برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً الآیة ابتداء آیت ذکر توحید است، و توحید اصل علوم است، و سرّ معارف، و مایه دین، و بناء مسلمانی، و حاجز میان دشمن و دوست. هر طاعت که با آن توحید نیست آن را ورجی و وزنی نیست، و سرانجام آن جز تاریکی و گرفتاری نیست، و هر معصیت که با آن توحید است حاصل آن جز آشنایی و روشنایی نیست. توحید آنست که خدای را یکتا گویی، و او را یکتا باشی. یکتا گفتن توحید مسلمانان است، یکتا بودن مایه توحید عارفان. توحید مسلمانان دیو راند، گناه شوید، دل گشاید. توحید عارفان علایق برد، خلائق شوید، و حقایق آرد. توحید مسلمانان پند برگرفت، در بگشاد، بار داد. توحید عارفان رسوم انسانیّت محو کرد، حجاب بشریّت بسوخت، تا نسیم انس دمید، و یادگار ازلی رسید، و دوست بدوست نگرید. توحید مسلمانان آنست که گواهی دهی خدای را بیکتایی در ذات، و پاکی در صفات، و ازلیّت در نام و در نشان. خدایی که جز او خدا نه، و آسمان و زمین را جز او کردگار نه، و چنو در همه عالم وفادار نه. خدایی که بقدر از همه بر است. بذات و صفات زبر است. از ازل تا ابد خداوند اکبر است. هر چه در عقل محالست اللَّه بر آن قادر بر کمالست، و در قدرت بیاحتیالست، و در قیّومیّت بیگشتن حالست، و در ملک آمن از زوالست، و در ذات و صفات متعالست. کس نهبینی از مخلوقان که نه در وی نقصان است، یا از عیب نشانست، و کردگار قدیم از نقصان پاک، و از عیب منزّه، و از آفات بری. نه خورنده و نه خواب گیر، نه محلّ حوادث نه حال گرد، نه نو صفت، نه تغیّر پذیر. پیش از کی قائم، پیش از کرد جاعل، پیش از خلق خالق، پیش از صنایع قدیر.
هوش مصنوعی: آیه "و عبادت کنید خدا را و چیزی را شریک او قرار ندهید" آغاز توحید را بیان میکند. توحید اساس علمها، راز معرفتها، پایه دین و بنیاد مسلمانیت است و مرز میان دشمن و دوست را مشخص میکند. هر طاعتی که با توحید نباشد ارزش و قیمت ندارد و سرانجام آن به تاریکی و مشکلات میانجامد. برعکس، هر معصیتی که همراه با توحید باشد، نتیجهاش آشنایی و روشنی است. توحید یعنی خدا را یکتابدانیم و در عمل نیز او را یکتا بشناسیم. یکتابودن برای مسلمانان و یکتا گفتن برای عارفان متفاوت است. توحید مسلمانان موانع را زدوده و گناهان را میزداید، دلها را باز میکند. توحید عارفان وابستگیها را از میان برمیدارد و به حقیقتها میرسد. توحید مسلمانان آموزنده است و درها را باز میکند، در حالی که توحید عارفان نشانههای بشری را محو میسازد و حجابها را میسوزاند تا جوهر وجود درک شود. توحید مسلمانان، شهادت به یکتایی خدا در ذات و صفات و ازلی بودن اوست. خداوندی که هیچ معبودی جز او نیست و آسمان و زمین را او خلق کرده است. او بر همه چیز برتری دارد و از ابتدا تا انتها بزرگتر است. او بر هر چیزی که در عقل محال است قادر است و در قدرت هیچ گونه محدودیتی ندارد. او در قیومیت ثابت و در ملک خود در امان از زوال است، ذات و صفات او متعالی و برتر از هر نقص و عیبی است. هیچ مخلوقی نیست که در آن نقصی وجود نداشته باشد، اما خداوند از هر نقص و عیب پاک و بری است؛ نه خوابآلود است و نه در معرض حوادث. او نه تازه صفت است و نه دچار تغییر میشود. خداوند پیش از هر چیزی وجود داشته و خالق پیش از مخلوق است.
فبذاته و صفاته و کماله
قد کان کهو الان کلّ اوان
هوش مصنوعی: در وجود و ویژگیها و کمالاتش، همیشه و در هر زمانی، همانند حال حاضر بوده است.
