گنجور

بخش ۱۱۶ - ۳۶ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ الآیة... سبب نزول این آیت آن بود که عرب چون از حج و مناسک فارغ می‌شدند، هر کسی بر در کعبه بیستادی و مناقب و مآثر پدر خویش در گرفتی، این یکی گفتی پدرم مهمان دار بود و درویش نواز، و آن یکی گفتی پدرم مبارز بود و جنگها مردانه بکردمی، و گفتی چون خاندان ما بجوانمردی و نیکوکاری و سرافرازی هیچ خاندانی نیست، هر کسی بنوعی تفاخر میکرد، و مناقب اسلاف خود می‌خواند، رب العالمین ایشان را از آن برگردانید و بذکر خود فرمود گفت: چنانک پدران خود را یاد می‌کنید مرا یاد کنید و مرا ستائید، که آن همه نیکویی بپدران شما من کردم، و من خواستم، و من بر آن داشتم، پس شکر همه مراست، و منت مرا! «أنا و الملأ فی بناء عظیم اخلق فیعبد غیری و انعم فیشکر غیری» ابن عباس گفت معنی آیت آنست: که چون پدر ترا بدی میگویند و در حق وی ناسزا شنوی خشم گیری و از آن فراهم آیی، چون که از مبتدعان و بی دینان در حق ما ناسزاها می‌شنوی و گزافها می‌بینی بدان خشم نگیری، و چشم از آن برهم نهی، چنین مکن! فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً یاد کرد اللَّه بخشم گرفتن در ناسزا که بحق وی میشنوی بیشتر کن از یاد کرد پدران بخشم گرفتن در بدایشان شنیدن. و هم ازین باب آنست آنچه رب العالمین گفت «لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» و به‌

قال النبی: «اوثق علی الایمان الحبّ فی اللَّه و البغض فی اللَّه.»

قومی گفتند «فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ» خطیب را میگوید بمنا در ایام منا، که مرا ستائید و مرا یاد کنید چنانک بروزگار گذشته پدران خود را می‌ستودید، و می‌یاد کردید، بل که بیشتر. و اگر ایشان را حق تربیت است ما را حق کردگاری و روزی گماری است. اینجا نکته است بآنچه حق پدر گفت نه حق مادر، یعنی که پدر را بحرمة و هیبت یاد کنید، و مادر را بشفقت و رحمت و اللَّه تعالی هو الذی یرحم و لا یرحم.

فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا الآیة... این قومی راست که همّت ایشان دنیا بود، مال و زر و سیم و غلام و کنیزک وضعیت و ماشیه، اللَّه میگوید وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ کسی که از ما همه این خواهد وی را از خیر آن جهانی هیچ نصیب نه. همانست که گفت: وَ مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ‌

فی بعض الاخبار من بدأ بنصیبه من الدنیا فانه نصیبه من الآخرة و لا یدرک منهما ما یرید، و من بدأ بنصیبه من الآخرة وصل الیه نصیبه من الدنیا و ادرک من الآخرة ما یریده.

آن گه صفت پیغامبران و مؤمنان در گرفت، و باز نمود که ایشان چه خواهند و مقصود ایشان چه بود، گفت وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ مفسران را قولهاست در حسنه این جهانی و حسنه آن جهانی. علی بن ابی طالب (ع) گفت: حسنه این جهانی هم جفت شایسته است، و آن جهانی حوراء بهشتی، و عذاب آتش که از آن می‌پرهیز خواهند هم جفت بد است در دنیا یدلّ علیه ما

روی ابو الدرداء انّ رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلّم قال «من اوتی فی الدنیا قلبا شاکرا و لسانا ذاکرا و زوجة مؤمنة تعینه علی امر دنیاه و آخرته، فقد اوتی فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة»

قتاده گفت حسنة دو جهانی عافیت است: و دلیل برین تأویل آنست که مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم بعیادت بیماری شد، و آن بیمار را چون بچه مرغ بی بال دید، فقال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلم «هل کنت تدعوا اللَّه بشی‌ء او تسأله شیئا ایّاه؟ قال کنت أقول اللهم ما کنت معاقبی به فی الآخرة فعجّله لی فی الدنیا، فقال سبحان اللَّه اذا لا تستطیعه او لا تطیقه، هل لا قلت «اللهم ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة و قنا عذاب النار فدعا اللَّه بها فشفاه.

و قیل من اتاه اللَّه الاسلام و القرآن و اهلا و مالا و ولدا فقد اوتی فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة. وَ قِنا عَذابَ النَّارِ ابن عباس قال: «عند رکن الیمانی ملک قائم منذ خلق اللَّه السماوات و الارض یقول آمین، فقولوا رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ.

رب العالمین گفت ایشان که این دعا کنند و خیر دنیا و آخرت از من خواهند ایشانراست هر چه از من خواهند، فذلک قوله أُولئِکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِمَّا کَسَبُوا ای سألوا ابن عباس گفت مردی آمد پیش رسول خدا و گفت: «مات ابی و لم یحجّ أ فأحجّ عنه؟ فقال النبی «لو کان علی ابیک دین فقضیته اما کان ذلک یجزی؟ قال بلی قال فدین اللَّه احق ان یقضی. قال فهل لی من اجر؟ فانزل اللَّه هذه الآیة یعنی من حج عن میت کان الاجر بینه و بین المیّت.

و عن انس، قال رسول اللَّه: فی رجل اوصی بحجّة کعب له اربع حجات: حجة للذی کتبها، و حجة للذی نفذها، و حجة للذی اخذها، و حجّة للذی امر بها.

وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ الآیة...

قال النبی ان اللَّه تعالی یحاسب الخلق فی قدر حلب شاة

میگوید اللَّه زود شمارست که چون یکی را شمار کرد همه خلق را شمار کرد، چندان که کسی یک چشم زخم بیرون نکرد وی شمار همه خلقان همه بکند، که نه حاجت بشمار کردن دارد، نه در آن تأمل و تفکر کردن، از دور آدم تا منتهی عالم لا بل که از ابتداء آفرینش تا آخر که قیامت پدید آید، اعمال بندگان و حرکت آفریدگان و دم زدن ایشان همه داند و شمردن آن تواند، و خرد و بزرگ آن بیند، و بنده را از آن خبر دهد، و جزا کند، اینست که گفت عز و علا: یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا، أَحْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ وَ اذْکُرُوا اللَّهَ فِی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ الآیة... ایام معدودات ایام تشریق است، و آن یازدهم ذی الحجة است و دوازدهم و سیزدهم. یازدهم را یوم القر گویند، لان الناس یقرون فیه بمنا، و یفرغون من معظم النسک. و دوازدهم یوم النفر الاول گویند، و سیزدهم یوم النفر الثانی گویند، در خبرست که انّها ایام اکل و شرب و ذکر اللَّه عز و جل و شب چهاردهم لیلة الحصبا گویند، لان الناس ینزلون فیها بالمحصب و دهم ذی الحجة روز نحر است و نهم روز عرفة و هشتم روز ترویه و جمله دهه ذی الحجة ایام معلومات گویند، بمذهب شافعی. و شرف این روزها را مصطفی گفت: «ما من ایام افضل عند اللَّه، و لا العمل فیهن احبّ الی اللَّه، من هذه الایام العشر.

