گنجور

۲۶ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ... الآیة مفسران گفتند: که سبب نزول این آیت آن بود که روز احد بعد از آن وقعه که افتاد، کافران قریش سوی مکه بازگشتند براه در با یکدیگر گفتند: بد کردیم که لختی از ایشان زنده بگذاشتیم و همه را نکشتیم! اکنون باز گردید تا رویم و بیخ ایشان بر آریم! و یکی را از ایشان بر بسیط زمین نگذاریم. تا درین بودند، ربّ العالمین ترسی و بیمی در دل ایشان افکند، تا از آن همت بگشتند، و آن عزم فسخ کردند.

اللَّه بر مسلمانان منت نهاد، بآن ترس که در دل ایشان افکند و گفت: وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ.

قراءت شامی و علی و یعقوب الرُّعْبَ بضمّ عین است، باقی بسکون عین خوانند، دو لغت‌اند هر دو بمعنی خوف.

بِما أَشْرَکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً معنی سلطان «حجّت» است، و در قرآن سلطان باین معنی فراوان است. یعنی: کافران را بآن بت پرستیدن هیچ حجّت نیست، و خدای ایشان را از آسمان بآن شرک هیچ کتابی نفرستاد، تا ایشان را در آن‌ حجّتی بودی و عذری، لا جرم مآل و مرجع ایشان آتش دوزخ است.

وَ بِئْسَ مَثْوَی الظَّالِمِینَ و بد جایگاهی که دوزخ است، جای مشرکان و ستمکاران.

قوله: وَ لَقَدْ صَدَقَکُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ... الآیة. محمد بن کعب القرظی گفت: رسول خدا (ص) چون به مدینه باز رفت، جماعتی از یاران وی گفتند: از کجا بما رسید این محنت؟، و چون افتاد این وقعت؟ و اللَّه تعالی ما را وعده نصرت و ظفر داده بود؟

و ذلک فی قوله تعالی: بَلی‌ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا... الآیة. رب العالمین بجواب ایشان این آیت بفرستاد: وَ لَقَدْ صَدَقَکُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ. گفته‌اند: این وعد آن بود که رسول خدا بخواب دید که بر دشمنان ظفر یافتی، و خواب پیغامبران وحی باشد.

از آن آن را «وعد» خواند. و صدق این وعد آن بود که باوّل وقعه احد مسلمانان غلبه کردند بر کافران، پس بآخر کافران غلبه کردند. میگوید: اللَّه با شما راست گفت و راست کرد وعده خویش.

إِذْ تَحُسُّونَهُمْ ای تقتلونهم قتلا، ذریعا، سریعا، شدیدا، که باوّل روز ظفر شما را بود و شما ایشان را بکشتید بخواست خدای.

حَتَّی إِذا فَشِلْتُمْ حتّی غایت راست، بمعنی: «الی» یعنی تا آنکه بد دل شدید و با یکدیگر مخالف شدید. این مخالف و منازعت آن بود که تیراندازان بطلب غنیمت درن بگذاشتند و در لشکر گاه افتادند، و سالار ایشان عبد اللَّه بن جبیر میگفت: بمکنید، و درن بمگذارید! ایشان با وی منازع شدند و فرمان نبردند، و درهم افتادند. و سالار با تنی چند کم از ده کس از جای برنخاستند. دشمن درن بگذاشته دیدند، درافتادند، و سالار و آن چند کس را بکشتند، و در مصطفی (ص) و مسلمانان درافتادند.

قوله: وَ عَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراکُمْ این أَراکُمْ در موضع اعطاکم است. چنان که آنجا گفت: سَأُرِیکُمْ دارَ الْفاسِقِینَ ای ساعطیکم ارض مصر منّت بر ایشان نهاد بآنچه زمین مصر ایشان را داد. مالک بن انس گفت: «مصر خزانة الارض». عمرو بن عاص گفت: «مصر فردوس الدنیا». و روی عن النبی انّه قال: «ابتغوا خیر مصر و لا تتخذوها دارا فانه یساق الیها اقلّ النّاس اعمارا.

أَراکُمْ ما تُحِبُّونَ ظفر و نصرت مسلمانان بود، در ابتداء روز باد صبا برخاست، مسلمانان شاد گشتند و بر کافران نصرت دیده و علمداران مشرکان کشته.

و آن گه بآخر روز حال دگرگون شد، و آن باد صبا با باد دبور گشت، و آن شادی باندوه بدل شد.

قوله: مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الدُّنْیا و هم الذین ترکوا المرکز، و اقبلوا الی النّهب. وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الْآخِرَةَ و هم الّذین ثبتوا فی المرکز حتی قتلوا.

قال ابن مسعود: ما شعرت انّ احدا من اصحاب رسول اللَّه (ص) یرید الدنیا و عرضها حتی کان یوم احد و نزلت هذه الآیة.

ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ ای بذنوبکم هذه، صرفکم عن قتلهم من بعد أن اظفرکم علیهم. لِیَبْتَلِیَکُمْ بما جعل علیکم من الدّبرة فیتبیّن الصابر من الجازع و المخلص من المنافق.

وَ لَقَدْ عَفا عَنْکُمْ حیث لم تقتلوا جمیعا عقوبة بمعصیتکم النبیّ (ص) و الهزیمة.

و اللَّه ذو فضل علی المؤمنین.

قوله: إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ ای لا تعرّجون و لا تقیمون عَلی‌ أَحَدٍ «احد» این جا مصطفی (ص) است که وی میگفت: «انا النّبیّ لا کذب، انا ابن عبد المطلب».

وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فِی أُخْراکُمْ ای و من ورائکم یقول: الی عباد اللَّه! فانی رسول اللَّه من یکر فله الجنة. میگوید: رسول شما را میخواند و این خبر میگفت و شما اجابت نکردید، و با وی ننگرستید. یقال: جاء فلان فی آخر النّاس، و آخرة النّاس، و اخری النّاس و اخرات النّاس، و اخریات النّاس.

