گنجور

بخش ۳۲ - ۹ - النوبة الثانیة

قوله تعالی إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا سدی گفت این آیت بشان اصحاب سلمان فرود آمد و سلمان مردی بود از جندیسابور بموصل افتاد، میان احبار ترسایان، و روزگاری دراز با ایشان عبادت کرد فراوان و بر دین عیسی بود از اول، پس به مدینه افتاد و او را به بندگی بفروختند. زنی از جهینه او را بخرید، و از بهر وی شبانی میکرد، و سلمان از علماء ترسایان شنیده بود که درین روزگار پیغامبری بیرون خواهد آمد که صفت وی آنست که مهر نبوت میان دو کتف دارد، و صدقات نستاند، و از هدیه‌ها خورد. روزی سلمان در صحراء مدینه گوسپندان بچرا داشت کسی او را گفت که امروز مردی به مدینه در آمده است و میگوید که من پیغامبرم و سلمان روزگاری بود تا درین انتظار بود، گوسپندان را فرو گذاشت، و به مدینه در شد بنزدیک مصطفی ع و بوی می‌نگریست و در وی تأمل میکرد. مصطفی بفراست نبوی بدانست که حال وی چیست، جامه خویش از پشت فرو گذاشت تا مهر نبوت بر سلمان آشکارا شد. پس سلمان برفت و طعامی خرید و پیش رسول آورد رسول فرمود این چیست؟

سلمان گفت این صدقه، مصطفی گفت‌لا حاجة لی اخرجها فلیأکل المسلمون مرا باین صدقه حاجت نیست، رو بر مسلمانان بر تا ایشان بخورند. پس دیگر بار سلمان رفت و طعامی دیگر آورد مصطفی گفت این چیست؟ سلمان گفت هدیة، مصطفی فرمود اکنون بنشین تا بیکدیگر بخوریم. و سلمان رض حدیث آن قوم خویش که بر دین عیسی بودند درگرفت. و از عبادت فراوان ایشان و مجاهدت و ریاضت بسیار که میکردند لختی باز گفت، و عبادت ایشان آن بود که از روز یکشنبه تا بیکشنبه دیگر هفته روزه میداشتند، روزه وصال که افطار ایشان جز در روز یکشنبه نبودی، و سخن گفتن با یکدیگر جز درین روز نبودی، یک هفته هر یکی در غاری نشسته و خورد و خواب و سخن بر خود حرام کرده، و زبان با ذکر و دل با فکر پرداخته، و یک لحظه از عمر خویش با کار دنیوی و آسایش تن نداده، سلمان وصف الحال ایشان میکرد. مصطفی ع گفت «یا سلمان هم من اهل النار»

قال سلمان فاظلمت علی الارض سلمان گفت جهان روشن بر چشمم تاریک گشت چون از مصطفی شنودم که ایشان آتشیانند.

ثم قال یا رسول اللَّه لو ادرکوک صدّقوک و اتبعوک. و سلمان بروزگار ازیشان شنیده بود که مهینه پیغامبران پیغامبر آخر الزمانست و بهینه دینها دین اوست، گفت یا رسول اللَّه اگر ترا دریافتندی ترا پس رو بودندی و استوار داشتندی. آن گه رب العالمین این آیت فرستاد در شأن ایشان: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا... و مصطفی ع گفت در تفسیر این آیت

«من مات علی دین عیسی و من مات علی الاسلام قبل ان یسمع بی فهو علی خیر، و من سمع بی الیوم و لم یؤمن بی فقد هلک.»

گفت هر آن کس که پیش از بعثت ما بر شریعت و سنّت عیسی بود و ما را در نیافت و در آن شریعت فروشد، کار او همه خیر است، و عاقبت او رستگاری، و آن کس که ما را دریافت یا خبر بعثت ما بدو رسید و از هر دین که بر آن بود دست باز نداشت و بر پی ما و سنّت ما نرفت او از جمله هالکانست.

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا هادوا از تهوّد است و تهوّد تحرک باشد، جهودان را بدان یهود خوانند لانّهم یتهوّدون عند قرائت التوریة چون توریت خوانند تحرکی در خود آرند، و یقولون انّ السّماوات و الارض تحرکت حین اتی اللَّه موسی التوریة قال ابن جریح انّما سمیت الیهود من قولهم انا هدنا الیک ای تبنا من عبادة العجل. و گفته‌اند نسبت ایشان با یهودا است ازین جهت ایشان را یهود خوانند و ترسایان را نصاری بدان خوانند که از ده نصره بودند و نصره آن دیه بود که عیسی و مادرش بآن دیه فرو آمده بودند، مقاتل و قتاده گویند نام آن دیه ناصره بود فنسبوا الیها. و قیل سمّوا نصاری لقوله تعالی من انصاری الی اللَّه و هم الحواریون.

و صابئان قومی بودند که مسکن به شام داشتند و ملائکه پرست بودند و نماز به کعبه می‌بردند و زبور میخواندند، و گفته‌اند قومی از اهل کتاب بودند و بیرون از جهودی و ترسایی دینی دگر نو نهاده بودند میان جهودی و ترسایی، و علامت ایشان آن بود که موی از میان سر باز میکردند یعنی دوست میداشتند که کشف عورت کنند و بیحجاب باشند و شرم از مردم ندارند و یحبون مذاکیرهم، و شره مردان از خود می‌بریدند.

