گنجور

۶ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلًا الآیة طول اینجا غنی است و بی‌نیازی و کام، یعنی بی‌نیازی که پیدا بود بر مرد و در زیّ وی، تقول العرب: ما بفلان طائل و لا طول. معنی آیت آنست که: من لم یستطع منکم قدرة و غنی ان ینکح المحصنات، هر که توانایی و بی‌نیازی ندارد، و نتواند که آزاد زنان را بزنی کند، او را حلال است که کنیزک دیگری بزنی کند، بشرط آنکه کنیزک همدین این مرد آزاد بود. کسایی محصنات بکسر صاد خواند در همه قرآن، مگر آنجا که گفت: وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ که این یکی بفتح صاد خواند. باقی قرّا بفتح صاد خوانند در همه قرآن. امّا من کسر الصّاد فانّه بناه علی احصنت بناء الفعل للفاعل و المراد احصنت نفسها بالعفّة و التّزوج. و من فتح الصّاد بناه علی احصنت فهی محصنة بناء الفعل للمفعول به، ای احصنها غیرها، امّا الزّوج، و امّا الاسلام، و امّا التّعفف و امّا الولیّ بتزویجها.

این آیت دلیل شافعی است (رض) که گفت: مرد آزاد مسلمان نشاید که کنیزک را بزنی کند مگر بسه شرط: یکی آنکه کنیزک مسلمان بود. دیگر آنکه مهر آزاد زن نیابد. سوم آنکه از آفت عزوبت ترسد. تا این سه شرط جمع نشوند روا نیست که کنیزک را بزنی کند. ابن عباس گفت: من ملک ثلاثمائة درهم وجب علیه الحجّ، و حرّم علیه نکاح الاماء و هر که آزاد زنی بزنی دارد، بهیچ حال روا نیست که کنیزک را بزنی کند و اینجا که رخصت است بیش از یک کنیزک روا نیست که بزنی کند.

وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمانِکُمْ ای اعملوا علی الظاهر فی الایمان فانّکم متعبّدون بما ظهر، و اللَّه تعالی یتولّی السّرائر. بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فی النّسب، ای کلّکم ولد آدم و یجوز أن یکون بعضکم من بعض، ای دینکم واحد، و أنتم متساوون من هذه الجهة، فمتی وقع لأحدکم الضّرورة جاز له تزوّج الأمة.

آن گه شرائط نکاح کنیزک معلوم کرد، گفت: فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ، ولایت مقیّد کرد که ولیّ باید. وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ کاوین مقیّد و فریضه کرد که کاوین باید «بِالْمَعْرُوفِ» یعنی من غیر مطل و ضرار. «الْمُحْصَناتِ» یعنی عفائف، «غَیْرَ مُسافِحاتٍ» ای غیر زانیات علانیة، «وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ» یعنی و غیر زانیات سرّا. میگوید: کنیزکی باید پرهیزکار و پارسا و خویشتن‌دار، نه زناکار نهان، نه پلید کار آشکارا، کنیزکی که نکاح گیرد بشرایط اسلام نه دوستگان گیرد، چنان که عادت اهل جاهلیت بود که مرد زن را خدن میگرفت، و زن مرد را بر هوای دل، بی‌نکاح، و بی‌قصد تحلیل و تطییب.

فَإِذا أُحْصِنَّ بفتح الف و صاد قراءت کسایی است و حمزه و ابو بکر از عاصم. و المعنی احصنّ انفسهنّ بالتّزوّج. باقی قرّا «احصنّ» خوانند، بضم الف و کسرصاد، المعنی: احصنهنّ الأزواج، و قد تقدّم بیان ذلک. بفتح الف معنی آنست که چون آن کنیزکان شوی کردند. و بضم الف معنی آنست که چون ایشان را بشوی دادند.

فَإِنْ أَتَیْنَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَی الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ محصنات اینجا حرائرند، و عذاب حدّ زناست، که شرع آن را مقدّر کرد. میگوید: اگر این کنیزکان پس از آنکه ایشان را بشوی دادند زنا کنند، بر ایشان است نیمه حدّ آزاد زنان و نیمه حدّ آزاد زنان بمذهب شافعی پنجاه زخم چوبست و شش ماه نفی بیک قول. و بمذهب شافعی سیّد را رسد که مملوک خویش را حد زند و بمذهب ابو حنیفه نرسد او را، بلکه حد زدن بامام مفوّض است، و دلیل شافعی خبر

مصطفی (ص) قال: «اقیموا الحدود علی ما ملکت ایمانکم»

و قال (ص): «اذا زنت امة احدکم فتبیّن زناها فلیجلدها الحدّ و لا یثرّب علیها، ثمّ ان زنت فلیجلدها الحدّ و لا یثرّب علیها، ثمّ ان زنت الثّالثة فتبیّن زناها فلیبعها، و لو بحبل من شعر».

ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ یعنی نکاح الأمة لمن خاف بلیّة العزوبة منکم، میگوید: این نکاح کنیزک آن کس را حلالست از شما که از عزبی ترسد که در بلائی افتد، که دین وی در آن تباه گردد و قیل معناه لمن خاف ان یحمله شدّة الغلمة علی الزّنا، فیلقی العنت و هو الحدّ فی الدّنیا او العذاب فی الآخرة.

آن گه گفت: وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ و اگر آزاد مرد صبر کند و خویشتن را در عزوبت نگه دارد، و کنیزک را بزنی نکند او را به بود، تا فرزندش بنده کسی نباشد. یونس بن مرداس گفت خادم انس مالک که: پیش انس و ابو هریره نشسته بودم. انس گفت: سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: «من احبّ ان یلقی اللَّه عزّ و جلّ طاهرا مطهّرا فلیتزوّج الحرائر»، و ابو هریره گفت: سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: «الحرائر اصلاح البیت و الاماء هلاک البیت».

وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ یعنی بالعبد حین رخّص له فی نکاح الامة، اذا لم یجد طول الحرّة و خاف العنت.

یُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ کوفیان این لام را لام کی گویند و بصریان لام خفض گویند، و معناه لأن بیّین لکم شرائع دینکم و مصالح امرکم. میگوید: اللَّه میخواهد که شرایع دین شما، و مصالح کار شما، بر شما روشن کند، و فرا نماید، که صبر کردن و خود را در عزوبت نگه‌داشتن به است از نکاح کنیزک. وَ یَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ و میخواهد که شما را بدین ابراهیم و اسماعیل راه نماید، و بآن دین حنیفی که پیشینیان داشتند در تحریم مادران و خواهران و دختران یعنی که این زنان محرّمات که درین آیات بیان کردیم بر دینداران پیش هم چنان محرّم بودند.

وَ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ و میخواهد که شما را از معصیت بطاعت باز آرد، و شما را باز پذیرد. وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ و اللَّه دانایست راست‌دان، میداند که صلاح دین بندگان در چیست؟ و فرمان بردار و نافرمان ازیشان کیست؟

وَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ ای یخرجکم من کلّ ما یکره و یأبی، الی ما یحبّ و یرضی. وَ یُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ گفته‌اند: اینان گبران‌اند که نکاح خواهران و دختران برادر و خواهر روا داشتند، و مسلمانان را گفتند: شما دختر خاله و عمّه بزنی میکنید چرا دختر برادر و خواهر بزنی نکنید؟ و همه یکسانند؟

ربّ العالمین گفت: ایشان بر پی شهوتهای خویش میروند، و میخواهند که شما را نیز از راه راستی بگردانند. مجاهد گفت: این زانیان‌اند که دیگران را همچون خود میخواهند. چنان که در زنا دین خویش تباه میکنند، میخواهند که دین دیگران تباه کنند. مصطفی (ص) گفت: بر شما باد که زنا نکنید و در اباحت آن معتقد نباشید، که در آن شش خصلت است: سه در دنیا و سه در عقبی. اما در دنیا آبروی ببرد، و درویشی بر دوام پیش آرد، و عمر کوتاه کند و در عقبی بسخط خدای رسد، و شمار بد بیند، و جاوید در آتش بماند. آن گه مصطفی (ص) این آیت بر خواند: «أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ». معنی خبر آنست که هر که زنا کند، و مباح بیند، جاوید در آتش بماند، امّا اگر مباح نبیند پس عاصی بود نه جاحد و عاصی جاوید در دوزخ بنماند و اگر از معصیت توبه کند ایمان بوی باز آید، و او را نسوزاند بآتش. مصطفی (ص) گفت: «اذا زنی العبد نزع منه سر بال الایمان، فان تاب ردّ علیه و کان ابن عباس یقول لغلمانه: تزوّجوا انّ الرّجل اذا زنی نزع عنه نور الایمان، فان شاء اللَّه اعطاه بعد و ان شاء منعه».