فَأَثابَکُمْ ای: جازاکم. و الثواب یکون خیرا و یکون شرا، کالبشارة تکون بخیر و بشرّ.

غَمًّا بِغَمٍّ ای: مع «غمّ» و قیل: متصلا بغم، غمی در غمی پیوسته، و دو غم بر سر هم نشسته: یکی غم هزیمت، دیگر غم آنکه از ابلیس شنیده بودند که محمد (ص) را بکشتند.

لِکَیْلا تَحْزَنُوا عَلی‌ ما فاتَکُمْ یعنی الفتح و الغنیمة، وَ لا ما أَصابَکُمْ من القتل و الهزیمة.

وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ، ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ این در شأن هفت کس فرود آمد از یاران مصطفی (ص) ابو بکر صدیق، عمر فاروق، علی المرتضی و الحارث بن الصمة، و سهیل بن حنیف و دو مرد انصاری. میگوید: شما را پس از غمّ قتل و هزیمت أمن دادم، خواب بر شما افکندم و خواب نشان أمن است و سکون دل و زوال غم و ترس. «امنة» و «امن» یکی است. و از بهر آن بر «نعاسا» واو نیست که آن تفسیر امنة است.

«تغشی طائفة» که بتا خوانی بر قراءت کسایی و حمزه فعل «امنة» راست، و که بیا خوانی بر قراءت باقی فعل «نعاس» راست. میگوید: خواب در میپیچید در گروهی از شما.

وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ و گروهی بودند، یعنی منافقان: معتب بن قشیر و اصحاب او که نه أمن بود ایشان را و نه خواب. ایشان را همه تیمار و غم خویش گرفته بود و همت ایشان همه در کار خویش و در خلاص نفس خویش. قوله: یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیَّةِ این طائفه منافقان را میگوید که: ظن ناسزا می‌بردند باللّه، که محمد (ص) را نصرت نخواهد داد، و کار وی مضمحل است! و دین وی تباه! ربّ العالمین گفت: این ظنّ ایشان بس کافروار است و بیگانه وار، یعنی ظن ایشان بخدای در کار محمد (ص) هم چون ظن کافران است و اهل جاهلیت.

یَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْ‌ءٍ این استفهام بمعنی «جحد» است و امر اینجا بمعنی نصرت و ظفر، یعنی که ایشان میگویند: ما را ظفر و نصرت چنان که وعده داده بودند نیامد، و منافقان این سخن بر جهت تکذیب گفتند. ربّ العالمین بجواب ایشان گفت: إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ چون لام نصب خوانی بر قراءت بصری، آن نصب از بهر انّ است، و چون برفع خوانی مستأنف بود. میگوید: نصرت و ظفر و قضا و قدر و شهادت همی خدای راست. یعنی: چون همه او راست، آن را دهد که خود خواهد. از ابن عباس روایت کردند که: این ظنّ ناسزا که باللّه می‌بردند تکذیب قدر است، که ایشان در قدر سخن میگفتند، و حوالت کارها با خود میکردند، و مشیّت خود برابر مشیّت خدا میداشتند. رب العالمین گفت: قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ.

یا محمد ایشان را بگوی که: القدر خیره و شرّه من اللَّه. مصطفی (ص) گفت: «یکون فی امّتی خسف و مسخ و ذلک فی المکذّبین فی القدر»

و قال: صنفان من امّتی لیس لهما فی الاسلام نصیب: المرجئة و القدریة.

و روی ان أبا بکر و عمر تکلّما فی القدر، فتابع بعض القوم أبا بکر و تابع بعض القوم عمر فتحا کما الی رسول اللَّه (ص) فاقبل النبی (ص) علی ابی بکر فقال کیف قلت: یا ابا بکر؟ فقال الحسنات من اللَّه و السّیّئات من انفسنا. فانقبض رسول اللَّه (ص) بعض الانقباض حتی رؤی ذلک فیه. ثم قال یا عمر کیف قلت؟ قال الحسنات و السّیّئات کلّها من اللَّه. قال فانبسط رسول اللَّه (ص) حتی رؤی ذلک فیه. ثم قال انّ اوّل من تکلم فی القدر لجبرئیل و میکائیل، قال میکائیل مثل مقالتک یا ابا بکر، و قال جبرئیل مثل مقالتک یا عمر، فقالا ان یختلف اهل السّماء یختلف اهل الارض، تعال حتی نتحاکم الی اسرافیل، فما قضی بیننا رضینا.

قال: فتحاکما الی اسرافیل فقضی بینهما انّ الخیر و الشّرّ کلّه من اللَّه، قال رسول اللَّه (ص): فهذا قضایی بینکما. قال: ثمّ اقبل علی ابی بکر فقال: یا أبا بکر انّ اللَّه تعالی لو اراد ان لا یعصی ما خلق ابلیس.

یُخْفُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ یعنی: فی قلوبهم، ما لا یُبْدُونَ لَکَ در دلهای خویش چیزی پنهان میدارند که پیدا نمی‌کنند بزبان. آن گه تفسیر بر عقب گفت: یَقُولُونَ لَوْ کانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَیْ‌ءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا، این «یقولون» همان «یخفون» است، یعنی یخفون قولهم، در دل خویش با نفس خویش میگویند پنهان، که اگر ما را خرد بودی با محمد (ص) بیرون نیامدیمی تا سران ما را نکشتندی. ربّ العالمین گفت بجواب ایشان: قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی‌ مَضاجِعِهِمْ أی مصارعهم. در این آیت ردّ قدریه و معتزله است که میگویند: قتل بر کس نه نوشته‌اند، و آن کس را که کشتند نه باجل مرد. و این مخالفت نصّ قرآنست که گفت عزّ و علا: لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ. و ازین جاست که مفسّران گفتند درین آیت مضمر است که: و حانت آجالهم الی مضاجعهم.