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا اختلافست میان علما که این آیت محکم است یا منسوخ، جماعتی گفتند منسوخ است و ناسخ آنست که گفت عزّ و جلاله وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ ابن عباس گفت چنان می‌نماید که عمل صالح از جهودان و ترسایان و صابئان مقبول بود و بهشت ایشان را موعود، بحکم این آیت که گفت إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصاری‌... پس چون آیت وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ فرود آمد این آیت منسوخ شد و این حکم بگشت. اما قول مجاهد و ضحاک آنست که این آیت محکم است و هیچ چیز از آن منسوخ نیست، و تقدیرش آنست که انّ الذین آمنوا و من آمن من الذین هادوا و در معنی آیت در طریق است: یکی آنست که إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا مؤمنان بحقیقت میخواهد هم از این امت و هم از امتهای گذشته، میگوید ایشان که از دل پاک و اعتقاد درست راست ایمان دارند بغیب ایمانی تصدیقی و تسلیمی، گردن نهاده و گوش فرا داشته، و رسالت و پیغام پذیرفته، از هر پیغامبر که آمد بهر هنگام که بود.

وَ الَّذِینَ هادُوا و علی الخصوص قوم موسی که بر دین موسی درست آمدند و تغییر و تبدیل نکردند و در انتظار بعث مصطفی ع نشستند، و بوی ایمان داشتند. و همچنین قوم عیسی که بر دین عیسی بودند و در عیسی غلو نکردند، و به محمد ایمان بداشتند و برین اعتقاد از دنیا بیرون شدند، و صابئان همچنین در وقت استقامت کار دین خویش.

آن گه گفت.

مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ هر که از اینان برین اعتقاد و ایمان بماند، و توفیق ثبات و لزوم ایمان یابد، تا بر آن بمیرد فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ و روا باشد که اینجا واوی مضمر نهند، یعنی و من آمن بعدک یا محمد الی یوم القیمة فلهم اجرهم عند ربهم.

طریق دیگر آنست که إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا از این امت منافقان اند که بزبان ایمان آرند و بدل نه، وز امتان گذشته ایشانند که به پیغامبران گذشته ایمان دادند و به محمد نه، وَ الَّذِینَ هادُوا جهودانند که بعد از موسی دین مبدل محرف گرفتند، وَ النَّصاری‌ ترسایانند که بعد از عیسی غلو کردند و از راه راست بگشتند، وَ الصَّابِئِینَ اصناف کفّارند. مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ... یعنی من آمن منهم باللّه، میگوید ازینان هر که باللّه ایمان آورد و بروز رستاخیز.

وَ عَمِلَ صالِحاً یعنی بالایمان محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم. و به محمد ایمان آرد و وی را استوار گیرد و بنبوت وی گواهی دهد فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ ایشان بثواب ایمان خویش برسند وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ یوم یخاف الناس، و آن روز که خلق همه در بیم و هراس باشند ایشان بی بیم و ترس باشند. وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ علی ما خلّفوا ورائهم من الدّنیا و عیشها عند معاینتهم ما اعدّ اللَّه لهم من النعیم المقیم و الثواب الجزیل و هیچ اندوه نبود ایشان را از مفارقت دنیا و نعیم این جهانی پس از آنک نعیم آخرت یافتند.

وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ و چون پیمان ستدیم و عهد گرفتیم بر شما که چون شما را کتابی دهیم بپذیرید پس چون توریت فرستادیم گفتید نه پذیریم. مفسران گفتند آن گه که موسی از مناجات باز آمد و الواح توریت به بنی اسرائیل آورد، ایشان را فرمود که احکام توریت و امر و نهی که در آنست قبول کنید و آن را کار بند شوید. ایشان شریعتی بس گران دیدند نفرت گرفتند از آن، و قبول نکردند. وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ رب العالمین کوهی را فرمود از کوه‌های فلسطین تا از بیخ برآمد و بر سر ایشان بداشت، چندانک لشکر ایشان بود گویند فرسنگی در فرسنگی بود نزدیک سر ایشان فرو آمد، و آتشی در پیش چشم ایشان بر افروختند، و دریا از پس بود.

پس ایشان را گفتند خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ ای خذوا ما افترضناه علیکم فی کتابنا من الفرائض و اقبلوه و اعملوا باجتهاد منکم فی ادائه من غیر تقصیر و لا توان میگوید گیرید و پذیرید آنچه بر شما فریضه کردیم از احکام دین بجدی و جهدی تمام و آن را کار بند شوید. وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ و آنچه در کتابست از وعد و وعید و ترغیب و ترهیب بر خوانید و یاد گیرید و بدان کار کنید و از آن غافل مباشید لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ تا مگر از هلاک دنیا و عذاب عقبی برهید. قوم موسی چون آن کوه دیدند بر سر ایشان و آتش از پیش و دریا از پس بسهمیدند و از بیم و ترس قبول کردند و بسجود در افتادند، و در آن حال که سجود میکردند در کوه می‌نگرستند که بر زبر ایشان بود و سجود ایشان بیک نیمه روی بود، ازینجاست که جهودان سجود بیک نیمه روی کنند، پس رب العالمین آن کوه از سر ایشان باز برد. ایشان گفتند یا موسی سمعنا و اطعنا و لو لا الجبل ما اطعناک اگر کسی گوید چه ثواب است ایشان را در پذیرفتن کتاب و در آن مضطر بودند و مکره و معلوم است که به اکراه بثواب نرسند؟ جواب آنست که در التزام مضطر بودند لا جرم ایشان را در التزام ثواب نیست، امّا بعد از التزام عمل کردند بآن و در عمل مضطر و مکره نبودند، ایشان را ثواب که هست در عمل است ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ ای اعرضتم عن امر اللَّه و طاعته من بعد المیثاق و رفع الجبل پس از آنکه عهد گرفتیم بر شما که طاعت دار باشید و کوه از سر شما باز بردیم، دیگر باره فرمان ما بگذاشتید و نقض عهد کردید.

فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ اگر نه فضل خداوند بودی که شما را فرو گذاشت و مهلت داد و بعقوبت نشتافت تا قومی از شما توبه کردند و از آن تولّی و نافرمانی پشیمان گشتند، اگر نه این فضل و رحمت بودی شما از هالکان و زیان کاران بودید. مصطفی گفت‌«لا احد اصبر علی اذی یسمعه من اللَّه انه یشرک و یدعون له الصاحبة و الولد، و هو یرزقهم و یعافیهم و یدفع عنهم»

و بلال سعد مرا پند دادی و گفتی: عباد الرّحمن اربع خصال جاریات علیکم من الرحمن، مع ظلمکم انفسکم و خطایاکم: امّا رزقه فدار علیکم، و اما رحمته فغیر محجوبة عنکم، و اما ستره فسائغ علیکم، و اما عقابه فلم یجعل لکم، ثم انتم علی ذلک تجترئون علی الهکم! و در قرآن ذکر رحمت فراوان است و جمله آن بده معنی باز گردد: یکی بمعنی اسلام است چنانک رب العالمین گفت وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ و قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ درین دو آیت اسلام را رحمت خواند از بهر آنک بنده باسلام برحمت خدای میرسد هم در دنیا هم در عقبی. دیگر رحمت است بمعنی رزق چنانک گفت ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ، و نام رحمن جل جلاله ازینجاست یعنی که روزی دهنده جهانیانست، برّهم و فاجرهم. لا یمنع کافرا لکفره و لا عاصیا لعصیانه. سوم رحمت است بمعنی شفقت کقوله تعالی وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً چهارم بمعنی لطف کقوله تعالی فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ پنجم رحمت بمعنی عفو و مغفرت کقوله تعالی کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ششم رحمت است بمعنی بهشت و ذلک فی قوله وَ أَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَتِ اللَّهِ. هفتم رحمت گفت و مراد بآن رسول خدا است و ذلک فی قوله وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ هشتم رحمت است بمعنی باران و هو فی قوله هُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ. نهم رحمت است بمعنی قرآن و هو قوله شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدیً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ. دهم رحمت است بمعنی نعمت چنانک درین آیت گفت فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ ای فلو لا نعمة ربکم لصرتم من المغبونین الذین خسروا الرحمة و استوجبوا العذاب.