و قال النّبیّ (ص): «لا یجتمع الزّنا و الغنی فی بیت، و لا الفقر و قراءة القرآن فی بیت».

و قال: «ثلاث لا تکون فی بیت الّا نزع اللَّه منه البرکة: الزّنا و الخیانة و السّرف، و هو النفقة فی المعصیة».

و قال (ص): «الا من فعل فعل به، الا من زنی زنی به»، فقیل لابن عباس: أ رأیت من زنی و لیست له امرأة! قال: «یزنی بأمّه او بأخته او ابنته او دوابّه، فان لم یکن له شی‌ء من ذلک، فبداره»، و انّما اراد ابن عباس بهذه المقالة انّ داره تخرب لشؤم ارتکابه الزّنا، فیبول فیها النّاس و فی قصّة المعراج انّه قال (ص): «نظرت فاذا أنا بقوم علی مائدة علیها لحم مشویّ کأحسن ما رایت من اللّحم، فاذا حوله جیف فجعلوا یقبلون علی الجیف، یأکلون منها، و یدعون اللّحم. فقلت: من هؤلاء یا جبرئیل؟ قال: هؤلاء الزّناة، عمدوا الی ما حرّم اللَّه علیهم، و ترکوا ما احلّ اللَّه لهم. ثمّ نظرت فاذا أنا بنساء معلّقات بثدیهنّ، منکسات بارجلهنّ. قلت: من هؤلاء یا جبرئیل؟ قال: هؤلاء اللّاتی یزنین و یقتلن اولادهنّ».

و قال علی (ع): «یرسل علی النّاس یوم القیامة ریح منتنة یتأذّی بها کلّ برٍّ و فاجر، فتأخذ بأنفاس النّاس».

قال: «فینادیهم مناد: هذه ریح فروج الزّناة، العنوهم، لعنهم اللَّه! فلا یبقی برّ و لا فاجر الّا قال: اللّهمّ العن الزّناة، ثمّ یصرف وجوههم الی النّار».

یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ این باز در تحلیل نکاح کنیزک است، و معنی تخفیف اینجا رخصت است که شرع داد در نکاح کنیزک، چون از طول حرّه درمانده.

وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفاً یسبی: یضعف عن الصّبر عن النّساء. قال سعید بن المسیب: «ما ایس الشیطان من ابن آدم الّا اتاه من قبل النّساء، و قد أتی علیّ ثمانون سنة و ذهبت احدی عینیّ، و أنا اعشی بالأخری، و انّ اخوف ما اخاف علیّ فتنة النّساء». و قال ابن عباس: ثمانی آیات فی سورة النّساء هنّ خیر لهذه الأمّة ممّا طلعت علیه الشّمس و غربت: ۱ یُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ... ۲ وَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ... ۳ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ... ۴ إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ... ۵ إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ... ۶ إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ... ۷ وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ... ۸ ما یَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِکُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ.... یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ ای بالحرام، کالرّبا، و القمار، و القطع، و الغصب، و السّرقة، و الخیانة و قیل هو الرّجل یجحد حقّ اخیه المسلم او یقتطعه بیمینه. إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً این استثناء منقطع است، یعنی: لکن ان کانت تجارة. عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ برضی السّبیعین، فهو حلال. قراءت اهل کوفه تجارة بنصب است، و کان درین قراءت ناقصه باشد، و اسم و خبر خواهد، و اسم درو مضمر است، یعنی الّا أن تکون الأموال تجارة ای اموال تجارة، فحذف المضاف و أقیم المضاف الیه مقامه. باقی برفع خوانند: إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً، و کان درین قراءت تامّه باشد بمعنی وقع، و خبر نخواهد و المعنی الّا ان تقع تجارة. میگوید: اگر تجارتی رود میان شما، و خرید و فروختی بود برضاء یکدیگر، آن حلال بود.

قال النّبیّ (ص): «البیع ۶۰ عن تراض و الخیار بعد الصّفقه و لا یحلّ لمسلم ان یغشّ مسلما.