وَ لِیَبْتَلِیَ اللَّهُ ما فِی صُدُورِکُمْ هر لام که در عربیت آید که نه «لام ملک» بود نه «لام امر»، آن را «لام ابتدا» گویند. چنان که تو کسی را گویی: فرا فلان ایدون و ایدون گوی. او جواب دهد: «تا بینم او را» این لام در سخن لام ابتداست معلّق بر ضمیر یا بر خطاب مخاطب. و «لیبتلی» و «لیمحص» در هر دو کلمه لام ابتداست.

و المحص «التقیة» یقال «فرس ممحوص»، اذا لم یکن فی حوافرها رهل.

و معنی الآیة: لیبتلی اللَّه ما فی صدورکم ایّها المنافقون فعل ما فعل یوم احد و لیمحص ای لیطهر و یکشف ما فی قلوبکم ایّها المؤمنون من الرّضا بقضاء اللَّه.

وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ ای بما یدور فی الافکار، و یعترض فی النفوس، و بما فی القلوب من النفاق و الایمان.

قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ... الآیة این خطاب با مؤمنانست، میگوید: ایشان که پشت بدادند بهزیمت، و از قتال دشمن برگشتند از میان شما که مؤمنان‌اید یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ آن روز که جمع مؤمنان و جمع کافران همدیدار گشتند، و بر هم رسیدند، آن شیطان بود که در راه ایشان آمد، و ایشان را بر آن ذلّت داشت، و آن کار ایشان را برآراست. و این در راه آمدن شیطان و ایشان را از ثبات بیفکندن، بشومی آن بود که فرمان رسول (ص) را خلاف کرده بودند، و مرکز بگذاشته. پس رب العالمین ایشان را عذر نهاد و عفو کرد، گفت: وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ. و گفته‌اند که معصیت ایشان آن بود که پارسال به بدر رغبت کرده بودند در فداء مشرکان، و بازفروختن ایشان، که ببدر بدست آورده بودند، و بنکشتن ایشان، پس ربّ العالمین عذر ایشان بنهاد و آن معصیت ازیشان در گذاشت و عفو کرد و گفت: لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ. مفسّران گفتند: عثمان بن عفان از ایشان بود، و رافع بن المعلی، و خارجة بن زید، و حذیفة بن عتبة بن ربیعة، عثمان بن عقبه، و عمرو بن عقبه. مردی از ابن عمر پرسید که عثمان به بدر حاضر بود؟ گفت: نه، گفت: ببیعة الرضوان حاضر بود؟ گفت: نه، گفت: از جمله ایشان بود که یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ؟ گفت: بود. ابن عمر را گفتند که: این در عثمان عیب میجوید باین که می‌گوید. ابن عمر گفت: اما بدر فانّ رسول اللَّه (ص) قد ضرب له بسهمه. امّا بیعة الرضوان فقد بایع له رسول اللَّه (ص) و ید رسول اللَّه خیر من ید عثمان، و اما الذین تولوا منکم یوم التقی الجمعان فقد عفا اللَّه عنهم ان اللَّه غفور حلیم.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ... الآیة مفسران گفتند: که سبب نزول این آیت آن بود که روز احد بعد از آن وقعه که افتاد، کافران قریش سوی مکه بازگشتند براه در با یکدیگر گفتند: بد کردیم که لختی از ایشان زنده بگذاشتیم و همه را نکشتیم! اکنون باز گردید تا رویم و بیخ ایشان بر آریم! و یکی را از ایشان بر بسیط زمین نگذاریم. تا درین بودند، ربّ العالمین ترسی و بیمی در دل ایشان افکند، تا از آن همت بگشتند، و آن عزم فسخ کردند.
هوش مصنوعی: در این آیه، خداوند می‌فرماید که در دل‌های کافران ترس و وحشتی قرار خواهیم داد. مفسران به این نکته اشاره کرده‌اند که علت نزول این آیه در روز احد، بعد از آن واقعه است. کافران قریش پس از جنگ به مکه بازگشتند و در بین خود گفتند که اشتباه کردند که برخی از مسلمانان را زنده گذاشتند و همه را نکشتند. آن‌ها تصمیم داشتند دوباره به میدان برگردند و انتقام بگیرند. ولی در این حین، خداوند ترس و وحشتی در دل آن‌ها افکند، به طوری که اراده و عزم آن‌ها بر هم خورد و منصرف شدند.
اللَّه بر مسلمانان منت نهاد، بآن ترس که در دل ایشان افکند و گفت: وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ.
هوش مصنوعی: خداوند بر مسلمانان لطفی آورد و ترسی را در دل‌های آن‌ها انداخت و فرمود: و خداوند ترس را در دل‌های آن‌ها قرار داد.
قراءت شامی و علی و یعقوب الرُّعْبَ بضمّ عین است، باقی بسکون عین خوانند، دو لغت‌اند هر دو بمعنی خوف.
هوش مصنوعی: قراءت شامی و علی و یعقوب کلمه "الرعب" را با ضمه بر روی عین می‌خوانند، در حالی که دیگران آن را با سکون عین تلفظ می‌کنند. این دو نوع قراءت هر دو به معنای ترس یا خوف هستند.
بِما أَشْرَکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً معنی سلطان «حجّت» است، و در قرآن سلطان باین معنی فراوان است. یعنی: کافران را بآن بت پرستیدن هیچ حجّت نیست، و خدای ایشان را از آسمان بآن شرک هیچ کتابی نفرستاد، تا ایشان را در آن‌ حجّتی بودی و عذری، لا جرم مآل و مرجع ایشان آتش دوزخ است.
