قوله تعالی: وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ الآیة... هر دین که نه اسلام، باطل است. هر عمل که نه اتّباع سنّت، تخم حسرت است. اسلام درخت است، سنّت آبشخور آن، و ایمان ثمره آن، و حق جلّ شأنه نشاننده آن و پروراننده آن. و این چشمه سنّت مدد که میگیرد از عنایت الهی میگیرد. اگر العیاذ باللّه آن عنایت باز گیرد چشمه خشک شود، و شجره معطّل و عقیم گردد، و نیز ثمره ایمان ندهد، و بر شرف زوال و هلاک بود. این مثل آن گروه است که مرتدّ شدند و از اسلام برگشتند، باز چون عنایت ربّانی سابق بود و چشمه سنّت مدد دهد، از کلمه طیّبه آن شجره را فرع سازند، و از عقیده پاکیزه ثمرهای سازند، و آن فرع را از آسمان هدایت مصعد سازند، و ثمره آن در حال حیاة و مماة مستدام گردانند. تا هرگز منقطع نگردد. این است که ربّ العالمین بر طریق مثل گفت: ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ، أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها. و گفتهاند: اسلام بضرب مثل، چراغی است از نور اعظم برافروخته، و از نور سنّت مادّت و پرورش آن پدید کرده، و الیه الاشارة بقوله عزّ و جلّ: أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلی نُورٍ مِنْ رَبِّهِ میگوید: هر سینهای که ربّ العزّت چراغ اسلام اندر آن سینه بر افروخت، مدد گاهی از نور سنّت آن را پدید آورد، تا همواره آن سینه آراسته و افروخته بود. پس هر که را از سنّت شمّهای نیست، وی را در اسلام بهرهای نیست.
روایت کنند از شافعی (ره) که گفت: خدای را عزّ و جلّ در خواب دیدم که با من گفت: «تمنّ علیّ» از من آرزویی خواه. گفتم: «امتنی علی الاسلام»، یعنی مرا که میرانی، بر اسلام میران خداوندا. فقال عزّ و جلّ: «قل و علی السّنّة»، یعنی که: چون اسلام خواهی، با آن سنّت خواه. چنین گوی که مرا بر اسلام و بر سنّت میران، که اسلام بی سنّت نیست، و هر اعتقاد که نه با سنّت است آن پذیرفته نیست، و هر دین که مرتبت دار آن سنّت نیست، آن دین حق نیست.
اهل معرفت را در اسلام رمزی دیگر است، گفتند: اسلام حق است و استسلام حقیقت، و لکلّ حقّ حقیقة. اسلام شریعت است و استسلام طریقت. منزل گاه اسلام صدر است، و منزل گاه استسلام دل. اسلام چون تن است و استسلام چون روح. تن بیروح مردار است، و روح بیتن نه بکار است. اسلام دین را درجه کمینه است: از شرک برستن و بایمان پیوستن، و استسلام درجه مهینه است: از خود برستن و در حق پیوستن. این است که اللَّه تبارک و تعالی گفت: إِلَّا الَّذِینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا هر که از شرک برست و در اسلام پیوست از جمله تائبان است. هر که از خود برست و بحق پیوست از جمله صالحانست.
این هر دو آنند که اللَّه بر ایشان مهربانست، و آمرزگار ایشان است.
قوله: فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ همانست که جای دیگر گفت: إِنْ تَکُونُوا صالِحِینَ فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوَّابِینَ غَفُوراً.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ الآیة... علماء شریعت را اجماع است که کفر مرتدّ غلیظتر است از کفر اصلی، و عقوبت وی سختتر و صعبتر. نه بینی که از کافر اصلی جزیت پذیرند. و بر کفر خویش بگذارند، و مرتدّ را نگذارند بر کفر، و نه از وی جزیت پذیرند، امّا العود الی الاسلام و امّا القتل. همچنین سالکان طریقت را اتّفاق است که فترت اهل ارادت صعبتر است از معصیت اهل عادت، و عقوبت بازگشتن رونده از راه حق در نهایت تمامتر است از عقوبت بازماندن وی در بدایت. این است که ربّ العالمین گفت: فَمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنِّی أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ.
و فی معناه ما یحکی عن الشّیخ ابی عبد اللَّه محمد بن حنیف رحمة اللَّه قال: «رأیت فی النّوم کانّی کنت نائما، فجاء رسول اللَّه (ص) فحرّکنی، فنظرت الیه، فقال: یا ابا عبد اللَّه! من عرف طریقا فسلکه، ثمّ رجع عن ذلک الطّریق عذّبه اللَّه بعذاب لم یعذّبه به احدا من العالمین». قال: فانتبهت و انا اقرأ: فَمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنِّی أُعَذِّبُهُ عَذاباً الآیة.
