گنجور

۸ - النوبة الثانیة

قوله: وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً الآیة ای: وحّدوا اللَّه و لا تعبدوا معه غیره. میگوید: خدای را پرستید، و با وی دیگری را مپرستید، او را یکتا دانید بی‌شریک و بی‌انباز، بی نظیر و بی‌نیاز. همان است که جای دیگر گفت: وَ قَضی‌ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ فرمان داد و وصیّت کرد اللَّه که جز وی را نپرستید، فرمان برید، و وصیت نیوشید. و بر وفق این، مصطفی (ص) گفت: «ایّها النّاس انّه لا نبیّ بعدی و لا امّة بعدکم، الا فاعبدوا ربّکم، و صلّوا خمسکم، و صوموا شهرکم، و ادّوا زکاة اموالکم، طیّبة بها انفسکم، و أطیعوا ولاة امرکم تدخلوا جنّة ربّکم.»

میگوید: ای مردمان پس از من پیغامبری نیست، و پس از شما امّت نیست، من خاتم‌پیغامبرانم، و شما خاتم امّتان. هان! بیدار باشید، و پند نیوشید. خدای را یکی گوئید، و او را یگانه و یکتا و بی‌همتا دانید. فرمان وی را خویشتن بیوکنید، و نماز پنجگانه بوقت خویش بگزارید، و ماه رمضان روزه دارید، و زکاة از مال بیرون کنید، و در آن خوشدل و خوش‌تن باشید، و والیان خود را طاعت‌دار فرمانبردار باشید، تا در بهشت شوید، و بدیدار و رضاء مولی رسید.

وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبی‌ وَ الْیَتامی‌ وَ الْمَساکِینِ و فرمود که با پدر و مادر و خویشان و یتیمان و درویشان نکوکار باشید، و مواسات کنید.

ابو هریره روایت کرد که مردی آمد بر مصطفی (ص)، و از سختی دل خویش بنالید، و از حضرت نبوّت مرهم جست، و مداومت خواست. رسول خدا (ص) گفت: ان اردت أن یلین قلبک، فاطعم المسکین، و امسح برأس الیتیم، و أطعمه.

وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی‌ همسایه خویشاوند است، وَ الْجارِ الْجُنُبِ بفتح جیم و سکون نون عاصم خواند بروایت مفضل، و این بر حذف مضاف است، و التقدیر: و الجار ذی الجنب، ای ذی النّاحیة، و العرب تقول للغریب اذا اجرته: جار جنب.

باقی «و الجار الجنب» خوانند بضمتین، و هو صفة للجار، مثل قولهم: ناقة اجد و مشیة سجح، و المراد بالجنب الغریب المتباعد عن اهله. جنب اینجا بمعنی اجنبی است، و بیگانه را باین نام کردند از بهر آنکه از تو بر جانبی بود، نه از خاندان، و تجنّب ازین گرفته‌اند پرهیزیدن، و جنابت ازین گرفته‌اند که مرد در آن از قرآن و از نماز دور بود، و جنابت رسیده را ازین معنی جنب گویند.

علی الجمله حقوق همسایه بسیار است، و هر که بسرای تو نزدیک‌تر، ببرّ تو اولی‌تر.

قال رسول اللَّه (ص): «التمس الجار قبل الدّار، و الرّفیق قبل الطّریق. من آذی جاره فقد آذانی، و من آذانی فقد آذی اللَّه، و من حارب جاره فقد حار بنی، و من حاربنی فقد حارب اللَّه».

و قال (ص): «انّ خیر الأصحاب عند اللَّه خیرهم لصاحبه، و خیر الجیران عند اللَّه خیرهم لجاره».

و عن معاذ بن جبل قال قال رسول اللَّه (ص): «من اغلق دون جاره، مخافة علی اهله و ماله، فلیس جاره ذلک بمؤمن، و لیس بمؤمن من لم یأمن جاره بوائقه». قال: یا رسول اللَّه ما حقّ الجار؟ قال: «ان استقرضک اقرضته، و ان مرض عدته، و ان مات شیّعته، و ان دعاک اجبته، و ان استعان بک اعنته، و ان اصابه خیر سرّک و هنّأته، و ان اصابته مصیبة ساءک و عزّیته، و لا تطل البناء علیه فتسدّ عنه الرّیح، و تشرّف علیه، الّا باذنه، و لا تؤذه بقتار قدرک، الّا ان تغرف له منها، و اذا اشتریت فاکهة فلا تخرج منها شیئا، و ما زال جبرئیل یوصینی بالجار، حتّی ظننت انّه سیورّثه. الجیران ثلاثة: جار له ثلاثة حقوق، و جار له حقّان، و جار له حقّ. فأمّا الّذی له حقوق ثلاثة، فحقّ الاسلام و حقّ القرابة و حقّ الجوار، و أمّا الّذی له حقّان، فحقّ الاسلام و حقّ الجوار، و أمّا الّذی له حق واحد، فالّذی له حقّ الجوار». قالوا: یا رسول اللَّه! أ نطعم المشرکین من نسکنا؟ قال: «لا تطعموا المشرکین من نسککم».

وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ هام راه است در سفر، یا هام دکان، یا هام دبیرستان، و گفته‌اند: «الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ» کسی است که پیوسته با تو بود در خدمت و صحبت تو، بر امّید خیر و نفع تو. قال ابن عباس (رض): «انّی لأستحیی أن یطأ الرّجل بساطی ثلاث مرّات لا یری علیه اثر من برّی». وَ ابْنِ السَّبِیلِ ابن السّبیل راه گذاری است، اگر توانگر باشد و اگر درویش، بحکم مهمانی بتو فرو آید، او را بر تو سه روز حقّ مهمانی است، پس چون بسه روز بر گذشت صدقه باشد. مصطفی (ص)گفت: «لکلّ شی‌ء زکاة، و زکاة الدّار بیت الضّیافة».

وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ بردگان و زیردستان‌اند. علی بن ابی طالب (ع) گفت: «کان آخر کلام رسول اللَّه (ص) الصّلاة، و اتّقوا اللَّه فیما ملکت ایمانکم».

و دفع رسول اللَّه (ص) الی ابی ذر غلاما، فقال: «یا ابا ذر اطعمه ممّا تأکل، و البسه ممّا تلبس».

و قال (ص): «الغنم برکة، و الإبل عزٌّ لأهلها، و الخیل معقود فی نواصیها الخیر الی یوم القیامة، و العبد اخوک، فان عجز فاعنه».

إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ مُخْتالًا فَخُوراً میگوید: اللَّه دوست ندارد هر خرامنده بکبر، لاف زن، خویشتن ستای. فخور در اشتر همچون مصرّاة است در گوسفند، و این آنست که شیر جمع کنند در پستان وی، تا مشتری پندارد که آن معتاد است و اصلی، و در آن رغبت نماید، پس بخلاف آن بود. همچنین فخور از مردم آن بود که از خویشتن حالی نیکو بنماید بدعوی، و پس بی‌معنی بود.

و گفته‌اند: مختال آنست که خود را عظیم داند، و برتری نماید، و از کبر تحقیر مردم کند، و بحقوق اللَّه قیام نکند و فخور آنست که او را در نعمت بطر بگیرد، و خویشتن را در آن بستاید، و خدای را عزّ و جلّ در آن شکر نکند و این دو کلمه در آخر این آیت از آن گفت تا اگر خویشاوند و همسایه درویش داری از ایشان ننگ نداری، و با ایشان پیوندی.

الَّذِینَ یَبْخَلُونَ الآیة معنی بخل از روی شرع منع واجب است از مال، و بعرف و عادت عرب منع فضل مال از محتاج، و بزبان اشارت: ترک الایثار فی زمان الاضطرار.

وَ یَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ بفتح با و خا قراءت حمزه و کسایی است، و همچنین در سورة الحدید. باقی بالبخل خوانند بضمّ با و سکون خا در هر دو سورة، و هما لغتان. و درین لغتی دیگر حکایت کرده‌اند: و هی البخل بسکون الخاء و فتح الباء، قال سیبویه: و لم یقرأ بهذه اللّغة.

الَّذِینَ یَبْخَلُونَ جهودانند که بخیلی کنند در مالهای خویش، و در طاعت خدا هزینه نکنند. وَ یَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ، انصار را میفرمودند که شما بر رسول خدا نفقت مکنید که درویش شوید.

وَ یَکْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ و صفت و نعمت مصطفی (ص) در تورات میپوشیدند و پنهان میداشتند. آن گه خبر داد از سرانجام کار ایشان در آخرت، و گفت: وَ أَعْتَدْنا یا محمد، لِلْکافِرِینَ یعنی للیهود، عَذاباً مُهِیناً.

قوله: وَ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ رِئاءَ النَّاسِ الآیة عطف است بر الَّذِینَ یَبْخَلُونَ. سدی گفت: این در شأن منافقان است و قومی از مشرکان مکه، که بر عداوت رسول خدا هزینه میکردند.

وَ مَنْ یَکُنِ الشَّیْطانُ لَهُ قَرِیناً معنی آنست که: هر که چنان بود قرین وی شیطان بود، فَساءَ قَرِیناً و بدقرینی که اوست. فردا برستاخیز با وی گوید: یا لَیْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ.

وَ ما ذا عَلَیْهِمْ یعنی علی الیهود و المنافقین، لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یعنی البعث بعد الموت.

وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ. من الأموال فی الایمان و المعرفة، وَ کانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِیماً انّهم لن یؤمنوا.

قوله: إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ معنی آنست که: اللَّه بنگیرد بمثقال یک ذرّه گناه ناکرده و بی‌ثواب نگذارد مثقال یک ذرّه طاعت بنده. اگر مؤمن بود، او رارزق دهد در دنیا، و مزد بزرگوار در آخرت، و اگر کافر بود او را روزی دهد در دنیا، و پاداش آن در آخرت نه. و به‌

قال النّبیّ (ص): «انّ اللَّه لا یظلم المؤمن حسنة، یثاب علیها الرّزق فی الدّنیا، و یجزی بها فی الآخرة، و أمّا الکافر فیطعم بها فی الدّنیا، فاذا کان یوم القیامة، لم یکن له حسنة.

«مثقال» مفعال من الثّقل، ای ما کان وزنه وزن الذّرّة.

خلاف است میان علما که ذرّه چیست. ابن عباس گفت: هی النّملة الصّغیرة، آن مورچه که از آن خردتر و کوچکتر مور نیست آن را ذرّه گویند. قومی گفتند: یکی از آن حشر هوا آن ساعت که آفتاب به روزن درافتد، آن ذرّه است. یحیی عمار گفت: یک دانه جو چهار ارز است، و یک ارز چهار سمسمه است، و یک سمسمه چهار خردل است، و یک خردل چهار و رق نخاله است، و یک و رق نخاله چهار ذرّه است.

روی ابو سعید الخدری قال قال رسول اللَّه (ص): «اذا خلص المؤمنون یوم القیامة من النّار و امنوا، فما مجادلة احدکم صاحبه فی الحقّ یکون له فی الدّنیا بأشدّ مجادلة له من المؤمنین لربّهم فی اخوانهم الّذین ادخلوا النّار، فیقولون: ربّنا اخواننا کانوا یصلّون معنا، و یصومون معنا، و یحجّون معنا، فأدخلتهم النّار! فیقول عزّ و جلّ: اذهبوا فاخرجوا من عرفتم، فیأتونهم و یعرفونهم بصورهم، لا تاکل النّار صورهم، فمنهم من اخذته النّار الی انصاف ساقیه، و منهم من اخذته الی کعبیه، فیخرجونهم، فیقولون: ربّنا اخرجنا من امرتنا. ثمّ یقول اللَّه تعالی: اخرجوا من کان فی قلبه وزن دینار من الایمان، ثم من کان فی قلبه وزن نصف دینار، حتی یقول: من کان فی قلبه ذرة.

قال ابو سعید الخدری: فمن لم یصدّق هذا فلیقرأ: إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ الآیة. فیقولون: ربّنا قد اخرجنا من امرتنا، فلم یبق فی النّار احد فیه خیر، ثمّ یقول اللَّه عزّ و جلّ: شفعت الملائکة، و شفعت الأنبیاء، و شفع المؤمنون، و بقی ارحم الرّاحمین. قال: فیقبض قبضة من النّار او قبضتین، لم یعملوا للَّه عزّ و جلّ خیرا قطّ، قد احترقوا حتّی صاروا حمما. قال: فیؤتی بهم الی ماء یقال له ماء الحیاة، فیصبّ علیهم، فینبتون کما تنبت الجنّة فی جمیل السّیل، فیخرجون کاللّؤلؤ، فی رقابهم الخواتیم، یعرفهم اهل الجنّة، هؤلاء عتقاء اللَّه عزّ و جلّ، الّذین أدخلهم الجنّة بغیر عمل عملوه، و لا خیر قدّموه، فیقال لهم: ادخلوا الجنّة، فما رایتموه فهو لکم، فیقولون: ربّنا اعطیتنا ما لم تعط احدا عنهم. فیقول: لکم عندی افضل من هذا. فیقولون: ایّ شی‌ء افضل من هذا؟ فیقول: رضای عنکم، فلا اسخط علیکم ابدا».

وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً برفع قراءت مکی است و مدنی، یعنی: و ان تقع حسنة او تحدث حسنة، اگر یک نیکی بود از بنده مؤمن، آن مضاعف کند. باقی بنصب خوانند، یعنی: و ان تکن الذّرّة حسنة، اگر آن ذرّه نیکی بود مضاعف کند.

«یضعّفها» بتشدید قراءت مکی و شامی و یعقوب است، و «یضاعفها» بالف قراءت باقی است، و هما نعتان. ضاعف و ضعّف بمعنی واحد، و بعضی اهل لغت گفته‌اند: ضعّف بتشدید از ضاعف بالف مه است در معنی. یضاعفها ای یجعلها ضعفین، یضعّفها یجعلها اضعافا کثیرة و درست آنست که هر دو یکی است، دلیل بر این آنکه گفت: فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً، و فی الخبر: «اذا کان یوم القیامة، نادی مناد علی رءوس الأوّلین و الآخرین: هذا فلان بن فلان، من کان له علیه حقٌّ فلیأته الی حقّه، فیأتونه. ثمّ‌ یقال له: هؤلاء حقوقهم. فیقول: یا ربّ! من این! و قد ذهبت الدّنیا. فیقول اللَّه عزّ و جلّ للملائکة: انظروا فی اعماله الصّالحة فاعطوهم منها. فینظرون فیها، فیعطونهم منها، فیبقی مثقال ذرّة من حسنة، فیقول الملائکة: یا ربّنا! و هو اعلم بذلک منهم، اعطینا کلّ ذی حقّ حقّه، و بقی له مثقال ذرّة من حسنة. فیقول للملائکة: ضعّفوها لعبدی، و ادخلوه بفضل رحمتی الجنّة»، فذلک قوله تعالی: وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضاعِفْها وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِیماً.