قوله تعالی: وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ این آیت نه در شأن غازی است که یگانه حمله برد بروی صد هزار دشمن، چون بو محجن که در حرب دشمن یگانه بر وی شست هزار سوار شد، و ایشان را هزیمت کرد این در شأن کیست که مار افسای کند، و شیر گیرد، و مشت زند، و بگروگان طعام فراوان خورد، و بی‌آنکه شنا داند در آب شود، این همه در خون خود شدن است و خبر درست است از مصطفی (ص) که: هر کس که زهر خورد آن زهر فردا در دوزخ در دست اوست، تا میآشامد جاویدی جاویدان، و هر که آهنی در خویشتن زند تا خویشتن را بکشد، آن آهن در دست وی است در دوزخ تا در خود میزند جاویدی جاویدان و هر که خویشتن را از بالایی در اوگند، یا از کوهی، وی را از آن بالا می‌درافکنند در دوزخ جاویدی جاویدان، و قال النّبیّ (ص): «انّ رجلا ممّن کان قبلکم، اخذته قرحة بیده فقطعها فما رقأ دمها حتّی مات فقال ربّکم تعالی: بادرنی ابن آدم بنفسه فقتلها، فقد حرمت علیه الجنة.

و روی عن جابر بن سمرة انّه قال: «انّ رجلا قتل نفسه فلم یصلّ علیه النّبیّ».

و گفته‌اند: معنی لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ آنست که همدینان خود را مکشید، فانّکم اهل دین واحد و منه قوله تعالی: وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً، و قوله (ص): المؤمنون تتکافأ دماؤهم.

إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً اذ نهی عن ذلک.

ثمّ قال: وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ... ای اکل المال بالباطل، و قتل النّفس، «عُدْواناً» یعدو ما امر به، و «ظُلْماً» علی اخیه، فَسَوْفَ نُصْلِیهِ ناراً ای ندخله نارا فی الآخرة. وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیراً ای هیّنا فانّه قادر علیه، و اللَّه اعلم.

۶ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ و هر که نتواند از شما، طَوْلًا از پی طولی، أَنْ یَنْکِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ که بزنی کند آزاد زنان گرویدگان را، فَمِنْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وی را حلالست که کنیزکی بزنی کند، مِنْ فَتَیاتِکُمُ الْمُؤْمِناتِ ازین کنیزکان شما که گرویدگان‌اند، وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمانِکُمْ و خدای داناتر دانایی است بایمان شما، بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ شما همه از یکدیگراید در عقد دین بهم، فَانْکِحُوهُنَّ کنیزکان را بزنی کنید، بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ بدستوری خداوند ایشان. وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ و بایشان دهید کاوینهای ایشان، بِالْمَعْرُوفِ بداد و در خور، الْمُحْصَناتِ کنیزکان پاک بنکاح پاک، غَیْرَ مُسافِحاتٍ نه نابکاران پلیدکاران، وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ و نه بر هوای دل بی‌نکاح دوست گیران، فَإِذا أُحْصِنَّ چون آن کنیزکان شوی کردند، فَإِنْ أَتَیْنَ بِفاحِشَةٍ اگر زنا کنند، فَعَلَیْهِنَّ بر ایشانست، نِصْفُ ما عَلَی الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ نیمه آن حدّ که بر آزاد زنانست، ذلِکَ این نکاح کنیزک، لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ آن کس را حلالست که از آفت عزبی و تباهی دین ترسد، وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ و اگر صبر کنید شما را آن بهتر و نیکوتر، وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۲۵) و خدای آمرزگار است و مهربان.۶ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلًا الآیة... جلیل است و جبّار خدای جهانیان، کریم و غفّار، نام‌دار، رهی‌دار، مهربان، واحد و احد در نام و نشان، بکرم خویش نوازنده بندگان، بفضل خویش سازنده کار ایشان، پیدا کننده نور عنایت خویش بر دوستان، و آراینده دوستان خویش بلباس احسان. خداوندی بخشاینده، و بر بخشودن پاینده، و هر کس را بر خویش نماینده، هر کس را چنان که سزای اوست، و بقدر و اندازه و روش اوست، و از هر کس آن درخواهد که در وسع و توان اوست. نه‌بینی که مستضعفان راه شریعت را چون رخصت نمود بنکاح کنیزک، گفت: اگر از طول حرّه درمانید، و آرزوی نکاح پدید آید، کنیزک را بزنی کنید، و شهوت خویش را مدافعت مکنید، چون نمیتوانید و سنّت ایشان را مدد میدهد که: «الدّنیا متاع، و خیر متاع الدّنیا المرأة الصّالحة»، و «تزوّجوا الودود الولود، فانّی مکاثر بکم الأمم»، «وعلیکم بالأبکار فانّهنّ اعذب افواها، و انتق ارحاما، و ارضی بالیسیر.»

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.