گنجور

۷ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ الآیة کبائر اهل خدمت در راه شریعت اینست که شنیدی، کبائر اهل صحبت در کوی طریقت بزبان اشارت نوعی دیگر است، و ذوقی دیگر دارد. از آنکه اهل خدمت دیگراند و اهل صحبت دیگر. خدمتیان مزدوران‌اند، و صحبتیان مقرّبان طاعت خدمتیان کبائر مقرّبانست.

چنین می‌آید در آثار که: «حسنات الأبرار سیّآت المقرّبین»، و هم ازین بابست سخن آن پیر طریقت که گفت: «ریاء العارفین خیر من اخلاص المریدین».

و مستند این قاعده آنست که مصطفی (ص) از نکته غین خبر داد، و از آن استغفار کرد، گفت: «انّه لیغان علی قلبی فاستغفر اللَّه فی الیوم سبعین مرّة»

ابو بکر صدیق گفت: لیتنی شهدت ما استغفر منه رسول اللَّه.

و نشان کبائر ایشان آنست که در عالم روش خویش ایشان را گاه‌گاهی فترتی بیفتد که فطرت ایشان مغلوب اوصاف بشریّت شود، و حیات ایشان در معرض رسوم و عادات افتد، و حقائق ایمان ایشان بشوائب اغراض و شواهد حظوظ خویش ممزوج گردد. اگر در آن حال ایشان را بریدی از صحّت ارادت و صدق افتقار و سرور وجد استقبال نکند، و دست نگیرد از چاه خودی خود بیرون نیایند.

گر ز چاه جاه خواهی تا بر آیی مردوار
چنگ در زنجیر گوهر دار عنبر بار زن‌

بزرگان دین گفتند: که مرد تا بسر این خطرگاه نرسد، و این مقام فترت باز نگذارد، پیر طریقت نشود، و مرید گرفتن را نشاید. مردی باید که هزار بار راه گم کرده بود و براه بازآمده، تا کسی را از بیراهی براه بازآرد، که اوّل راه براه باید، آن گه راه باید. آن کس که همه بر راه باشد راه داند، امّا راه براه نداند و سرّ زلّت انبیاء و وقوع فترت ایشان اینست، و اللَّه اعلم و هو قرع باب عظیم طوبی لمن فتح علیه، و هدی الیه.

وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلی‌ بَعْضٍ الآیة ابو بکر کتانی گفت: من ظنّ انّه بغیر بذل الجهود یصل، فهو متمنٍّ، و من ظنّ انّه ببذل الجهود یصل فمتعنٍّ. هر که پنداشت که رنج نابرده بمقصود میرسد متمنّی است، و العاجز من اتّبع هواها و تمنّی علی اللَّه، و او که پنداشت که برنج و طلب بمطلوب میرسد متعنّی است.

شیخ الاسلام انصاری قدّس اللَّه روحه گفت: او را بطلب نیاوند. امّا طالب یاود، و تاش نیاود طلب نکند. هر چه بطلب یافتنی بود فرومایه است، یافت حق رهی را پیش از طلب. امّا طلب او را پیشین پایه است. عارف طلب از یافتن یافت، نه یافتن از طلب. چنان که مطیع طاعت از اخلاص یافت نه اخلاص از طاعت، و سبب از معنی یافت، نه معنی از سبب. الهی چون یافت تو پیش از طلب و طالب است، پس رهی از آن در طلب است که بی‌قراری برو غالب است، طالب در طلب و مطلوب‌حاصل پیش از طلب، اینت کاریست بس عجب! عجب‌تر آنست که یافت نقد شد و طلب برنخاست، حق دیده‌ور شد و پرده عزّت بجاست!.

دریای ملاحتی و موج حسنات
قانونه مکرّماتی و ذات حیات‌
اندر طلب تو عاشقان در حسرات
چون ذو القرنین و جستن آب حیات‌

و قیل فی معنی الآیة: تتمنّوا مقام السّادة دون أن تسلکوا سنّتهم، و تلازموا سیرتهم، و تعملوا عملهم. حال بزرگان خواهی، و راه بزرگان نارفته! کعبه مواصلت جویی، با دیده مجاهدت نابریده! نهایت دولت دوستان بینی، محنت ایشان نادیده. تعنی من ان تمنی ان یکون کمن تعنی. تو پنداری قلم عهد بر جان عاشقان آسان کشیدند! یا رقم دوستی بر دل ایشان رایگان زدند! ایشان بهر چشم زدن زخمی بر جان و دل خورده‌اند، و شربتی زهرآلوده چشیده‌اند!

