمل برای غیر من ریا کند، من از او بری‌ام و او همان کسی است که شرک ورزیده است.
میگوید: هر که عملی کرد و دیگری را با من از آن انباز گرفت، من از انبازان همه بی‌نیازترم، جمله آن عمل بآن انباز دادم.
هوش مصنوعی: می‌گوید: هر کس که کاری انجام دهد و دیگری را در آن کار شریک خود کند، من از همه آن شریک‌ها بی‌نیازتر هستم و تمام آن عمل را به آن شریک بخشیدم.
امیر المؤمنین علی (ع) مردی را دید سر در پیش افکنده، یعنی که پارساام.
هوش مصنوعی: امیر المؤمنین علی (ع) مردی را دید که سرش را پایین انداخته بود و این نشان از پارسایی و تواضع او داشت.
گفت: ای جوانمرد این پیچ که در گردن داری در دل آر، که خدای در دل مینگرد.
هوش مصنوعی: او گفت: ای جوانمرد، این گردنبندی را که در گردن داری، در دل خود نگه‌دار، چون خداوند به درون دل‌ها نگاه می‌کند.
گفت: روز قیامت فرا قرّاء مرائی گویند: نه شما آنید که متاع دنیا بشما ارزان‌تر فروختند؟ نه آنید که مردمان بر در سرای شما ایستادند؟ نه آنید که ابتداء بر شما سلام میکردند؟ از جزاء اعمال شما بود که بشما رسانیدیم. امروز شما را حقی نماند. از اینجا است که بعضی بزرگان دین، باضطرار و افتقار، رفق دوستان می‌نپذیرفتند، چنان که سفیان ثوری رحمة اللَّه علیه چند روز بگذشت که در خانه وی هیچ طعام نبود. آخر روز مردی دو بدره آورد بنزدیک وی، گفت: دانی که پدرم ترا دوست بود، و در معیشت متورّع بود، این میراثی است که از وی بازماند، و چنان دانم که حلالست، و در آن هیچ شبهتی نه، چه باشد اگر قبول کنی و مرا بدان شاد کنی؟ سفیان گفت: خدای ترا بدین همّت نیکو ثواب دهد، امّا من قبول نکنم که آن دوستی ما با پدرت برای خدا بوده است. روا ندارم که در مقابله آن عوضی ستانم. این خود درجه متورّعان است، و طریق پارسایان، و برتر ازین درجه عارفان است. و شرک اصغر در حق ایشان آنست که بعد از اخلاص در طاعت، و صدق در عمل، اگر چشمشان در آن عمل خالص آید، یا طلب ثواب آن بخاطرشان فراز آید، یا رستگای خویش در آن عمل بینند، آن همه در راه دین خویش شرک شمرند، وز آن توبه کنند.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، قاریان بزرگ خواهند گفت: آیا شما همان کسانی نیستید که کالاهای دنیا را به شما ارزان‌تر فروختند؟ آیا شما همان کسانی نیستید که مردم در کنار در خانه‌تان ایستاده بودند؟ آیا شما همان کسانی نیستید که ابتدا به شما سلام می‌کردند؟ این عواقب اعمال شما بود که به اینجا رساند. امروز هیچ حقی برای شما باقی نمانده است. به همین دلیل برخی از بزرگان دین، حتی در شرایط اضطراری و نیاز، دوستشان را نمی‌پذیرفتند. به‌طور مثال، سفیان ثوری چند روز بدون غذا بود. در نهایت، مردی دو بسته غذا نزد او آورد و گفت: پدرم تو را دوست داشت و در معیشت احتیاط می‌کرد. این غذا ارثی است که از او بر جا مانده و می‌دانم که حلال است و در آن هیچ شبهتی نیست. آیا اشکالی دارد اگر بپذیری و مرا خوشحال کنی؟ سفیان پاسخ داد: خداوند به خاطر همت نیکویت تو را پاداش دهد، اما من نمی‌توانم بپذیرم زیرا دوستی من با پدرت برای خدا بوده است و نمی‌خواهم در مقابل آن، چیزی بگیرم. این نشان‌دهنده‌ی مرتبه‌ی احتیاط و دینداری است و بالاترین مرحله‌ی آن، مرحله‌ی عارفان است. شرک جزئی در حق این افراد آن است که بعد از اخلاص در عبادت و صداقت در عمل، اگر در آن عمل خالص خود را ببینند یا طلب ثواب آن به ذهنشان خطور کند یا نجات خود را در آن عمل ببینند، همه‌ی اینها را به عنوان شرک در دین خود محسوب کرده و از آن توبه می‌کنند.
أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ خود را نستایند، و تزکیت مردم نپسندند، و در عمل خویش ننگرند، و روش خویش را وزنی ننهند، و از هر دونی خود را فروتر دانند.
