گنجور

بخش ۱۵۶ - ۴۸ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الآیة... اللَّه من له الالهیة و الربوبیة، اللَّه من له الاحدیة و الصمدیة، ثبوته احدی، و کونه صمدی، بقاؤه ازلی و سناؤه سرمدی. اللَّه نام خداوندی که ذات او صمدی و صفات او سرمدی، بقاء او ازلی و بهاء او ابدی، جمال او قیومی، و جلال او دیمومی، نامداری بزرگوار، در قدر بزرگ و در کردار، در نام بزرگ و در گفتار، برتر از خرد و پیش از کی، و مه از مقدار، جلیلا خدایا که کرد کارست و خوب نگار، عالم را آفریدگار و خلق را نگهدار، دشمن را دارنده و دوست را یار، امیدها را نقد و ضمانها را بسنده، و کار هر خصم را پذیرنده و هر جرم را آمرزگار، مرید را قبله و دل عارف را یادگار.

بر یاد تو بی تو روزگاری دارم
در دیده ز صورتت نگاری دارم

اللَّه یادگار دل دوستانست، اللَّه شاهد جان عارفانست، اللَّه سور سرّ والهانست، اللَّه شفاء دل بیمارانست، اللَّه چراغ سینه موحدانست، اللَّه نور دل آشنایانست و مرهم درد سوختگانست.

اندر دل من عشق تو چون نور یقین است
بر دیده من نام تو چون نقش نگین است‌
در طبع من و همت من تا بقیامت
مهر تو چو جانست و وفای تو چو دین است‌

پیر طریقت جنید قدس اللَّه روحه گفت من قال بلسانه، اللَّه و فی قلبه غیر اللَّه، فخصمه فی الدارین اللَّه. کسی که بر زبان یاد اللَّه دارد و بنام وی نازد، آن گه دل خویش با مهر غیری بردازد بجلال و عز بار خدا که فردا در مقام سیاست تازیانه عتاب بدو رسد و خصم او اللَّه بود. شب معراج با سید گفت «یا محمد عجبا لمن آمن بی کیف یتّکل علی غیری؟

با محمد لو انهم نظروا الی لطائف برّی و عجائب صنعی ما عبدوا غیری»

یا عجبا کسی که مرا یافت دیگری را چه جوید، و او را که مرا بشناخت بغیر ما چون پردازد!

چشمی که ترا دید شد از درد معافی
جانی که ترا یافت شد از مرک مسلم

پیر طریقت گفت: «ای سزای کرم و نوازنده عالم، نه با وصل تو اندوهست نه با یاد تو غم، خصمی و شفیعی و گواهی و حکم، هرگز بینما نفسی با مهر تو بهم، آزاد شده از بند وجود و عدم، در مجلس انس قدح شادی بر دست نهاده دمادم».

لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خدایی که نیست معبود بسزا جز او، در هر دو جهان سزای خداوندی کیست مگر او؟ دست گیر خستگان نیست جز توقیع جمال و لطف او، نوازنده یتیمان نیست جز منشور کرم او. بار خدایی که دلهای دوستان بسته بند وفاء او، جانهای مشتاقان در آرزوی لقاء او، ارواح عاشقان مست مهر از جام بلاء او، آرام خستگان از نام و نشان او، سرور عارفان از ذکر و پیغام او. نکو گفت آن شوریده روزگار که گفت:

می‌خندد اندر روی من بخت من از میدان تو
کی خیمه از صحراء جانم بر کند هجران تو
آرام من پیغام تو وین پای من در دام تو
بستان شده از نام تو بر جان من زندان تو

الْحَیُّ الْقَیُّومُ خداوندی زنده پاینده دارنده نوازنده بخشنده پوشنده، بهر سست و بودنی داننده، بتوان و بدریافت هر چیز رسنده، هر کس را خداوند و هر بودنی را پیش برنده و آشنایان مهر پیوند نور نام و نور پیغام، دلها را روح و ریحان و سرها را آرام، آفرین باد بر آن جوانمردان که از این حدیث بویی دارند و بسر این خوانچه لطف رسیده‌اند، تا چنان دیگران بطعام و شراب زنده‌اند، ایشان بنام و نشان آن دوست زنده‌اند و بیاد وی آسوده.