هوش مصنوعی: کافران به خداوند چیزهایی نسبت می‌دهند که دلیلی برای آن ندارند. در قرآن، واژه «سلطان» به معنای «حجت» زیاد آمده است. این بدان معناست که پرستش بت‌ها توسط آنان هیچ دلیلی ندارد و خداوند هیچ کتابی برای تأیید این نوع شرک به آنان نازل نکرده است. بنابراین، سرانجام و مقصد آنان آتش جهنم خواهد بود.
وَ بِئْسَ مَثْوَی الظَّالِمِینَ و بد جایگاهی که دوزخ است، جای مشرکان و ستمکاران.
هوش مصنوعی: و جهنم بدترین مکان است برای کسانی که ستم کرده و مشرک هستند.
قوله: وَ لَقَدْ صَدَقَکُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ... الآیة. محمد بن کعب القرظی گفت: رسول خدا (ص) چون به مدینه باز رفت، جماعتی از یاران وی گفتند: از کجا بما رسید این محنت؟، و چون افتاد این وقعت؟ و اللَّه تعالی ما را وعده نصرت و ظفر داده بود؟
هوش مصنوعی: محمد بن کعب القرظی نقل کرده است که وقتی رسول خدا (ص) به مدینه برگشت، گروهی از یاران او سؤال کردند: این مشکلات از کجا بر سر ما آمد؟ و این وقایع چه زمانی رخ داد؟ در حالی که خداوند به ما وعده نصرت و پیروزی داده بود.
و ذلک فی قوله تعالی: بَلی‌ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا... الآیة. رب العالمین بجواب ایشان این آیت بفرستاد: وَ لَقَدْ صَدَقَکُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ. گفته‌اند: این وعد آن بود که رسول خدا بخواب دید که بر دشمنان ظفر یافتی، و خواب پیغامبران وحی باشد.
هوش مصنوعی: در این آیه، خداوند به مومنان وعده می‌دهد که اگر صبر کنند و تقوا پیشه کنند، پیروز خواهند شد. این وعده به زمانی برمی‌گردد که پیامبر خواب دید که بر دشمنان خود پیروزی می‌یابد و این خواب مانند وحی برای پیامبران تلقی می‌شود.
از آن آن را «وعد» خواند. و صدق این وعد آن بود که باوّل وقعه احد مسلمانان غلبه کردند بر کافران، پس بآخر کافران غلبه کردند. میگوید: اللَّه با شما راست گفت و راست کرد وعده خویش.
هوش مصنوعی: به آن وعده «وعد» گفته می‌شود. حقیقت این وعده این است که در ابتدا، در جنگ احد، مسلمانان بر کافران پیروز شدند، اما در نهایت کافران بر مسلمانان غلبه کردند. گفته می‌شود: خداوند با شما صادق بود و وعده خود را محقق کرد.
إِذْ تَحُسُّونَهُمْ ای تقتلونهم قتلا، ذریعا، سریعا، شدیدا، که باوّل روز ظفر شما را بود و شما ایشان را بکشتید بخواست خدای.
هوش مصنوعی: شما آنها را به شدت و به سرعت می‌کشید، به گونه‌ای که این پیروزی شما از همان ابتدا شروع شده و به خواست خدا، آنها را به قتل می‌رسانید.
حَتَّی إِذا فَشِلْتُمْ حتّی غایت راست، بمعنی: «الی» یعنی تا آنکه بد دل شدید و با یکدیگر مخالف شدید. این مخالف و منازعت آن بود که تیراندازان بطلب غنیمت درن بگذاشتند و در لشکر گاه افتادند، و سالار ایشان عبد اللَّه بن جبیر میگفت: بمکنید، و درن بمگذارید! ایشان با وی منازع شدند و فرمان نبردند، و درهم افتادند. و سالار با تنی چند کم از ده کس از جای برنخاستند. دشمن درن بگذاشته دیدند، درافتادند، و سالار و آن چند کس را بکشتند، و در مصطفی (ص) و مسلمانان درافتادند.
هوش مصنوعی: زمانی که ناامید شدید و با یکدیگر مخالف شدید، تیراندازان به خاطر طمع در غنیمت، سنگر خود را ترک کردند. فرمانده آن‌ها، عبدالله بن جبیر، به آن‌ها گفت که از جا نروند و سنگر را ترک نکنند، اما آن‌ها به او پاسخ ندادند و در نهایت در حین اختلاف نظر، به سمت دشمن رفتند. در نتیجه، فرمانده و چند نفر از یارانش را کشتند و این باعث شد که دشمن به مسلمانان بشتابد.
قوله: وَ عَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراکُمْ این أَراکُمْ در موضع اعطاکم است. چنان که آنجا گفت: سَأُرِیکُمْ دارَ الْفاسِقِینَ ای ساعطیکم ارض مصر منّت بر ایشان نهاد بآنچه زمین مصر ایشان را داد. مالک بن انس گفت: «مصر خزانة الارض». عمرو بن عاص گفت: «مصر فردوس الدنیا». و روی عن النبی انّه قال: «ابتغوا خیر مصر و لا تتخذوها دارا فانه یساق الیها اقلّ النّاس اعمارا.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که خداوند بعد از این که نعمت‌های خود را به قوم بنی‌اسرائیل نشان داد، آن‌ها نافرمانی کردند. کلمه "آراکُمْ" به معنای "اعطاکم" است. به این شکل که خداوند آنَها را به دیدن سرزمین فاسقان و همچنین سرزمین مصر که نعمت‌های زیادی دارد، مفتخر کرد. مالک بن انس می‌گوید مصر مانند خزانه‌ای از زمین است و عمرو بن عاص آن را به عنوان بهشت دنیا توصیف کرده است. همچنین از پیامبر روایت شده که فرمود: "به دنبال خیر و برکت مصر بروید و آن را خانه نکنید، زیرا در آنجا کم‌ترین عمرها به آنجا می‌رسد."