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ الآیة... هر دین که نه اسلام، باطل است. هر عمل که نه اتّباع سنّت، تخم حسرت است. اسلام درخت است، سنّت آبشخور آن، و ایمان ثمره آن، و حق جلّ شأنه نشاننده آن و پروراننده آن. و این چشمه سنّت مدد که میگیرد از عنایت الهی میگیرد. اگر العیاذ باللّه آن عنایت باز گیرد چشمه خشک شود، و شجره معطّل و عقیم گردد، و نیز ثمره ایمان ندهد، و بر شرف زوال و هلاک بود. این مثل آن گروه است که مرتدّ شدند و از اسلام برگشتند، باز چون عنایت ربّانی سابق بود و چشمه سنّت مدد دهد، از کلمه طیّبه آن شجره را فرع سازند، و از عقیده پاکیزه ثمرهای سازند، و آن فرع را از آسمان هدایت مصعد سازند، و ثمره آن در حال حیاة و مماة مستدام گردانند. تا هرگز منقطع نگردد. این است که ربّ العالمین بر طریق مثل گفت: ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ، أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها. و گفتهاند: اسلام بضرب مثل، چراغی است از نور اعظم برافروخته، و از نور سنّت مادّت و پرورش آن پدید کرده، و الیه الاشارة بقوله عزّ و جلّ: أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلی نُورٍ مِنْ رَبِّهِ میگوید: هر سینهای که ربّ العزّت چراغ اسلام اندر آن سینه بر افروخت، مدد گاهی از نور سنّت آن را پدید آورد، تا همواره آن سینه آراسته و افروخته بود. پس هر که را از سنّت شمّهای نیست، وی را در اسلام بهرهای نیست.
هوش مصنوعی: آیهای از قرآن بیان میکند که هر دینی غیر از اسلام پذیرفته نخواهد شد. همچنین، هر عملی که مطابق سنت نباشد، هیچ ارزشی ندارد. اسلام به عنوان درختی معرفی میشود که سنت، آب آن و ایمان، میوهای است که از آن به بار میآید. حق تعالی، سرپرست و توسعهدهنده این درخت است و چشمه سنت نیز از رحمت الهی بهرهمند است. اگر این رحمت از انسان گرفته شود، چشمه خشک و درخت عقیم خواهد شد و دیگر میوهای نخواهد داد، و در آستانه نابودی قرار میگیرد. افرادی که از اسلام بازگشتند، اگرچه به خاطر عنایتهای الهی ممکن است دوباره به مسیر حق بازگردند، اما باید توجه داشت که آنها از سنتها و اصول اسلامی بهرهمند میشوند تا بتوانند میوههای صالحی به بار آورند. به همین دلیل، قرآن میفرماید که کلمه طیبه مانند درختی است که ریشههایش ثابت و شاخههایش در آسمان است و همیشه به اذن خداوند میوه میدهد. بنابراین، اسلام مانند چراغی است که با نور سنت روشن شده و هر فردی که قلبش با نور اسلام روشنی یافته، از این نور بهرهمند خواهد شد؛ در غیر این صورت، فردی که به سنتها پایبند نباشد، از اسلام هیچ بهرهای نخواهد داشت.
روایت کنند از شافعی (ره) که گفت: خدای را عزّ و جلّ در خواب دیدم که با من گفت: «تمنّ علیّ» از من آرزویی خواه. گفتم: «امتنی علی الاسلام»، یعنی مرا که میرانی، بر اسلام میران خداوندا. فقال عزّ و جلّ: «قل و علی السّنّة»، یعنی که: چون اسلام خواهی، با آن سنّت خواه. چنین گوی که مرا بر اسلام و بر سنّت میران، که اسلام بی سنّت نیست، و هر اعتقاد که نه با سنّت است آن پذیرفته نیست، و هر دین که مرتبت دار آن سنّت نیست، آن دین حق نیست.
هوش مصنوعی: شافعی (ره) نقل میکند که در خواب خداوند را دید و با او گفتوگو کرد. خدا به او گفت: «از من آرزویی بخواه.» شافعی درخواست کرد که خداوند او را بر اسلام بپاید. خداوند در پاسخ فرمود: «بگو و بر سنت نیز پایدار بمان.» یعنی اگر اسلام را میخواهی، باید به سنت نیز توجه داشته باشی. بنابراین، باید بخواهی که بر اسلام و سنت پایدار بمانی، زیرا اسلام بدون سنت معنا ندارد و هر عقیدهای که با سنت همخوانی نداشته باشد، مورد قبول نیست. همچنین، هر دینی که به سنت اهمیت ندهد، دین حق به شمار نمیآید.
اهل معرفت را در اسلام رمزی دیگر است، گفتند: اسلام حق است و استسلام حقیقت، و لکلّ حقّ حقیقة. اسلام شریعت است و استسلام طریقت. منزل گاه اسلام صدر است، و منزل گاه استسلام دل. اسلام چون تن است و استسلام چون روح. تن بیروح مردار است، و روح بیتن نه بکار است. اسلام دین را درجه کمینه است: از شرک برستن و بایمان پیوستن، و استسلام درجه مهینه است: از خود برستن و در حق پیوستن. این است که اللَّه تبارک و تعالی گفت: إِلَّا الَّذِینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا هر که از شرک برست و در اسلام پیوست از جمله تائبان است. هر که از خود برست و بحق پیوست از جمله صالحانست.