هوش مصنوعی: آیا نتوانسته‌ای به افرادی که خود را می‌ستایند و از دیگران برای پاکی و خوبی خود دعوت نمی‌کنند، نگاه کنی؟ آن‌ها به کارهای خود توجه ندارند و شیوه زندگی‌شان را به درستی نمی‌سنجند. همچنین خود را از هر گونه پستی و حقارت پایین‌تر می‌دانند.
پرسید مرا دوست که آن قوم که بودند
کز خلق جهان گوی حقیقت بربودند
هوش مصنوعی: دوست از من پرسید که آن گروهی که حقیقت را از میان مردم برداشتند و به نوعی در این دنیا ناپدید شدند، چه کسانی بودند؟
گفتم: چه نشان پرسی زان قوم که ایشان
خود را بخود از روی نمودن ننمودند
هوش مصنوعی: گفتم: چه نشانه‌ای از آن قوم می‌پرسی، در حالی که خودشان هرگز خود را به نمایش نمی‌گذارند؟
بر حاشیه دعوی هرگز نگذشتند
در دائره معنی هرگز نغنودند
هوش مصنوعی: در حاشیه‌های بحث و جدل هرگز قدم نگذاشتند و در عمق مفاهیم نیز هرگز غفلت نکردند.
زین نیز عجب‌تر که ز بی قدری و خواری
نزدیک همه خلق چو ترسا و جهودند.
هوش مصنوعی: در اینجا به نکته‌ای اشاره می‌شود که به خاطر نادانی و بی‌ارزشی برخی افراد، آن‌ها در نظر دیگران همچون افرادی غیرمؤمن و بی‌اعتبار به نظر می‌رسند. این موضوع نشان‌دهنده‌ی ضعف و ناپایداری شخصیت آن‌هاست.
آری بر درگاه کریم هر چند خود را ذلیل‌تر داری، عزیزتر شوی! آن ذلّ تو از دوست نه نومیدی است، که آن گواه راستی و درستی است.
هوش مصنوعی: اگرچه در نزد خداوند مهربان خود را حقیرتر نشان دهی، اما در واقع عزیزتر خواهی شد. این حقارت تو ناشی از ناامیدی از او نیست، بلکه نشانه‌ای از صداقت و درستی تو است.
پیر طریقت گفت: الهی! فریاد ازین خواری خود، که کس را ندیدم بزاری خود! فریاد ازین سوز که از فوت تو در جان ما، در عالم کس نیست که ببخشاید بروز و زمان ما. الهی! از حسرت چندان اشک باریدم، که بآب چشم خویش تخم درد بکاریدم. اگر سعادت ازلی دریابم، این همه درد پسندیدم، ور دیده من بیکبار بر تو آید، در آن دیده خود را نادیدم.
هوش مصنوعی: پیر طریقت ناله کرد و گفت: خدایا! از این ذلت و بی‌پناهی خود فریاد می‌زنم، چرا که هیچ کس را ندیدم که به حال من رسیدگی کند. ناله می‌کنم از این سوزی که به خاطر دوری از تو در دل ما وجود دارد و در دنیا هیچکس نیست که بار ما را به دوش بکشد. خدایا! به خاطر حسرتی که در دل دارم، آنقدر اشک ریختم که با آن درد دلم را جوانه زدم. اگر به سعادت ابدی برسم، این همه درد را نیز می‌پذیرم، و اگر یک بار چشمم به تو بیفتد، در آن لحظه خود را نخواهم دید.
بَلِ اللَّهُ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ هر که تزکیت خدای درو رسد نشان وی آنست که از صحبت آن پراکنده دلان که در راه جبت و طاغوت فرو شدند باز رهد، و نیز ایشان را بخود راه ندهد، و تا نپنداری که پرستنده جبت و طاغوت آن بت‌پرستان بودند و بس! هر که او با هواء نفس خویش بیارامید، و در بند مراد نفس بماند، او مرد طاغوتست و بنده جبت.
هوش مصنوعی: خداوند هر کس را که بخواهد پاک و تزکیه می‌کند. نشانه کسی که تحت تزکیه الهی قرار می‌گیرد این است که از دوستان و همراهان افرادی که به بی‌راهه رفته‌اند و در پی قدرت‌ها و طاغوت‌ها هستند، دوری می‌گزیند و به آنها اجازه نمی‌دهد که به زندگی‌اش راه پیدا کنند. نباید گمان کنی که پرستندگان طاغوت فقط همان بت‌پرستان هستند. هر کسی که تحت تأثیر هوای نفس خود قرار بگیرد و در دنبال کردن خواسته‌های نفسانی بماند، فردی از طاغوت و بندۀ جبت به شمار می‌رود.