أَراکُمْ ما تُحِبُّونَ ظفر و نصرت مسلمانان بود، در ابتداء روز باد صبا برخاست، مسلمانان شاد گشتند و بر کافران نصرت دیده و علمداران مشرکان کشته.
هوش مصنوعی: می‌بینم آنچه را که دوست دارید، پیروزی و حمایت از مسلمانان بود. در آغاز روز، نسیم خوشی برخاست و مسلمانان شاد شدند و بر کافران پیروز شدند و فرماندهان مشرکان به قتل رسیدند.
و آن گه بآخر روز حال دگرگون شد، و آن باد صبا با باد دبور گشت، و آن شادی باندوه بدل شد.
هوش مصنوعی: در پایان روز، وضعیت تغییر کرد و نسیم خوش به باد خنک تبدیل شد و شادی به ناراحتی مبدل گردید.
قوله: مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الدُّنْیا و هم الذین ترکوا المرکز، و اقبلوا الی النّهب. وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الْآخِرَةَ و هم الّذین ثبتوا فی المرکز حتی قتلوا.
هوش مصنوعی: در میان شما افرادی هستند که به دنبال دنیا هستند و آن‌ها کسانی هستند که مرکز را ترک کرده و به غارت می‌پردازند. و از سوی دیگر، افرادی هستند که به دنبال آخرت‌اند و آن‌ها کسانی هستند که در مرکز ثابت ماندند تا زمانی که کشته شوند.
قال ابن مسعود: ما شعرت انّ احدا من اصحاب رسول اللَّه (ص) یرید الدنیا و عرضها حتی کان یوم احد و نزلت هذه الآیة.
هوش مصنوعی: ابن مسعود می‌گوید: من نمی‌دانم که یکی از همراهان پیامبر (ص) در پی دنیا و زیبایی‌های آن باشد، مگر در روز احد که این آیه نازل شد.
ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ ای بذنوبکم هذه، صرفکم عن قتلهم من بعد أن اظفرکم علیهم. لِیَبْتَلِیَکُمْ بما جعل علیکم من الدّبرة فیتبیّن الصابر من الجازع و المخلص من المنافق.
هوش مصنوعی: سپس خداوند شما را به خاطر گناهانتان از کشتن آن‌ها بازداشت، بعد از این که بر آن‌ها پیروز شدید. این کار به این منظور بود که شما را آزمایش کند تا صبر و شکیبایی را از ناتوانی و ترس تشخیص دهد و در نهایت افراد با اخلاص را از منافقان متمایز کند.
وَ لَقَدْ عَفا عَنْکُمْ حیث لم تقتلوا جمیعا عقوبة بمعصیتکم النبیّ (ص) و الهزیمة.
هوش مصنوعی: او به خاطر اینکه همه شما را به خاطر خطایتان در مقابل پیامبر (ص) و شکست به مجازات نکشت، از شما گذشت.
و اللَّه ذو فضل علی المؤمنین.
هوش مصنوعی: و خداوند نسبت به مؤمنان دارای نعمت و فضل است.
قوله: إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ ای لا تعرّجون و لا تقیمون عَلی‌ أَحَدٍ «احد» این جا مصطفی (ص) است که وی میگفت: «انا النّبیّ لا کذب، انا ابن عبد المطلب».
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده است که در زمان خاصی، شما به جلو می‌روید و به کسی توجه نمی‌کنید و منظور از «یکی» در این جا پیامبر اسلام (ص) است که می‌فرمود: «من پیامبر هستم، دروغ نمی‌گویم، من فرزند عبدالمطلب هستم».
وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فِی أُخْراکُمْ ای و من ورائکم یقول: الی عباد اللَّه! فانی رسول اللَّه من یکر فله الجنة. میگوید: رسول شما را میخواند و این خبر میگفت و شما اجابت نکردید، و با وی ننگرستید. یقال: جاء فلان فی آخر النّاس، و آخرة النّاس، و اخری النّاس و اخرات النّاس، و اخریات النّاس.
هوش مصنوعی: و پیامبر شما شما را به سوی آخرت می‌خواند و می‌گوید: ای بندگان خدا! من پیامبر خدا هستم و هر کسی که به من ایمان بیاورد، به بهشت خواهد رفت. او می‌فرماید: شما پیامبرتان را دعوت کردید اما به او پاسخ ندادید و به وی نگاه نکردید. گفته می‌شود: فلانی در آخرین مردم آمد، و در میان دیگران و در آخرین روزها و زمان‌ها.
فَأَثابَکُمْ ای: جازاکم. و الثواب یکون خیرا و یکون شرا، کالبشارة تکون بخیر و بشرّ.
هوش مصنوعی: پس به شما پاداش می‌دهد، یعنی شما را جزا می‌دهد. پاداش می‌تواند خوب باشد یا بد، مانند بشارت که ممکن است خوشایند یا ناخوشایند باشد.
غَمًّا بِغَمٍّ ای: مع «غمّ» و قیل: متصلا بغم، غمی در غمی پیوسته، و دو غم بر سر هم نشسته: یکی غم هزیمت، دیگر غم آنکه از ابلیس شنیده بودند که محمد (ص) را بکشتند.
هوش مصنوعی: دو نوع غم در هم آمیخته است: یک غم ناشی از شکست و دیگری غم به خاطر خبر شنیده شده از ابلیس که پیامبر (ص) کشته شده است. این دو غم به صورت پیوسته و همزمان بر دل‌ها سنگینی می‌کند.
لِکَیْلا تَحْزَنُوا عَلی‌ ما فاتَکُمْ یعنی الفتح و الغنیمة، وَ لا ما أَصابَکُمْ من القتل و الهزیمة.
هوش مصنوعی: به منظور اینکه شما به خاطر آنچه از دست داده‌اید، ناراحت نشوید، منظور از آن پیروزی و غنیمت است، و همچنین بابت آنچه از قبیل کشته شدن و شکست به شما رسیده است.
وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ، ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ این در شأن هفت کس فرود آمد از یاران مصطفی (ص) ابو بکر صدیق، عمر فاروق، علی المرتضی و الحارث بن الصمة، و سهیل بن حنیف و دو مرد انصاری. میگوید: شما را پس از غمّ قتل و هزیمت أمن دادم، خواب بر شما افکندم و خواب نشان أمن است و سکون دل و زوال غم و ترس. «امنة» و «امن» یکی است. و از بهر آن بر «نعاسا» واو نیست که آن تفسیر امنة است.
هوش مصنوعی: خداوند به خوبی از آنچه انجام می‌دهید، آگاه است. سپس پس از دوران غم و اندوه، بر شما آرامش و امنیت نازل کرد. این پیام به هفت تن از یاران پیامبر اکرم (ص) نازل شده است: ابوبکر صدیق، عمر فاروق، علی المرتضی، الحارث بن الصمة، سهیل بن حنیف و دو مرد انصاری. این آیه به شما اطمینان می‌دهد که پس از غم و ناامیدی، شما را در امنیت قرار دادم و به شما خواب آرامی دادم که نشانه‌ای از امنیت و سکون خاطر است و همچنین نمایانگر زوال غم و ترس است. واژه «امنة» به معنای امنیت و آرامش است و مفهوم آن با واژه «امن» مشابه است. به همین دلیل، در مورد خواب به واو اشاره‌ای نشده است، چرا که این خواب خود تفسیر امنیت است.
«تغشی طائفة» که بتا خوانی بر قراءت کسایی و حمزه فعل «امنة» راست، و که بیا خوانی بر قراءت باقی فعل «نعاس» راست. میگوید: خواب در میپیچید در گروهی از شما.
هوش مصنوعی: تعبیر این جمله چنین است: «خواب در میان گروهی از شما پیچیده است.»
وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ و گروهی بودند، یعنی منافقان: معتب بن قشیر و اصحاب او که نه أمن بود ایشان را و نه خواب. ایشان را همه تیمار و غم خویش گرفته بود و همت ایشان همه در کار خویش و در خلاص نفس خویش. قوله: یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیَّةِ این طائفه منافقان را میگوید که: ظن ناسزا می‌بردند باللّه، که محمد (ص) را نصرت نخواهد داد، و کار وی مضمحل است! و دین وی تباه! ربّ العالمین گفت: این ظنّ ایشان بس کافروار است و بیگانه وار، یعنی ظن ایشان بخدای در کار محمد (ص) هم چون ظن کافران است و اهل جاهلیت.
هوش مصنوعی: گروهی بودند که تنها به خود و منافعشان فکر می‌کردند و هیچ‌گونه آرامش و اطمینانی نداشتند. این افراد که از شاملین گروه منافقان بودند، درگیر مشکلات و نگرانی‌های خود بودند و تمام توجهشان به نجات خودشان معطوف بود. آن‌ها با بدبینی نسبت به خداوند، گمان می‌کردند که محمد (ص) حمایت نخواهد شد و کار او از بین خواهد رفت. به همین دلیل، پروردگار عالم به این نگرش آن‌ها اشاره کرده و می‌گوید که این نوع تفکر به شدت کفرآمیز و وابسته به افکار جاهلی است.
یَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْ‌ءٍ این استفهام بمعنی «جحد» است و امر اینجا بمعنی نصرت و ظفر، یعنی که ایشان میگویند: ما را ظفر و نصرت چنان که وعده داده بودند نیامد، و منافقان این سخن بر جهت تکذیب گفتند. ربّ العالمین بجواب ایشان گفت: إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ چون لام نصب خوانی بر قراءت بصری، آن نصب از بهر انّ است، و چون برفع خوانی مستأنف بود. میگوید: نصرت و ظفر و قضا و قدر و شهادت همی خدای راست. یعنی: چون همه او راست، آن را دهد که خود خواهد. از ابن عباس روایت کردند که: این ظنّ ناسزا که باللّه می‌بردند تکذیب قدر است، که ایشان در قدر سخن میگفتند، و حوالت کارها با خود میکردند، و مشیّت خود برابر مشیّت خدا میداشتند. رب العالمین گفت: قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ.
هوش مصنوعی: آنها می‌گویند: آیا ما در این ماجرا نقشی داریم؟ این سوال نشان‌دهنده انکار آنهاست. کلمه «امر» در اینجا به معنای پیروزی و کمک الهی است. به عبارت دیگر، آنها می‌گویند که پیروزی و کمک به ما نیامده است، همان‌طور که وعده داده شده بود. منافقان این سخن را برای انکار حقیقت مطرح کرده‌اند. خداوند پاسخ می‌دهد: «همه امور به دست خداست.» این جمله به دو صورت قابل قرائت است: اگر با «لام» نصب خوانده شود، به معنای این است که همه چیز به خداوند بازمی‌گردد و اگر به حالت رفع خوانده شود، به معنای آغاز یک سخن جدید است. در واقع، خداوند می‌فرماید که پیروزی، قضا و قدر و شهادت همگی به اراده و خواست اوست. ابن عباس نقل می‌کند که این اندیشه نادرست که برخی درباره خداوند داشتند، در واقع نشانه تکذیب قضا و قدر او بود. آنها به اشتباه معتقد بودند که می‌توانند کارها را به اراده خود پیش ببرند و خواسته‌هایشان را با اراده خدا یکی بدانند. خداوند در پاسخ می‌فرماید: «بگو همه امور به دست خداوند است.»