بخش ۳۱ - ۹ - النوبة الاولى: قوله تعالی إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا ایشان که بگرویدند و فرستاده را استوار گرفتند وَ الَّذِینَ هادُوا و ایشان که از راه بگشتند و جهود شدند وَ النَّصاری‌ و ترسایان که در عیسی غلوّ کردند وَ الصَّابِئِینَ و ایشان که زبور در دست دارند و میان دو دین سدیگر گزینند، مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ هر که از همگان بخدای بگروید وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ و بروز رستاخیز وَ عَمِلَ صالِحاً و کار نیک کرد، فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ ایشانراست مزد ایشان عِنْدَ رَبِّهِمْ بنزدیک خداوند ایشان وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ و نیست بریشان بیمی فردا وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ و نه هرگز اندوهگن باشندبخش ۳۳ - ۹ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا الآیة، هر چند که کوشیدند و رنجها در دینداری کشیدند آن احبار جهودان و رهبان ترسایان، و چندانک توانستند در راه مجاهدت و ریاضت رفتند و نفس خود را از شهوات و مألوفات باز داشتند و از دنیا و دنیا داران یکبارگی عزلت گرفتند، و صومعه‌ها بر خود زندان کردند، با اینهمه که کردند ضایع است سعی‌های ایشان، بل که حقیقت خود آنست که تا به محمد ایمان نیارند و او را برسالت و نبوت استوار نگیرند، آن عبادتها ناکرده کرده گیر و آن طاعتها ناپذیرفته. روش دینداران و مقامات و احوال دوستان هم بر این نسق نهادند، تا بقیتی از علایق بریشانست دعوی ایشان دریافت نسیم دوستی هذیانست. المکاتب عبد ما بقی علیه درهم.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا سدی گفت این آیت بشان اصحاب سلمان فرود آمد و سلمان مردی بود از جندیسابور بموصل افتاد، میان احبار ترسایان، و روزگاری دراز با ایشان عبادت کرد فراوان و بر دین عیسی بود از اول، پس به مدینه افتاد و او را به بندگی بفروختند. زنی از جهینه او را بخرید، و از بهر وی شبانی میکرد، و سلمان از علماء ترسایان شنیده بود که درین روزگار پیغامبری بیرون خواهد آمد که صفت وی آنست که مهر نبوت میان دو کتف دارد، و صدقات نستاند، و از هدیه‌ها خورد. روزی سلمان در صحراء مدینه گوسپندان بچرا داشت کسی او را گفت که امروز مردی به مدینه در آمده است و میگوید که من پیغامبرم و سلمان روزگاری بود تا درین انتظار بود، گوسپندان را فرو گذاشت، و به مدینه در شد بنزدیک مصطفی ع و بوی می‌نگریست و در وی تأمل میکرد. مصطفی بفراست نبوی بدانست که حال وی چیست، جامه خویش از پشت فرو گذاشت تا مهر نبوت بر سلمان آشکارا شد. پس سلمان برفت و طعامی خرید و پیش رسول آورد رسول فرمود این چیست؟
هوش مصنوعی: سلمان که از جندیسابور بود، مدتی طولانی با ترسایان زندگی کرده و دین عیسی را پذیرفته بود. بعداً به مدینه آمد و به عنوان برده فروخته شد. زنی از قبیله جهینه او را خرید و برای او چوپانی می‌کرد. سلمان از علما شنیده بود که در این زمان، پیامبری خواهد آمد که نشانه‌هایی دارد از جمله مهر نبوت در پشتش و اینکه صدقه نمی‌گیرد ولی هدیه‌ها را می‌پذیرد. روزی در بیابان مدینه که مشغول چرانیدن گوسفندانش بود، کسی به او خبر داد که مردی به مدینه آمده و ادعا می‌کند که پیامبر است. سلمان که مدت‌ها منتظر چنین خبری بود، گوسفندان را رها کرد و به مدینه رفت. نزد پیامبر اکرم (ص) رفت و او را با دقت می‌نگریست. پیامبر با درایت خود فهمید که سلمان چه می‌خواهد. او لباس خود را از روی کتف برداشته تا مهر نبوت برای سلمان نمایان شود. سپس سلمان رفت و غذایی خرید و به نزد رسول آورد و پیامبر پرسید: این چیست؟
سلمان گفت این صدقه، مصطفی گفت‌لا حاجة لی اخرجها فلیأکل المسلمون مرا باین صدقه حاجت نیست، رو بر مسلمانان بر تا ایشان بخورند. پس دیگر بار سلمان رفت و طعامی دیگر آورد مصطفی گفت این چیست؟ سلمان گفت هدیة، مصطفی فرمود اکنون بنشین تا بیکدیگر بخوریم. و سلمان رض حدیث آن قوم خویش که بر دین عیسی بودند درگرفت. و از عبادت فراوان ایشان و مجاهدت و ریاضت بسیار که میکردند لختی باز گفت، و عبادت ایشان آن بود که از روز یکشنبه تا بیکشنبه دیگر هفته روزه میداشتند، روزه وصال که افطار ایشان جز در روز یکشنبه نبودی، و سخن گفتن با یکدیگر جز درین روز نبودی، یک هفته هر یکی در غاری نشسته و خورد و خواب و سخن بر خود حرام کرده، و زبان با ذکر و دل با فکر پرداخته، و یک لحظه از عمر خویش با کار دنیوی و آسایش تن نداده، سلمان وصف الحال ایشان میکرد. مصطفی ع گفت «یا سلمان هم من اهل النار»
هوش مصنوعی: سلمان گفت که این صدقه را برای من نمی‌خواهد و به مسلمانان گفت تا از آن بخورند. بار دیگر سلمان رفت و غذایی دیگر آورد. مصطفی پرسید: "این چیست؟" سلمان گفت: "هدیه است." مصطفی فرمود: "اکنون بنشین تا با هم بخوریم." سلمان به صحبت درباره قوم خود که به دین عیسی ایمان داشتند پرداخت و از عبادت و تلاش‌های فراوان آن‌ها گفت. این قوم به مدت یک هفته از یکشنبه تا یکشنبه دیگر روزه می‌گرفتند و تنها در روز یکشنبه افطار می‌کردند، و در این مدت صحبت کردن با یکدیگر را ممنوع کرده بودند. هر یک از آن‌ها در غاری نشسته و خوردن و خوابیدن و گفتگو را بر خود حرام کرده بودند و فقط به ذکر و تفکر مشغول بودند و لحظه‌ای را با کار دنیوی نگذرانده بودند. سلمان این حال را توصیف می‌کرد که مصطفی ع فرمود: "ای سلمان، آیا این‌ها هم اهل آتش‌اند؟"