شبلی را گفتند طعام و شرابت از کجاست؟ گفت ذکر ربی طعام نفسی و ثناء بی لباس نفسی و الحیاء من ربی شراب نفسی. نفسی فداء قلبی فداء روحی، روحی.

نور چشمم خاک قدمهای تو باد
جانی دارم فدای غمهای تو باد

لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ تقدیس و تنزیه ذات است، که وی جل جلاله بری از علات است، و مقدس از آفات است. خواب حال گشتن است و اللَّه تعالی پاک از حال گشتن و حال گردیدن، دور از کاستن و افزودن، خواب عیب است و خدای از عیبها بری، خواب غفلت است و خدای از آفات و غفلات متعالی، خواب گردیدن حال است و خدای نه حال گردنه گردش پذیر، خواب شبه مرگ است و خدای زنده پاینده باقی.

قدیر عالم حی مرید
سمیع مبصر لبس الجلالا
تقدّس ان یکون له شریک
تعالی ان یظنّ و ان یقالا

خداوندی که در ذات بی شریک است و در صفات بی شبیه و در قدر بی نظیر

در ذات لطیف تو حیران شده فکرت‌ها
بر علم قدیم تو پیدا شده پنهان‌ها
در بحر کمال تو ناقص شده کامل‌ها
در عین قبول تو کامل شده نقصان‌ها

لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مکوّنات و محدثات در زمین و در سماوات همه صنع وی و همه ملک وی، نه کسی منازع با وی، نه دیگری غالب بر وی، غالب بر آن امر وی، نافذ در آن دانش وی، توان آن بعون وی، داشت آن بحفظ وی. از ابن عباس روایت است که گفت «الارضون علی الثور و الثور فی سلسلة و السلسلة فی اذن الحوت و الحوت بید الرحمن عز و جل».

مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ آن کیست که پندارد که بی خواست او خود را کاری بر سازد، یا بی دانش او نفسی بر آرد، یا بی او باو رسد، فقد خاب ظنه و ضلّ سعیه.

پیر طریقت گفت: الهی پسندیدگان ترا بتو جستند بپیوستند، ناپسندیدگان ترا بخود جستند بگسستند، نه او که پیوست بشکر رسید، نه او که گسست بعذر رسید! ای برساننده در خود و رساننده بخود! برسانم که کس نرسید بخود.

ای راه ترا دلیل دردی
فردی تو و آشنات فردی

یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ هر چه در آسمان و زمین کسست و چیز همه آنم که حرکت و سکون ایشان اندیشه و خاطر ایشان خالق میداند، روش و جنبش ایشان می‌بیند و بحقیقت آن میرسد، که همه از قدرت وی می‌درآید و با حکم وی میگردد وی میداند که وی میراند، وی می‌بیند که وی میکند، وی می‌بندد که وی میگشاید.

پس او خدایی را شاید که نه واماند، نه درماند، نه فروماند. پوشیده‌ها داند و کار بر وی در نشورد، همه چیز پرداخته و همه کار ساخته، جز زانک آدمی انداخته، خردها در کار وی کند، وهمها از وی دربند، علمها و عقلها در قدر وی گم.