۸ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ اعْبُدُوا اللَّهَ خدای را پرستید، وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً و انباز مگیرید با وی هیچ چیز، وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً و با پدر و مادر نیکویی کنید، وَ بِذِی الْقُرْبی‌ و با خویشاوندان، وَ الْیَتامی‌ و با یتیمان، وَ الْمَساکِینِ و با درویشان، وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی‌ و با همسایه خویشاوند، وَ الْجارِ الْجُنُبِ و با همسایه بیگانه، وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ و با همراه در سفر، وَ ابْنِ السَّبِیلِ و با راه گذری، وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ و با بردگان شما، إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ خدای دوست ندارد، مَنْ کانَ مُخْتالًا فَخُوراً (۳۶) هر کشنده نازنده خود ستاینده.۸ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً الآیة ابتداء آیت ذکر توحید است، و توحید اصل علوم است، و سرّ معارف، و مایه دین، و بناء مسلمانی، و حاجز میان دشمن و دوست. هر طاعت که با آن توحید نیست آن را ورجی و وزنی نیست، و سرانجام آن جز تاریکی و گرفتاری نیست، و هر معصیت که با آن توحید است حاصل آن جز آشنایی و روشنایی نیست. توحید آنست که خدای را یکتا گویی، و او را یکتا باشی. یکتا گفتن توحید مسلمانان است، یکتا بودن مایه توحید عارفان. توحید مسلمانان دیو راند، گناه شوید، دل گشاید. توحید عارفان علایق برد، خلائق شوید، و حقایق آرد. توحید مسلمانان پند برگرفت، در بگشاد، بار داد. توحید عارفان رسوم انسانیّت محو کرد، حجاب بشریّت بسوخت، تا نسیم انس دمید، و یادگار ازلی رسید، و دوست بدوست نگرید. توحید مسلمانان آنست که گواهی دهی خدای را بیکتایی در ذات، و پاکی در صفات، و ازلیّت در نام و در نشان. خدایی که جز او خدا نه، و آسمان و زمین را جز او کردگار نه، و چنو در همه عالم وفادار نه. خدایی که بقدر از همه بر است. بذات و صفات زبر است. از ازل تا ابد خداوند اکبر است. هر چه در عقل محالست اللَّه بر آن قادر بر کمالست، و در قدرت بی‌احتیالست، و در قیّومیّت بی‌گشتن حالست، و در ملک آمن از زوالست، و در ذات و صفات متعالست. کس نه‌بینی از مخلوقان که نه در وی نقصان است، یا از عیب نشانست، و کردگار قدیم از نقصان پاک، و از عیب منزّه، و از آفات بری. نه خورنده و نه خواب گیر، نه محلّ حوادث نه حال گرد، نه نو صفت، نه تغیّر پذیر. پیش از کی قائم، پیش از کرد جاعل، پیش از خلق خالق، پیش از صنایع قدیر.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله: وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً الآیة ای: وحّدوا اللَّه و لا تعبدوا معه غیره. میگوید: خدای را پرستید، و با وی دیگری را مپرستید، او را یکتا دانید بی‌شریک و بی‌انباز، بی نظیر و بی‌نیاز. همان است که جای دیگر گفت: وَ قَضی‌ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ فرمان داد و وصیّت کرد اللَّه که جز وی را نپرستید، فرمان برید، و وصیت نیوشید. و بر وفق این، مصطفی (ص) گفت: «ایّها النّاس انّه لا نبیّ بعدی و لا امّة بعدکم، الا فاعبدوا ربّکم، و صلّوا خمسکم، و صوموا شهرکم، و ادّوا زکاة اموالکم، طیّبة بها انفسکم، و أطیعوا ولاة امرکم تدخلوا جنّة ربّکم.»
هوش مصنوعی: خدا را پرستش کنید و هیچ چیز دیگری را با او شریک نکنید. او را یکتا و بی‌نظیر بدانید و به او نیاز نداشته باشید. همان طور که در جایی دیگر آمده، خداوند فرمان داده که جز او کسی را نپرستید و این را به شما وصیت کرده است. بر اساس این دستور، پیامبر (ص) نیز فرموده‌اند: «ای مردم، بعد از من پیامبری نخواهد بود و امتی بعد از شما وجود ندارد، پس تنها پروردگار خود را عبادت کنید، نمازهای خود را به جا آورید، در ماه رمضان روزه بگیرید و زکات اموال خود را بدهید و با پول‌های حلال، خود را پاکیزه کنید. همچنین از رهبران خود اطاعت کنید تا به بهشت پروردگارتان راه پیدا کنید.»
میگوید: ای مردمان پس از من پیغامبری نیست، و پس از شما امّت نیست، من خاتم‌پیغامبرانم، و شما خاتم امّتان. هان! بیدار باشید، و پند نیوشید. خدای را یکی گوئید، و او را یگانه و یکتا و بی‌همتا دانید. فرمان وی را خویشتن بیوکنید، و نماز پنجگانه بوقت خویش بگزارید، و ماه رمضان روزه دارید، و زکاة از مال بیرون کنید، و در آن خوشدل و خوش‌تن باشید، و والیان خود را طاعت‌دار فرمانبردار باشید، تا در بهشت شوید، و بدیدار و رضاء مولی رسید.
هوش مصنوعی: این متن به مردم می‌گوید که بعد از او هیچ پیامبری نخواهد آمد و آن‌ها نیز آخرین امّت هستند. او از مردم می‌خواهد که بیدار باشند و به نکات حکمت‌آمیز توجه کنند. همچنین تأکید می‌کند که خداوند را یکی و یکتا بدانند و فرمان‌های او را رعایت کنند. نمازهای روزانه را در وقت مقرر بخوانند، در ماه رمضان روزه بگیرند، زکات را از مال خود بپردازند و با خوشحالی این کارها را انجام دهند. همچنین به آن‌ها توصیه می‌کند که از رهبران خود اطاعت کنند تا به بهشت بروند و در نزد خداوند راضی و خشنود باشند.
وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبی‌ وَ الْیَتامی‌ وَ الْمَساکِینِ و فرمود که با پدر و مادر و خویشان و یتیمان و درویشان نکوکار باشید، و مواسات کنید.
هوش مصنوعی: به پدر و مادر و نزدیکان خود نیکی کنید، همچنین به یتیمان و نیازمندان کمک کنید و با آن‌ها هم‌دل باشید.
ابو هریره روایت کرد که مردی آمد بر مصطفی (ص)، و از سختی دل خویش بنالید، و از حضرت نبوّت مرهم جست، و مداومت خواست. رسول خدا (ص) گفت: ان اردت أن یلین قلبک، فاطعم المسکین، و امسح برأس الیتیم، و أطعمه.
هوش مصنوعی: ابو هریره نقل می‌کند که مردی به حضور پیامبر (ص) آمد و از سختی‌های دلش شکایت کرد و از او راه حلی خواست. پیامبر (ص) در پاسخ او فرمود: اگر می‌خواهی قلبت نرم شود، به مسکین غذا بده، بر سر یتیم دست بکش و او را سیر کن.
وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی‌ همسایه خویشاوند است، وَ الْجارِ الْجُنُبِ بفتح جیم و سکون نون عاصم خواند بروایت مفضل، و این بر حذف مضاف است، و التقدیر: و الجار ذی الجنب، ای ذی النّاحیة، و العرب تقول للغریب اذا اجرته: جار جنب.
هوش مصنوعی: همسایه نزدیک به خویشاوند شبیه است و همسایه دور به معنای کسی است که در نزدیکی شما زندگی نمی‌کند، که در اینجا به نوعی سطحی از نزدیکی جغرافیایی را نشان می‌دهد. همچنین، عرب‌ها وقتی کسی را پناه می‌دهند، به او همسایه‌ی دور می‌گویند.
باقی «و الجار الجنب» خوانند بضمتین، و هو صفة للجار، مثل قولهم: ناقة اجد و مشیة سجح، و المراد بالجنب الغریب المتباعد عن اهله. جنب اینجا بمعنی اجنبی است، و بیگانه را باین نام کردند از بهر آنکه از تو بر جانبی بود، نه از خاندان، و تجنّب ازین گرفته‌اند پرهیزیدن، و جنابت ازین گرفته‌اند که مرد در آن از قرآن و از نماز دور بود، و جنابت رسیده را ازین معنی جنب گویند.
هوش مصنوعی: در این متن به معنای واژه "جنب" اشاره شده است. "جنب" به معنای غریب و دور از خانواده است و به همین دلیل بیگانه‌ها با این نام خوانده می‌شوند، زیرا آنها از خانواده و اصالت فرد دور هستند. همچنین، واژه‌هایی مانند "تجنّب" که به معنای پرهیز کردن است و "جنابت" به حالتی اشاره دارند که فرد به دلیل نداشتن طهارت نمی‌تواند قرآن بخواند یا نماز بخواند، از این کلمه مشتق شده‌اند.
علی الجمله حقوق همسایه بسیار است، و هر که بسرای تو نزدیک‌تر، ببرّ تو اولی‌تر.
هوش مصنوعی: به طور کلی، حقوق همسایه بسیار اهمیت دارد و هر کسی که به تو نزدیک‌تر زندگی می‌کند، در برقراری نیکی و محبت به او اولویت بیشتری دارد.
قال رسول اللَّه (ص): «التمس الجار قبل الدّار، و الرّفیق قبل الطّریق. من آذی جاره فقد آذانی، و من آذانی فقد آذی اللَّه، و من حارب جاره فقد حار بنی، و من حاربنی فقد حارب اللَّه».
هوش مصنوعی: پیامبر خدا (ص) فرموده‌اند: «همیشه به فکر همسایه‌ات باشید قبل از آنکه به فکر خانه‌ات بیفتی و رفیق را قبل از شروع سفر برگزین. کسی که به همسایه‌اش آزار برساند، در واقع به من آزار رسانده و کسی که به من آزار برساند، به خدا آزار رسانده است. و هر کس با همسایه‌اش دشمنی کند، در واقع با من دشمنی کرده و کسی که با من دشمنی کند، با خدا دشمنی کرده است.»
و قال (ص): «انّ خیر الأصحاب عند اللَّه خیرهم لصاحبه، و خیر الجیران عند اللَّه خیرهم لجاره».
هوش مصنوعی: پیامبر(ص) فرمودند: «بهترین دوستان در نزد خدا، بهترین کسانی هستند که برای دوست خود بهتر باشند، و بهترین همسایه‌ها در نزد خدا، بهترین کسانی هستند که برای همسایه‌شان بهتر باشند.»
و عن معاذ بن جبل قال قال رسول اللَّه (ص): «من اغلق دون جاره، مخافة علی اهله و ماله، فلیس جاره ذلک بمؤمن، و لیس بمؤمن من لم یأمن جاره بوائقه». قال: یا رسول اللَّه ما حقّ الجار؟ قال: «ان استقرضک اقرضته، و ان مرض عدته، و ان مات شیّعته، و ان دعاک اجبته، و ان استعان بک اعنته، و ان اصابه خیر سرّک و هنّأته، و ان اصابته مصیبة ساءک و عزّیته، و لا تطل البناء علیه فتسدّ عنه الرّیح، و تشرّف علیه، الّا باذنه، و لا تؤذه بقتار قدرک، الّا ان تغرف له منها، و اذا اشتریت فاکهة فلا تخرج منها شیئا، و ما زال جبرئیل یوصینی بالجار، حتّی ظننت انّه سیورّثه. الجیران ثلاثة: جار له ثلاثة حقوق، و جار له حقّان، و جار له حقّ. فأمّا الّذی له حقوق ثلاثة، فحقّ الاسلام و حقّ القرابة و حقّ الجوار، و أمّا الّذی له حقّان، فحقّ الاسلام و حقّ الجوار، و أمّا الّذی له حق واحد، فالّذی له حقّ الجوار». قالوا: یا رسول اللَّه! أ نطعم المشرکین من نسکنا؟ قال: «لا تطعموا المشرکین من نسککم».
هوش مصنوعی: معاذ بن جبل نقل کرده که پیامبر (ص) فرمودند: «اگر کسی درِ خود را به خاطر ترس از آسیب‌های همسایه‌اش ببندد، او مؤمن نیست و کسی که همسایه‌اش را از بدی‌هایش مطمئن نکند، مؤمن نیست.» سپس معاذ پرسید: «حق همسایه چیست؟» پیامبر پاسخ دادند: «اگر از تو قرض بخواهد، به او قرض بده، اگر بیمار شود، به عیادتش برو، اگر بمیرد، در تشییع جنازه‌اش شرکت کن، اگر تو را دعوت کند، دعوتش را بپذیر، اگر از تو کمک بخواهد، به او یاری برسان، اگر به‌خیر و خوشی دست یابد، خوشحال شو و تبریکش بگو، و اگر دچار مصیبت شود، ناراحت شو و او را تسلیت بگو. همچنین، ساختمان را به گونه‌ای نساز که نور و هوا را از او بگیری، مگر با اجازه‌اش، و با بخار غذایی که درست می‌کنی، به او آزار نرسان، مگر اینکه از آن به او بدهی، و وقتی میوه خریدی، چیزی از آن بیرون نبر. جبرئیل مدام به من درباره همسایه سفارش می‌کرد تا جایی که گمان کردم همسایه را به ارث می‌گذارد. همسایه‌ها سه دسته‌اند: همسایه‌ای که سه حق دارد، همسایه‌ای که دو حق دارد و همسایه‌ای که یک حق دارد. همسایه‌ای که سه حق دارد، حق اسلام، حق خویشاوندی و حق همسایه‌گی است. همسایه‌ای که دو حق دارد، حق اسلام و حق همسایه‌گی است. و همسایه‌ای که یک حق دارد، فقط حق همسایه‌گی است.» سپس صحابه پرسیدند: «آیا می‌توانیم به مشرکان از ذبح‌های خود بدهیم؟» پیامبر فرمودند: «به مشرکان از ذبح‌های خود چیزی ندهید.»
وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ هام راه است در سفر، یا هام دکان، یا هام دبیرستان، و گفته‌اند: «الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ» کسی است که پیوسته با تو بود در خدمت و صحبت تو، بر امّید خیر و نفع تو. قال ابن عباس (رض): «انّی لأستحیی أن یطأ الرّجل بساطی ثلاث مرّات لا یری علیه اثر من برّی». وَ ابْنِ السَّبِیلِ ابن السّبیل راه گذاری است، اگر توانگر باشد و اگر درویش، بحکم مهمانی بتو فرو آید، او را بر تو سه روز حقّ مهمانی است، پس چون بسه روز بر گذشت صدقه باشد. مصطفی (ص)گفت: «لکلّ شی‌ء زکاة، و زکاة الدّار بیت الضّیافة».