ای بسا شب کز برای دیدن دیدار تو
از سگ کوی تو بر سر زخم سیلی خورده‌ایم

و لکن نه هر کسی سزای زخم اوست، و نه هر جانی شایسته غم خوردن اوست.

رحمت خدا بر آن جوانمردان باد که جان خویش هدف تیر بلاء او ساخته‌اند، و بار غم او را دل خویش محمل شناخته‌اند، و آن گه در آن بلا و اندوه این ترنّم میکنند:

گر بود غم خوردنت شایسته جان رهی
این نصیب از دولت عشق تو بس باشد مرا

آری، زخم هر کسی بر اندازه ایمان او، و بار هر کس بر قدر قوّت او، هر که‌را قوّت تمام‌تر، با روی گران‌تر. اینست سرّ آن آیت که گفت: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ» مردان را بر زنان افزونی داد که بار، همه بر ایشانست، از آنکه کمال قوّت و شرف همّت ایشان را است، و بار بقدر قوّت کشند، یا بقدر همّت. علی قدر اهل العزم تأتی العزائم.

۷ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ الآیة معنی آنست که اگر از گناهان کبائر بپرهیزید گناهان صغائر از دیوان شما برگیریم، و ناپیدا کنیم بنماز پنجگانه، و ذلک فی‌قوله (ص): «الصّلوات الخمس کفّارة لما بینهنّ، ما اجتنب الکبائر».۸ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ اعْبُدُوا اللَّهَ خدای را پرستید، وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً و انباز مگیرید با وی هیچ چیز، وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً و با پدر و مادر نیکویی کنید، وَ بِذِی الْقُرْبی‌ و با خویشاوندان، وَ الْیَتامی‌ و با یتیمان، وَ الْمَساکِینِ و با درویشان، وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی‌ و با همسایه خویشاوند، وَ الْجارِ الْجُنُبِ و با همسایه بیگانه، وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ و با همراه در سفر، وَ ابْنِ السَّبِیلِ و با راه گذری، وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ و با بردگان شما، إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ خدای دوست ندارد، مَنْ کانَ مُخْتالًا فَخُوراً (۳۶) هر کشنده نازنده خود ستاینده.