لا یُحِیطُونَ بِشَیْ‌ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ نص قرآن است، و اشارت بجهت و مکان است، کرسی نه علم است که آن راه بیراهان است، تأویل جاهلانست، کرسی قدم گاه دانیم و این مذهب سنّیان است، و بی تأویل و تصرف بجان باز گرفته و پذیرفته ایشان است. آن گه آیت مهر بر نهاد، بذکر جلال و بزرگواری و عظمت و برتری خود گفت: وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ

روی عن النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم «فی تسبیح الملائکة، سبحت السماوات العلی من ذی المهابة و ذی العلی، سبحان العلی الاعلی، سبحانه و تعالی»

علو و برتری اللَّه دو روی دارد: یکی علو و برتری صفت، یکی علو و برتری فعل، آنچه صفت است از لیست لم یزل کان عاریا علیّا، همیشه هست و بودنی، از همه چیزها برتر بکبریاء خود، وز همه نشانها برتر بقدر خود، وز همه اندازه‌ها برتر بعز خود، و آنچه فعل است برتری ذات است و علو مکانست، خود کرد و از خود نشان داد، بعد از آفرینش آسمان و زمین، بارادت خود نه بحاجت، که اللَّه کار که کند بخواست کند نه بحاجت، که او را بکس و بچیز حاجت و نیاز نه، و او را شریک و انباز نه. خداوندا دلهای ما از بدعت و ضلالت معصوم دار! و از شور و حیرت رسته‌دار! بمنّک و فضلک.