قال سلمان فاظلمت علی الارض سلمان گفت جهان روشن بر چشمم تاریک گشت چون از مصطفی شنودم که ایشان آتشیانند.
هوش مصنوعی: سلمان گفت: وقتی از مصطفی شنیدم که آنها در آتش‌اند، جهان برایم تاریک شد.
ثم قال یا رسول اللَّه لو ادرکوک صدّقوک و اتبعوک. و سلمان بروزگار ازیشان شنیده بود که مهینه پیغامبران پیغامبر آخر الزمانست و بهینه دینها دین اوست، گفت یا رسول اللَّه اگر ترا دریافتندی ترا پس رو بودندی و استوار داشتندی. آن گه رب العالمین این آیت فرستاد در شأن ایشان: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا... و مصطفی ع گفت در تفسیر این آیت
هوش مصنوعی: سلمان به پیامبر گفت: ای رسول خدا، اگر آن‌ها تو را می‌دیدند، حتماً به تو ایمان می‌آوردند و از تو پیروی می‌کردند. او از گذشتگان شنیده بود که پیامبران پیامبر آخرالزمان را معرفی کرده‌اند و دین او برتر از همه ادیان است. به همین خاطر گفت که اگر آن‌ها تو را می‌دیدند، به تو ایمان می‌آوردند و ثابت قدم می‌ماندند. سپس خداوند آیه‌ای نازل کرد که درباره آن‌ها بود: "به‌راستی کسانی که ایمان آورده‌اند و آنها که یهودی شده‌اند..." و پیامبر در تفسیر این آیه فرمود...
«من مات علی دین عیسی و من مات علی الاسلام قبل ان یسمع بی فهو علی خیر، و من سمع بی الیوم و لم یؤمن بی فقد هلک.»
هوش مصنوعی: هر کس بر دین عیسی بمیرد و هر کس بر دین اسلام بمیرد، قبل از اینکه از من خبری داشته باشد، در جایگاه خوبی است. اما اگر کسی امروز از من بشنود و به من ایمان نیاورد، او در خطر هلاکت است.
گفت هر آن کس که پیش از بعثت ما بر شریعت و سنّت عیسی بود و ما را در نیافت و در آن شریعت فروشد، کار او همه خیر است، و عاقبت او رستگاری، و آن کس که ما را دریافت یا خبر بعثت ما بدو رسید و از هر دین که بر آن بود دست باز نداشت و بر پی ما و سنّت ما نرفت او از جمله هالکانست.
هوش مصنوعی: هر کسی که قبل از ظهور ما به شریعت و روش عیسی پایبند بود و ما را نشناخت ولی به آن شریعت عمل کرد، کار او خوب است و سرانجامش نجات خواهد بود. اما کسی که ما را شناخت یا خبر ظهور ما به او رسید و از دین خود دست برنداشت و به پیروی از ما و روش ما نپرداخت، او از جمله کسانی است که هلاک خواهند شد.
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا هادوا از تهوّد است و تهوّد تحرک باشد، جهودان را بدان یهود خوانند لانّهم یتهوّدون عند قرائت التوریة چون توریت خوانند تحرکی در خود آرند، و یقولون انّ السّماوات و الارض تحرکت حین اتی اللَّه موسی التوریة قال ابن جریح انّما سمیت الیهود من قولهم انا هدنا الیک ای تبنا من عبادة العجل. و گفته‌اند نسبت ایشان با یهودا است ازین جهت ایشان را یهود خوانند و ترسایان را نصاری بدان خوانند که از ده نصره بودند و نصره آن دیه بود که عیسی و مادرش بآن دیه فرو آمده بودند، مقاتل و قتاده گویند نام آن دیه ناصره بود فنسبوا الیها. و قیل سمّوا نصاری لقوله تعالی من انصاری الی اللَّه و هم الحواریون.
هوش مصنوعی: کسانی که به خدا ایمان آورده‌اند و کسانی که یهودی شده‌اند، به دلیل تحرکی که در هنگام خواندن تورات از خود نشان می‌دهند، یهود نامیده می‌شوند. آنها در زمانی که تورات را می‌خوانند، به نوعی به تغییر و تحول در خود می‌پردازند. برخی گفته‌اند یهودی بودن آنها به این دلیل است که وقتی از عبادت گوساله توبه کردند، گفتند "ما به سوی تو برگشتیم". همچنین، برخی بر این باورند که نام یهودی‌ها به یهودا بازمی‌گردد. از طرف دیگر، مسیحیان به "نصاری" معروف‌اند، چرا که به یک منطقه به نام ناصره مرتبط‌اند، جایی که عیسی و مادرش در آنجا زندگی می‌کردند. برخی نیز گفته‌اند که دلیل این نامگذاری به این خاطر است که آنها در آیه‌ای به عنوان یاران خدا معرفی شده‌اند.
و صابئان قومی بودند که مسکن به شام داشتند و ملائکه پرست بودند و نماز به کعبه می‌بردند و زبور میخواندند، و گفته‌اند قومی از اهل کتاب بودند و بیرون از جهودی و ترسایی دینی دگر نو نهاده بودند میان جهودی و ترسایی، و علامت ایشان آن بود که موی از میان سر باز میکردند یعنی دوست میداشتند که کشف عورت کنند و بیحجاب باشند و شرم از مردم ندارند و یحبون مذاکیرهم، و شره مردان از خود می‌بریدند.
هوش مصنوعی: صابئان قومی بودند که در شام زندگی می‌کردند و به پرستش فرشتگان اعتقاد داشتند. آن‌ها نماز را به کعبه می‌بردند و زبور می‌خواندند. برخی بر این باورند که این قوم، از اهل کتاب بودند و دینی مستقل از یهودیت و مسیحیت ایجاد کرده بودند که بین این دو دین قرار داشت. ویژگی بارز آن‌ها این بود که موهای خود را از وسط سر می‌کَندند و تمایل داشتند که بدن خود را بدون پوشش بگذارند و از دید دیگران شرمنده نمی‌شدند. آن‌ها علاقه‌مند به مشخص کردن اندام‌های خود بودند و به نوعی از نمادهای مردانه خود فاصله می‌گرفتند.