فاکثروا فیهن من التهلیل و التکبیر، فانها ایام تهلیل و تکبیر و ذکر اللَّه عز و جل، و انّ صیام یوم منها یعدل بصیام سنة، و قیام کل لیلة منها کقیام لیلة القدر، و العمل فیهن یضاعف بتسع مائة ضعف.

و قال صلی اللَّه علیه و آله و سلّم: «سیّد الشهور شهر رمضان و اعظمها ذو الحجة»

و از فضل و شرف ایام معلومات آنست که ابراهیم خلیل را در آن خواب نمودند بذبح فرزند، و آن قصه برفت، و تشریف بیافت. و موسی کلیم در آن وعده مناجات یافت، گویند که آن سی روز که وی را وعده دادند ماه ذی القعده بود و ده روز که بر افزودند از اول ماه ذی الحجة بود. فذلک قوله تعالی وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ و مصطفی را درین ده روز بشارت دادند باتمام نعمت، و اکمال دین و شریعت، و بر دشمن ظفر، و نصرت و خشنودی خداوند عز و جل، و ذلک فی قوله تعالی الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ الآیة...

و فی ذلک ما روی عن ابن عباس قال: کل بیعة الرضوان فی عشر ذی الحجة، و بناء الکعبة فی عشر ذی الحجة، و کمال الدین کان فیه، و فیه وقعت التوبة لادم، و فیه وقع النداء و الاجابة بالحج. قال تعالی وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ، و فیه وقع التقرب و التکلیم لموسی بن عمران، و فیه وقع الفداء بالذبح لاسماعیل، و قال «و ابتنی علی بفاطمة علیهما السلام فی ذی الحجة من اثنین و عشرین من الشهر.»

و فی روایة اخری عن میمون بن مهران عن عبد اللَّه بن عباس قال قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلّم: «ان اول یوم من ایام العشر هو الیوم الذی تاب اللَّه علی آدم و غفر له، فمن صام ذلک الیوم غفر اللَّه له ذنوبه و تاب علیه. و الیوم الثانی نجی اللَّه فیه یونس من بطن الحوت، فمن صام ذلک الیوم کان کمن عبد اللَّه الف سنة لم یعصه فیه و نجاه من کل غمّ و کرب و الیوم الثالث، استجاب اللَّه فیه لزکریا، فمن صام ذلک الیوم استجاب اللَّه له کل دعوة دعا بها لدنیاه و آخرته. و الیوم الرابع ولد فیه عیسی بن مریم، فمن صام ذلک الیوم نفی اللَّه البؤس و الفقر من بین عینیّه و یکون یوم القیمة مع السفرة الکرام البررة، و الیوم الخامس، ولد فیه موسی بن عمران فمن صام ذلک الیوم بری من النفاق، و الیوم السادس فتح اللَّه خیبر علی النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم، فمن صام ذلک الیوم نظر اللَّه الیه، و من نظر الیه لم یعذّبه ابدا، و الیوم السابع تغلق فیه ابواب جهنم السبعة، و الیوم الثامن و هو یوم الترویه یفتح اللَّه فیه ابواب الجنان الثمانیة، و الیوم التاسع و هو الیوم المشهود و هو یوم عرفة و هو یوم الحج الاکبر، فمن صام ذلک الیوم کتب له صیام سنتین، سنة قبلها و سنة بعدها یباهی اللَّه به ملائکته، و غفر له ذنوبه کلها، و الیوم العاشر و هو یوم النحر فمن اهرق فیه دما غفر اللَّه له باول قطرة تقطر من دم اضحیته، و غفر له ذنوبه، و ذنوب عیاله کلهم، و من اطعم من نسکه و تصدّق به بعث یوم القیمة آمنا و تکون تلک الاضحیة فی میزانه اثقل من جبل احد، و تطفئ عنه اضحیته حر جهنم.

وَ اذْکُرُوا اللَّهَ فِی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ الآیة.... ذکر اینجا تکبیر است، و علما را اختلاف است در وقت آن و قدر آن، و اجمع اقاویل آنست که روز عرفه نماز بامداد در گیرد تا آخر ایام تشریق نماز دیگر کرده از پس نمازها، و در مجمعها میگوید «اللَّه اکبر اللَّه اکبر اللَّه اکبر لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر، و للَّه الحمد علی ما هدانا.» و اصل این تکبیر از عهد ابراهیم خلیل است اندر آن حال که خواست فرزند را قربان کند، چون صدق عهد از وی ظاهر گشت، و فرمانبرداری را میان ببست اللَّه تعالی ندا داد جبرئیل اندر هوا ندا کرد، و گوسفند فدا را همی آورد و همی گفت «اللَّه اکبر، اللَّه اکبر، لا اله الا اللَّه، اللَّه اکبر و للَّه الحمد» ابراهیم بر نگرست بدید آواز برداشت و گفت که «لا اله الا اللَّه، اللَّه اکبر» اسماعیل آگاه گشت و آواز برداشت گفت.

«اللَّه اکبر و للَّه الحمد» اللَّه تعالی این ذکر اندرین امّت مشروع کرد، تا اندرین ایام همی گویند و از آن حال یاد همی آرند. و مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت: «زیّنوا اعیادکم بالتکبیر»

و یروی «زینوا العیدین بالتهلیل و التقدیس و التحمید و التکبیر»

و مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم روز عید چون بیرون شدی این دعا گفتی: «اللهم بحق السائلین الیک، و بحق مخرجی هذا، لم اخرج اشرا، و لا بطرا، و لا ریاء و لا سمعة. خرجت اتقاء سخطک و ابتغاء مرضاتک، فعافنی اللهم بعافیتک من النار.»

فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ الآیة... هر که تعجیل نماید و از منا برود در نفر اول، و سه شب از ایام تشریق بمنا بنپاید، او را رخصت هست و بر وی هیچ بزه نیست، پس اگر شب سیم آفتاب فرو شده نرفته باشد پس روا نیست که تعجیل کند تا روز سیم که سنگ افکند، آن گه با مردم برود. و قیل فی معناه فمن تعجل فی یومین فهو مغفور له لا اثم علیه، و لا ذنب و من تأخر فکذلک. قال سعید بن المسیب «توفی رجل بمنا فی آخر فی ایام التشریق، فقیل لعمر أ فلا تشهد دفنه؟ قال عمر و ما یمنعنی ان ادفن رجلا لم یذنب منذ غفر له.»

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ الآیة... این در شأن مردی آمد از قریش، ازین منافقی، نیکو سخنی، بد فعلی، که منظری شیرین داشت و سخنی نرم و زبانی خوش اما کافر دل بود، و سوگند خوار و سخت خصومت و بد سیرت. آمد بر مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم و سوگند یاد کرد که من ترا دوست دارم و بر دین توام. و مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم او را بدین بنواخت و نزدیک خود کرد، و سخنش خوش آمد. گویند که اخنس بن شریق بود و گویند که ثعلبه بود.

وَ یُشْهِدُ اللَّهَ عَلی‌ ما فِی قَلْبِهِ و آن گه خدای را مر گواه گرفتی که آنچه میگویم راست است و دروغ بود و یُشْهِدُ اللَّهَ خوانده‌اند بفتح یا و رفع هاء اللَّه و معنی آنست که خدای گواه است پنهان بد او در دل او.

وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ قال شدید القسوة فی معصیة اللَّه، جدل بالباطل، عالم اللسان، جاهل للعلم، یتکلم بالحکمة و یعمل بالخطیئة.