بخش ۱۵۵ - ۴۸ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الآیة... ابی کعب گفت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلم از من پرسید که ای آیة فی کتاب اللَّه عز و جل اعظم؟ گفت در کتاب خدای کدام آیة بزرگوارتر و شریفتر یا ابا المنذر گفتم خدا داناتر بآن و پس رسول وی، گفت سه بار این بپرسید، پس من گفتم، اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ‌بخش ۱۵۷ - ۴۹ - النوبة الاولى: قوله تعالی: اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا اللَّه یار ایشانست که بگرویدند یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ ایشان را می‌بیرون آرد از تاریکیها بروشنایی وَ الَّذِینَ کَفَرُوا و ایشان که کافر شدند أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یاران ایشان معبودان باطل یُخْرِجُونَهُمْ ایشان را می‌بیرون آرند مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ از روشنایی بتاریکیها أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ ایشان اند که آتشبان‌اند هُمْ فِیها خالِدُونَ (۲۵۷) ایشان در آن دوزخ جاویدانند.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الآیة... اللَّه من له الالهیة و الربوبیة، اللَّه من له الاحدیة و الصمدیة، ثبوته احدی، و کونه صمدی، بقاؤه ازلی و سناؤه سرمدی. اللَّه نام خداوندی که ذات او صمدی و صفات او سرمدی، بقاء او ازلی و بهاء او ابدی، جمال او قیومی، و جلال او دیمومی، نامداری بزرگوار، در قدر بزرگ و در کردار، در نام بزرگ و در گفتار، برتر از خرد و پیش از کی، و مه از مقدار، جلیلا خدایا که کرد کارست و خوب نگار، عالم را آفریدگار و خلق را نگهدار، دشمن را دارنده و دوست را یار، امیدها را نقد و ضمانها را بسنده، و کار هر خصم را پذیرنده و هر جرم را آمرزگار، مرید را قبله و دل عارف را یادگار.
هوش مصنوعی: خداوند تنها همان کسی است که شایسته پرستش و ربوبیت است. او یگانه و بی‌همتاست و وجودش ثابت و ابدی است. صفات او همیشگی و جاودانه‌اند، بقا و وجودش ازلی و نور و زیبایی‌اش همیشگی است. زیبایی او بدون آغاز و جلال او بر اساس ثبات است. خداوندی بزرگوار و با عظمت است که در همگان برتری دارد، هم در قدرت و هم در اعمالش. او بالاتر از اندیشه و خارج از اندازه‌هاست. خداوند که کارها را به زیبایی انجام می‌دهد، خالق عالم و نگهبان مخلوقات است. او دشمنان را در دست دارد و دوستان را یاری می‌کند، امیدها را تحقق می‌بخشد و ضمانت‌ها را تأمین می‌کند. او کار هر دشمنی را می‌پذیرد و هر گناهی را می‌بخشد. او مقصود مریدان و یادگار دل عارفان است.
بر یاد تو بی تو روزگاری دارم
در دیده ز صورتت نگاری دارم
هوش مصنوعی: من بی تو در یاد تو زندگی می‌کنم و در چشمانم تصویری از صورت تو دارم.
اللَّه یادگار دل دوستانست، اللَّه شاهد جان عارفانست، اللَّه سور سرّ والهانست، اللَّه شفاء دل بیمارانست، اللَّه چراغ سینه موحدانست، اللَّه نور دل آشنایانست و مرهم درد سوختگانست.
هوش مصنوعی: خدا یادگار دل دوستان است، خدا شاهد جان عارفان است، خدا لایه‌ای از اسرار عالمان است، خدا درمان دل بیماران است، خدا چراغ سینه مومنان است، خدا نور دل آشنایان است و مرهمی برای درد سوختگان است.
اندر دل من عشق تو چون نور یقین است
بر دیده من نام تو چون نقش نگین است‌
هوش مصنوعی: در دل من عشق تو مانند نوری روشن و واضح است، و نام تو در چشم من همچون الجواهر و نقش زیبایی به نظر می‌رسد.
در طبع من و همت من تا بقیامت
مهر تو چو جانست و وفای تو چو دین است‌