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا اختلافست میان علما که این آیت محکم است یا منسوخ، جماعتی گفتند منسوخ است و ناسخ آنست که گفت عزّ و جلاله وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ ابن عباس گفت چنان می‌نماید که عمل صالح از جهودان و ترسایان و صابئان مقبول بود و بهشت ایشان را موعود، بحکم این آیت که گفت إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصاری‌... پس چون آیت وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ فرود آمد این آیت منسوخ شد و این حکم بگشت. اما قول مجاهد و ضحاک آنست که این آیت محکم است و هیچ چیز از آن منسوخ نیست، و تقدیرش آنست که انّ الذین آمنوا و من آمن من الذین هادوا و در معنی آیت در طریق است: یکی آنست که إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا مؤمنان بحقیقت میخواهد هم از این امت و هم از امتهای گذشته، میگوید ایشان که از دل پاک و اعتقاد درست راست ایمان دارند بغیب ایمانی تصدیقی و تسلیمی، گردن نهاده و گوش فرا داشته، و رسالت و پیغام پذیرفته، از هر پیغامبر که آمد بهر هنگام که بود.
هوش مصنوعی: افرادی که ایمان آورده‌اند و یهودیان، در میان علمای دین اختلاف نظر وجود دارد که آیا این آیه محکم و ثابت است یا اینکه منسوخ شده است. برخی معتقدند که این آیه منسوخ شده و آیه‌ای که می‌گوید «و هر کس غیر از اسلام دینی بجوید، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد» ناسخ آن است. ابن عباس معتقد است که به نظر می‌رسد اعمال صالح یهودیان، مسیحیان و صابئان مورد قبول واقع می‌شد و آیه مذکور نشان می‌دهد که بهشت برای آنها موعود است. حالا با نزول آیه‌ای که می‌گوید «و هر کس غیر از اسلام دینی بجوید» حکم تغییر کرده است. اما مجاهد و ضحاک بر این باورند که این آیه محکم است و منسوخ نشده است. بنابراین به نوعی، این بیان می‌کند که افرادی که ایمان دارند شامل هر دو امت گذشته و حال می‌شوند، و منظور این است که افرادی که با دل پاک و اعتقاد صحیح به خدا ایمان دارند، باید پیام پیامبران را بپذیرند و گوش فرا دهند، فارغ از زمانی که پیامبر در آن ظهور کرده است.
وَ الَّذِینَ هادُوا و علی الخصوص قوم موسی که بر دین موسی درست آمدند و تغییر و تبدیل نکردند و در انتظار بعث مصطفی ع نشستند، و بوی ایمان داشتند. و همچنین قوم عیسی که بر دین عیسی بودند و در عیسی غلو نکردند، و به محمد ایمان بداشتند و برین اعتقاد از دنیا بیرون شدند، و صابئان همچنین در وقت استقامت کار دین خویش.
هوش مصنوعی: و آنها که به دین یهود پیوسته و مخصوصاً قوم موسی که به آموزه‌های موسی پایبند ماندند و تغییرات ندادند و در انتظار آمدن پیامبر آخرالزمان بودند و نشانه‌های ایمان را در خود داشتند. همچنین قوم عیسی که به دین او وفادار بودند و از حد خود فراتر نرفتند و به پیامبر محمد ایمان آوردند و با این اعتقاد از دنیا رفتند. همچنین صابئان که در زمان استقامت بر دین خود ایستادگی کردند.
آن گه گفت.
هوش مصنوعی: سپس او گفت.
مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ هر که از اینان برین اعتقاد و ایمان بماند، و توفیق ثبات و لزوم ایمان یابد، تا بر آن بمیرد فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ و روا باشد که اینجا واوی مضمر نهند، یعنی و من آمن بعدک یا محمد الی یوم القیمة فلهم اجرهم عند ربهم.
هوش مصنوعی: هر کسی که به خدا ایمان داشته باشد و بتواند بر این ایمان ثابت قدم بماند تا هنگام مرگ، پاداش او نزد پروردگارش محفوظ است. همچنین می‌توان گفت که اگر بعد از تو ای محمد، کسی به روز قیامت ایمان بیاورد، او نیز پاداشش نزد خدا خواهد بود.
طریق دیگر آنست که إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا از این امت منافقان اند که بزبان ایمان آرند و بدل نه، وز امتان گذشته ایشانند که به پیغامبران گذشته ایمان دادند و به محمد نه، وَ الَّذِینَ هادُوا جهودانند که بعد از موسی دین مبدل محرف گرفتند، وَ النَّصاری‌ ترسایانند که بعد از عیسی غلو کردند و از راه راست بگشتند، وَ الصَّابِئِینَ اصناف کفّارند. مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ... یعنی من آمن منهم باللّه، میگوید ازینان هر که باللّه ایمان آورد و بروز رستاخیز.
هوش مصنوعی: یک روش دیگر این است که کسانی که ایمان آورده‌اند، از این امت به منافقین تعلق دارند که فقط به زبان ایمان می‌آورند ولی در دل، ایمان ندارند. همچنین، آنها از امت‌های گذشته‌اند که به پیامبران پیشین ایمان آوردند اما به محمد ایمان نیاوردند. همچنین، یهودیان بعد از موسی دین خود را تغییر دادند و تحریف کردند. نصاری نیز که بعد از عیسی به غلو پرداختند و از مسیر راست منحرف شدند، در این گروه قرار دارند. صابئین نیز به عنوان انواعی از کافران شناخته می‌شوند. در واقع، هر کسی از این افراد که به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشد، مورد اشاره قرار می‌گیرد.
وَ عَمِلَ صالِحاً یعنی بالایمان محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم. و به محمد ایمان آرد و وی را استوار گیرد و بنبوت وی گواهی دهد فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ ایشان بثواب ایمان خویش برسند وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ یوم یخاف الناس، و آن روز که خلق همه در بیم و هراس باشند ایشان بی بیم و ترس باشند. وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ علی ما خلّفوا ورائهم من الدّنیا و عیشها عند معاینتهم ما اعدّ اللَّه لهم من النعیم المقیم و الثواب الجزیل و هیچ اندوه نبود ایشان را از مفارقت دنیا و نعیم این جهانی پس از آنک نعیم آخرت یافتند.