هوش مصنوعی: این متن به اهمیت دوستان و مسافران در زندگی اشاره دارد. واژه "صاحب بالجنب" همچون همراهی نزدیک و مؤثر در سفر یا در زندگی روزمره به کار می‌رود، کسی که همواره در کنار شماست و به دنبال خیرخواهی و نفع رساندن به شماست. همچنین، به اهمیت مهمان‌نوازی نیز اشاره شده است؛ مهمانی که در راه است، خواه ثروتمند باشد یا فقیر، حق دارد که سه روز از میزبانی شما بهره‌مند شود و پس از این مدت، کمک کردن به او به عنوان صدقه تلقی می‌شود. در اینجا، پیامبر اسلام نیز تأکید می‌کند که هر چیزی زکات و حق خود را دارد، و زکات خانه، میزبان بودن و احترام به مهمان است.
وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ بردگان و زیردستان‌اند. علی بن ابی طالب (ع) گفت: «کان آخر کلام رسول اللَّه (ص) الصّلاة، و اتّقوا اللَّه فیما ملکت ایمانکم».
هوش مصنوعی: بردگان و زیردستان شما از آنِ شما هستند. علی بن ابیطالب (ع) گفت: «آخرین سخن پیامبر خدا (ص) درباره‌ی نماز بود و درباره‌ی تقوای الهی در مورد افرادی که در اختیار شما هستند».
و دفع رسول اللَّه (ص) الی ابی ذر غلاما، فقال: «یا ابا ذر اطعمه ممّا تأکل، و البسه ممّا تلبس».
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام (ص) به اباذر گفت: «ای اباذر، از غذاهایی که می‌خوری به دیگران بده و از لباس‌هایی که می‌پوشی به آن‌ها بده».
و قال (ص): «الغنم برکة، و الإبل عزٌّ لأهلها، و الخیل معقود فی نواصیها الخیر الی یوم القیامة، و العبد اخوک، فان عجز فاعنه».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «گوسفند برکت است و شتر برای اهلش عزت و بزرگی به ارمغان می‌آورد. اسب‌ها تا روز قیامت خیر و برکت را در خود دارند. همچنین، برده برادر توست؛ اگر او در کاری ناتوان بود، به او کمک کن.»
إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ مُخْتالًا فَخُوراً میگوید: اللَّه دوست ندارد هر خرامنده بکبر، لاف زن، خویشتن ستای. فخور در اشتر همچون مصرّاة است در گوسفند، و این آنست که شیر جمع کنند در پستان وی، تا مشتری پندارد که آن معتاد است و اصلی، و در آن رغبت نماید، پس بخلاف آن بود. همچنین فخور از مردم آن بود که از خویشتن حالی نیکو بنماید بدعوی، و پس بی‌معنی بود.
هوش مصنوعی: خداوند افرادی را که متکبر و فخر فروش هستند، دوست ندارد. واژه "فخور" به معنای کسی است که خود را برتر از دیگران می‌داند و به خود می‌بالد. این اصطلاح به نوعی شبیه به گوسفندی است که شیرش را انباشته کرده‌اند تا مردم فکر کنند او همیشه این‌گونه است و به او رغبت نشان دهند، در حالی که حقیقت چیز دیگری است. به همین ترتیب، فرد متکبر در بین مردم تلاش می‌کند تا خود را به گونه‌ای نشان دهد که از دیگران بهتر و بااهمیت‌تر به نظر برسد، در حالی که این تنها یک نمایش بی‌معنی است.
و گفته‌اند: مختال آنست که خود را عظیم داند، و برتری نماید، و از کبر تحقیر مردم کند، و بحقوق اللَّه قیام نکند و فخور آنست که او را در نعمت بطر بگیرد، و خویشتن را در آن بستاید، و خدای را عزّ و جلّ در آن شکر نکند و این دو کلمه در آخر این آیت از آن گفت تا اگر خویشاوند و همسایه درویش داری از ایشان ننگ نداری، و با ایشان پیوندی.
هوش مصنوعی: گفته شده است که شخص مغروری کسی است که خود را بزرگتر از آنچه که هست می‌داند و به دیگران superiority نشان می‌دهد. او به خاطر تکبرش مردم را تحقیر می‌کند و نسبت به حقوق خداوند سهل‌انگاری می‌کند. همچنین، فردی که به خاطر نعمت‌هایی که دارد دچار سرمستی می‌شود و تنها به خود می‌بالد، در واقع احساس شکرگزاری نسبت به خداوند ندارد. این دو نکته در پایان این آیه ذکر شده است تا تاکید کند که اگر در خانواده یا همسایگی‌ات افرادی فقیر وجود دارند، نباید از آنها شرمنده شوی و باید با آنها ارتباط برقرار کنی.
الَّذِینَ یَبْخَلُونَ الآیة معنی بخل از روی شرع منع واجب است از مال، و بعرف و عادت عرب منع فضل مال از محتاج، و بزبان اشارت: ترک الایثار فی زمان الاضطرار.
هوش مصنوعی: بخل به معنای دریغ ورزیدن از پر دادن حقوق دیگران است. از نظر شرع، بخل به معنای خودداری از پرداخت واجب بر اساس مال است. به زبان عرف عرب، بخل یعنی خودداری از کمک به نیازمندان. در واقع، بخل به معنای ترجیح منافع شخصی بر دیگران به ویژه در زمان‌های دشوار و ضروری است.
وَ یَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ بفتح با و خا قراءت حمزه و کسایی است، و همچنین در سورة الحدید. باقی بالبخل خوانند بضمّ با و سکون خا در هر دو سورة، و هما لغتان. و درین لغتی دیگر حکایت کرده‌اند: و هی البخل بسکون الخاء و فتح الباء، قال سیبویه: و لم یقرأ بهذه اللّغة.
هوش مصنوعی: آنها مردم را به سوی بخل دعوت می‌کنند. در قرائت حمزه و کسایی، واژه "بخل" با فتح "ب" و سکون "خ" خوانده می‌شود و همچنین در سوره حديد. برخی دیگر این واژه را با ضم "ب" و سکون "خ" می‌خوانند که هر دو شکل لغت صحیح هستند. همچنین لغت دیگری نیز وجود دارد که به شکل "بخل" با سکون "خ" و فتح "ب" است، اما سیبویه اشاره کرده که این قرائت کمتر مورد استفاده قرار گرفته است.
الَّذِینَ یَبْخَلُونَ جهودانند که بخیلی کنند در مالهای خویش، و در طاعت خدا هزینه نکنند. وَ یَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ، انصار را میفرمودند که شما بر رسول خدا نفقت مکنید که درویش شوید.
هوش مصنوعی: افرادی که در مال‌های خود بخل می‌ورزند و از صرف آن در راه خدا امتناع می‌کنند. آنها به دیگران نیز توصیه می‌کنند که بخل داشته باشند و به انصار می‌گفتند که در کمک کردن به رسول خدا زیاده‌روی نکنید تا فقیر نشوید.
وَ یَکْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ و صفت و نعمت مصطفی (ص) در تورات میپوشیدند و پنهان میداشتند. آن گه خبر داد از سرانجام کار ایشان در آخرت، و گفت: وَ أَعْتَدْنا یا محمد، لِلْکافِرِینَ یعنی للیهود، عَذاباً مُهِیناً.