هوش مصنوعی: در ذات و طبيعت من تا ابد عشق به تو همچون جان و وفاداری‌ام به تو مثل دین است.
پیر طریقت جنید قدس اللَّه روحه گفت من قال بلسانه، اللَّه و فی قلبه غیر اللَّه، فخصمه فی الدارین اللَّه. کسی که بر زبان یاد اللَّه دارد و بنام وی نازد، آن گه دل خویش با مهر غیری بردازد بجلال و عز بار خدا که فردا در مقام سیاست تازیانه عتاب بدو رسد و خصم او اللَّه بود. شب معراج با سید گفت «یا محمد عجبا لمن آمن بی کیف یتّکل علی غیری؟
هوش مصنوعی: پیر طریقت جنید قدس اللَّه روحه اظهار داشت که اگر کسی با زبان به یاد خدا بپردازد اما در دل خود محبت غیر خدا را داشته باشد، در دو جهان با خدا خصم خواهد بود. یعنی اگر کسی فقط به طور ظاهری نام خدا را بر زبان آورد ولی در دلش به دیگری مهر بورزد، خداوند در روز قیامت او را مورد سرزنش قرار خواهد داد. در شب معراج، خداوند به پیامبر فرمود: «ای محمد، شگفتا از کسی که به من ایمان دارد؛ چگونه بر غیر من تکیه می‌کند؟»
با محمد لو انهم نظروا الی لطائف برّی و عجائب صنعی ما عبدوا غیری»
هوش مصنوعی: اگر محمد (ص) را می‌دیدند و زیبایی‌های زمین و عجایب خلقت مرا مشاهده می‌کردند، هرگز به غیر از من خداوندی نمی‌پرستیدند.
یا عجبا کسی که مرا یافت دیگری را چه جوید، و او را که مرا بشناخت بغیر ما چون پردازد!
هوش مصنوعی: عجب است، کسی که مرا پیدا کرده است، دیگر چه کسی را جستجو کند؟ و کسی که مرا شناخته، چطور می‌تواند بدون من با دیگری رابطه برقرار کند؟
چشمی که ترا دید شد از درد معافی
جانی که ترا یافت شد از مرک مسلم
هوش مصنوعی: چشمی که تو را دیده است، از دردها و رنج‌ها رها شده و جان که تو را یافته، از مرگ و نابودی نجات یافته است.
پیر طریقت گفت: «ای سزای کرم و نوازنده عالم، نه با وصل تو اندوهست نه با یاد تو غم، خصمی و شفیعی و گواهی و حکم، هرگز بینما نفسی با مهر تو بهم، آزاد شده از بند وجود و عدم، در مجلس انس قدح شادی بر دست نهاده دمادم».
هوش مصنوعی: پیر طریق گفت: «ای سرچشمه کرم و نوازش در عالم، نه با وصل تو اندوهی هست و نه با یاد تو غمی. من دشمنی و شفاعتی و گواهی و حکمی نمی‌خواهم. هرگز نباید دور از عشق تو بی‌خبر بمانم، چرا که از قید وجود و عدم رها شده‌ام. در جمع دوستان، پیاله شادی را در دست گرفته‌ام و مدام در حال نوشیدن هستم.»
لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خدایی که نیست معبود بسزا جز او، در هر دو جهان سزای خداوندی کیست مگر او؟ دست گیر خستگان نیست جز توقیع جمال و لطف او، نوازنده یتیمان نیست جز منشور کرم او. بار خدایی که دلهای دوستان بسته بند وفاء او، جانهای مشتاقان در آرزوی لقاء او، ارواح عاشقان مست مهر از جام بلاء او، آرام خستگان از نام و نشان او، سرور عارفان از ذکر و پیغام او. نکو گفت آن شوریده روزگار که گفت:
هوش مصنوعی: خدایی هست که هیچ معبودی جز او شایسته پرستش نیست. هیچ‌کس به‌اندازه او شایسته خداوندی نیست. تنها اوست که می‌تواند به خستگان کمک کند و رحمت و زیبایی‌اش به یتیمان نوازش می‌دهد. اوست که دل‌های دوستانش را با وفاداری‌اش می‌پیوندد و جان‌های مشتاقان را در آرزوی دیدار خود نگه می‌دارد. عاشقان به واسطه محبت او از نوشیدن زهر بلای عشق مست می‌شوند و خستگان تنها با یاد و نام او آرامش می‌یابند. عارفان نیز با ذکر و پیام او شاد می‌شوند. شاعر روزگار به خوبی گفته است...
می‌خندد اندر روی من بخت من از میدان تو
کی خیمه از صحراء جانم بر کند هجران تو