در خرابات نهاد خود بر آسودست خلق
غمزه بر هم زن یکی تا خلق را بر هم زنی‌
هوش مصنوعی: در میخانه، انسان آزادی خود را رها کرده و به آرامش می‌رسد. عده‌ای با نگاهی پر از معنا به یکدیگر می‌نگرند و این نگاه‌ها، باعث برانگیخته شدن احساسات در دیگران می‌شود.
پای بر نفس خود نهادن، و هواء خود را در تحت قهر خود آوردن، بزبان اهل اشارت آن ملک عظیم است که اللَّه گفت: وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً، و یقال: الملک العظیم هو الاطلاع علی اسرار الخلق، و الاشراف علی اسرار المملکة، حتی لا یخفی علیه شی‌ء.
هوش مصنوعی: کنترل نفس و تسلط بر تمایلات خود، به معنای دستیابی به یک مقام والا و بزرگ است. در متون دینی به این مقام ملک عظیم گفته می‌شود که خداوند درباره‌اش فرموده است: «و به آنان سلطنتی بزرگ عطا کردیم». این مقام به معنای آگاهی کامل از اسرار آفرینش و نظارت بر جریان‌های حکومت است، به‌گونه‌ای که هیچ موضوعی از دید شخص پنهان نمی‌ماند.
ابو عثمان مغربی از اینجا گفت: هر که حق را اجابت کرد، مملکت وی را اجابت کرد. یعنی که چون در مملکت چیزی فرا دید آید، وی را از آن خبر دهند.
هوش مصنوعی: ابو عثمان مغربی بیان می‌کند که هر کسی که به حقیقت پاسخ مثبت بدهد، سرزمینش نیز به او پاسخ مثبت خواهد داد. به این معنی که اگر در سرزمین او چیزی جدید و جذاب پیدا شود، باید او را از آن مطلع کنند.
ابن البرقی از بزرگان مشایخ مصر بود، و صاحب فراست بود، وقتی بیمار شد شربتی آب دادند او را. گفت: نخورم که در مملکت حادثه افتاده است، تا بجای نیارم که چه افتاده است نیاشامم. سیزده روز نخورد تا خبر آمد که قرامطه در حرم افتادند، و خلقی را بکشتند، و بسی خرابی کردند.
هوش مصنوعی: ابن البرقی یکی از شخصیت‌های مهم علمای مصر بود و فردی باسیاست و باهوش به حساب می‌آمد. زمانی که به بیماری مبتلا شد، برایش شربتی آماده کردند، ولی او از نوشیدن آن خودداری کرد و گفت که تا وقتی که نداند چه اتفاقی در کشور رخ داده، نمی‌تواند این شربت را بنوشد. او به مدت سیزده روز چیزی نخورد تا اینکه خبر رسید که گروهی به نام قرامطه به حرم حمله‌ور شده و تعدادی از مردم را کشته‌اند و تخریب‌های زیادی به بار آورده‌اند.
شیخ الاسلام انصاری گفت: عبودیّت بیش ازین بر نتابد که بعضی داند و بعضی نه، که اللَّه میگوید: فَلا یُظْهِرُ عَلی‌ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی‌ مِنْ رَسُولٍ.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام انصاری بیان کرد که بندگی و عبادت به گونه‌ای نیست که عده‌ای از آن آگاه باشند و عده‌ای دیگر نه، زیرا خداوند می‌فرماید: هیچ کس را بر غیب خود آگاه نمی‌سازد مگر کسی که از بین فرستاده‌هایش برگزیده است.
وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ همه اللَّه داند و بس. و گفته‌اند: ملک عظیم معرفت ملک عظیم است. کسی که او را شناخت ملک دو جهان یافت.
هوش مصنوعی: خداوند هیچ‌گاه شما را از اسرار و ناشناخته‌ها آگاه نمی‌کند؛ فقط اوست که از همه چیز مطلع است. گفته‌اند: شناختن حقیقت بزرگ، معرفت بزرگی است. کسی که حقیقت را بشناسد، دو جهان را به دست می‌آورد.
پیر طریقت گفت: الهی! چون من کیست که این کار را سزیدم؟ اینم بس که صحبت ترا ارزیدم.
هوش مصنوعی: پیر طریقت گفت: خداوندا! من کی هستم که لایق این کار باشم؟ فقط این برای من کافی است که در صحبت تو باشم.
جز خداوند مفرمای که خوانند مرا
سزد این نام کسی را که غلام تو بود.
هوش مصنوعی: جز خدا هیچ کس را اجازه نده که مرا بخواند، چرا که این نام شایسته کسی است که زیر فرمان تو بود.