قال النبی: «انّ ابغض الرجال الی اللَّه الالدّ الخصم».

وَ إِذا تَوَلَّی سَعی‌ فِی الْأَرْضِ الآیة... دو معنی گفته‌اند این را، یکی آنست که چون بر گردد از تو این منافق در زمین تباه کاری کند، که جایی بگذشت و کشت زاری را دید، و آتش در آن زد، و چهار پای را بکشت. معنی دیگر آنست که این منافق چون والی شود و او را ولایتی و عملی بود بیداد کند و فساد جوید تا اللَّه تعالی بشومی وی باران باز گیرد، تا چهار پایان نیست شوند و کشت زار خشک گردد و تباه شود.

وَ إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ ... این عزت حمیّت است و این اثم کفر، یعنی چون او را گویند که از خدا بترس، حمیت جاهلیت و قوت کفر او را بر آن دارد که فساد و معصیت کند. قال عبد اللَّه بن مسعود انّ من اکبر الذنب عند اللَّه عز و جل ان یقال للعبد اتق اللَّه، فیقول علیک بنفسک.» ضحاک گفت کافران قریش مکر ساختند و کسی را به مدینه فرستادند، که ما مسلمان شدیم، و جماعتی را از یاران درخواستند تا ازیشان دین حق بیاموزند. مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم قومی را بفرستاد، نام ایشان خبیب بن عدی الانصاری و مرثد بن ابی مرثد الغنوی، و عبد اللَّه بن طارق، و خالد بن بکیر، و زید بن الدثنه، و عاصم بن ثابت امیر ایشان بود، بیامدند از مدینه و هفتاد مرد از کافران براه ایشان آمدند، و مرثد و خالد و عبد اللَّه کشته شدند، و عاصم هفت تا تیر داشت، بهر تایی مردی را از عظماء مشرکان بکشت، آن گه گفت «اللهم انی حمیت دینک صدر النهار فاحم لی آخر النهار» پس کافران گرد وی درآمدند و او را بکشتند، خواستند تا سر او از تن جدا کنند و به مکه برند، رب العالمین لشکر زنبور بفرستاد تا کافران را از وی باز داشتند، که عاصم را با خدای عهدی بود که هیچ کافر را هرگز بر وی غلبه نباشد، و دست هیچ کافر بود نرسد، و او را نپاسد پس گفتند بگذارید تا زنبوران از وی باز گردند آن گه سرش از تن جدا کنیم، پس بارانی عظیم ببارید و سیلی در آمد، و عاصم را برگرفت. چنین آورده‌اند که عاصم را برگرفت و به بهشت برد، و کافران را برگرفت و بدوزخ برد. پس خیب بن عدی را با سیری بردند، و بنو الحارث بن عامر بن نوفل بن عبد مناف او را بخریدند تا به پدر خویش باز کشند، که پدر ایشان حارث روز احد بدست خبیب کشته شد دختران حارث گفتند هرگز هیچ اسیر چون خبیب ندیدیم، که در مکه هیچ میوه نبود، و هر وقت بدست وی خوشه انگور میدیدیم، پس او را از حرم بیرون بردند تا بردار کنند و در آن حال این شعر بگفت:

فلست ابالی حین اقتل مسلما
علی ای شق کان فی اللَّه مصرعی‌
و ذلک فی ذات الاله و ان یشأ
یبارک فی اوصال شلو ممزّع‌

آن گه گفت «اللهم انک تعلم انه لیس احد حولی یبلّغ رسولک سلامی، فابلغه سلامی» پس مردی از مشرکان نیزه بر سینه وی نهاد، خبیب گفت «اتّق اللَّه» آن کافر خشم گرفت و در طعنه بیفزود و گذاره کرد، رب العالمین این آیت در شأن وی فرستاد وَ إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ.

