گنجور

۱۸ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ... کردگار قدیم، جبّار نام‌دار، عظیم، خداوند دانا، کریم عزّ جلاله و عظم شأنه درین آیت فضیلت کعبه و شرف او نشر کرد، و بزرگواری آن فرا جهانیان نمود، گفت جلّ جلاله: نخستین خانه‌ای که نهاده شد مردمان را آنست که به مکه. خانه‌ای که مردمان همه زحام در آن آرند، و جهانیان روی بدان نهند و مؤمنان گرد آن گردند، مجاورت را، و نماز را و دعا را، و صلوات و زیارت را. خانه‌ای با خیر و با برکت، با شکوه و با کرامت. کس در آن نشد مگر با نثار رحمت، و کس بازنگشت مگر با تحفه مغفرت.

قال النّبی (ص): «من حجّ حجّة الاسلام یرجع مغفورا له».

خانه‌ای که نماز بدان تمام، و حج بدان تمام، و قصد بدان نجاة، و دعا آنجا مستجاب، و زندگانی آنجا قربت، و مرگ آنجا شهادت.

قال علیه الصّلاة و السّلام «من مات بمکّة فکأنّما مات فی السّماء الدّنیا، و من مات فی حجّ او عمرة لم یحاسب. و قیل ادخل الجنّة».

خانه‌ای که هر که در آن رفت بایمان و حسبت و تعظیم و طلب قربت و تصدیق وعد و مراعات حرمت، ایمن است از آتش عقوبت.

قال اللَّه عزّ و جلّ فی بعض ما انزله من الکتب: «انّی انا اللَّه لا اله الّا انا وحدی، الکعبة لی، و البیت بیتی، و الحرم حرمی، من دخل بیتی امن عذابی».

خانه‌ای که هرگز هیچ جبار مخلوق را چشم در آن نیاید، مگر که باز شکوهد و رعب زند و فروشکند، و هیچ پرنده‌ای زیر او نتواند که گذرد، و وحش کوه بآن رسد أمن شناسد، آرام گیرد. و اگر همه خلق جهان در آن خانه روند، جای یابند.

فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ در آن خانه نشانهای روشن است که آن حقّ است و حقیقت، یکی از آن نشانها مقام ابراهیم است، از روی ظاهر اثر قدم ابراهیم (ع) است بر سنگ خاره که روزی بوفاء مخلوقی، آن قدم برداشت، لا جرم ربّ العالمین اثر آن قدم قبله جهانیان ساخت. اشارتی عظیمست کسی را که یک قدم بوفاء حق از بهر حق بردارد و چه عجب اگر باطن وی قبله نظر حق شود! امّا از روی باطن، گفته‌اند: مقام ابراهیم ایستادن‌گاه اوست در خلّت، و آنکه قدم وی در راه خلّت چنان درست آمد که هر چه داشت همه درباخت، هم کلّ و هم جزء و هم غیر. کلّ نفس اوست، جزء فرزند او، غیر مال او، نفس بغیر آن داد، و فرزند بقربان داد، و مال بمهمان داد.

امروز که ماه من مرا مهمان است
بخشیدن جان و دل مرا پیمانست‌
دل را خطری نیست، سخن در جانست
جان افشانم که روز جان افشانست

گفتند: یا ابراهیم! دل از همه برگرفتی، چیست این که همه درباختی؟ گفت: آری! سلطان خلّت سلطانی قاهر است، جای خالی خواهد با کس بنسازد. إِنَّ الْمُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوها.

زحمت غوغا بشهر نیز نبینی
چون علم پادشا بشهر درآید

چون از نهاد و غیر خویش پاک بیرون شد، بر منشور خلت وی این توقیع زدند که: وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا. با این همه منقبت و مرتبت نفیر میکرد و میگفت: وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ! عزّت قرآن در نواختنش بیفزود که وَ آتَیْناهُ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ. و او می‌گفت: وَ لا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ.

اعتقادش در حق خویش بقهر بود. با خود جنگی برآورده بود که هیچ صلح نمیکرد!

با خود ز پی تو جنگها دارم من
صد گونه ز عشق رنگها دارم من‌

مقام ابراهیم وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً شرف آن مقام نه آن سنگ راست که اثر قدم ابراهیم (ع) راست. و لآثار الخلیل عند الجلیل اثر و خطر عظیم.