هوش مصنوعی: این افراد آنچه را که خداوند به آنها از فضل خویش داده بود، پنهان می‌کردند و ویژگی‌ها و نعمت‌های پیامبر (ص) را در تورات مخفی نگه می‌داشتند. سپس خداوند پیامد کارهای آنها در آخرت را بیان کرد و گفت: برای کافران، به ویژه یهودیان، عذابی خفت‌آور آماده کرده‌ایم.
قوله: وَ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ رِئاءَ النَّاسِ الآیة عطف است بر الَّذِینَ یَبْخَلُونَ. سدی گفت: این در شأن منافقان است و قومی از مشرکان مکه، که بر عداوت رسول خدا هزینه میکردند.
هوش مصنوعی: آیه‌ای که به آن اشاره شده، درباره افرادی است که اموالشان را به خاطر دیده شدن و جلب توجه دیگران خرج می‌کنند و این مفهوم به گروهی از انسان‌ها نسبت داده شده است. برخی افراد مانند منافقان و شماری از مشرکان مکه، برای دشمنی با پیامبر اسلام هزینه می‌کردند.
وَ مَنْ یَکُنِ الشَّیْطانُ لَهُ قَرِیناً معنی آنست که: هر که چنان بود قرین وی شیطان بود، فَساءَ قَرِیناً و بدقرینی که اوست. فردا برستاخیز با وی گوید: یا لَیْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ.
هوش مصنوعی: هر کسی که شیطان به عنوان همراه او باشد، بدfortune بدی خواهد داشت. در روز قیامت به او خواهد گفت: ای کاش می‌توانستم بین خودم و تو فاصله‌ای به اندازه‌ی شرق و غرب ایجاد کنم. چه همراه بدی هستی!
وَ ما ذا عَلَیْهِمْ یعنی علی الیهود و المنافقین، لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یعنی البعث بعد الموت.
هوش مصنوعی: این پاراگراف به مسأله‌ای اشاره دارد که اگر یهودیان و منافقین به خدا و روز قیامت ایمان می‌آوردند، چه مشکلاتی برای آنها وجود داشت. در واقع، این جمله به این معناست که ایمان به خدا و روز رستاخیز می‌توانست تأثیرات مثبتی بر زندگی آنها داشته باشد.
وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ. من الأموال فی الایمان و المعرفة، وَ کانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِیماً انّهم لن یؤمنوا.
هوش مصنوعی: آنها از آنچه خدا به آن‌ها روزی داده خرج کردند. در امور ایمان و دانش، و خدا به آن‌ها اطلاعی دارد که به یقین ایمان نخواهند آورد.
قوله: إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ معنی آنست که: اللَّه بنگیرد بمثقال یک ذرّه گناه ناکرده و بی‌ثواب نگذارد مثقال یک ذرّه طاعت بنده. اگر مؤمن بود، او رارزق دهد در دنیا، و مزد بزرگوار در آخرت، و اگر کافر بود او را روزی دهد در دنیا، و پاداش آن در آخرت نه. و به‌
هوش مصنوعی: خداوند هیچ‌گاه به اندازه یک ذره نیز ظلم نخواهد کرد. این بدان معناست که خدا هیچ گناه و کار بی‌پاداشی را نادیده نخواهد گرفت و همچنین هیچ کاری که انجام دهنده‌اش طاعت و عبادت کرده باشد را بدون پاداش نخواهد گذاشت. اگر فرد مؤمن باشد، خداوند او را در این دنیا روزی خواهد داد و در آخرت نیز پاداش بزرگی به او خواهد داد. اما اگر شخص کافر باشد، روزی‌اش را در این دنیا خواهد داد، اما در آخرت پاداشی برای او نخواهد بود.
قال النّبیّ (ص): «انّ اللَّه لا یظلم المؤمن حسنة، یثاب علیها الرّزق فی الدّنیا، و یجزی بها فی الآخرة، و أمّا الکافر فیطعم بها فی الدّنیا، فاذا کان یوم القیامة، لم یکن له حسنة.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «خداوند به مؤمنان در برابر کارهای نیکشان کوتاهی نمی‌کند؛ آنها در دنیا پاداش‌ می‌گیرند و در آخرت نیز پاداش خواهند داشت. اما برای کافران، در دنیا بهره‌مند می‌شوند و وقتی که روز قیامت فرا برسد، هیچ پاداشی نخواهند داشت.»
«مثقال» مفعال من الثّقل، ای ما کان وزنه وزن الذّرّة.
هوش مصنوعی: «مثقال» واژه‌ای است که به معنای واحدی از وزن است و اصل آن از واژه «ثقل» به معنای وزن گرفته شده است. به طور کلی، «مثقال» به مقدار وزنی اطلاق می‌شود که معادل وزن یک دانه ذرّه است.
خلاف است میان علما که ذرّه چیست. ابن عباس گفت: هی النّملة الصّغیرة، آن مورچه که از آن خردتر و کوچکتر مور نیست آن را ذرّه گویند. قومی گفتند: یکی از آن حشر هوا آن ساعت که آفتاب به روزن درافتد، آن ذرّه است. یحیی عمار گفت: یک دانه جو چهار ارز است، و یک ارز چهار سمسمه است، و یک سمسمه چهار خردل است، و یک خردل چهار و رق نخاله است، و یک و رق نخاله چهار ذرّه است.
هوش مصنوعی: در میان علمای اسلامی اختلاف نظر وجود دارد که ذرّه به چه چیزی اطلاق می‌شود. ابن عباس می‌گوید که ذرّه همان مورچه کوچک است و هیچ چیزی کوچک‌تر از آن وجود ندارد. گروهی دیگر معتقدند که ذرّه به ذرات ریز هوایی که در هنگام تابش آفتاب در فضا مشاهده می‌شود، اطلاق می‌گردد. یحیی عمار نظرات متفاوتی را بیان کرده و می‌گوید یک دانه جو برابر با چهار ارز است و هر ارز چهار سمسمه دارد، همچنین هر سمسمه چهار خردل دارد و هر خردل چهار و رق نخاله که در مجموع یک و رق نخاله برابر با چهار ذرّه است.
روی ابو سعید الخدری قال قال رسول اللَّه (ص): «اذا خلص المؤمنون یوم القیامة من النّار و امنوا، فما مجادلة احدکم صاحبه فی الحقّ یکون له فی الدّنیا بأشدّ مجادلة له من المؤمنین لربّهم فی اخوانهم الّذین ادخلوا النّار، فیقولون: ربّنا اخواننا کانوا یصلّون معنا، و یصومون معنا، و یحجّون معنا، فأدخلتهم النّار! فیقول عزّ و جلّ: اذهبوا فاخرجوا من عرفتم، فیأتونهم و یعرفونهم بصورهم، لا تاکل النّار صورهم، فمنهم من اخذته النّار الی انصاف ساقیه، و منهم من اخذته الی کعبیه، فیخرجونهم، فیقولون: ربّنا اخرجنا من امرتنا. ثمّ یقول اللَّه تعالی: اخرجوا من کان فی قلبه وزن دینار من الایمان، ثم من کان فی قلبه وزن نصف دینار، حتی یقول: من کان فی قلبه ذرة.