بخش ۱۱۵ - ۳۶ - النوبة الاولى: قوله تعالی: فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ چون فارغ شوید از مناسک حج خویش فَاذْکُرُوا اللَّهَ یاد کنید و بستائید خدای را کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ چنانک پدران خود را می‌ستائید و یاد میکنید، أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً و در افزونی و نیکویی ذکر سخت تر از آن، فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ از مردمان کس است که میگوید رَبَّنا خداوند ما آتِنا فِی الدُّنْیا ما را از دنیا چیزی بخش در دنیا وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ... و او را در خیر آن جهان هیچ نصیب نه.بخش ۱۱۷ - ۳۶ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ الآیة... ابتداء مناسک حج و عمره نیّت است، و اول رکنی از ارکان آن احرام است، و احرام از جامه بیرون آمدن است، از روی اشارت میگوید هر که بتن زیارت خانه ما کند از جامه بیرون آید، پس هر که بدل قصد حضرت ما کند اولی تر که از مرادات بشری بیرون آید «المکاتب عبد ما بقی علیه درهم» ربّ العالمین رعایت دل درویش را فرمود که چون بدرگاه من آئید! بصفت درویشان و عاجزان آئید! سر و پای برهنه، و از اسباب راحت و لذت بازمانده، نه جامه نیکو، نه بوی خوش، نه صحبت هم جفت، تا درویشان چون پادشاهان و جهانداران بصفت درویشی همچون خودشان بینند، بر درگاه عزت دل ایشان بنماند، و قدر درویشی بدانند، و خطر آن بشناسند. آری، هر که گوهر درویشی شناسد، آسان آسان از دست بندهد، سیرت درویشان در روش راه دین چنان باید که سیرت حاجیان در اعمال حج، که هر چه نابکار و ناشایست است چشم و زبان و دل خویش از آن نگه دارد، و ذلک فی قوله فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ الآیة... روش دین داران هم برین سان نهادند، چشم خویش از ملاحظت اغیار فرو گیرند، و دل خویش همچون کاروان سرای گدایان منزل گاه هر بیهده نگردانند، و گر حاسدان و جاهلان جمله متفق شوند، و دل و دیده ایشان نشانه طعن خویش سازند، ایشان آزاد وار بر گذرند، و مکافات نکنند، هم روی با خود کنند و بر نفس خود با خصم خود برخیزند یقول اللَّه تعالی وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ الآیة... سبب نزول این آیت آن بود که عرب چون از حج و مناسک فارغ می‌شدند، هر کسی بر در کعبه بیستادی و مناقب و مآثر پدر خویش در گرفتی، این یکی گفتی پدرم مهمان دار بود و درویش نواز، و آن یکی گفتی پدرم مبارز بود و جنگها مردانه بکردمی، و گفتی چون خاندان ما بجوانمردی و نیکوکاری و سرافرازی هیچ خاندانی نیست، هر کسی بنوعی تفاخر میکرد، و مناقب اسلاف خود می‌خواند، رب العالمین ایشان را از آن برگردانید و بذکر خود فرمود گفت: چنانک پدران خود را یاد می‌کنید مرا یاد کنید و مرا ستائید، که آن همه نیکویی بپدران شما من کردم، و من خواستم، و من بر آن داشتم، پس شکر همه مراست، و منت مرا! «أنا و الملأ فی بناء عظیم اخلق فیعبد غیری و انعم فیشکر غیری» ابن عباس گفت معنی آیت آنست: که چون پدر ترا بدی میگویند و در حق وی ناسزا شنوی خشم گیری و از آن فراهم آیی، چون که از مبتدعان و بی دینان در حق ما ناسزاها می‌شنوی و گزافها می‌بینی بدان خشم نگیری، و چشم از آن برهم نهی، چنین مکن! فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً یاد کرد اللَّه بخشم گرفتن در ناسزا که بحق وی میشنوی بیشتر کن از یاد کرد پدران بخشم گرفتن در بدایشان شنیدن. و هم ازین باب آنست آنچه رب العالمین گفت «لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» و به‌
هوش مصنوعی: آیه مورد نظر بیانگر این است که زمانی که عرب‌ها از انجام مناسک حج فارغ می‌شدند، هر یک به نوعی درباره‌ی نیکی‌ها و ویژگی‌های پدران خود صحبت می‌کردند و از آن‌ها افتخار می‌کردند. در این میان، خداوند آن‌ها را به یاد خود دعوت می‌کند و می‌فرماید که همان‌طور که به یاد پدران خود می‌افتید، مرا نیز فراموش نکنید و نعمت‌هایم را شکرگزاری کنید. به عبارتی، خداوند خواسته است که به جای خشم گرفتن از بدگویی‌ها درباره پدران خود، توجه بیشتری به یاد و ستایش او داشته باشند. همچنین، در این آیه به این نکته اشاره شده که مؤمنان واقعی نباید با کسانی که با خدا و پیامبرش دشمنی می‌کنند، دوستی کنند.
قال النبی: «اوثق علی الایمان الحبّ فی اللَّه و البغض فی اللَّه.»
هوش مصنوعی: پیامبر فرمودند: «مطمئن‌ترین نشانهٔ ایمان، دوست داشتن به خاطر خدا و دشمنی به خاطر خداست.»
قومی گفتند «فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ» خطیب را میگوید بمنا در ایام منا، که مرا ستائید و مرا یاد کنید چنانک بروزگار گذشته پدران خود را می‌ستودید، و می‌یاد کردید، بل که بیشتر. و اگر ایشان را حق تربیت است ما را حق کردگاری و روزی گماری است. اینجا نکته است بآنچه حق پدر گفت نه حق مادر، یعنی که پدر را بحرمة و هیبت یاد کنید، و مادر را بشفقت و رحمت و اللَّه تعالی هو الذی یرحم و لا یرحم.
هوش مصنوعی: گروهی گفتند: «زمانی که مناسک خود را به پایان رساندید»، خطیب به زائران در ایام منا می‌گوید که باید مرا یاد کنید و ستایش کنید، مانند آنچه در گذشته پدرانتان را ستایش می‌کردید، بلکه بیشتر از آن. اگر پدران شما حق تربیتی دارند، ما نیز حق پروردگی و روزی رسانی داریم. در اینجا نکته‌ای هست که به حق پدر اشاره شده، نه به حق مادر، یعنی باید پدر را با احترام و عظمت یاد کنید و مادر را با محبت و رحمت. زیرا خداوند متعال همان کسی است که رحمت می‌کند و نیازی به رحمت ندارد.
فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا الآیة... این قومی راست که همّت ایشان دنیا بود، مال و زر و سیم و غلام و کنیزک وضعیت و ماشیه، اللَّه میگوید وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ کسی که از ما همه این خواهد وی را از خیر آن جهانی هیچ نصیب نه. همانست که گفت: وَ مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ‌
هوش مصنوعی: برخی از مردم می‌گویند: «پروردگارا، به ما در دنیا عطا کن...» این افراد تنها به دنبال دنیا و لذت‌های آن هستند؛ ثروت، زر و سیم، و غلام و کنیز و اموال. خداوند می‌فرماید که چنین افرادی در آخرت هیچ سهمی نخواهند داشت. همان‌طور که گفته شده: «و هر کس آرزوی بهره‌مندی از دنیای اینجا را داشته باشد، به او عطا می‌کنیم، اما او در آخرت سهمی نخواهد داشت.»
فی بعض الاخبار من بدأ بنصیبه من الدنیا فانه نصیبه من الآخرة و لا یدرک منهما ما یرید، و من بدأ بنصیبه من الآخرة وصل الیه نصیبه من الدنیا و ادرک من الآخرة ما یریده.