هوش مصنوعی: قسمت اول به این معناست که بخت من به من می‌خندد و نشان می‌دهد که من در چه وضعیتی قرار دارم. در قسمت بعدی، گویا از یادآوری دوری و غیبت معشوق رنج می‌کشد و در میانه آن، به حالت تنهایی و جدایی خود اشاره می‌کند. در کل، احساس ناتوانی و غم ناشی از دوری محبوب به وضوح در این بیان نمایان است.
آرام من پیغام تو وین پای من در دام تو
بستان شده از نام تو بر جان من زندان تو
هوش مصنوعی: آرامش من ناشی از پیام توست و من به دام تو گرفتار شده‌ام. نام تو بر وجود من تأثیر گذاشته و مرا در بند خود متوقف کرده است.
الْحَیُّ الْقَیُّومُ خداوندی زنده پاینده دارنده نوازنده بخشنده پوشنده، بهر سست و بودنی داننده، بتوان و بدریافت هر چیز رسنده، هر کس را خداوند و هر بودنی را پیش برنده و آشنایان مهر پیوند نور نام و نور پیغام، دلها را روح و ریحان و سرها را آرام، آفرین باد بر آن جوانمردان که از این حدیث بویی دارند و بسر این خوانچه لطف رسیده‌اند، تا چنان دیگران بطعام و شراب زنده‌اند، ایشان بنام و نشان آن دوست زنده‌اند و بیاد وی آسوده.
هوش مصنوعی: خداوند زنده و پاینده است؛ او نگهدار و بخشنده‌ای است که همواره بر همه چیز آگاه است. او قدرت دارد و به همه چیز می‌رسد. هر کس تحت نظر خداوند است و هر موجودی به سوی او حرکت می‌کند. کسانی که محبت و نورش را درک کرده‌اند، قلب‌ها را شاداب و آرامش‌بخش می‌سازند. شایسته است که درود و آفرین بر جوانمردانی فرستاده شود که به این سخنان توجه دارند و از نعمات الهی بهره‌مند شده‌اند. آنها به یاد دوست و با نام و یاد او زندگی می‌کنند و آرامش پیدا می‌کنند.
شبلی را گفتند طعام و شرابت از کجاست؟ گفت ذکر ربی طعام نفسی و ثناء بی لباس نفسی و الحیاء من ربی شراب نفسی. نفسی فداء قلبی فداء روحی، روحی.
هوش مصنوعی: به شبلی گفتند غذای تو و نوشیدنی‌ات از کجا می‌آید؟ او پاسخ داد که یاد خدا غذای دل من است و ستایش او بدون هیچ پوششی، لباس روح من است و حیا از خدا، نوشیدنی دل من است. جانم فدای قلبم و قلبم فدای روحم.
نور چشمم خاک قدمهای تو باد
جانی دارم فدای غمهای تو باد
هوش مصنوعی: چشمم به نور وجود تو روشن است و من جانم را فدای دردها و غم‌های تو می‌کنم.
لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ تقدیس و تنزیه ذات است، که وی جل جلاله بری از علات است، و مقدس از آفات است. خواب حال گشتن است و اللَّه تعالی پاک از حال گشتن و حال گردیدن، دور از کاستن و افزودن، خواب عیب است و خدای از عیبها بری، خواب غفلت است و خدای از آفات و غفلات متعالی، خواب گردیدن حال است و خدای نه حال گردنه گردش پذیر، خواب شبه مرگ است و خدای زنده پاینده باقی.
هوش مصنوعی: خداوند هیچ‌گاه خوابش نمی‌برد و خستگی به او راه پیدا نمی‌کند. او از هر عیب و نقصی پاک است و از خطرات و آفات دور. خواب حالتی است که موجودات دچار آن می‌شوند، اما خداوند از چنین حالتی به دور است و در او نه کاهش و نه افزایشی وجود دارد. خواب عیبی است که به مخلوقات می‌رسد، اما خداوند از هر عیب و نقصی خالی است. خواب به نوعی فراموشی است، اما خدا از غفلت و آفت‌ها دور است. خواب به معنای رفتن به حالت‌های مختلف است و خداوند از این حالت‌ها برکنار است. در نهایت، خواب شبیه مرگ است، اما خداوند همواره زنده و پایدار است.
قدیر عالم حی مرید
سمیع مبصر لبس الجلالا
هوش مصنوعی: قدرت و علم خداوند، حیات و میل به خلق را داراست و به خوبی شنوا و بینا است و همواره جلال و بزرگی خود را نشان می‌دهد.
تقدّس ان یکون له شریک
تعالی ان یظنّ و ان یقالا
هوش مصنوعی: از آنجا که خداوند یکتا و بی‌همتاست، چه تصوری و چه سخنی درباره او نمی‌تواند وجود داشته باشد.
خداوندی که در ذات بی شریک است و در صفات بی شبیه و در قدر بی نظیر