انّ الدّیار و ان عفّت، فانّ لها
عهدا باحبابنا اذ عندها نزلوا

آن کوه طور که قرآن مجید جلوه‌گاه آنست، و محل سوگند خدای جهانست، نه از خود یافت آن رتبت که از مجاورت قدم موسی (ع) یافت، که با حق راز گفت، و درد دل خویش آنجا باز گفت: و للأرض من کأس الکرام نصیب همین است حدیث غار تعزّز و تقدّس. و شکوه آن بر دلها و بر دیدها نه از آنست که غارست، که در جهان غار فراوان است امّا نه چنان غار که نزول گاه سیّد انبیاء است، و مأوای مهتر اولیاء است، یقول اللَّه تبارک و تعالی و تقدّس: «ثانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُما فِی الْغارِ».

کار صدق و معنی بو بکر دارد در جهان
و رنه در هر خانه بو بکریست، در هر کوه غار.

قوله: وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا بدانکه این سفر حج بر مثال سفر آخرت نهادند. و هر چه در سفر آخرت پیش آید از احوال و اهوال مرگ و رستاخیز نمودگار آن درین سفر پدید کردند، تا دانایان و زیرکان چون این سفر پیش گیرند بهر چه رسند و هر چه کنند منازل و مقامات آن راه آخرت یاد کنند، و عبرت گیرند، و زاد و ساز آن بدست آرند، که صعب‌تر است و عظیم‌تر. اوّل آنست که چون اهل و عیال و دوستان را وداع کند بداند که این مثال سکرات مرگست، آن ساعت که بنده در نزع باشد و خویش و پیوند و دوستان گرد وی درآیند، و او را وداع کنند.

سار الفؤاد مع الاحباب اذ ساروا
یوم الوداع فدمع العین مدرار

و آن گه زاد سفر از همه نوعها ساختن گیرد، و احتیاط در آن بجای آرد، تا هر چه بزودی تباه شود برنگیرد، داند که آن با وی بنماند، و زاد بادیه نشاید. دریابد و بجای آرد که طاعت با ریا و با تقصیر زاد آخرت را نشاید. و به‌

قال النّبی: «لا یقبل اللَّه تعالی عملا فیه مقدار ذرّة من الرّیا».

و آن گه که بر راحله نشیند مرکب خویش در سفر آخرت که آن را نعش گویند یاد آرد.

و بعد رکوبه الافراس تیها
یهادی بین اعناق الرّجال‌

و چون عقبه‌ها و خطرهای بادیه ببیند از منکر و نکیر و حیّات و عقارب در گور که شرع از آن نشان داده یاد کند، و بحقیقت داند که از لحد تا حشر بادیه‌ای عظیم در پیش است که بی‌بدرقه طاعت بریدن آن دشخوار است. اگر درین بادیه بدین آسانی بدرقه‌ای بکارست، پس در بادیه قیامت، بی‌بدرقه طاعت چون رستگارست؟!

راستکاری پیشه‌کن کاندر مصاف رستخیز
نیستند از خشم حق جز راستکاران رستگار

و آن گه که لبّیک گوید بجواب نداء حق تا از نداء قیامت براندیشد که فردا بگوش وی خواهد رسید و نداند که آن نداء سعادت خواهد بود یا نداء شقاوت.

علی بن حسین علیهما السلام در وقت احرام او را دیدند، زرد روی و مضطرب! و هیچ سخن نمی‌گفت. گفتند: چه رسید مهتر دین را که بوقت احرام لبّیک نمی‌گوید؟

گفت: ترسم که اگر گویم لبیک جواب دهند: «لا لبّیک و لا سعدیک» و آن گه گفت: شنیده‌ام که هر که حج از مال شبهت کند، او را گویند: «لا لبّیک، و لا سعدیک، حتّی تردّ ما فی یدیک».

و چون طواف و سعی کند قصه وی بقومی بیچارگان ماند که بدرگاه ملوک شوند نیازی را و حاجتی را که دارند، و گرد سرای ملک می‌گردند، و اندر میدان در سرای تردد می‌کنند، و کسی را می‌جویند که از بهر ایشان شفاعت کند، و امید میدارند که مگر ناگاه خود چشم ملک بر ایشان افتد و ببخشاید، و کار ایشان سره شود.