هوش مصنوعی: در برخی از روایات آمده است که اگر کسی با بهره‌مندی از دنیا آغاز کند، در واقع سهم او از آخرت نیز همین خواهد بود و نخواهد توانست به آنچه می‌خواهد برسد. اما اگر کسی با سهم خود از آخرت آغاز کند، به سهمش از دنیا نیز خواهد رسید و آنچه را که در آخرت می‌خواهد، به دست خواهد آورد.
آن گه صفت پیغامبران و مؤمنان در گرفت، و باز نمود که ایشان چه خواهند و مقصود ایشان چه بود، گفت وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ مفسران را قولهاست در حسنه این جهانی و حسنه آن جهانی. علی بن ابی طالب (ع) گفت: حسنه این جهانی هم جفت شایسته است، و آن جهانی حوراء بهشتی، و عذاب آتش که از آن می‌پرهیز خواهند هم جفت بد است در دنیا یدلّ علیه ما
هوش مصنوعی: سپس ویژگی‌های پیامبران و مؤمنان بیان شد و نشان داده شد که آن‌ها چه خواسته‌هایی دارند و هدفشان چیست. برخی از آن‌ها می‌گویند: "پروردگارا، به ما در دنیا خوبی عطا کن و در آخرت نیز خوبی و از عذاب آتش ما را حفظ کن." مفسران درباره "خوبی" در این دنیا و آن دنیا نظراتی دارند. علی بن ابی طالب (ع) گفت: خوبی در این دنیا به معنای همسران شایسته است و خوبی در آن دنیا به معنای حورهای بهشتی است. همچنین، عذاب آتش که از آن می‌گریزند، به معنای بدی در دنیا است که بر آن تأکید می‌شود.
روی ابو الدرداء انّ رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلّم قال «من اوتی فی الدنیا قلبا شاکرا و لسانا ذاکرا و زوجة مؤمنة تعینه علی امر دنیاه و آخرته، فقد اوتی فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة»
هوش مصنوعی: رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند: "هر کس در دنیا قلبی شکرگزار، زبانی یادآور و همسری مؤمن داشته باشد که او را در امور دنیوی و آخرت یاری کند، در دنیا و آخرت نعمت بزرگی به او داده شده است."
قتاده گفت حسنة دو جهانی عافیت است: و دلیل برین تأویل آنست که مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم بعیادت بیماری شد، و آن بیمار را چون بچه مرغ بی بال دید، فقال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلم «هل کنت تدعوا اللَّه بشی‌ء او تسأله شیئا ایّاه؟ قال کنت أقول اللهم ما کنت معاقبی به فی الآخرة فعجّله لی فی الدنیا، فقال سبحان اللَّه اذا لا تستطیعه او لا تطیقه، هل لا قلت «اللهم ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة و قنا عذاب النار فدعا اللَّه بها فشفاه.
هوش مصنوعی: قتاده می‌گوید که نیکی در این دنیا و آن دنیا، سلامت کامل است. دلیل این گفته این است که پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، به عیادت بیماری رفت و وقتی آن بیمار را مانند جوجه‌ای بدون بال دید، از او پرسید آیا چیزی از خداوند درخواست کرده است؟ بیمار گفت: من از خداوند خواسته‌ام که اگر خطایی در آخرت دارم، همین جا به من عذاب دهد. پیامبر (ص) فرمود: «سبحان‌الله! آیا تو نمی‌دانی که نمی‌توانی آن را تحمل کنی؟ چرا نخواستی که بگویی: خداوندا، به ما در این دنیا نیکی بده و در آخرت نیز نیکی، و از عذاب آتش جهنم در امان باشیم؟» سپس آن بیمار این دعا را کرد و شفا یافت.
و قیل من اتاه اللَّه الاسلام و القرآن و اهلا و مالا و ولدا فقد اوتی فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة. وَ قِنا عَذابَ النَّارِ ابن عباس قال: «عند رکن الیمانی ملک قائم منذ خلق اللَّه السماوات و الارض یقول آمین، فقولوا رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ.
هوش مصنوعی: هر کسی که به اسلام و قرآن و خانواده و دارایی و فرزندانی دست یابد، در این دنیا حسنه‌ای خواهد داشت و در آخرت نیز نیکی خواهد داشت. همچنین باید از عذاب آتش دوزخ در امان بمانیم. ابن عباس می‌گوید: در نزد رکن یمانی، ملکی وجود دارد که از زمان آفرینش آسمان‌ها و زمین ایستاده و می‌گوید آمین. بنابراین، بگویید: پروردگارا! به ما در این دنیا حسناتی عطا فرما و در آخرت نیز حسنه‌ای ده و ما را از عذاب آتش در امان بدار.
رب العالمین گفت ایشان که این دعا کنند و خیر دنیا و آخرت از من خواهند ایشانراست هر چه از من خواهند، فذلک قوله أُولئِکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِمَّا کَسَبُوا ای سألوا ابن عباس گفت مردی آمد پیش رسول خدا و گفت: «مات ابی و لم یحجّ أ فأحجّ عنه؟ فقال النبی «لو کان علی ابیک دین فقضیته اما کان ذلک یجزی؟ قال بلی قال فدین اللَّه احق ان یقضی. قال فهل لی من اجر؟ فانزل اللَّه هذه الآیة یعنی من حج عن میت کان الاجر بینه و بین المیّت.
هوش مصنوعی: خداوند فرمود کسانی که دعا می‌کنند و از من خیر دنیا و آخرت را می‌طلبند، هر آنچه از من بخواهند، به آن‌ها خواهم داد. این اشاره به آیه‌ای است که می‌گوید: "آنان که سهمی از آنچه کسب کرده‌اند دارند". ابن عباس نقل می‌کند که مردی نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: "پدرم فوت کرده و حج نکرده، آیا می‌توانم به نمایندگی از او حج کنم؟" پیامبر فرمود: "اگر بر پدرت دینی باشد و تو آن را ادا کنی، آیا این کافی نیست؟" او پاسخ داد: "بله"، پیامبر ادامه داد: "پس دین خدا اولویت دارد که ادا شود." آن مرد پرسید آیا برای من هم اجری خواهد بود؟ و خداوند این آیه را نازل کرد که هرکس به نمایندگی از مرده‌ای حج کند، اجر آن به خود او و مرده تعلق خواهد گرفت.
و عن انس، قال رسول اللَّه: فی رجل اوصی بحجّة کعب له اربع حجات: حجة للذی کتبها، و حجة للذی نفذها، و حجة للذی اخذها، و حجّة للذی امر بها.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: در مورد مردی که وصیت کرده بود به کعب، چهار حج وجود دارد: یکی برای کسی که آن حج را نوشت، یکی برای کسی که آن را به انجام رساند، یکی برای کسی که آن را دریافت کرد و یکی برای کسی که دستور انجام آن را داد.
وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ الآیة...
هوش مصنوعی: و خدا سریع در حسابرسی است.
قال النبی ان اللَّه تعالی یحاسب الخلق فی قدر حلب شاة
هوش مصنوعی: پیامبر فرمودند که خداوند، مخلوق را به اندازه‌ای که برای دوشیدن یک بز صرف کرده‌اند، مورد حسابرسی قرار می‌دهد.