هوش مصنوعی: ابو سعید خدری روایت می‌کند که پیامبر (ص) فرمودند: «هنگامی که مؤمنان در روز قیامت از آتش دوزخ نجات پیدا کنند و به امنیت برسند، مجادله و بحث هر یک از آنان با دوستانشان در مورد حق، بیشتر از مجادله‌ای است که مؤمنان با پروردگارشان درباره کسانی که وارد آتش شده‌اند، خواهند داشت. آنها خواهند گفت: پروردگارا، برادران ما بودند که با ما نماز می‌خواندند، روزه می‌گرفتند و به زیارت می‌رفتند، اما تو آنها را به آتش انداختی! خداوند خواهد فرمود: بروید و آنهایی را که می‌شناسید، بیرون بیاورید. آنها به سمت آتش می‌روند و آنها را به شکل‌هایشان شناسایی می‌کنند، در حالی که آتش بر چهره‌هایشان تأثیری ندارد. برخی از آنها تا نصف ساقشان در آتش هستند و برخی دیگر تا قوزک پا. آنها را بیرون می‌آورند و می‌گویند: پروردگارا، ما را از این وضع نجات بده. سپس خداوند می‌فرماید: خارج کنید کسی را که در دلش به اندازه یک دینار از ایمان باشد، و بعد از آن کسی را که به اندازه نیم دینار در دلش داشته باشد، و تا اینکه بگوید: کسی را که در قلبش به اندازه یک دانه ذره ایمان باشد، بیرون بیاورید.»
قال ابو سعید الخدری: فمن لم یصدّق هذا فلیقرأ: إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ الآیة. فیقولون: ربّنا قد اخرجنا من امرتنا، فلم یبق فی النّار احد فیه خیر، ثمّ یقول اللَّه عزّ و جلّ: شفعت الملائکة، و شفعت الأنبیاء، و شفع المؤمنون، و بقی ارحم الرّاحمین. قال: فیقبض قبضة من النّار او قبضتین، لم یعملوا للَّه عزّ و جلّ خیرا قطّ، قد احترقوا حتّی صاروا حمما. قال: فیؤتی بهم الی ماء یقال له ماء الحیاة، فیصبّ علیهم، فینبتون کما تنبت الجنّة فی جمیل السّیل، فیخرجون کاللّؤلؤ، فی رقابهم الخواتیم، یعرفهم اهل الجنّة، هؤلاء عتقاء اللَّه عزّ و جلّ، الّذین أدخلهم الجنّة بغیر عمل عملوه، و لا خیر قدّموه، فیقال لهم: ادخلوا الجنّة، فما رایتموه فهو لکم، فیقولون: ربّنا اعطیتنا ما لم تعط احدا عنهم. فیقول: لکم عندی افضل من هذا. فیقولون: ایّ شی‌ء افضل من هذا؟ فیقول: رضای عنکم، فلا اسخط علیکم ابدا».
هوش مصنوعی: ابو سعید خدری نقل می‌کند که هر کس به این موضوع اعتقاد ندارد، می‌تواند آیه «خداوند حتی به اندازه یک ذره هم ظلم نمی‌کند» را بخواند. سپس می‌گویند: پروردگارا، ما را از این وضعیت نجات بده. هیچ کس در آتش نخواهد ماند که در وجودش خیری باشد. خداوند فرمود: فرشتگان شفاعت کردند، پیامبران شفاعت کردند و مؤمنان شفاعت کردند و باقی مانده است رحمت خداوند. سپس خداوند گروهی را از آتش بیرون می‌آورد؛ کسانی که هیچ عمل خیری برای خدا نکرده‌اند و به اندازه‌ای سوخته‌اند که تبدیل به کلوخه‌هایی شده‌اند. آن‌ها را به آبی به نام «آب حیات» می‌برند و بر آن‌ها می‌ریزند، به گونه‌ای که مانند گل‌های بهاری در کنار نهرها می‌رویند و مانند مروارید از آب بیرون می‌آیند، در گردنشان انگشترهایی است که اهل بهشت آن‌ها را می‌شناسند، این‌ها بندگان رهاییافته خدا هستند که بدون هیچ عمل خیری به بهشت وارد می‌شوند. به آن‌ها گفته می‌شود: وارد بهشت شوید، هرچه ببینید برای شماست. آن‌ها می‌گویند: پروردگارا، به ما چیزی دادی که به هیچ کس دیگری ندادی. خداوند می‌فرماید: چیز بهتری از این دارم. آن‌ها می‌پرسند: چه چیزی بهتر از این؟ خداوند پاسخ می‌دهد: رضایت من از شماست که هرگز بر شما خشم نخواهم گرفت.
وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً برفع قراءت مکی است و مدنی، یعنی: و ان تقع حسنة او تحدث حسنة، اگر یک نیکی بود از بنده مؤمن، آن مضاعف کند. باقی بنصب خوانند، یعنی: و ان تکن الذّرّة حسنة، اگر آن ذرّه نیکی بود مضاعف کند.
هوش مصنوعی: اگر نیکی وجود داشته باشد، آن را افزایش می‌دهد. این موضوع هم شامل خواندن قرائت مکی و هم مدنی است، به این معنی که اگر یک عمل خوب از فرد مؤمنی سر بزند، آن را مضاعف می‌کند. همچنین در مورد اینکه اگر ذره‌ای نیکی وجود داشته باشد، آن نیز افزایش خواهد یافت.
«یضعّفها» بتشدید قراءت مکی و شامی و یعقوب است، و «یضاعفها» بالف قراءت باقی است، و هما نعتان. ضاعف و ضعّف بمعنی واحد، و بعضی اهل لغت گفته‌اند: ضعّف بتشدید از ضاعف بالف مه است در معنی. یضاعفها ای یجعلها ضعفین، یضعّفها یجعلها اضعافا کثیرة و درست آنست که هر دو یکی است، دلیل بر این آنکه گفت: فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً، و فی الخبر: «اذا کان یوم القیامة، نادی مناد علی رءوس الأوّلین و الآخرین: هذا فلان بن فلان، من کان له علیه حقٌّ فلیأته الی حقّه، فیأتونه. ثمّ‌ یقال له: هؤلاء حقوقهم. فیقول: یا ربّ! من این! و قد ذهبت الدّنیا. فیقول اللَّه عزّ و جلّ للملائکة: انظروا فی اعماله الصّالحة فاعطوهم منها. فینظرون فیها، فیعطونهم منها، فیبقی مثقال ذرّة من حسنة، فیقول الملائکة: یا ربّنا! و هو اعلم بذلک منهم، اعطینا کلّ ذی حقّ حقّه، و بقی له مثقال ذرّة من حسنة. فیقول للملائکة: ضعّفوها لعبدی، و ادخلوه بفضل رحمتی الجنّة»، فذلک قوله تعالی: وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضاعِفْها وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِیماً.
هوش مصنوعی: در قرائت‌های مکی و شامی، نسخه‌ای به نام «یضعّفها» با تشدید وجود دارد و نسخه دیگری به نام «یضاعفها» نیز شناخته می‌شود. هر دو به یک مفهوم اشاره دارند. واژه‌های «ضاعف» و «ضعّف» در معنای یکسانی به کار می‌روند. برخی از زبان‌شناسان معتقدند که «ضعّف» با تشدید، به معنای «ضاعف» با الف است. در عبارت «یضاعفها» به معنای این است که چیزی را دوبرابر می‌کند، در حالی که «یضعّفها» به معنای افزایش یا بسیاری از جنبه‌ها اشاره داشته و در واقع هر دو واژه به یک معنی برمی‌گردند. دلیلی برای این امر در عبارت «فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً» وجود دارد. همچنین در روایتی آمده که در روز قیامت، ندا دهنده‌ای به مردم اعلام می‌کند که کسانی که حقوقی دارند، باید به صاحبان حق مراجعه کنند. سپس از خداوند درخواست می‌شود که باقیمانده حق‌ها را به کسانی که حق دارند، بدهند. وقتی حتی ذره‌ای از عمل صالح باقی می‌ماند، فرشتگان از خداوند درخواست می‌کنند که این ذره را نیز به بنده‌اش بدهد و او را با رحمت خود وارد بهشت کند. در اینجا خداوند می‌فرماید: «اگر حسناتی باشد، آنها را دوچندان می‌کنم و پاداشی بزرگ عطا می‌کنم».