یا محمد ایشان را بگوی که: القدر خیره و شرّه من اللَّه. مصطفی (ص) گفت: «یکون فی امّتی خسف و مسخ و ذلک فی المکذّبین فی القدر»
هوش مصنوعی: ای محمد به ایشان بگو که: تقدیر خیر و شر از خداوند است. پیامبر (ص) فرمودند: «در میان امتم، اتفاقاتی مانند زمین‌لرزه، دگرگونی شکل و ذلت خواهد بود و اینها در میان کسانی است که به تقدیر کفر می‌ورزند.»
و قال: صنفان من امّتی لیس لهما فی الاسلام نصیب: المرجئة و القدریة.
هوش مصنوعی: او گفت: دو گروه از امت من هستند که هیچ سهمی از اسلام ندارند: مرجئه و قدریه.
و روی ان أبا بکر و عمر تکلّما فی القدر، فتابع بعض القوم أبا بکر و تابع بعض القوم عمر فتحا کما الی رسول اللَّه (ص) فاقبل النبی (ص) علی ابی بکر فقال کیف قلت: یا ابا بکر؟ فقال الحسنات من اللَّه و السّیّئات من انفسنا. فانقبض رسول اللَّه (ص) بعض الانقباض حتی رؤی ذلک فیه. ثم قال یا عمر کیف قلت؟ قال الحسنات و السّیّئات کلّها من اللَّه. قال فانبسط رسول اللَّه (ص) حتی رؤی ذلک فیه. ثم قال انّ اوّل من تکلم فی القدر لجبرئیل و میکائیل، قال میکائیل مثل مقالتک یا ابا بکر، و قال جبرئیل مثل مقالتک یا عمر، فقالا ان یختلف اهل السّماء یختلف اهل الارض، تعال حتی نتحاکم الی اسرافیل، فما قضی بیننا رضینا.
هوش مصنوعی: ابوبکر و عمر درباره سرنوشت و قضا و قدر صحبت کردند. گروهی از افراد به ابوبکر پیوستند و برخی به عمر. پیامبر (ص) به سمت ابوبکر آمد و از او پرسید که چه گفتی؟ ابوبکر پاسخ داد که اعمال خوب از طرف خداوند و اعمال بد از ناحیه ماست. پیامبر (ص) دچار کمی ناراحتی شد که این موضوع در چهره‌اش هم نمایان شد. سپس به عمر روی آورد و از او پرسید که چه گفتی؟ عمر گفت که همه اعمال، چه خوب و چه بد، از طرف خداوند است. پیامبر (ص) خوشحال شد و بعد از آن گفت که نخستین کسی که درباره قضا و قدر سخن گفت، جبرئیل و میکائیل بودند. میکائیل همانند ابوبکر و جبرئیل همانند عمر سخن گفتند. آنها به این نتیجه رسیدند که اگر اهل آسمان با هم اختلاف داشته باشند، اهل زمین نیز اختلاف خواهند داشت. بنابراین، تصمیم گرفتند به اسرافیل مراجعه کنند و هر تصمیمی که او بگیرد، خواهند پذیرفت.
قال: فتحاکما الی اسرافیل فقضی بینهما انّ الخیر و الشّرّ کلّه من اللَّه، قال رسول اللَّه (ص): فهذا قضایی بینکما. قال: ثمّ اقبل علی ابی بکر فقال: یا أبا بکر انّ اللَّه تعالی لو اراد ان لا یعصی ما خلق ابلیس.
هوش مصنوعی: او گفت: به اسرافیل مراجعه کنید تا بین آنها قضاوت کند که همه خیر و شر از جانب خداوند است. رسول خدا (ص) فرمود: این حکم من بین شماست. سپس به ابوبکر رو کرد و گفت: ای ابوبکر، اگر خداوند می‌خواست که هیچ‌کس معصیت نکند، ابلیس را خلق نمی‌کرد.
یُخْفُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ یعنی: فی قلوبهم، ما لا یُبْدُونَ لَکَ در دلهای خویش چیزی پنهان میدارند که پیدا نمی‌کنند بزبان. آن گه تفسیر بر عقب گفت: یَقُولُونَ لَوْ کانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَیْ‌ءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا، این «یقولون» همان «یخفون» است، یعنی یخفون قولهم، در دل خویش با نفس خویش میگویند پنهان، که اگر ما را خرد بودی با محمد (ص) بیرون نیامدیمی تا سران ما را نکشتندی. ربّ العالمین گفت بجواب ایشان: قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی‌ مَضاجِعِهِمْ أی مصارعهم. در این آیت ردّ قدریه و معتزله است که میگویند: قتل بر کس نه نوشته‌اند، و آن کس را که کشتند نه باجل مرد. و این مخالفت نصّ قرآنست که گفت عزّ و علا: لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ. و ازین جاست که مفسّران گفتند درین آیت مضمر است که: و حانت آجالهم الی مضاجعهم.
هوش مصنوعی: افرادی در دل خود چیزی را پنهان می‌کنند که به زبان نمی‌آورند. آنها در درون خود می‌گویند: اگر ما در کارها نقشی داشتیم، هرگز در اینجا کشته نمی‌شدیم. اما خداوند در پاسخ به آنها می‌فرماید: اگر شما در خانه‌هایتان بودید، کسانی که برایشان قتل نوشته شده بود، به کشتن‌شان می‌آمدند. این آیه به اعتقاد گروه‌هایی اشاره دارد که می‌گویند سرنوشت قتل برای کسی نوشته نشده و کسی که کشته می‌شود، به مرگ طبیعی مرده است. در حالی که این دیدگاه با نص صریح قرآن در تضاد است که می‌گوید کسانی که نوشته شده‌اند باید کشته شوند. لذا مفسران به این نتیجه رسیده‌اند که در این آیه اشاره‌ای به فرا رسیدن اجل آنها وجود دارد.