میگوید اللَّه زود شمارست که چون یکی را شمار کرد همه خلق را شمار کرد، چندان که کسی یک چشم زخم بیرون نکرد وی شمار همه خلقان همه بکند، که نه حاجت بشمار کردن دارد، نه در آن تأمل و تفکر کردن، از دور آدم تا منتهی عالم لا بل که از ابتداء آفرینش تا آخر که قیامت پدید آید، اعمال بندگان و حرکت آفریدگان و دم زدن ایشان همه داند و شمردن آن تواند، و خرد و بزرگ آن بیند، و بنده را از آن خبر دهد، و جزا کند، اینست که گفت عز و علا: یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا، أَحْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ وَ اذْکُرُوا اللَّهَ فِی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ الآیة... ایام معدودات ایام تشریق است، و آن یازدهم ذی الحجة است و دوازدهم و سیزدهم. یازدهم را یوم القر گویند، لان الناس یقرون فیه بمنا، و یفرغون من معظم النسک. و دوازدهم یوم النفر الاول گویند، و سیزدهم یوم النفر الثانی گویند، در خبرست که انّها ایام اکل و شرب و ذکر اللَّه عز و جل و شب چهاردهم لیلة الحصبا گویند، لان الناس ینزلون فیها بالمحصب و دهم ذی الحجة روز نحر است و نهم روز عرفة و هشتم روز ترویه و جمله دهه ذی الحجة ایام معلومات گویند، بمذهب شافعی. و شرف این روزها را مصطفی گفت: «ما من ایام افضل عند اللَّه، و لا العمل فیهن احبّ الی اللَّه، من هذه الایام العشر.
هوش مصنوعی: زبانش خبری می‌دهد که خداوند، شمارش بندگان را به‌راحتی انجام می‌دهد. اگر یکی از بندگان را بشمارد، به‌طور همزمان تمام مخلوقات را شمرده است. هیچ نیازی به شمارش هر یک از آنها به‌طور جداگانه نیست و نیازی به تفکر و تأمل در آن وجود ندارد. خداوند از ابتدا تا انتهای جهان و از آغاز آفرینش تا روز قیامت، به تمام اعمال بندگان، حرکات و نواختن آنها آگاهی دارد و می‌تواند آنها را بشمارد. او بزرگ و کوچک را می‌بیند و به بندگان خبر می‌دهد و آنها را جزا می‌دهد. در این راستا، خداوند می‌فرماید که در روز قیامت همه را زنده می‌کند و از آنچه کردند آگاه می‌کند، زیرا خداوند آن را احصا کرده و بندگان آن را فراموش کرده‌اند. همچنین در آیه‌ای دیگر به یادآوری خدا در روزهای مشخصی اشاره می‌کند. این روزهای مشخص روزهای تشریق هستند که به یازدهم، دوازدهم و سیزدهم ذی‌الحجه برمی‌گردند. یازدهم را «روز قر» می‌نامند چون مردم در آن به مناسک خود می‌پردازند. دوازدهم به «روز نَفَر اول» و سیزدهم به «روز نَفَر دوم» معروف است. در احادیث آمده که این روزها، ایام خوردن، نوشیدن و یاد خدا هستند و شب چهاردهم را «شبی که در آن مردم در محصب می‌خوابند» می‌گویند. روز دهم ذی‌الحجه، روز نحر، نهم روز عرفه و هشتم روز ترویه است. به‌طور کلی، دهه ذی‌الحجه ایام مشخصی هستند که از دیدگاه مذهب شافعی دارای اهمیت ویژه‌ای هستند. پیامبر اسلام در مورد برتری این روزها فرمودند که هیچ روزی نزد خداوند بهتر و عمل در آنها محبوب‌تر از این ده روز نیست.
فاکثروا فیهن من التهلیل و التکبیر، فانها ایام تهلیل و تکبیر و ذکر اللَّه عز و جل، و انّ صیام یوم منها یعدل بصیام سنة، و قیام کل لیلة منها کقیام لیلة القدر، و العمل فیهن یضاعف بتسع مائة ضعف.
هوش مصنوعی: در این ایام، به تسبیح و بزرگداشت خداوند (تهلیل و تکبیر) اقدام کنید، چرا که این روزها، روزهای تسبیح و یاد خداوند متعال هستند. روزه‌داری در یکی از این روزها معادل روزه‌داری یک سال است و عبادت در هر شب از این ایام معادل عبادت در شب قدر می‌باشد. همچنین عمل در این روزها با نُهصد برابر پاداش داده می‌شود.
و قال صلی اللَّه علیه و آله و سلّم: «سیّد الشهور شهر رمضان و اعظمها ذو الحجة»
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام فرمودند: «رمضان، بهترین ماه‌ها و ذوالحجة، بزرگ‌ترین آن‌هاست.»
و از فضل و شرف ایام معلومات آنست که ابراهیم خلیل را در آن خواب نمودند بذبح فرزند، و آن قصه برفت، و تشریف بیافت. و موسی کلیم در آن وعده مناجات یافت، گویند که آن سی روز که وی را وعده دادند ماه ذی القعده بود و ده روز که بر افزودند از اول ماه ذی الحجة بود. فذلک قوله تعالی وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ و مصطفی را درین ده روز بشارت دادند باتمام نعمت، و اکمال دین و شریعت، و بر دشمن ظفر، و نصرت و خشنودی خداوند عز و جل، و ذلک فی قوله تعالی الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ الآیة...
هوش مصنوعی: از ویژگی‌های ارزشمند روزها این است که خواب ابراهیم خلیل را در مورد قربانی کردن فرزندش نشان دادند و این داستان ادامه پیدا کرد و به او مقام و منزلت بخشید. همچنین موسی کلیم در آن روزها به مناجات دعوت شد. گفته می‌شود که سی روز وعده‌ داده شده برای او، از ماه ذی القعده بود و ده روز اضافی که به آن افزوده شد، از ماه ذی‌الحجه شروع می‌شد. در این ده روز به مصطفی بشارت داده شد که نعمت‌ها به‌تمامی رسیده، دین و شریعت تکمیل شده و بر دشمنان پیروز می‌شود و عنایت و رضایت خداوند نصیبش خواهد بود. این موضوع در آیه‌ای از قرآن بیان شده که اشاره به کمال دین دارد.
و فی ذلک ما روی عن ابن عباس قال: کل بیعة الرضوان فی عشر ذی الحجة، و بناء الکعبة فی عشر ذی الحجة، و کمال الدین کان فیه، و فیه وقعت التوبة لادم، و فیه وقع النداء و الاجابة بالحج. قال تعالی وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ، و فیه وقع التقرب و التکلیم لموسی بن عمران، و فیه وقع الفداء بالذبح لاسماعیل، و قال «و ابتنی علی بفاطمة علیهما السلام فی ذی الحجة من اثنین و عشرین من الشهر.»
هوش مصنوعی: در این متن، به اهمیت و ارزش ماه ذی الحجة اشاره شده و چند رویداد مهم تاریخی و مذهبی که در این ماه اتفاق افتاده را ذکر کرده است. از جمله، بیعت رضوان، ساخت کعبه، کامل شدن دین، توبه حضرت آدم، ندا و پاسخ به حج، تسلیم شدن حضرت موسی و قربانی کردن حضرت اسماعیل. همچنین اشاره شده که ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه نیز در این ماه صورت گرفته است.
و فی روایة اخری عن میمون بن مهران عن عبد اللَّه بن عباس قال قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلّم: «ان اول یوم من ایام العشر هو الیوم الذی تاب اللَّه علی آدم و غفر له، فمن صام ذلک الیوم غفر اللَّه له ذنوبه و تاب علیه. و الیوم الثانی نجی اللَّه فیه یونس من بطن الحوت، فمن صام ذلک الیوم کان کمن عبد اللَّه الف سنة لم یعصه فیه و نجاه من کل غمّ و کرب و الیوم الثالث، استجاب اللَّه فیه لزکریا، فمن صام ذلک الیوم استجاب اللَّه له کل دعوة دعا بها لدنیاه و آخرته. و الیوم الرابع ولد فیه عیسی بن مریم، فمن صام ذلک الیوم نفی اللَّه البؤس و الفقر من بین عینیّه و یکون یوم القیمة مع السفرة الکرام البررة، و الیوم الخامس، ولد فیه موسی بن عمران فمن صام ذلک الیوم بری من النفاق، و الیوم السادس فتح اللَّه خیبر علی النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم، فمن صام ذلک الیوم نظر اللَّه الیه، و من نظر الیه لم یعذّبه ابدا، و الیوم السابع تغلق فیه ابواب جهنم السبعة، و الیوم الثامن و هو یوم الترویه یفتح اللَّه فیه ابواب الجنان الثمانیة، و الیوم التاسع و هو الیوم المشهود و هو یوم عرفة و هو یوم الحج الاکبر، فمن صام ذلک الیوم کتب له صیام سنتین، سنة قبلها و سنة بعدها یباهی اللَّه به ملائکته، و غفر له ذنوبه کلها، و الیوم العاشر و هو یوم النحر فمن اهرق فیه دما غفر اللَّه له باول قطرة تقطر من دم اضحیته، و غفر له ذنوبه، و ذنوب عیاله کلهم، و من اطعم من نسکه و تصدّق به بعث یوم القیمة آمنا و تکون تلک الاضحیة فی میزانه اثقل من جبل احد، و تطفئ عنه اضحیته حر جهنم.