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ الآیة کبائر اهل خدمت در راه شریعت اینست که شنیدی، کبائر اهل صحبت در کوی طریقت بزبان اشارت نوعی دیگر است، و ذوقی دیگر دارد. از آنکه اهل خدمت دیگراند و اهل صحبت دیگر. خدمتیان مزدوران‌اند، و صحبتیان مقرّبان طاعت خدمتیان کبائر مقرّبانست.
هوش مصنوعی: آیه‌ای که به آن اشاره شده، به این معناست که اگر از گناهان بزرگ که از شما نهی شده‌اید، دوری کنید، نجات می‌یابید. در مسیر دین و شریعت، گناهان بزرگ مربوط به کسانی است که در خدمت دین هستند. اما در راه طریقت و سیر و سلوک، گناهان بزرگ مفهوم دیگری دارند و بر اساس تجربیات و درک افراد متفاوت است. خدمتگزاران به نوعی مزدوران به حساب می‌آیند، در حالی که افراد در حال سیر و سلوک، به نوعی به مقامات و درجات بالاتری نزدیک می‌شوند. گناهان بزرگ در خدمت به این مقامات نزدیک‌تر است.
چنین می‌آید در آثار که: «حسنات الأبرار سیّآت المقرّبین»، و هم ازین بابست سخن آن پیر طریقت که گفت: «ریاء العارفین خیر من اخلاص المریدین».
هوش مصنوعی: در آثار آمده است که اعمال نیک افراد نیکوکار در مقایسه با گناهان نزدیکان به خدا قرار می‌گیرد. همچنین، یکی از بزرگان طریقت گفته است که ظاهرسازی عارفان بهتر از خلوص مریدان است.
و مستند این قاعده آنست که مصطفی (ص) از نکته غین خبر داد، و از آن استغفار کرد، گفت: «انّه لیغان علی قلبی فاستغفر اللَّه فی الیوم سبعین مرّة»
هوش مصنوعی: بر اساس این قاعده، پیامبر (ص) به نکته‌ای درباره غفلت اشاره کرده و از آن استغفار کرده است. او فرمود: «بر دل من پوششی می‌آید، و من در هر روز هفتاد بار از خداوند طلب بخشش می‌کنم.»
ابو بکر صدیق گفت: لیتنی شهدت ما استغفر منه رسول اللَّه.
هوش مصنوعی: ابو بکر صدیق گفت: ای کاش من هم شاهد می‌بودم بر آنچه پیامبر خدا از آن طلب آمرزش کرد.
و نشان کبائر ایشان آنست که در عالم روش خویش ایشان را گاه‌گاهی فترتی بیفتد که فطرت ایشان مغلوب اوصاف بشریّت شود، و حیات ایشان در معرض رسوم و عادات افتد، و حقائق ایمان ایشان بشوائب اغراض و شواهد حظوظ خویش ممزوج گردد. اگر در آن حال ایشان را بریدی از صحّت ارادت و صدق افتقار و سرور وجد استقبال نکند، و دست نگیرد از چاه خودی خود بیرون نیایند.
هوش مصنوعی: نشانه‌های بزرگواران این است که در زندگی، گاهی تحت تأثیر ویژگی‌های انسانی خود قرار می‌گیرند و روح خود را در معرض آداب و رسوم دنیوی قرار می‌دهند. در این حالت، حقیقت ایمان آنها با انگیزه‌ها و حب‌های شخصی آمیخته می‌شود. اگر در چنین شرایطی، آنها از نیت راستین و نیاز واقعی خود فاصله بگیرند و به استقبال خوشحالی نروند، نمی‌توانند از خودخواهی و تنگنای درونی خود رهایی یابند.
گر ز چاه جاه خواهی تا بر آیی مردوار
چنگ در زنجیر گوهر دار عنبر بار زن‌
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از چاه مقام و محبوبیت بالا بیایی، باید با تلاش و قدرت، به زنجیر گرانبهایی که به تو افتخار می‌دهد، چنگ بزنی و خود را زینت بدهی.
بزرگان دین گفتند: که مرد تا بسر این خطرگاه نرسد، و این مقام فترت باز نگذارد، پیر طریقت نشود، و مرید گرفتن را نشاید. مردی باید که هزار بار راه گم کرده بود و براه بازآمده، تا کسی را از بیراهی براه بازآرد، که اوّل راه براه باید، آن گه راه باید. آن کس که همه بر راه باشد راه داند، امّا راه براه نداند و سرّ زلّت انبیاء و وقوع فترت ایشان اینست، و اللَّه اعلم و هو قرع باب عظیم طوبی لمن فتح علیه، و هدی الیه.