هوش مصنوعی: خدای یکتا و بی‌همتا که در ویژگی‌ها و صفات خود مشابهی ندارد و در مقام و قدرت، بی‌نظیر است.
در ذات لطیف تو حیران شده فکرت‌ها
بر علم قدیم تو پیدا شده پنهان‌ها
هوش مصنوعی: در وجود نرم و زیبا و لطیف تو، فکرم حیران و حیرت‌زده است و دانش قدیم تو، اسرار نهان را به وضوح نشان می‌دهد.
در بحر کمال تو ناقص شده کامل‌ها
در عین قبول تو کامل شده نقصان‌ها
هوش مصنوعی: در دنیای کمال تو، کسانی که به کمال رسیده‌اند، در محبت و انس با تو به نقص‌ خود پی برده و در عین حال، کسانی که نقص دارند و ناتمام هستند، در آغوش تو به کمال و تمامیت می‌رسند.
لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مکوّنات و محدثات در زمین و در سماوات همه صنع وی و همه ملک وی، نه کسی منازع با وی، نه دیگری غالب بر وی، غالب بر آن امر وی، نافذ در آن دانش وی، توان آن بعون وی، داشت آن بحفظ وی. از ابن عباس روایت است که گفت «الارضون علی الثور و الثور فی سلسلة و السلسلة فی اذن الحوت و الحوت بید الرحمن عز و جل».
هوش مصنوعی: تمامی آنچه در آسمان‌ها و زمین وجود دارد، ساخته و ساماندهی شده از سوی اوست و همه این‌ها متعلق به اوست. هیچ‌کس نمی‌تواند با او به رقابت بپردازد و هیچ قدرتی بر او غلبه ندارد. او بر امور تسلط دارد، دانش او نافذ است و قدرت او از طریق یاری اوست، و همه چیز تحت حفظ و نگهداری او قرار دارد. ابن عباس از قول پیامبر روایت کرده است که زمین‌ها بر روی یک گاو قرار دارند و آن گاو به زنجیری متصل است و آن زنجیر در گوش یک ماهی است و آن ماهی در دست خداوند رحمان است.
مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ آن کیست که پندارد که بی خواست او خود را کاری بر سازد، یا بی دانش او نفسی بر آرد، یا بی او باو رسد، فقد خاب ظنه و ضلّ سعیه.
هوش مصنوعی: کیست که پندارد می‌تواند بدون اجازه او شفاعت کند یا بدون آگاهی او کار یا عملی انجام دهد؟ اگر کسی چنین تصوری داشته باشد، قطعاً در گمانش شکست خورده و تلاشش بی‌فایده خواهد بود.
پیر طریقت گفت: الهی پسندیدگان ترا بتو جستند بپیوستند، ناپسندیدگان ترا بخود جستند بگسستند، نه او که پیوست بشکر رسید، نه او که گسست بعذر رسید! ای برساننده در خود و رساننده بخود! برسانم که کس نرسید بخود.
هوش مصنوعی: پیراهن راه و روش الهی می‌گوید: کسانی که مورد محبت و پسند تو هستند به تو نزدیک شدند و به هم پیوستند، اما کسانی که مورد نافرمانی تو بودند از تو دور شدند و جدا شدند. نه آن کسی که به تو نزدیک شد به کمال رسید، و نه آن کسی که از تو دور شد به عذر خود رسید. ای کسی که در درون خود و به سوی خود می‌رسانی! باید بگویم که هیچ کس به حقیقت خود نرسید.
ای راه ترا دلیل دردی
فردی تو و آشنات فردی
هوش مصنوعی: ای راه تو نشانه‌ای از درد و آشنایی فردی دیگر است که در زندگی‌ات اثرگذار است.
یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ هر چه در آسمان و زمین کسست و چیز همه آنم که حرکت و سکون ایشان اندیشه و خاطر ایشان خالق میداند، روش و جنبش ایشان می‌بیند و بحقیقت آن میرسد، که همه از قدرت وی می‌درآید و با حکم وی میگردد وی میداند که وی میراند، وی می‌بیند که وی میکند، وی می‌بندد که وی میگشاید.
هوش مصنوعی: او می‌داند آنچه در پیش روی مردم است و آنچه در پشت سرشان قرار دارد. تمام موجودات در آسمان و زمین تحت نظارت او هستند و او از حرکات و سکونت‌های آنها باخبر است. او به افکار و اندیشه‌های آنان آگاهی دارد و می‌بیند که همه چیز از قدرت و اراده او نشات می‌گیرد. او می‌داند که کی کسی را می‌میراند و می‌بیند که چه کارهایی انجام می‌دهد. او می‌تواند چیزی را ببندد یا بگشاید.