هوش مصنوعی: این متن به بیان اهمیت ایمان به پیامبر محمد (ص) پرداخته و می‌گوید کسانی که به او ایمان می‌آورند و به پیامبری او شهادت می‌دهند، پاداشی بزرگ از سوی پروردگار خواهند داشت. آنها در روز قیامت که همه در ترس و اضطراب هستند، ایمن و آسوده خواهند بود و نگرانی‌ای از آنچه در این دنیا پشت سر گذاشته‌اند نخواهند داشت. زیرا وقتی نعمت‌های جاودانه و پاداش‌های بزرگ خدا را مشاهده کنند، دیگر هیچ اندوهی از این‌که از لذت‌های دنیوی خود جدا شده‌اند، نخواهند داشت.
وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ و چون پیمان ستدیم و عهد گرفتیم بر شما که چون شما را کتابی دهیم بپذیرید پس چون توریت فرستادیم گفتید نه پذیریم. مفسران گفتند آن گه که موسی از مناجات باز آمد و الواح توریت به بنی اسرائیل آورد، ایشان را فرمود که احکام توریت و امر و نهی که در آنست قبول کنید و آن را کار بند شوید. ایشان شریعتی بس گران دیدند نفرت گرفتند از آن، و قبول نکردند. وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ رب العالمین کوهی را فرمود از کوه‌های فلسطین تا از بیخ برآمد و بر سر ایشان بداشت، چندانک لشکر ایشان بود گویند فرسنگی در فرسنگی بود نزدیک سر ایشان فرو آمد، و آتشی در پیش چشم ایشان بر افروختند، و دریا از پس بود.
هوش مصنوعی: زمانی که ما از شما پیمان گرفتیم که وقتی کتابی به شما داده شود، آن را بپذیرید. اما هنگامی که ما تورات را فرستادیم، شما گفتید که قبول نمی‌کنیم. مفسران بیان کرده‌اند که وقتی موسی از مناجات به سوی بنی اسرائیل بازگشت و الواح تورات را آورد، به آنان گفت که احکام و دستورات آن را بپذیرند و به آن عمل کنند. اما آنان شریعت را بسیار سنگین و دشوار یافتند و از آن نفرت کردند و قبول نکردند. در آن زمان، خدای جهان کوهی را از بین کوه‌های فلسطین بالای سرشان آورد و بر سر آنان قرار داد، به‌طوری که لشکر ایشان در حالتی فراوان بودند و کوه بر سرشان فرود آمد. همچنین در جلوی چشم آنان آتشی روشن کردند و دریا نیز در پشت سرشان وجود داشت.
پس ایشان را گفتند خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ ای خذوا ما افترضناه علیکم فی کتابنا من الفرائض و اقبلوه و اعملوا باجتهاد منکم فی ادائه من غیر تقصیر و لا توان میگوید گیرید و پذیرید آنچه بر شما فریضه کردیم از احکام دین بجدی و جهدی تمام و آن را کار بند شوید. وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ و آنچه در کتابست از وعد و وعید و ترغیب و ترهیب بر خوانید و یاد گیرید و بدان کار کنید و از آن غافل مباشید لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ تا مگر از هلاک دنیا و عذاب عقبی برهید. قوم موسی چون آن کوه دیدند بر سر ایشان و آتش از پیش و دریا از پس بسهمیدند و از بیم و ترس قبول کردند و بسجود در افتادند، و در آن حال که سجود میکردند در کوه می‌نگرستند که بر زبر ایشان بود و سجود ایشان بیک نیمه روی بود، ازینجاست که جهودان سجود بیک نیمه روی کنند، پس رب العالمین آن کوه از سر ایشان باز برد. ایشان گفتند یا موسی سمعنا و اطعنا و لو لا الجبل ما اطعناک اگر کسی گوید چه ثواب است ایشان را در پذیرفتن کتاب و در آن مضطر بودند و مکره و معلوم است که به اکراه بثواب نرسند؟ جواب آنست که در التزام مضطر بودند لا جرم ایشان را در التزام ثواب نیست، امّا بعد از التزام عمل کردند بآن و در عمل مضطر و مکره نبودند، ایشان را ثواب که هست در عمل است ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ ای اعرضتم عن امر اللَّه و طاعته من بعد المیثاق و رفع الجبل پس از آنکه عهد گرفتیم بر شما که طاعت دار باشید و کوه از سر شما باز بردیم، دیگر باره فرمان ما بگذاشتید و نقض عهد کردید.
هوش مصنوعی: به آن‌ها گفتند: آنچه را که به شما دادیم با قوت و قدرت بپذیرید. یعنی آنچه که در کتاب ما به عنوان واجبات بر شما مقرر کرده‌ایم، با جدیت بپذیرید و با تلاش و کوششی کامل به انجام آن بپردازید و در این کار هیچ نقص و سستی نداشته باشید. همچنین به یاد داشته باشید آنچه در کتاب است از وعده‌ها، تهدیدها و تشویق‌ها را بخوانید و یاد بگیرید و بر طبق آن عمل کنید و از آن غافل نشوید تا بتوانید از هلاکت دنیا و عذاب آخرت محفوظ بمانید. وقتی قوم موسی کوه را بالای سرشان دیدند و آتش را در پیش و دریا را در پشت خود مشاهده کردند، دچار ترس و وحشت شدند و به همین دلیل آن را قبول کردند و سجده کردند. در حالی که در حال سجود بودند به کوه توجه می‌کردند که بالای سرشان بود و سجده ایشان به گونه‌ای بود که فقط نیمی از صورتشان بر زمین بود. از همین رو، یهودیان سجده را به همین شکل انجام می‌دهند. سپس خداوند کوه را از بالای سرشان برداشت. آن‌ها گفتند: «ای موسی، ما شنیدیم و اطاعت کردیم، و اگر کوه نبود، ما به تو اطاعت نمی‌کردیم.» ممکن است کسی بپرسد که چه پاداشی برایشان در قبال پذیرش کتاب وجود دارد در حالی که آن‌ها تحت فشار و اکراه بودند و معلوم است که در این صورت به پاداش نمی‌رسند؟ پاسخ این است که آن‌ها در زمانی که مجبور به قبول بودند، پاداشی ندارند، اما پس از آن که عمل را پذیرفتند و انجام دادند، دیگر تحت فشار نبودند و به همین دلیل پاداشی در عمل وجود دارد. سپس از آن عهد و طاعت الهی بعد از پیمان‌نامه و برداشتن کوه، شما به سرپیچی پرداختید و عهد را شکسته‌اید.
فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ اگر نه فضل خداوند بودی که شما را فرو گذاشت و مهلت داد و بعقوبت نشتافت تا قومی از شما توبه کردند و از آن تولّی و نافرمانی پشیمان گشتند، اگر نه این فضل و رحمت بودی شما از هالکان و زیان کاران بودید. مصطفی گفت‌«لا احد اصبر علی اذی یسمعه من اللَّه انه یشرک و یدعون له الصاحبة و الولد، و هو یرزقهم و یعافیهم و یدفع عنهم»
هوش مصنوعی: اگر لطف و رحمت خداوند بر شما نبود، او شما را رها نمی‌کرد و عذاب نمی‌کرد تا وقتی که گروهی از شما توبه کردند و از اعمال نادرست خود پشیمان شدند. اگر این لطف و رحمت نبود، شما از زیان‌کاران و نابودشدگان محسوب می‌دیدید. مصطفی فرمود: «هیچ‌کس مانند خداوند بر آزارهایی که به او می‌رسد صبر نمی‌کند، در حالی که او به همگان روزی می‌دهد و به آنان سلامتی می‌بخشد و از آسیب‌ها دورشان می‌کند، در حالی که برخی از آن‌ها او را شریک قرار می‌دهند و برایش فرزندان می‌سازند.»
و بلال سعد مرا پند دادی و گفتی: عباد الرّحمن اربع خصال جاریات علیکم من الرحمن، مع ظلمکم انفسکم و خطایاکم: امّا رزقه فدار علیکم، و اما رحمته فغیر محجوبة عنکم، و اما ستره فسائغ علیکم، و اما عقابه فلم یجعل لکم، ثم انتم علی ذلک تجترئون علی الهکم! و در قرآن ذکر رحمت فراوان است و جمله آن بده معنی باز گردد: یکی بمعنی اسلام است چنانک رب العالمین گفت وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ و قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ درین دو آیت اسلام را رحمت خواند از بهر آنک بنده باسلام برحمت خدای میرسد هم در دنیا هم در عقبی. دیگر رحمت است بمعنی رزق چنانک گفت ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ، و نام رحمن جل جلاله ازینجاست یعنی که روزی دهنده جهانیانست، برّهم و فاجرهم. لا یمنع کافرا لکفره و لا عاصیا لعصیانه. سوم رحمت است بمعنی شفقت کقوله تعالی وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً چهارم بمعنی لطف کقوله تعالی فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ پنجم رحمت بمعنی عفو و مغفرت کقوله تعالی کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ششم رحمت است بمعنی بهشت و ذلک فی قوله وَ أَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَتِ اللَّهِ. هفتم رحمت گفت و مراد بآن رسول خدا است و ذلک فی قوله وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ هشتم رحمت است بمعنی باران و هو فی قوله هُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ. نهم رحمت است بمعنی قرآن و هو قوله شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدیً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ. دهم رحمت است بمعنی نعمت چنانک درین آیت گفت فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ ای فلو لا نعمة ربکم لصرتم من المغبونین الذین خسروا الرحمة و استوجبوا العذاب.
هوش مصنوعی: بلال سعد به من نصیحت کرد و گفت: بندگان رحمان چهار صفت خاص را از رحمت او در زندگی خود دارند، با وجود اینکه خودشان را آزار می‌دهند و مرتکب خطا می‌شوند: اولاً، رزق او بر آن‌ها فراوان است؛ دوماً، رحمتی که او دارد، هیچ‌گاه از آن‌ها دور نیست؛ سوماً، پوشش و ستر او بر آن‌ها جاری است؛ و چهارماً، عذابی برای آن‌ها مقرر نشده است. با وجود این، آن‌ها بر پروردگار خود جرات می‌کنند! در قرآن، اشاره‌های زیادی به رحمت وجود دارد و همه آن‌ها به یک معنا بازمی‌گردد. یکی از آن معناها اسلام است؛ چنان که خداوند فرموده: "رحمت پروردگارت بهتر از آن چیزی است که آن‌ها جمع‌آوری می‌کنند"، و در آیه‌ای دیگر به فضل و رحمت خداوند اشاره کرده است. رحمت در معنای رزق نیز به کار می‌رود؛ زیرا خداوند می‌فرماید: "آنچه خداوند برای مردم از رحمت می‌گشاید". نام رحمن نیز از اینجا ناشی می‌شود، چرا که او روزی‌دهنده همه جهانیان است، چه نیکوکار و چه بدکار. او حتی کافر را به خاطر کفرش و گناهکار را به خاطر گناهش محروم نمی‌کند. رحمت همچنین به معنای شفقت است؛ همان‌طور که خداوند فرموده: "میان شما مودت و رحمت قرار داد". دیگر اینکه رحمت به معنای لطف است، چنان که در آیه‌ای گفته شده: "به خاطر رحمت خدا، نسبت به آن‌ها مهربان شدی". رحمت همچنین به معنای عفو و بخشش است؛ زیرا در قرآن آمده: "پروردگارت بر خود رحمت را نوشته است". معنای دیگر رحمت بهشت است، همان‌طور که در آیه‌ای آمده: "و اما آن‌هایی که چهره‌هایشان سپید شده، در رحمت خدا خواهند بود". در برخی موارد، رحمت به پیامبر اسلام اشاره دارد، همان‌طور که در قرآن آمده: "ما تو را جز رحمت برای جهانیان نفرستادیم". همچنین، رحمت به معنای باران است، چنان که در آیه‌ای گفته شده: "اوست که بادها را پیش‌قراول رحمتش می‌فرستد". و نیز رحمت به معنای قرآن است، زیرا در قرآن آمده: "قرآن شفا و هدایت و رحمت برای مؤمنان است". نهایتاً، رحمت به معنای نعمت نیز آمده است، چنان که در آیه‌ای اشاره شده: "اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، حتماً از زیان‌کاران می‌بودید".