اما وقوف عرفه و آن اجتماع اصناف خلق در آن صحراء عرفات، و آن خروش و تضرّع و آن زاری و گریه ایشان، و آن دعا و ذکر ایشان بزبانهای مختلف، بعرصات قیامت ماند که خلائق همه جمع شوند، و هر کس بخود مشغول، در انتظار ردّ و قبول. و در جمله این مقامات که برشمردیم، هیچ مقام نیست امیدوارتر و رحمت خدا بآن نزدیکتر از آن ساعت که حجّاج بعرفات بایستند. در آثار بیارند که: درهای هفت طارم پیروزه برگشایند آن ساعت، و ایوان فرادیس اعلی را درها باز نهند، و جانهای پیغامبران و شهیدان اندر علیین در طرب آرند. عزیزست آن ساعت! بزرگوارست آن وقت! که از شعاع انفاس حجّاج و عمّار روز مدد میخواهد، و از دوست خطاب می‌آید که: «هل من داع؟ هل من سائل؟»

روی انس بن مالک قال قال رسول اللَّه (ص): «امّا عشیّة عرفة، فانّ اللَّه یهبط الی السّماء الدّنیا ثم یباهی بهم الملائکة، فیقول انظروا الی عبادی شعثا غبرا جاءونی من کلّ فجّ عمیق یرجون رحمتی و مغفرتی، فلو کانت کعدد الرّمل او کزبد البحر لغفرتها لکم، افیضوا عبادی مغفورا لکم و لمن شفعتم فیه.»