شیخ الاسلام انصاری قدّس اللَّه روحه گفت: توحید مسلمانان میان سه حرفست: اثبات صفت بیافراط، و نفی تشبیه بیتعطیل، و بر ظاهر برفتن بیتخلیط. حقیقت اثبات آنست که: هر چه خدا گفت که از خود بر بیان است، و مصطفی (ص) گفت که از حق بر عیان است، تصدیق و تسلیم در آن پیشگیری، و بر ظاهر آن میستی، و آن را مثل نزنی، و از ضیغت بنگردانی، و بخیال گرد آن نگردی، که اللَّه در علم آید، در خیال نیاید، و از تفکّر در چگونگی آن بپرهیزی، و تکلّف و تأویل در آن نجویی، و از گفتن و شنیدن آن نپیچی، و بحقیقت دانی که معلوم از صفات اللَّه خلق را، نام آنست، و ادراک بآن قبول آنست، و شرط در آن تسلیم آنست، و تفسیر آن یاد کردن آنست. ذات اللَّه بقدر اللَّه دان، نه بمعقول خلق. صفات او بسزاء او دان، نه بفکرت خلق. توان او بقدر او دان، نه بحیلت خلق. او هستی است یکتا، از اوهام جدا، وز تکییف بر تا. هر چه خواهد کند، نه بحاجت، که وی را به هیچ چیز حاجت نیست، بلکه بخواست راست کند، و علم پاک، و حکمت سابق، و قدرت نافذ. سخن وی حق، و وعده وی راست، و رسول وی امین، و سخن وی بحقیقت موجود در زمین، باو پیوسته دائم، و حجّت وی بآن قائم، قضاء او مبرم، و امر و نهی وی محکم، أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ. اینست توحید سمعی، و شناخت خبری. باین توحید ببهشت رسند، وز دوزخ برهند، وز خشم حق آزاد شوند. و ضدّ این توحید شرک مهین است، هر که ازین توحید سمعی باز ماند، در شرک مهین بماند، وز مغفرت اللَّه درماند. امّا توحید دیگر: توحید عارفان است، و حلیت صدّیقان.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام انصاری رحمت الله علیه فرمودهاند که توحید در دین اسلام شامل سه نکته اصلی است: اول، تأکید بر صفات الهی بدون افراط؛ دوم، نفی تشبیه خداوند با مخلوقات بدون تعطل؛ و سوم، در نظر گرفتن ظاهر صفات الهی بدون اختلاط. در واقع، این توحید به این معناست که هر آنچه خداوند درباره خود بیان کرده و پیامبر (ص) از حق به مردم منتقل کرده است، باید مورد تصدیق و تسلیم قرار گیرد. باید به صراحت این صفات را بپذیریم و از قیاس آن با مخلوقات بپرهیزیم، چرا که خداوند درکی بالاتر از تصورات بشر دارد و نباید در چگونگی صفات او تفکر کرد یا تفسیر و تأویلی برای آن بیان کرد. ما باید بدانیم که درک صفات الهی یعنی قبول آن صفات و شرط این درک، تسلیم در برابر خداوند است. ذات خداوند باید به اندازه خود او شناخته شود و نه بر اساس تصورات خلق. همچنین صفات خداوند باید به نوع خود او شناخته شوند و نه بر اساس تفکر انسانی. خداوند یگانه است و از تخیلات انسانی خارج است و هر آنچه بخواهد انجام میدهد بدون اینکه به چیزی نیاز داشته باشد. او با علم و حکمت و قدرت برتر، هر اقدامی که میخواهد انجام میدهد و تمامی سخنان او، راست و یقین است. با ایمان به این توحید میتوان به بهشت رسید و از عذابهای الهی رهایی یافت. همچنین، هرکس که از این نوع توحید خارج شود به شرک مبتلا خواهد شد و از رحمت خدا دور خواهد ماند. نوع دیگری از توحید نیز وجود دارد که مربوط به عارفان و راستگویان است.
