گنجور

بخش ۲۸ - ۸ - النوبة الاولى

قول تعالی: وَ ظَلَّلْنا عَلَیْکُمُ الْغَمامَ و سایه کردیم بر شما میغ وَ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمُ فرو فرستادیم بر شما از میغ الْمَنَّ وَ السَّلْوی‌ ترنجبین و مرغ سلوی: کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ میخورید از پاکیها و خوشیها از آنچه شما را روزی کردیم بی رنج بردن و بی جستن وَ ما ظَلَمُونا و ستم نه بر ما کردند وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ لکن ستم بر خویشتن کردند.

وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا و گفتیم ایشان را که در روید هذِهِ الْقَرْیَةَ درین شهر بیت المقدس فَکُلُوا مِنْها میخورید از آن حَیْثُ شِئْتُمْ هر جا که خواهید رَغَداً آسان و فراخ، وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً و چون در روید پشت خم داده در روید، وَ قُولُوا حِطَّةٌ و می‌گویید حطّه حطّه فرو نه از ما گناهان نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ تا بیامرزیم شما را گناهان شما وَ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ و ما نیکو کاران را به نیکویی بیفزائیم.

فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا بدل کردند آن ستمکاران آن سخن که ایشان را فرمودیم قَوْلًا غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ بسخنی جز زانک ایشان را گفتند فَأَنْزَلْنا عَلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فرو فرستادیم بر ایشان که بر خود ستم کردند رِجْزاً مِنَ السَّماءِ عذابی از آسمان بِما کانُوا یَفْسُقُونَ بآنچه از فرمان بیرون شدند.

وَ إِذِ اسْتَسْقی‌ مُوسی‌ لِقَوْمِهِ موسی آب خواست قوم خویش را در تیه فَقُلْنَا گفتیم او را اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ عصای خود بر سنک زن فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ پس از آن بیرون گشاد اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً دوازده چشمه، قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ مردمان همه میدانستند هر سبطی آبشخور ایشان کُلُوا وَ اشْرَبُوا ایشان را گفتند میخورید و می‌آشامید مِنْ رِزْقِ اللَّهِ از آنچه روزی داد اللَّه شما را بی رنج و بی جستن، وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ و بگزاف و تباهکاری و خود کامی در زمین مروید.

وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی‌ موسی را گفتید لَنْ نَصْبِرَ عَلی‌ طَعامٍ واحِدٍ شکیبایی نمیتوانیم کرد بر یک طعام، فَادْعُ لَنا رَبَّکَ خداوند خود را خوان و از وی خواه یُخْرِجْ لَنا تا بیرون آرد ما را مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ از آنچه زمین رویاند از خود مِنْ بَقْلِها از تره آن وَ قِثَّائِها و خیار آن وَ فُومِها و گندم آن وَ عَدَسِها و دانچه آن وَ بَصَلِها و پیاز آن، قالَ گفت أَ تَسْتَبْدِلُونَ می بدل جویید الَّذِی هُوَ أَدْنی‌ آنچه بدتر است بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ از آن چیزی که بهست، اهْبِطُوا مِصْراً از آن تیه و بیابان فروشید در شهر فَإِنَّ لَکُمْ ما سَأَلْتُمْ که شما را دهند آنچه میخواهید وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ و بریشان زدند خواری در دلهای خلق و سستی در چشمها وَ الْمَسْکَنَةُ و فرومایگی و فروتنی وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ و خویشتن بخشم خدا آوردند و بخشم خدا باز گشتند.

ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ آن بدان بود که بآیات و سخنان خداوند خویش کافر می‌شدند، وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ و میکشتند پیغامبران خود را بجور و دلیری نه بحق، ذلِکَ بِما عَصَوْا این آن بود که سر کشیدند از پذیرفتن حق وَ کانُوا یَعْتَدُونَ و اندازه می درگذشتند.

بخش ۲۷ - ۷ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ کریم است و مهربان، لطیف است و نگاهبان، خداوند جهان و جهانیان، فریاد رس نومیدان، ذخیره منقطعان، چاره بیچارگان، نوازنده رنجوران، رهاننده بندوران، در نگر بحال پیغمبران و رسولان که هر یکی را ازیشان رنجی دیگر بود و اندوهی دیگر، منت نهاد بریشان و جهانیان را گفت باز برنده اندوهان و رهاننده ایشان منم. آنک نوح پیغمبر در دست قوم خویش گرفتار شده و درمانده، و شخص عزیز وی نشانه زخم ایشان شده. رب العالمین گفت وَ نَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ آخر او را از دست ایشان رهانیدیم، و اندوهان وی را پایان پدید کردیم. و در حق لوط پیغامبر گفت وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْقَرْیَةِ الَّتِی کانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ. و در حق ایوب پیغامبر گفت فَکَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ و در حق یونس گفت وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ او را از غم برهانیدیم و از ظلمتها بیرون آوردیم و درد وی را مرهم پدید کردیم. در حق موسی و بنی اسرائیل همین میگوید، و منت می‌نهد وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ در عذاب و رنج فرعون بودند کارهای دشوار و بار گران بریشان می‌نهاد و فرزندان ایشان را میکشت، آخر آن محنت ایشان را پایان پدید کردیم، و آن رنج ازیشان برداشتیم، و آن غمّ و آن همّ از دل ایشان برگرفتیم.بخش ۲۹ - ۸ - النوبة الثانیة: قوله: وَ ظَلَّلْنا عَلَیْکُمُ الْغَمامَ سدی و جماعت مفسران گفتند پس از آنک رب العالمین آن قوم را بپایان طور زنده گردانید، و توبه ایشان که گوساله پرستیدند قبول کرد، ایشان را فرمود که بزمین مقدسه روید. و ذلک فی قوله تعالی ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ. و زمین قدس و فلسطین و اریحاست.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.