هوش مصنوعی: در یک روایت آمده است که پیامبر اسلام فرمودند: اولین روز از این دهه، روزی است که خداوند بر آدم توبه کرد و گناه او را بخشید. کسی که در این روز روزه بگیرد، خداوند گناهانش را می‌بخشاید. روز دوم، روزی است که خداوند یونس را از معده ماهی نجات داد و کسی که در این روز روزه بگیرد، مانند کسی است که هزار سال خدا را عبادت کرده و در آن مدت گناه نکرده است و از هر غم و اندوهی نجات می‌یابد. روز سوم، روز استجابت دعا برای زکریا است و کسی که در این روز روزه بگیرد، دعاهایش در دنیا و آخرت مستجاب می‌شود. روز چهارم، روز تولد عیسی بن مریم است و کسی که در این روز روزه بگیرد، خداوند فقر و سختی را از او دور می‌کند و در روز قیامت با فرشتگان نیکوکار خواهد بود. روز پنجم، روز تولد موسی بن عمران است و کسی که در این روز روزه بگیرد، از نفاق دور می‌شود. روز ششم، روزی است که خداوند خیبر را به پیامبر اسلام فتح کرد و کسی که در این روز روزه بگیرد، مورد نظر خدا خواهد بود و کسی که مورد نظر خدا باشد، هرگز عذاب نخواهد شد. روز هفتم، روزی است که در آن درهای جهنم بسته می‌شود. روز هشتم، روز ترویه است که در آن درهای بهشت باز می‌شوند و روز نهم، روز عرفه است که بزرگ‌ترین روز حج است و کسی که در این روز روزه بگیرد، به خاطر آن دو سال روزه‌اش نوشته می‌شود و خداوند گناهانش را می‌بخشاید. روز دهم، روز نحر است و کسی که در این روز به خاطر قربانی‌اش خونی بریزد، با اولین قطره‌ای که از خون قربانی‌اش می‌ریزد، خداوند گناهان او و خانواده‌اش را می‌بخشد و کسی که از قربانی‌اش غذا بدهد یا صدقه دهد، در روز قیامت با امنیت می‌آید و قربانی‌اش در میزانش سنگین‌تر از کوه احد خواهد بود و آتش جهنم را از او خاموش می‌کند.
وَ اذْکُرُوا اللَّهَ فِی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ الآیة.... ذکر اینجا تکبیر است، و علما را اختلاف است در وقت آن و قدر آن، و اجمع اقاویل آنست که روز عرفه نماز بامداد در گیرد تا آخر ایام تشریق نماز دیگر کرده از پس نمازها، و در مجمعها میگوید «اللَّه اکبر اللَّه اکبر اللَّه اکبر لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر، و للَّه الحمد علی ما هدانا.» و اصل این تکبیر از عهد ابراهیم خلیل است اندر آن حال که خواست فرزند را قربان کند، چون صدق عهد از وی ظاهر گشت، و فرمانبرداری را میان ببست اللَّه تعالی ندا داد جبرئیل اندر هوا ندا کرد، و گوسفند فدا را همی آورد و همی گفت «اللَّه اکبر، اللَّه اکبر، لا اله الا اللَّه، اللَّه اکبر و للَّه الحمد» ابراهیم بر نگرست بدید آواز برداشت و گفت که «لا اله الا اللَّه، اللَّه اکبر» اسماعیل آگاه گشت و آواز برداشت گفت.
هوش مصنوعی: به یاد خدا باشید در روزهایی مشخص. در اینجا ذکر خدا به معنی تکبیر است و علما در مورد زمان و مقدار آن اختلاف نظر دارند. اما مشهورترین نظر این است که در روز عرفه نماز صبح برگزار می‌شود و بعد از آن تا پایان ایام تشریق باید ذکر بعد از نماز خوانده شود. در این موارد می‌گویند: «اللَّه اکبر، اللَّه اکبر، اللَّه اکبر، لا اله الا اللَّه، اللَّه اکبر، و برای خدا حمد و سپاس بر آنچه که هدایت مان کرد». اصل این تکبیر به زمان ابراهیم خلیل برمی‌گردد، زمانی که خواست پسرش را قربانی کند. وقتی صداقت ابراهیم در پیروی از فرمان خدا روشن شد، خداوند به جبرئیل فرمان داد تا اعلام کند و به ابراهیم خبر آورد که قربانی را می‌آورد و در حین این کار گوسفند را فدای کرد و می‌گفت: «اللَّه اکبر، اللَّه اکبر، لا اله الا اللَّه، اللَّه اکبر و برای خدا حمد و سپاس». ابراهیم به صدا توجه کرد و گفت «لا اله الا اللَّه، اللَّه اکبر»، اسماعیل نیز متوجه شد و صدای او را بلند کرد.
«اللَّه اکبر و للَّه الحمد» اللَّه تعالی این ذکر اندرین امّت مشروع کرد، تا اندرین ایام همی گویند و از آن حال یاد همی آرند. و مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت: «زیّنوا اعیادکم بالتکبیر»
هوش مصنوعی: «خدا بزرگ است و ستایش برای خداست»؛ خداوند این ذکر را برای این ملت قرار داد تا در این روزها آن را بگویند و به یاد آن حالت بیفتند. پیامبر اسلام، محمد (ص) فرموده‌اند: «عیدهای خود را با گفتن تکبیر زینت دهید».
و یروی «زینوا العیدین بالتهلیل و التقدیس و التحمید و التکبیر»
هوش مصنوعی: و در این روایت آمده است که در روز عیدین (عید فطر و عید قربانی) باید با تسبیح، تقدیس، حمد و تکبیر خداوند شادمانی کرد.
و مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم روز عید چون بیرون شدی این دعا گفتی: «اللهم بحق السائلین الیک، و بحق مخرجی هذا، لم اخرج اشرا، و لا بطرا، و لا ریاء و لا سمعة. خرجت اتقاء سخطک و ابتغاء مرضاتک، فعافنی اللهم بعافیتک من النار.»
هوش مصنوعی: و زمانی که مصطفی (ص) در روز عید خارج شد، این دعا را خواند: «خدایا! به حق سائلانی که به تو روی می‌آورند و به حق کسی که از اینجا خارج می‌شود، من با تکبر و فخر و برای نمایش و جلب توجه بیرون نیامده‌ام. من فقط برای دوری از خشم تو و به دنبال رضایت تو خارج شدم، پس خدایا! مرا با سلامتت از آتش نجات بده.»
فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ الآیة... هر که تعجیل نماید و از منا برود در نفر اول، و سه شب از ایام تشریق بمنا بنپاید، او را رخصت هست و بر وی هیچ بزه نیست، پس اگر شب سیم آفتاب فرو شده نرفته باشد پس روا نیست که تعجیل کند تا روز سیم که سنگ افکند، آن گه با مردم برود. و قیل فی معناه فمن تعجل فی یومین فهو مغفور له لا اثم علیه، و لا ذنب و من تأخر فکذلک. قال سعید بن المسیب «توفی رجل بمنا فی آخر فی ایام التشریق، فقیل لعمر أ فلا تشهد دفنه؟ قال عمر و ما یمنعنی ان ادفن رجلا لم یذنب منذ غفر له.»
هوش مصنوعی: هر کسی که در دو روز تعجیل کند و از منا برود و به مدت سه شب در ایام تشریق در منا نماند، مجاز است و بر او هیچ گناهی نیست. اما اگر در شب سوم آفتاب غروب نشده باشد و شخص هنوز نرفته باشد، نمی‌تواند تعجیل کند تا روز سوم که سنگریزه‌ها را بریزد، سپس می‌تواند با مردم به راه خود ادامه دهد. برخی هم گفته‌اند که هر کس در دو روز تعجیل کند، گناهی ندارد و بخشیده شده است، و هر که تأخیر کند نیز همین طور. یکی از علماء، سعید بن مسیب، گفته است که وقتی مردی در منا در آخر ایام تشریق فوت کرد، به عمر گفتند آیا بر دفن او حاضر نمی‌شوی؟ عمر پاسخ داد که چه چیزی مانع من می‌شود از دفن کسی که از زمانی که بخشیده شده، گناهی مرتکب نشده است؟