هوش مصنوعی: بزرگان دین اظهار کرده‌اند که انسان تا به مراحل دشوار و خطرناک نرسد و به مقام بی‌عملی دست پیدا نکند، نمی‌تواند به مقام راهنمایی و هدایت سایرین برسد. برای اینکه کسی بتواند دیگران را از بی‌راهی به سمت راه راست هدایت کند، باید خود ابتدا بارها در راه‌های نادرست گم شده و سپس دوباره به سمت راه صحیح بازگردد. فردی که همیشه در مسیر درست بوده، می‌داند چگونه راه را پیدا کند، اما اگر در این مسیر واقعیات و چالش‌ها را درک نکرده باشد، نمی‌تواند به خوبی راه را نشان دهد. به همین دلیل است که گاهی پیامبران نیز در شرایطی دچار بی‌عملی می‌شوند، و در نهایت خداوند آن کسی را که در این مسیر به درستی راهگشایی کند، مورد رحمت قرار می‌دهد.
وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلی‌ بَعْضٍ الآیة ابو بکر کتانی گفت: من ظنّ انّه بغیر بذل الجهود یصل، فهو متمنٍّ، و من ظنّ انّه ببذل الجهود یصل فمتعنٍّ. هر که پنداشت که رنج نابرده بمقصود میرسد متمنّی است، و العاجز من اتّبع هواها و تمنّی علی اللَّه، و او که پنداشت که برنج و طلب بمطلوب میرسد متعنّی است.
هوش مصنوعی: انسان نباید آرزو کند آنچه را که خداوند به برخی از انسان‌ها بیشتر از دیگران داده است. ابوبکر کتانی می‌گوید: کسی که فکر می‌کند بدون تلاش و زحمت به هدفش می‌رسد، در واقع فقط آرزو می‌برد. و کسی که باور دارد با تلاش و کوشش به خواسته‌اش خواهد رسید، در حقیقت در حال تلاش است. آنکه به دنبال خواسته‌های خود بدون زحمت می‌گردد، ناتوان است و کسی که معتقد است تنها با تلاش و جستجو به هدفش می‌رسد، حتماً به نتیجه خواهد رسید.
شیخ الاسلام انصاری قدّس اللَّه روحه گفت: او را بطلب نیاوند. امّا طالب یاود، و تاش نیاود طلب نکند. هر چه بطلب یافتنی بود فرومایه است، یافت حق رهی را پیش از طلب. امّا طلب او را پیشین پایه است. عارف طلب از یافتن یافت، نه یافتن از طلب. چنان که مطیع طاعت از اخلاص یافت نه اخلاص از طاعت، و سبب از معنی یافت، نه معنی از سبب. الهی چون یافت تو پیش از طلب و طالب است، پس رهی از آن در طلب است که بی‌قراری برو غالب است، طالب در طلب و مطلوب‌حاصل پیش از طلب، اینت کاریست بس عجب! عجب‌تر آنست که یافت نقد شد و طلب برنخاست، حق دیده‌ور شد و پرده عزّت بجاست!.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام انصاری می‌فرماید که کسی را برای طلب نیاورید. اما در واقع، خواسته طلب می‌کند و این تلاش باید از عمق دل باشد. هر چیزی که برای طلب به دست می‌آید، کم‌ارزش است، زیرا حقیقت را پیش از طلب باید یافت. طلب، پایه و اساس واقعی دارد. عارف، از طریق یافتن به درک دست می‌یابد، نه برعکس. به همین صورت، مطیع از اخلاص به موفقیت می‌رسد نه اینکه نخست به طاعت بپردازد تا اخلاص پیدا کند. در این میان، سبب‌ساز از معنی جداست و معنی از سبب ناشی نمی‌شود. ای خدا، وقتی تو را پیش از طلب یافته‌ایم، زیرا طالب به دنبال توست. پس، مسیری که در طلب وجود دارد، ناشی از بی‌قراری دل است. آنکه در جستجو است، در حقیقت چیزی را که می‌خواهد، پیش از شروع جستجو به دست آورده است. این امر جای شگفتی دارد! حتی بیشتر، این است که یافته‌اش به وضوح در دسترس است، اما جستجو هنوز آغاز نشده و حقیقت خودش را نشان می‌دهد و مقام عزت در امان مانده است.
دریای ملاحتی و موج حسنات
قانونه مکرّماتی و ذات حیات‌
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت اشاره دارد و آن را با دریایی پرموج و آثار نیک مقایسه می‌کند. در اینجا، ملاحت و حسنات مانند دریای وسیع و دل‌انگیز توصیف شده‌اند که همگی به زندگی و ذات انسان مرتبط هستند. این تصویر نشان‌دهنده عظمت و زیبایی در وجود انسانی است.