پس او خدایی را شاید که نه واماند، نه درماند، نه فروماند. پوشیده‌ها داند و کار بر وی در نشورد، همه چیز پرداخته و همه کار ساخته، جز زانک آدمی انداخته، خردها در کار وی کند، وهمها از وی دربند، علمها و عقلها در قدر وی گم.
هوش مصنوعی: پس او خدایی است که نه در مضیقه و نیاز می‌ماند، نه درمانده و ناامید می‌شود و نه در کارش عقب می‌افتد. او از آنچه در دل‌هاست آگاه است و هیچ چیزی نمی‌تواند او را تحت تأثیر قرار دهد. همه چیز به او مربوط می‌شود و او همه کارها را انجام می‌دهد، به جز اینکه انسان را در موقعیت‌های خاص خود وا می‌گذارد. خردها در کار او موجب تسهیل می‌شوند و افکار و تصورات تحت کنترل او هستند. علوم و عقل‌ها در مقام و مرتبه او گم و نادیدنی هستند.
لا یُحِیطُونَ بِشَیْ‌ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ نص قرآن است، و اشارت بجهت و مکان است، کرسی نه علم است که آن راه بیراهان است، تأویل جاهلانست، کرسی قدم گاه دانیم و این مذهب سنّیان است، و بی تأویل و تصرف بجان باز گرفته و پذیرفته ایشان است. آن گه آیت مهر بر نهاد، بذکر جلال و بزرگواری و عظمت و برتری خود گفت: وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ
هوش مصنوعی: در این متن به موضوع علم و دانش اشاره شده است و بیان می‌شود که انسان‌ها نمی‌توانند به تمامی علم خداوند احاطه پیدا کنند، مگر به مقداری که خود خدا بخواهد. سپس اشاره می‌شود که "کرسی" به معنای علم نیست، بلکه مکانی است که در آن علم قرار دارد و این تفسیری از اعتقادات برخی از اهل سنت است. این مذهبی بدون تأویل و تعبیر از متن قرآن را پذیرفته‌اند. در انتها، به عظمت و بزرگی خداوند تأکید می‌شود، که اشاره به برتری و جلال او دارد.
روی عن النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم «فی تسبیح الملائکة، سبحت السماوات العلی من ذی المهابة و ذی العلی، سبحان العلی الاعلی، سبحانه و تعالی»
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام فرمودند: «در تسبیح فرشتگان، آسمان‌های بلند از کسی که دارای عظمت و بلندی است تسبیح می‌گویند. پاک است خدای بلندترین و والا، والاتر از هر چیز.»
علو و برتری اللَّه دو روی دارد: یکی علو و برتری صفت، یکی علو و برتری فعل، آنچه صفت است از لیست لم یزل کان عاریا علیّا، همیشه هست و بودنی، از همه چیزها برتر بکبریاء خود، وز همه نشانها برتر بقدر خود، وز همه اندازه‌ها برتر بعز خود، و آنچه فعل است برتری ذات است و علو مکانست، خود کرد و از خود نشان داد، بعد از آفرینش آسمان و زمین، بارادت خود نه بحاجت، که اللَّه کار که کند بخواست کند نه بحاجت، که او را بکس و بچیز حاجت و نیاز نه، و او را شریک و انباز نه. خداوندا دلهای ما از بدعت و ضلالت معصوم دار! و از شور و حیرت رسته‌دار! بمنّک و فضلک.
هوش مصنوعی: خداوند دارای دو نوع برتری است: یکی برتری در صفات و دیگری برتری در افعال. برتری صفات، همواره وجود دارد و از هر چیزی بالاتر است. خداوند در صفات خود از همه چیزها برتر است و در مقام خود منحصر به فرد است. اما برتری افعال به ذات خداوند و مقام او مربوط می‌شود. او خود را نشان می‌دهد و در آفرینش آسمان‌ها و زمین کارهایی انجام می‌دهد، بدون اینکه به چیزی نیاز داشته باشد. خداوند هیچ نیازی به هیچ کس یا چیزی ندارد و هیچ شریکی برای خود ندارد. از خدا می‌خواهیم که دل‌های ما را از بدعت‌ها و گمراهی‌ها دور نگه‌دارد و ما را از شگفتی‌ها و آشفتگی‌ها رهایی بخشد، به واسطه‌ی رحمت و فضل خود.