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ... کردگار قدیم، جبّار نام‌دار، عظیم، خداوند دانا، کریم عزّ جلاله و عظم شأنه درین آیت فضیلت کعبه و شرف او نشر کرد، و بزرگواری آن فرا جهانیان نمود، گفت جلّ جلاله: نخستین خانه‌ای که نهاده شد مردمان را آنست که به مکه. خانه‌ای که مردمان همه زحام در آن آرند، و جهانیان روی بدان نهند و مؤمنان گرد آن گردند، مجاورت را، و نماز را و دعا را، و صلوات و زیارت را. خانه‌ای با خیر و با برکت، با شکوه و با کرامت. کس در آن نشد مگر با نثار رحمت، و کس بازنگشت مگر با تحفه مغفرت.
هوش مصنوعی: خداوند بزرگ و عزیز در این آیه به فضیلت و عظمت کعبه اشاره کرده و اهمیت آن را برای انسان‌ها بیان می‌کند. او می‌فرماید که نخستین خانه‌ای که برای عبادت بشر ساخته شده، همین کعبه در مکه است. مردمان از هر جا به سوی این خانه می‌آیند و مؤمنان دور آن جمع می‌شوند تا عبادت کنند، نماز بخوانند و دعا نمایند. این خانه، مکانی پر خیر و برکت و با عظمت است. هر کسی که به آنجا برود، رحمت خدا شامل حالش می‌شود و هیچ‌کس از آنجا برنمی‌گردد مگر اینکه آمرزیده شده باشد.
قال النّبی (ص): «من حجّ حجّة الاسلام یرجع مغفورا له».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «کسی که حج واجب خود را انجام دهد، به حالت بخشیده‌شده بازمی‌گردد.»
خانه‌ای که نماز بدان تمام، و حج بدان تمام، و قصد بدان نجاة، و دعا آنجا مستجاب، و زندگانی آنجا قربت، و مرگ آنجا شهادت.
هوش مصنوعی: خانه‌ای که در آن نماز به خوبی انجام می‌شود و حج در آن به کمال می‌رسد، جایی که هدف از زندگی نجات است، دعای انسان در آنجا مستجاب می‌شود، زندگی در آنجا نزدیک کننده به خداست و مرگ آنجا به معنای شهادت محسوب می‌شود.
قال علیه الصّلاة و السّلام «من مات بمکّة فکأنّما مات فی السّماء الدّنیا، و من مات فی حجّ او عمرة لم یحاسب. و قیل ادخل الجنّة».
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «کسی که در مکه بمیرد، مانند این است که در آسمان دنیا مرده است و کسی که در حال حج یا عمره بمیرد، محاسبه نمی‌شود و گفته شده که او به بهشت وارد می‌شود.»
خانه‌ای که هر که در آن رفت بایمان و حسبت و تعظیم و طلب قربت و تصدیق وعد و مراعات حرمت، ایمن است از آتش عقوبت.
هوش مصنوعی: خانه‌ای وجود دارد که هر کسی وارد آن شود با ایمان، نیت پاک، احترام، جستجوی نزدیکی به خدا، تصدیق وعده‌های الهی و رعایت حرمت‌ها، از عذاب آتش در امان خواهد بود.
قال اللَّه عزّ و جلّ فی بعض ما انزله من الکتب: «انّی انا اللَّه لا اله الّا انا وحدی، الکعبة لی، و البیت بیتی، و الحرم حرمی، من دخل بیتی امن عذابی».
هوش مصنوعی: خداوند متعال در بخشی از کتاب‌های آسمانی خود می‌فرماید: «من تنها خدا هستم و هیچ خدایی جز من نیست. کعبه به من تعلق دارد، این خانه (کعبه) خانه من است و حرم نیز حرم من است. هر کسی وارد خانه‌ام شود، از عذاب من در امان خواهد بود.»
خانه‌ای که هرگز هیچ جبار مخلوق را چشم در آن نیاید، مگر که باز شکوهد و رعب زند و فروشکند، و هیچ پرنده‌ای زیر او نتواند که گذرد، و وحش کوه بآن رسد أمن شناسد، آرام گیرد. و اگر همه خلق جهان در آن خانه روند، جای یابند.
هوش مصنوعی: این خانه به قدری قوی و بزرگ است که هیچ قدرت و جبارتی نمی‌تواند در آن باقی بماند، زیرا هر کس که وارد آن شود، احساس شکوه و ترس می‌کند. همچنین هیچ پرنده‌ای نمی‌تواند زیر این خانه پرواز کند و حیوانات وحشی نیز وقتی به این مکان می‌رسند، احساس امنیت و آرامش می‌کنند. اگر تمام مردم دنیا هم به این خانه بیایند، در آن جای خواهند گرفت.
فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ در آن خانه نشانهای روشن است که آن حقّ است و حقیقت، یکی از آن نشانها مقام ابراهیم است، از روی ظاهر اثر قدم ابراهیم (ع) است بر سنگ خاره که روزی بوفاء مخلوقی، آن قدم برداشت، لا جرم ربّ العالمین اثر آن قدم قبله جهانیان ساخت. اشارتی عظیمست کسی را که یک قدم بوفاء حق از بهر حق بردارد و چه عجب اگر باطن وی قبله نظر حق شود! امّا از روی باطن، گفته‌اند: مقام ابراهیم ایستادن‌گاه اوست در خلّت، و آنکه قدم وی در راه خلّت چنان درست آمد که هر چه داشت همه درباخت، هم کلّ و هم جزء و هم غیر. کلّ نفس اوست، جزء فرزند او، غیر مال او، نفس بغیر آن داد، و فرزند بقربان داد، و مال بمهمان داد.
هوش مصنوعی: در آن مکان نشانه‌های روشنی وجود دارد که حقیقت را نشان می‌دهد. یکی از این نشانه‌ها، مقام ابراهیم است که رد پای او بر سنگی سخت باقی مانده و از آن زمان، خداوند این اثر را قبله جهانیان قرار داده است. این اشاره‌ای بزرگ است به کسی که به خاطر حقیقت، یک قدم با وفا بردارد و شگفت‌انگیز نیست اگر باطن او نیز در نظر حق، قبله قرار گیرد. از دید باطن، مقام ابراهیم به معنای ایستادن او در مقام خلافت است، جایی که او همه چیزش را در راه خداوند حق فدای این مسیر کرد؛ از جان و فرزند گرفته تا مال و دارایی‌هایش. او جانش را برای خدا داد، فرزندش را قربانی کرد و مالش را به مهمانش بخشید.
امروز که ماه من مرا مهمان است
بخشیدن جان و دل مرا پیمانست‌
هوش مصنوعی: امروز که محبوب من نزد من است، دادن جان و دل من به او به نوعی عهد و پیمان شده است.
دل را خطری نیست، سخن در جانست
جان افشانم که روز جان افشانست
هوش مصنوعی: دل نگران نیست، چون موضوع سخن در ذات و جان انسان است. من عشق و احساس خود را آشکار می‌کنم، زیرا روزی است که برای بروز این احساسات مناسب و زیباست.
گفتند: یا ابراهیم! دل از همه برگرفتی، چیست این که همه درباختی؟ گفت: آری! سلطان خلّت سلطانی قاهر است، جای خالی خواهد با کس بنسازد. إِنَّ الْمُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوها.
هوش مصنوعی: گفتند: ای ابراهیم! تو دل از همه چیز کندی، پس چه چیزی است که همه چیز را باختی؟ او پاسخ داد: بله! پادشاهی که بر دلیری و قدرت است، هر جا باشد، با وجود خودش آنجا را تحت تأثیر قرار می‌دهد. وقتی پادشاهان به یک سرزمین وارد می‌شوند، آن را خراب می‌کنند.
زحمت غوغا بشهر نیز نبینی
چون علم پادشا بشهر درآید
هوش مصنوعی: وقتی پرچم یک پادشاه به شهری وارد می‌شود، تمام هیاهو و شلوغی‌ها در آن شهر به چشم نمی‌آید.
چون از نهاد و غیر خویش پاک بیرون شد، بر منشور خلت وی این توقیع زدند که: وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا. با این همه منقبت و مرتبت نفیر میکرد و میگفت: وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ! عزّت قرآن در نواختنش بیفزود که وَ آتَیْناهُ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ. و او می‌گفت: وَ لا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ.
هوش مصنوعی: زمانی که از ذات و غیر خود پاک شد، بر زندگی‌اش این جمله نوشته شد که: «خداوند ابراهیم را دوست خود گرفت». با وجود این همه فضیلت و مقام، او دائما ندا سر می‌داد و می‌گفت: «پروردگارا، مرا و فرزندانم را از پرستش بت‌ها دور نگه‌دار!» عزت قرآن در شان او بیشتر شد که می‌فرماید: «ما در دنیا به او نیکی عطا کردیم و او در آخرت از نیکوکاران است». همچنین او می‌گفت: «پروردگارا، مرا در روزی که برانگیخته می‌شوند، خوار نگردان».