سخن درین توحید نه کار آب و گل است، و نه جای زبان و دل است. موحّد ایدر بزبان چه گوید، که حالش خود زبان است! عبارت چون کند از آن توحید، که عبارت از آن عین بهتان است! این توحید نه از خلق است، که آن از حق نشان است. از آنست که رستاخیز دل، و غارت جان است.
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از توحید است که به هیچ وجه نمیتوان آن را با زبان یا احساسات توجیه کرد. شخص موحد نمیتواند درباره حال خود با کلمات صحبت کند، زیرا خود حال او، زبان اوست. بیان کردن این حقیقت توحیدی، در واقع یک نوع تحریف به حساب میآید. این توحید به بیان محصولات طبیعی نیست، بلکه نشانهای از حقیقت است. این موضوع نشاندهنده دگرگونی عمیق در دل و سوزاندن جان فرد است.
ما وحّد الواحد من واحد
اذ کلّ من وحّده جاحد
هوش مصنوعی: ما یکتایی را به یکتایی دیگر معرفی کردیم، در حالی که هر کسی که او را یکتا بشناسد، آن را انکار میکند.
توحید من ینطق عن نعته
عاریة ابطلها الواحد
هوش مصنوعی: توحید من، ویژگیهایی را بیان میکند که به یاد کسی دیگر برمیگردد و این ویژگیها را باطل کرده است تنها وجود واحد.
توحیده ایّاه توحیده
و نعت من ینعته لاحد
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به یگانگی و بیهمتایی خداوند اشاره میکند و بیان میدارد که هیچ موجودی نمیتواند به درستی صفات و ویژگیهای او را توصیف کند.
پیر طریقت گفت: الهی! عارف ترا بنور تو میداند. از شعاع وجود عبارت نمیتواند. موحّد ترا بنور قرب میشناسد. در آتش مهر میسوزد. از ناز باز نمیپردازد.
هوش مصنوعی: عالم بزرگ گفت: خدایا! عارف تو را با نور خودت میشناسد و نمیتواند تو را با جاذبه وجود تو بشناسد. ایماندار تو را با نور نزدیکی به خود میشناسد و در آتش عشق به تو میسوزد و هرگز از ناز و محبت تو دست نمیکشد.
خداوندا یافت ترا دریافت میجوید. از غرقی در حیرت، طلب از یافت باز نمیداند.
هوش مصنوعی: ای خداوند، انسانها تو را جستجو میکنند و در عمق حیرت غرق شدهاند، اما نمیدانند که برای یافتن تو باید از جستجو دست بکشند.
مسکین او که او را بصنایع شناخت. درویش او که او را بدلائل جست. از صنایع آن باید جست که در آن گنجد. از دلایل آن باید خواست که از آن زیبد. حقیقت توحید بر زبان خبر کی آویزد. این نه آن توحید است که استدلال و اجتهاد بآن پیوندد، یا شواهد و صنایع بر آن دلالت کند، یا بوسیلتی از وسائل مستحقّ گردد.
هوش مصنوعی: نابسامانی او، کسی است که به صنایع و هنرها توجه دارد. درویش او، کسی است که به دلایل و مستندات مینگرد. برای جستوجو از صنایع، باید به چیزی نگاه کرد که در آن گنجانده شده است. و برای دلایل، باید آنچه که برای انسان مناسب است، خواسته شود. حقیقت توحید را نمیتوان تنها از طریق کلمات و گفتار به دست آورد. این توحید آن نیست که با استدلال و اندیشه به آن پیوند یابد، یا با شواهد و هنرها اثبات شود، یا با واسطهای به آن دست یافته شود.
آن یافتی است در غفلت، ناخواسته در آمده، و رهی با خود پرداخته، در مشاهده قریب و مطالعه جمع افروخته، مهر ازل سود کرده، و دو گیتی بزیان برده!
هوش مصنوعی: این فرد در حالی که غافل بوده، به طور ناخواسته به تجربهای دست یافته و راهی را برای خود یافته است. او در تماشای نزدیک و مطالعه جمعیت، شور و شوقی پیدا کرده و از عشق ابدی بهرهمند شده، اما در عین حال در دو جهان به زیان خود گرفتار شده است!
زیان جان گر از دیدارت آید
زیان جان بجان باید خریدن
هوش مصنوعی: اگر دیدن تو برای جانم ضرر به دنبال داشته باشد، باید برای جانم این ضرر را بپذیرم.