اندر طلب تو عاشقان در حسرات
چون ذو القرنین و جستن آب حیات‌
هوش مصنوعی: عاشقان در جستجوی تو، مانند ذوالقرنین در پی یافتن آب حیات، در حسرت و آرزو به سر می‌برند.
و قیل فی معنی الآیة: تتمنّوا مقام السّادة دون أن تسلکوا سنّتهم، و تلازموا سیرتهم، و تعملوا عملهم. حال بزرگان خواهی، و راه بزرگان نارفته! کعبه مواصلت جویی، با دیده مجاهدت نابریده! نهایت دولت دوستان بینی، محنت ایشان نادیده. تعنی من ان تمنی ان یکون کمن تعنی. تو پنداری قلم عهد بر جان عاشقان آسان کشیدند! یا رقم دوستی بر دل ایشان رایگان زدند! ایشان بهر چشم زدن زخمی بر جان و دل خورده‌اند، و شربتی زهرآلوده چشیده‌اند!
هوش مصنوعی: معنی این متن به این صورت است: شما آرزو دارید که در جایگاه بزرگواران باشید، اما بدون اینکه راه و روش آن‌ها را پیش بگیرید و به سیرت آن‌ها پایبند باشید. خواستن مقام بزرگان در حالی که هنوز به راه آن‌ها نرفته‌اید، درست نیست. شما باید با چشم جدیت به مقام بزرگواران نگاه کنید و درک کنید که رسیدن به مقام آن‌ها سختی‌های خود را دارد. نمی‌توانید بخواهید مانند آنان باشید بدون اینکه زحمات و تلاش‌هایشان را ببینید. آیا فکر می‌کنید که عشق و دوستی به آسانی به دل‌ها نوشته شده است؟ این افراد برای رسیدن به عشق و دوستی، دردها و رنج‌ها کشیده‌اند و زخم‌هایی بر جان و دل خود تحمل کرده‌اند.
ای بسا شب کز برای دیدن دیدار تو
از سگ کوی تو بر سر زخم سیلی خورده‌ایم
هوش مصنوعی: بسیاری از شب‌ها برای دیدار تو، بر سر زخم‌هایی که از دیگران خورده‌ایم، در کوچه‌ای که تو هستی، مانند سگ‌ها ایستاده‌ایم و انتظار می‌کشیم.
و لکن نه هر کسی سزای زخم اوست، و نه هر جانی شایسته غم خوردن اوست.
هوش مصنوعی: اما نه هر کسی سزاوار دریافت عذاب اوست و نه هر انسانی شایسته‌ی دلسوزی برای اوست.
رحمت خدا بر آن جوانمردان باد که جان خویش هدف تیر بلاء او ساخته‌اند، و بار غم او را دل خویش محمل شناخته‌اند، و آن گه در آن بلا و اندوه این ترنّم میکنند:
هوش مصنوعی: باران رحمت خداوند بر جوانمردانی باد که جان خود را به عنوان سپری برای بلای او قرار داده‌اند و غم‌های او را در دل خود جای داده‌اند. سپس در میانه این بلا و اندوه، به ترنمی می‌پردازند.
گر بود غم خوردنت شایسته جان رهی
این نصیب از دولت عشق تو بس باشد مرا
هوش مصنوعی: اگر غم خوردن تو برای جانم سزاوار باشد، پس این نعمت که از عشق تو به من رسیده، برای من کافی است.
آری، زخم هر کسی بر اندازه ایمان او، و بار هر کس بر قدر قوّت او، هر که‌را قوّت تمام‌تر، با روی گران‌تر. اینست سرّ آن آیت که گفت: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ» مردان را بر زنان افزونی داد که بار، همه بر ایشانست، از آنکه کمال قوّت و شرف همّت ایشان را است، و بار بقدر قوّت کشند، یا بقدر همّت. علی قدر اهل العزم تأتی العزائم.
هوش مصنوعی: بله، زخم‌ها و دشواری‌های افراد به اندازه ایمان و قدرت آنان است. هر کس به اندازه‌ای که قدرت دارد، بارهای سنگین‌تری را بر دوش می‌کشد. این نکته‌ای است که در آیه‌ای بیان شده است که مردان به دلیل اینکه بیشتر بارها بر دوش آن‌هاست، دارای فضیلت بیشتری هستند. به همین دلیل، قدرت و اراده‌ی مردان بیشتر محسوب می‌شود و آن‌ها توانایی بیشتری در تحمل سختی‌ها دارند. به همین تناسب، هر چه اراده و عزم افراد بیشتر باشد، موانع و چالش‌ها نیز به نسبت یافته می‌شوند.