اعتقادش در حق خویش بقهر بود. با خود جنگی برآورده بود که هیچ صلح نمیکرد!
هوش مصنوعی: او به خود باور داشت که باید با خشم و قهر رفتار کند. او در درون خود دچار یک جنگ و جدل بود که هیچگاه به صلح نمی‌رسید.
با خود ز پی تو جنگها دارم من
صد گونه ز عشق رنگها دارم من‌
هوش مصنوعی: من به خاطر تو درگیر نبردهای زیادی هستم و به دلیل عشق، احساسات و رنگ‌های مختلفی را تجربه می‌کنم.
مقام ابراهیم وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً شرف آن مقام نه آن سنگ راست که اثر قدم ابراهیم (ع) راست. و لآثار الخلیل عند الجلیل اثر و خطر عظیم.
هوش مصنوعی: مقام ابراهیم، محلی است که هر کسی وارد آن شود، احساس امنیت می‌کند. این مقام به خاطر قدم‌های ابراهیم (ع) مقدس است و تأثیر عمیقی در نزد خداوند دارد. آثار و نشانه‌های پیامبر بزرگوار ابراهیم در نزد خداوند، ارزش و اهمیت زیادی دارد.
انّ الدّیار و ان عفّت، فانّ لها
عهدا باحبابنا اذ عندها نزلوا
هوش مصنوعی: هرچند که جاها و مکان‌ها از نظر حرمتی که دارند، پاک و بی‌آزارند، اما برای ما این مکان‌ها یادآور لحظات و وعده‌هایی هستند که با عزیزان‌مان در آنجا گذرانده‌ایم.
آن کوه طور که قرآن مجید جلوه‌گاه آنست، و محل سوگند خدای جهانست، نه از خود یافت آن رتبت که از مجاورت قدم موسی (ع) یافت، که با حق راز گفت، و درد دل خویش آنجا باز گفت: و للأرض من کأس الکرام نصیب همین است حدیث غار تعزّز و تقدّس. و شکوه آن بر دلها و بر دیدها نه از آنست که غارست، که در جهان غار فراوان است امّا نه چنان غار که نزول گاه سیّد انبیاء است، و مأوای مهتر اولیاء است، یقول اللَّه تبارک و تعالی و تقدّس: «ثانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُما فِی الْغارِ».
هوش مصنوعی: این کوه، که در قرآن کریم از آن یاد شده و خداوند بر آن سوگند خورده، به خاطر نزدیکی‌اش به حضرت موسی (ع) به این مقام و رتبه دست یافته است. این مکان، جایی است که موسی با خدا راز گفت و درد دل خود را بیان کرد. شکوه این کوه و غار آن به خاطر ویژگی‌های خاصش است و نه به این خاطر که غاری مانند دیگر غارهاست، چرا که در دنیا غارهای زیادی وجود دارد، اما هیچ‌کدام به اندازه این غار که محل نزول پیامبر بزرگوار و پناهگاه بهترین اولیاء الهی است، اهمیت ندارد. خداوند در قرآن می‌فرماید: «دومین نفر وقتی که در غار بودند».
کار صدق و معنی بو بکر دارد در جهان
و رنه در هر خانه بو بکریست، در هر کوه غار.
هوش مصنوعی: صداقت و معنای واقعی از ویژگی‌های بارز است که در دنیا ارزشمند است و هر جای خانه و هر دشت و کوه نشانه‌هایی از این ویژگی وجود دارد.
قوله: وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا بدانکه این سفر حج بر مثال سفر آخرت نهادند. و هر چه در سفر آخرت پیش آید از احوال و اهوال مرگ و رستاخیز نمودگار آن درین سفر پدید کردند، تا دانایان و زیرکان چون این سفر پیش گیرند بهر چه رسند و هر چه کنند منازل و مقامات آن راه آخرت یاد کنند، و عبرت گیرند، و زاد و ساز آن بدست آرند، که صعب‌تر است و عظیم‌تر. اوّل آنست که چون اهل و عیال و دوستان را وداع کند بداند که این مثال سکرات مرگست، آن ساعت که بنده در نزع باشد و خویش و پیوند و دوستان گرد وی درآیند، و او را وداع کنند.