هوش مصنوعی: در اسلام معانی عمیق و خاصی وجود دارد. گفته شده که اسلام به معنای حق و استسلام به معنای حقیقت است. هر حق، واقعیت خاص خود را دارد. اسلام به عنوان شریعت شناخته میشود و استسلام به عنوان طریقت. اسلام به منزلهی جسم و استسلام به منزلهی روح است. وجود جسم بدون روح بیمعناست و روح هم بدون جسم کارایی ندارد. اسلام پایینترین سطح دین است که از شرک فاصله میگیرد و به ایمان میپیوندد، در حالی که استسلام بالاترین سطح است که از خودخواهی میگذرد و به حقیقت میرسد. خداوند متعال در قرآن میفرماید که افرادی که بعد از انحراف توبه کرده و اصلاح میکنند، در زمرهی تائبان قرار میگیرند و کسانی که از خود گذشته و به حق پیوستهاند، از صالحان هستند.
این هر دو آنند که اللَّه بر ایشان مهربانست، و آمرزگار ایشان است.
هوش مصنوعی: هر دوی آنها افرادی هستند که خداوند به آنها رحمت میکند و ایشان را میبخشد.
قوله: فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ همانست که جای دیگر گفت: إِنْ تَکُونُوا صالِحِینَ فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوَّابِینَ غَفُوراً.
هوش مصنوعی: خداوند بخشنده و مهربان است و همانطور که در جایی دیگر اشاره شده، اگر شما نیکوکار باشید، او برای توبهکنندگان بسیار بخشنده خواهد بود.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ الآیة... علماء شریعت را اجماع است که کفر مرتدّ غلیظتر است از کفر اصلی، و عقوبت وی سختتر و صعبتر. نه بینی که از کافر اصلی جزیت پذیرند. و بر کفر خویش بگذارند، و مرتدّ را نگذارند بر کفر، و نه از وی جزیت پذیرند، امّا العود الی الاسلام و امّا القتل. همچنین سالکان طریقت را اتّفاق است که فترت اهل ارادت صعبتر است از معصیت اهل عادت، و عقوبت بازگشتن رونده از راه حق در نهایت تمامتر است از عقوبت بازماندن وی در بدایت. این است که ربّ العالمین گفت: فَمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنِّی أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ.
هوش مصنوعی: کسانی که پس از ایمان به کفر برمیگردند با کافرانی که هرگز ایمان نیاوردهاند، متفاوت هستند. علمای دین متفقالقول هستند که کفر ارتداد (بازگشت به کفر) شدیدتر از کفر اولیه است و مجازات آن نیز سختتر و دشوارتر است. در مورد کافرانی که هرگز ایمان نیاوردهاند، تنها به آنها اجازه داده میشود که در کفر خود بمانند، اما مرتدین نمیتوانند بر کفر خود باقی بمانند و یا از آنها عذرخواهی پذیرفته نمیشود، بلکه تنها دو گزینه دارند: بازگشت به اسلام یا مجازات شدید. همچنین، سالکان طریق حقیقت بر این نکته متفق هستند که کوتاهی (فترت) کسانی که در جستجوی حقیقت هستند، سختتر از بیاعتنایی (معصیت) کسانی است که در عادت زندگی میکنند. مجازات بازگشت کسی که از راه راست منحرف شده نیز به شدت سنگینتر از مجازات کسی است که از ابتدا در گمراهی باقی مانده است. به همین دلیل، خداوند فرمود: هر کس از شما بعد از ایمان کفر بورزد، عذابم بر او بسیار سخت خواهد بود و این عذابی نخواهد بود که بر هیچکس دیگری در جهان مجازات شوم.
و فی معناه ما یحکی عن الشّیخ ابی عبد اللَّه محمد بن حنیف رحمة اللَّه قال: «رأیت فی النّوم کانّی کنت نائما، فجاء رسول اللَّه (ص) فحرّکنی، فنظرت الیه، فقال: یا ابا عبد اللَّه! من عرف طریقا فسلکه، ثمّ رجع عن ذلک الطّریق عذّبه اللَّه بعذاب لم یعذّبه به احدا من العالمین». قال: فانتبهت و انا اقرأ: فَمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنِّی أُعَذِّبُهُ عَذاباً الآیة.
هوش مصنوعی: شیخ ابو عبد الله محمد بن حنیف رحمهالله میگوید: «در خواب دیدم که گویی خواب هستم. رسول خدا (ص) به سراغم آمد و مرا بیدار کرد. وقتی به او نگاه کردم، فرمود: ای ابو عبد الله! هر کس راهی را بشناسد و در آن قدم بردارد، سپس از آن راه برگردد، خدا او را به عذابی عذاب میکند که هیچکس از جهانیان به آن عذاب نشده است.» سپس بیدار شدم و در حال خواندن این آیه بودم: «پس هر کس بعد از این شما کافر شود، من او را عذابی میکنم.»