پیر طریقت گفت: الهی! نشان این کار ما را بیجهان کرد، تا از تن نشان ما را هم نهان کرد. دیده وری تو رهی را بیجان کرد. مهر تو سود کرد، و دو گیتی زیان کرد. الهی دانی بچه شادم؟ بآنکه نه بخویشتن بتو افتادم. تو خواستی نه من خواستم، دوست بر بالین دیدم چون از خواب برخاستم.
هوش مصنوعی: فرزند روحانی گفت: خدایا! نشانهای از این کار ما را به دنیای بیخبری برد، طوری که حتی از وجود خود نیز نشانی بیخبر کرد. دیدن و ادراک تو راهی را بیجان کرد. عشق تو سودی به همراه داشت، اما دو جهان را در زیان انداخت. خدایا، میدانی چه قدر شادم؟ به این خاطر که نه به خودم، بلکه به تو وابسته شدم. تو اراده کردی، نه من. دوست را در کنار خود دیدم وقتی که از خواب بیدار شدم.
اتانی هواها قبل أن اعرف الهوی
فصادف قلبا فارغا فتمکّنا
هوش مصنوعی: هوا و عشق به سراغ من آمد پیش از آنکه معنی عشق را بدانم، و قلب من که خالی از هر احساسی بود، به راحتی پذیرای این احساس جدید شد.
موسی بطلب آتش میشد که اصطناع یافت. او بیخبر بود که آفتاب دولت برو تافت. محمد (ص) در خواب بود که مبشّر آمد که: بیا تا مرا بینی. من خریدار توام. تو بیمن چند نشینی؟ نه موسی (ع) بگفتار طمع داشته بود، و نه محمد (ص) بدیدار. پس یافت در غفلت است جزین مپندار. الهی! بهاء عزّت تو جای اشارت نگذاشت، جلال وحدانیّت تو راه اضافت برداشت، تا گم کرد رهی هر چه در دست داشت، و ناچیز گشت هر چه رهی پنداشت. الهی! از آن تو میفزود، و از آن میکاست، تا آخر همان ماند که اول بود راست!
هوش مصنوعی: موسی به دنبال آتش میرفت، غافل از اینکه نور خوشبختی بر او در حال تابیدن است. محمد (ص) در خواب بود که پیامبری به او گفت: "بیدار شو، تا تو را ببینم. من خریدار تو هستم. تو بدون من چه زمانی خواهی ماند؟" نه موسی به چیز دیگری امید داشت و نه محمد (ص) در پی دیدار بود. پس او فهمید که در غفلت به سر میبرد. ای خدایا! قیمت عزت تو جایی برای اشاره باقی نمیگذارد و عظمت یگانگی تو راه هرگونه وابستگی را میبندد، تا هر چه در دست داشته، گم کند و هر آنچه که دستیافتنی به حساب میآورد، بیمقدار شود. ای خدایا! از این طریق به آن افزوده میشود و از آن میکاهد و در نهایت، همان چیزی باقی میماند که اولیه بود.
محنت همه در نهاد آب و گل ماست
پیش از گل و دل چه بود آن حاصل ماست
هوش مصنوعی: همه سختیها و مشقتهایی که داریم، از وجود خودمان و طبیعتمان ناشی میشود. قبل از اینکه به مرحلهی رشد و شکوفایی برسیم، به چه چیزی ارزشمند میتوانیم اشاره کنیم؟
بنده بآن توحید اوّل از دوزخ برست، و ببهشت رسید، و باین توحید برست بدوست رسید.
هوش مصنوعی: من به خاطر اعتقاد به یک خدا، از جهنم نجات پیدا کردم و به بهشت رسیدم. و به واسطهی همین باور به یگانگی خدا، به دوستی و نزدیکی به او نیز دست یافتم.
وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً شرک بزبان شریعت آنست که باعتقاد معبودی دیگر گیری، و بوحدانیّت اللَّه اقرار ندهی، و بزبان طریقت شرک آنست که در کاینات موجودی دیگر بجز اللَّه بینی، و با اسباب بمانی.