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده که سفر حج، نمادی از سفر آخرت است. آنچه در سفر آخرت برای انسان پیش می‌آید، مانند مشکلات مرگ و قیامت، در این سفر نیز تجلی پیدا کرده است. به این ترتیب دانشمندان و خردمندان می‌توانند از این سفر عبرت بگیرند و به یاد داشته باشند که هر قدمی که در این سفر برمی‌دارند، به منزله‌ای در مسیر آخرت نزدیک‌تر می‌شوند. در آغاز سفر، هنگامی که فرد از خانواده و دوستان خود وداع می‌کند، این لحظه را به عنوان نشانه‌ای از سختی‌های مرگ تصور کند، زمانی که در حال جدایی از نزدیکان است و آن‌ها برای وداع با او می‌آیند.
سار الفؤاد مع الاحباب اذ ساروا
یوم الوداع فدمع العین مدرار
هوش مصنوعی: دل همچون پرنده‌ای همراه دوستانش پرواز می‌کند، اما در روز وداع، اشک‌های چشم بی‌وقفه جاری می‌شوند.
و آن گه زاد سفر از همه نوعها ساختن گیرد، و احتیاط در آن بجای آرد، تا هر چه بزودی تباه شود برنگیرد، داند که آن با وی بنماند، و زاد بادیه نشاید. دریابد و بجای آرد که طاعت با ریا و با تقصیر زاد آخرت را نشاید. و به‌
هوش مصنوعی: سفر و آماده‌سازی برای آن از هر نوع مهم است و باید با احتیاط انجام شود تا چیزی که زود از بین می‌رود، بازنگردد. کسی که چنین آگاهی دارد می‌داند که آنچه با خود دارد دائمی نیست و نباید به آن وابسته باشد. همچنین باید درک کند که عبادت با نفاق و کوتاهی، نمی‌تواند وسیله‌ای برای آخرت باشد.
قال النّبی: «لا یقبل اللَّه تعالی عملا فیه مقدار ذرّة من الرّیا».
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود: «خداوند متعال هیچ عملی را که در آن ذره‌ای ریا وجود داشته باشد، قبول نمی‌کند.»
و آن گه که بر راحله نشیند مرکب خویش در سفر آخرت که آن را نعش گویند یاد آرد.
هوش مصنوعی: زمانی که شخص بر کالسکه‌ای که به سفر آخر می‌برد نشسته است، که به آن نعش گفته می‌شود، به یاد می‌آورد.
و بعد رکوبه الافراس تیها
یهادی بین اعناق الرّجال‌
هوش مصنوعی: و پس از آن سوارکاران بر اسب‌ها به آرامی از میان گردن‌های مردان عبور می‌کنند.
و چون عقبه‌ها و خطرهای بادیه ببیند از منکر و نکیر و حیّات و عقارب در گور که شرع از آن نشان داده یاد کند، و بحقیقت داند که از لحد تا حشر بادیه‌ای عظیم در پیش است که بی‌بدرقه طاعت بریدن آن دشخوار است. اگر درین بادیه بدین آسانی بدرقه‌ای بکارست، پس در بادیه قیامت، بی‌بدرقه طاعت چون رستگارست؟!
هوش مصنوعی: وقتی انسان با مشکلات و خطرات دنیای پس از مرگ روبرو می‌شود، مانند منکر و نکیر و دیگر موانع در قبر، باید به یاد بیاورد که طبق دین، نشانه‌هایی از این مشکلات وجود دارد. او به خوبی می‌فهمد که از لحظه قبر تا روز قیامت، مسیر پرخطر و وسیعی وجود دارد که عبور از آن بدون راهنمایی تقوا و کارهای نیک بسیار دشوار است. اگر در این دنیای مادی، با این سادگی راهی برای عبور از مشکلات فراهم است، پس در قیامت چگونه می‌توان بدون راهنمایی و اعمال نیک، رستگار شد؟
راستکاری پیشه‌کن کاندر مصاف رستخیز
نیستند از خشم حق جز راستکاران رستگار
هوش مصنوعی: در تلاش برای رستاخیز و نجات در برابر خشم الهی، باید به راستی و درست‌کاری پایبند بود، زیرا تنها راستکاران نجات می‌یابند.
و آن گه که لبّیک گوید بجواب نداء حق تا از نداء قیامت براندیشد که فردا بگوش وی خواهد رسید و نداند که آن نداء سعادت خواهد بود یا نداء شقاوت.
هوش مصنوعی: وقتی که انسان به دعوت خدا پاسخ می‌دهد، به یاد ندا و صدای قیامت می‌افتد که فردا به گوش او خواهد رسید و نمی‌داند آیا آن ندا به سعادت اشاره دارد یا به شقاوت و بدبختی.
علی بن حسین علیهما السلام در وقت احرام او را دیدند، زرد روی و مضطرب! و هیچ سخن نمی‌گفت. گفتند: چه رسید مهتر دین را که بوقت احرام لبّیک نمی‌گوید؟