وَ لِیَبْتَلِیَ اللَّهُ ما فِی صُدُورِکُمْ هر لام که در عربیت آید که نه «لام ملک» بود نه «لام امر»، آن را «لام ابتدا» گویند. چنان که تو کسی را گویی: فرا فلان ایدون و ایدون گوی. او جواب دهد: «تا بینم او را» این لام در سخن لام ابتداست معلّق بر ضمیر یا بر خطاب مخاطب. و «لیبتلی» و «لیمحص» در هر دو کلمه لام ابتداست.
هوش مصنوعی: خداوند می‌خواهد آنچه در دل‌های شماست را آزمایش کند. هرگاه در زبان عربی «لام» بیاید که نه برای ملکی بودن باشد و نه برای دستور، آن را «لام ابتدا» می‌نامند. مثلاً وقتی کسی بگوید: «برو به فلان جا و بگو»، و او پاسخ دهد: «تا او را ببینم»، این «لام» در کلام، لام ابتدای است که به ضمیر یا خطاب مخاطب مرتبط است. در واژه‌های «لیبتلی» و «لیمحص» هم لام ابتدا وجود دارد.
و المحص «التقیة» یقال «فرس ممحوص»، اذا لم یکن فی حوافرها رهل.
هوش مصنوعی: تعبیر «تقیه» به معنای احتیاط و محافظه‌کاری است. همچنین اصطلاح «فرس ممحوص» به اسبی اطلاق می‌شود که در سم‌هایش نرد ندارد و این بدان معناست که می‌تواند به راحتی حرکت کند.
و معنی الآیة: لیبتلی اللَّه ما فی صدورکم ایّها المنافقون فعل ما فعل یوم احد و لیمحص ای لیطهر و یکشف ما فی قلوبکم ایّها المؤمنون من الرّضا بقضاء اللَّه.
هوش مصنوعی: معنای آیه این است که خداوند می‌خواهد آنچه در دل‌های شما ایستاده است را آزمایش کند، ای منافقین، همان‌طور که در روز احد رفتار کردید. همچنین خداوند می‌خواهد آنچه در دل‌های شما ای مؤمنان است را خالص کند و نشان دهد، از جمله رضایت شما به قضا و قدر خداوند.
وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ ای بما یدور فی الافکار، و یعترض فی النفوس، و بما فی القلوب من النفاق و الایمان.
هوش مصنوعی: خداوند به آنچه در دل‌ها و افکار وجود دارد، آگاه است. او به آنچه در ذهن‌ها می‌گذرد، و آنچه در دل‌ها از نفاق و ایمان وجود دارد، دانش كامل دارد.
قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ... الآیة این خطاب با مؤمنانست، میگوید: ایشان که پشت بدادند بهزیمت، و از قتال دشمن برگشتند از میان شما که مؤمنان‌اید یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ آن روز که جمع مؤمنان و جمع کافران همدیدار گشتند، و بر هم رسیدند، آن شیطان بود که در راه ایشان آمد، و ایشان را بر آن ذلّت داشت، و آن کار ایشان را برآراست. و این در راه آمدن شیطان و ایشان را از ثبات بیفکندن، بشومی آن بود که فرمان رسول (ص) را خلاف کرده بودند، و مرکز بگذاشته. پس رب العالمین ایشان را عذر نهاد و عفو کرد، گفت: وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ. و گفته‌اند که معصیت ایشان آن بود که پارسال به بدر رغبت کرده بودند در فداء مشرکان، و بازفروختن ایشان، که ببدر بدست آورده بودند، و بنکشتن ایشان، پس ربّ العالمین عذر ایشان بنهاد و آن معصیت ازیشان در گذاشت و عفو کرد و گفت: لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ. مفسّران گفتند: عثمان بن عفان از ایشان بود، و رافع بن المعلی، و خارجة بن زید، و حذیفة بن عتبة بن ربیعة، عثمان بن عقبه، و عمرو بن عقبه. مردی از ابن عمر پرسید که عثمان به بدر حاضر بود؟ گفت: نه، گفت: ببیعة الرضوان حاضر بود؟ گفت: نه، گفت: از جمله ایشان بود که یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ؟ گفت: بود. ابن عمر را گفتند که: این در عثمان عیب میجوید باین که می‌گوید. ابن عمر گفت: اما بدر فانّ رسول اللَّه (ص) قد ضرب له بسهمه. امّا بیعة الرضوان فقد بایع له رسول اللَّه (ص) و ید رسول اللَّه خیر من ید عثمان، و اما الذین تولوا منکم یوم التقی الجمعان فقد عفا اللَّه عنهم ان اللَّه غفور حلیم.
هوش مصنوعی: آیه‌ای از قرآن خطاب به مؤمنان می‌گوید: کسانی که در نبرد عقب‌نشینی کردند و از جنگ با دشمن برگشتند، در روزی که مؤمنان و کافران با هم روبرو شدند، مورد فریب شیطان قرار گرفتند و به آنها تحقیر شد. شیطان آنها را به سمت ترس و تزلزل سوق داد و علت این تیرگی نیز در مخالفت آنها با فرمان پیامبر (ص) و ترک موضع خود بود. اما خداوند آنها را بخشید و گفت: "خدا از آنها چشم‌پوشی کرد." معصیت آنها این بود که سال گذشته در جنگ بدر خواستار فریب دادن مشرکان بودند و می‌خواستند آنچه را که در بدر به دست آورده بودند، دوباره بفروشند. خداوند عذر آنها را پذیرفت و این گناه را برایشان بخشید. مفسران به نام برخی از افراد اشاره کردند که از جمله کسانی بودند که در آن روز حاضر بودند و با ابن عمر در مورد حضور عثمان در جنگ بدر و بیعت رضوان گفتگو کردند. ابن عمر توضیح داد که عثمان در بدر حاضر نبوده، ولی در بیعت رضوان حضور داشت و در نهایت گفت که خداوند از کسانی که در آن روز عقب‌نشینی کردند، گذشت کرد، زیرا او بخشنده و بردبار است.