هوش مصنوعی: شرک به معنای این است که به وجود معبودی غیر از خدا ایمان داشته باشی و اعتراف نکنی که خداوند یکتا است. از نظر طریقت (روش) نیز شرک به این معناست که در جهان به جز خدا چیزی دیگر را ببینی و به عوامل و اسباب وابسته شوی.
شیخ الاسلام انصاری گفت: سبب ندیدن جهل است، امّا با سبب بماندن شرک است.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام انصاری بیان میکند که علت نادانی، وجود جهل است، اما دلیل باقی ماندن شرک، وجود سبب است.
آن گه در سیاق آیت ذکر همسایگان کرد، و مراعات حقوق ایشان فرمود، گفت: وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ، و همسایگان بسیاراند، و حقوق ایشان بر اندازه قرب ایشان: همسایه سرای است، و همسایه نفس، و همسایه دل، و همسایه جان. و همسایه سرای آدمیست، و همسایه نفس فریشته است، و همسایه دل سکینه معرفت، و همسایه جان حق جلّ جلاله. همسایه سرای را گفت: وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی، و همسایه نفس را گفت: وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظِینَ، و همسایه دل را گفت: أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ، و همسایه جان را گفت: و هو معکم اینما کنتم.
هوش مصنوعی: در این متن به اهمیت همسایگان و حقوق آنها اشاره شده است. همسایگان به اشکال مختلف وجود دارند و حقوق هر یک بسته به نزدیکیشان متفاوت است. همسایه خانه، همسایه نفس، همسایه دل و همسایه جان وجود دارند. همسایه خانه به معنای افرادی است که در نزدیکی ما زندگی میکنند، همسایه نفس به روحانیون و فرشتگان اشاره دارد، همسایه دل به آرامش و شناخت خداوند مربوط میشود و همسایه جان به ارتباط مستقیم با خداوند اشاره دارد. هر یک از این همسایگان حقوق خاصی دارند که باید رعایت شود.
امّا حق همسایه سرای آنست که مراعات وی بنگذاری، و بمواسات خویش هر وقت او را از خود شاکر و آسوده داری. و حق همسایه نفس آنست که او را بطاعت خویش شاد داری، و از معاصی خویش او را رنجور نکنی، تا چون از تو بر گردد، خشنود و شاکر بر گردد. و حق همسایه دل آنست که معرفت خویش از شوائب بدعت و آلایش فتنه و حیرت پاک داری، و بلباس سنّت و پیرایه حکمت آراسته کنی. و حق همسایه جان آنست که اخلاق را تهذیب کنی، و اطراف را ادب کنی، و خاطر پر از حرمت داری، و قدم از دو گیتی برگرفته، و از خود باز رسته، و حق را یکتا شده.
هوش مصنوعی: حق همسایه این است که به او توجه کنی و هر زمانی که او به کمک نیاز دارد، در کنار او باشی. همچنین باید طوری رفتار کنی که او از تو راضی و خوشنود باشد، و با اعمال ناپسند خود او را آزار ندهی. در برخورد با او باید به گونهای باشی که او از تو خداحافظی کند و از این رابطه خوشحال باشد. همچنین باید نسبت به او شناختی درست داشته باشی و از عقاید نادرست و سوءتفاهمها دوری کنی و آراسته به علم و حکمت باشی. علاوه بر این، باید رفتار و اخلاق خود را بهبود ببخشی و احترام به او را در نظر بگیری، و در زندگی خود از قید و بندهای دنیوی رها شوی و فقط به حق بپردازی.
در اخبار بیارند که اللَّه گفت: «یا محمد، کن بی کما لم تکن، فأکون لک کما لم ازل».
هوش مصنوعی: در اخبار آمده است که خداوند فرمود: «ای محمد، آنگونه باش که نبودهای، تا من هم تو را به گونهای که هرگز نبودهای، قرار دهم».
تا با خودی از چه همنشینی با من
ای بس دوری که از تو باشد تا من
هوش مصنوعی: من از چه کسی صحبت میکنم که همنشین من باشد، ای کسی که بسیار دوری و ارتباطی که با من داری، از تو به من میرسد.
در من نرسی تا نشوی یکتایی
کاندر ره عشق یا تو گنجی یا من!
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو به من نرسی و به یکدیگر نپیوندیم، در مسیر عشق یا تو گنجی بزرگ هستی یا من.