هوش مصنوعی: در زمان احرام، علی بن حسین علیهما السلام را دیدند که رنگ چهره‌اش زرد و حالش مضطرب بود و هیچ چیزی نمی‌گفت. از این رو پرسیدند: چه اتفاقی برای این بزرگوار دین افتاده که در وقت احرام لبیک نمی‌گوید؟
گفت: ترسم که اگر گویم لبیک جواب دهند: «لا لبّیک و لا سعدیک» و آن گه گفت: شنیده‌ام که هر که حج از مال شبهت کند، او را گویند: «لا لبّیک، و لا سعدیک، حتّی تردّ ما فی یدیک».
هوش مصنوعی: گفت: می‌ترسم که اگر بگویم لبیک، پاسخ دهند: «نه لبیک و نه سعدیک». سپس اضافه کرد: شنیده‌ام که هر کسی که با مال شبهه‌ناک به حج برود، به او گفته می‌شود: «نه لبیک و نه سعدیک، تا هنگامی که آنچه که در دست داری را بازگردانی».
و چون طواف و سعی کند قصه وی بقومی بیچارگان ماند که بدرگاه ملوک شوند نیازی را و حاجتی را که دارند، و گرد سرای ملک می‌گردند، و اندر میدان در سرای تردد می‌کنند، و کسی را می‌جویند که از بهر ایشان شفاعت کند، و امید میدارند که مگر ناگاه خود چشم ملک بر ایشان افتد و ببخشاید، و کار ایشان سره شود.
هوش مصنوعی: وقتی که طواف و سعی انجام می‌دهند، حالتی شبیه به افرادی دارند که به درگاه پادشاهان می‌روند تا خواسته‌ها و نیازهای خود را مطرح کنند. آن‌ها دور کاخ پادشاه می‌چرخند و در وسط میدان انتظار می‌کشند، در جستجوی کسی هستند که برایشان شفاعت کند. امید دارند که شاید ناگهان نظر پادشاه به آن‌ها بیفتد و مشکلشان حل شود.
اما وقوف عرفه و آن اجتماع اصناف خلق در آن صحراء عرفات، و آن خروش و تضرّع و آن زاری و گریه ایشان، و آن دعا و ذکر ایشان بزبانهای مختلف، بعرصات قیامت ماند که خلائق همه جمع شوند، و هر کس بخود مشغول، در انتظار ردّ و قبول. و در جمله این مقامات که برشمردیم، هیچ مقام نیست امیدوارتر و رحمت خدا بآن نزدیکتر از آن ساعت که حجّاج بعرفات بایستند. در آثار بیارند که: درهای هفت طارم پیروزه برگشایند آن ساعت، و ایوان فرادیس اعلی را درها باز نهند، و جانهای پیغامبران و شهیدان اندر علیین در طرب آرند. عزیزست آن ساعت! بزرگوارست آن وقت! که از شعاع انفاس حجّاج و عمّار روز مدد میخواهد، و از دوست خطاب می‌آید که: «هل من داع؟ هل من سائل؟»
هوش مصنوعی: در روز عرفه، جمع شدن مردم در دشت عرفات و اظهار عواطفی همچون ناله و درخواست و گریه، نشانگر روز قیامت است که در آن همه انسان‌ها گرد هم می‌آیند و هر کسی مشغول به فکر خود است و در انتظار پاسخ خواسته‌هایش. در میان همه این شرایط، هیچ زمانی امیدوارتر و نزدیک‌تر به رحمت خداوند از زمانی که حجاج در عرفات ایستاده‌اند، نیست. در روایات آمده که در آن لحظه، درهای بهشت باز می‌شود و روح پیامبران و شهیدان در مقام‌های والای خود شاد می‌شوند. آن لحظه بسیار ارزشمند و بزرگ است، زیرا نفس‌های حجاج و زائران روزی را طلب می‌کنند و خداوند به آنان پاسخ می‌دهد که آیا کسی دعا می‌کند یا از چیزی می‌خواهد؟
روی انس بن مالک قال قال رسول اللَّه (ص): «امّا عشیّة عرفة، فانّ اللَّه یهبط الی السّماء الدّنیا ثم یباهی بهم الملائکة، فیقول انظروا الی عبادی شعثا غبرا جاءونی من کلّ فجّ عمیق یرجون رحمتی و مغفرتی، فلو کانت کعدد الرّمل او کزبد البحر لغفرتها لکم، افیضوا عبادی مغفورا لکم و لمن شفعتم فیه.»
هوش مصنوعی: در عصر روز عرفه، خداوند به آسمان دنیا می‌آید و به ملائکه افتخار می‌کند به بندگانش که در حالتی زار و غبارآلود از نقاط دور و عمیق به سوی او آمده‌اند و رحمت و بخشش او را طلب می‌کنند. خداوند می‌فرماید: حتی اگر گناهان آنها به تعداد دانه‌های شن یا کف دریا باشد، همه آن‌ها را می‌بخشم. سپس به بندگانش می‌گوید: «بروید، شما بخشوده‌شدگانید و هر کسی که شما برای او شفاعت کنید نیز بخشوده خواهد شد.»