۵ - النوبة الثالثة
قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً الآیة هم نداست و هم تنبیه، هم اشارتست و هم شهادت، و هم حکم یا نداست: «ایّها» تنبیه است، الَّذِینَ اشارت است، آمَنُوا شهادت است، لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً حکم است، و بیان حکم آنست که این زنان مستضعفاناند، و در تحت قهر شما اسیرانند. نگر تا ایشان را نرنجانید، و از راه تلبیس و تدلیس بر ایشان حکم نکنید، و قهر نرانید، و آنچه شرع نپسندد از ایشان در نخواهید، بلکه با ایشان بمعروف زندگانی کنید. وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ای بتعلیم الدّین و التّأدّب باخلاق المسلمین. راه دین و دیانت بایشان نمائید، و آداب مسلمانی و شریعت ایشان را در آموزید، و ایشان را از آتش بپرهیزید، چنان که جای دیگر گفت: قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً. آداب صحبت در معاشرت با ایشان نگه دارید، و رنج ایشان احتمال کنید، و بار خدمت و رنج خویش بر ایشان منهید. هر چند که از روی ظاهر علی الخصوص زنان را میگوید، امّا از روی اشارت علی العموم همه مسلمانان را میگوید.
نگرید تا خویشتن را بهیچ وقت بر هیچ مسلمان حقّ و فضل واجب نبینید، و از مهینان خویش خدمت نخواهید، و بر کمینان زور نکنید. و بر اهل ضعف صولت ننمائید، بلکه در مراعات و مواسات ایشان بکوشید، و بایشان تقرّب کنید.
به داود (ع) وحی آمد که: ای داود اگر شکستهای بینی در راه ما، یا دل شدهای در کار ما، نگر تا او را خدمت کنی، بلقمهای نان، بشربتی آب بدو تقرّب جویی، و در بر آفتاب نور دلش بنشینی. ای داود دل آن درویش درد زده مشرقه آفتاب نور ماست! آفتاب نور جلال ما پیوسته در غرفه دل او میتابد.
پیر طریقت گفت: ای مسکین اگر نتوانی که باو تقرّب جویی، باری بدل اولیاش تقرّب جوی، که بر دل ایشان اطّلاع کند، هر که را در دل ایشان بیند، وی را بدوست گیرد. نبینی که مصطفی (ص) با ضعفاء مهاجرین بنشستی، و خود را در ایشان شمردی، و گفتی: الحمد للَّه الّذی جعل فی أمّتی من امرت ان اصبر نفسی معهم، و ذلک فی حدیث ابی سعید الخدری (رض) قال: کنت فی عصابة، فیها ضعفاء المهاجرین، و انّ بعضهم یستر بعضا من العری، و قارئ یقرأ علینا، و نحن نستمع الی قراءته، فجاء النّبیّ (ص)، حتّی قام علینا، فلمّا رآه القاری سکت فسلّم، فقال: ما کنتم تصنعون؟
قلنا: یا رسول اللَّه قارئ یقرأ علینا، و نحن نستمع الی قراءته، فقال رسول اللَّه (ص). «الحمد للَّه الّذی جعل فی امّتی من امرت ان اصبر نفسی معهم» ثمّ جلس وسطنا لیعدّ نفسه فینا.
ثمّ قال بیده هکذا، فحلق القوم و نوّرت وجوههم، فلم یعرف رسول اللَّه (ص) احد، قال: و کانوا ضعفاء المهاجرین، فقال النّبی (ص): «ابشروا صعالیک المهاجرین بالنّور التّام یوم القیمة، تدخلون الجنّة قبل اغنیاء المؤمنین بنصف یوم مقدار خمسمائة عام».
فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیراً هر چه آن بر نفست امروز صعبتر، فردا آن بر دلت خوشتر. هر چه امروز در سرای حکم صورت رنج دارد، فردا در سرای وصل مایه گنج بود. بیمرادی و بیکامی امروز بر نفس سوار است، لکن زهی مراد و کام که فردا در ضمن این کار است.
قوله: وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَکانَ زَوْجٍ وَ آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً تحقیق کرم است در مذهب دوستی، و تمهید قاعده جوانمردی، میگوید: جفوت فرقت و استرداد معیشت بهم جمع مکنید، که این نه کار کریمانست، ۵۹ و نه سزای جوانمردان! چون داغ فرقت بر دل آن مسکینه نهادی، نگر تا دست خرج او نیز بر بند نیاری، بآنکه داده واستانی، و داغش بر داغ نهی.
حسن بن علی (ع) زنی داشت. وی را طلاق داد. آن گه مال فراوان بوی فرستاد، و گفت او را: محنت فراق ما بس است، نیز رنج دست تنگی بر وی نباید نهاد.
گویند آن مال چهل هزار درم بود. زن آن مال پیش خویش بخاک فرو ریخت و میگفت: «متاع قلیل من حبیب مفارق».
حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ. الآیة اشارت این آیت آنست که بناء شرع بر تعبّد است نه بر تکلّف، و قانون دین منقول است نه معقول، و مایه سنّت تسلیم است نه تعلیل. تسلیم راهیست آسان، منزل آن آبادان، مقصد آن رضاء رحمن. تکلّف و تصرّف راهیست دشخوار، منزل آن خراب، مقصد آن ناگوار. هان! از راه تکلّف خیز، و در تسلیم آویز، وز تصرّف و تعلیل بپرهیز. آنچه شرع حرام کرد محرّم دان بیعلّت، حوالت آن بر ارادت، بناء آن بر مشیّت. بجای محرّم گر محلّل بودی همان بودی، و سائغ در شرع مقدّس بودی، و بیعلّت و بیشبهت بودی، فهو الحقّ جلّ جلاله، یفعل ما یشاء و یحکم ما یرید، من یحرّم ما یشاء علی من یشاء، و یبیح ما یشاء لمن یشاء، لا علّة لصنعه و لا معترض علی حکمه.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.