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ الآیة... این در شأن مردی آمد از قریش، ازین منافقی، نیکو سخنی، بد فعلی، که منظری شیرین داشت و سخنی نرم و زبانی خوش اما کافر دل بود، و سوگند خوار و سخت خصومت و بد سیرت. آمد بر مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم و سوگند یاد کرد که من ترا دوست دارم و بر دین توام. و مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم او را بدین بنواخت و نزدیک خود کرد، و سخنش خوش آمد. گویند که اخنس بن شریق بود و گویند که ثعلبه بود.
هوش مصنوعی: برخی از مردم هستند که سخنانشان می‌تواند شما را تحت تأثیر قرار دهد. این موضوع به داستان مردی از قریش تعلق دارد که منافق بود، با کلامی زیبا اما عملی زشت. او ظاهری دلنشین و زبانی نرم داشت، اما در دلش کافر بود و با مؤمنان به شدت دشمنی می‌کرد. او به نزد پیامبر اسلام محمد (ص) آمد و قسم خورد که او را دوست دارد و بر دینش است. پیامبر نیز او را مورد محبت قرار داد و به نزد خود آورد، زیرا سخنانش خوشایند بود. برخی می‌گویند او اخنس بن شریق بود و برخی دیگر او را ثعلبه می‌دانند.
وَ یُشْهِدُ اللَّهَ عَلی‌ ما فِی قَلْبِهِ و آن گه خدای را مر گواه گرفتی که آنچه میگویم راست است و دروغ بود و یُشْهِدُ اللَّهَ خوانده‌اند بفتح یا و رفع هاء اللَّه و معنی آنست که خدای گواه است پنهان بد او در دل او.
هوش مصنوعی: و خدا را گواه می‌گیرد بر آنچه در دلش هست. در اینجا شخص خدا را به عنوان شاهد می‌گیرد تا تصدیق کند که سخنانش راست است و دروغ نیست. "یُشْهِدُ اللَّهَ" به این معناست که خداوند بر آنچه در دل او است، گواهی می‌دهد.
وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ قال شدید القسوة فی معصیة اللَّه، جدل بالباطل، عالم اللسان، جاهل للعلم، یتکلم بالحکمة و یعمل بالخطیئة.
هوش مصنوعی: او در دشمنی بسیار سرسخت و چالاک است، در نافرمانی خداوند بسیار سخت‌گیر و لجوج به نظر می‌رسد. در نزاع‌ها به دروغ‌گویی روی می‌آورد، زبانش پر از علم و ادعاست اما در واقع از دانش حقیقی بی‌بهره است. سخنانی حکیمانه می‌گوید اما در عمل به گناه می‌پردازد.
قال النبی: «انّ ابغض الرجال الی اللَّه الالدّ الخصم».
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود: «بیشترین نفرت خداوند از کسانی است که در جدال و بحث خسیس و بدذات هستند.»
وَ إِذا تَوَلَّی سَعی‌ فِی الْأَرْضِ الآیة... دو معنی گفته‌اند این را، یکی آنست که چون بر گردد از تو این منافق در زمین تباه کاری کند، که جایی بگذشت و کشت زاری را دید، و آتش در آن زد، و چهار پای را بکشت. معنی دیگر آنست که این منافق چون والی شود و او را ولایتی و عملی بود بیداد کند و فساد جوید تا اللَّه تعالی بشومی وی باران باز گیرد، تا چهار پایان نیست شوند و کشت زار خشک گردد و تباه شود.
هوش مصنوعی: این آیه به دو معنا تفسیر شده است. یکی از معانی این است که وقتی این منافق برمی‌گردد، در زمین فساد و تباهی ایجاد می‌کند؛ مانند اینکه از جایی عبور کند و دیمی ببیند و آتش در آن بیفکند و چهارپایان را بکشد. معنای دیگر این است که وقتی این منافق به مقام حکمرانی می‌رسد، ظلم و فساد می‌کند و موجب عذاب الهی می‌شود، به این نحو که خداوند برکت و باران را از او می‌گیرد و کشتزارها خشک می‌شوند و نابود می‌گردند.
وَ إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ ... این عزت حمیّت است و این اثم کفر، یعنی چون او را گویند که از خدا بترس، حمیت جاهلیت و قوت کفر او را بر آن دارد که فساد و معصیت کند. قال عبد اللَّه بن مسعود انّ من اکبر الذنب عند اللَّه عز و جل ان یقال للعبد اتق اللَّه، فیقول علیک بنفسک.» ضحاک گفت کافران قریش مکر ساختند و کسی را به مدینه فرستادند، که ما مسلمان شدیم، و جماعتی را از یاران درخواستند تا ازیشان دین حق بیاموزند. مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم قومی را بفرستاد، نام ایشان خبیب بن عدی الانصاری و مرثد بن ابی مرثد الغنوی، و عبد اللَّه بن طارق، و خالد بن بکیر، و زید بن الدثنه، و عاصم بن ثابت امیر ایشان بود، بیامدند از مدینه و هفتاد مرد از کافران براه ایشان آمدند، و مرثد و خالد و عبد اللَّه کشته شدند، و عاصم هفت تا تیر داشت، بهر تایی مردی را از عظماء مشرکان بکشت، آن گه گفت «اللهم انی حمیت دینک صدر النهار فاحم لی آخر النهار» پس کافران گرد وی درآمدند و او را بکشتند، خواستند تا سر او از تن جدا کنند و به مکه برند، رب العالمین لشکر زنبور بفرستاد تا کافران را از وی باز داشتند، که عاصم را با خدای عهدی بود که هیچ کافر را هرگز بر وی غلبه نباشد، و دست هیچ کافر بود نرسد، و او را نپاسد پس گفتند بگذارید تا زنبوران از وی باز گردند آن گه سرش از تن جدا کنیم، پس بارانی عظیم ببارید و سیلی در آمد، و عاصم را برگرفت. چنین آورده‌اند که عاصم را برگرفت و به بهشت برد، و کافران را برگرفت و بدوزخ برد. پس خیب بن عدی را با سیری بردند، و بنو الحارث بن عامر بن نوفل بن عبد مناف او را بخریدند تا به پدر خویش باز کشند، که پدر ایشان حارث روز احد بدست خبیب کشته شد دختران حارث گفتند هرگز هیچ اسیر چون خبیب ندیدیم، که در مکه هیچ میوه نبود، و هر وقت بدست وی خوشه انگور میدیدیم، پس او را از حرم بیرون بردند تا بردار کنند و در آن حال این شعر بگفت:
هوش مصنوعی: زمانی که به او گفته شد خدا را بپرست، غرور و خودبزرگ‌بینی‌اش باعث شد که به گناه و فساد روی آورد. این غرور ناشی از حس جاهلی و قدرت کفر او بود. عبدالله بن مسعود گفته است که بزرگترین گناه نزد خداوند این است که به بنده‌ای بگویند از خدا بترس و او پاسخ دهد که به خودش فکر کند. ضحاک می‌گوید که کافران قریش نقشه‌ای کشیدند و فردی را به مدینه فرستادند تا بگویند ما مسلمان شده‌ایم و از یاران درخواست کردند تا دین راستین را به ایشان آموزش دهند. پیامبر (ص) گروهی را به نام‌های خبیب بن عدی، مرثد بن ابی مرثد، عبدالله بن طارق، خالد بن بکیر و عاصم بن ثابت به سوی آن‌ها فرستاد و تاریخ به ما می‌گوید که عاصم سردسته آنان بود. این افراد به مدینه آمدند و با هفتاد مرد از کافران رو به رو شدند که دشمنان آن‌ها را مورد حمله قرار دادند. در این میان، عاصم با هفت تیر به کشتن هفت نفر از سران مشرکان پرداخت. او در نهایت با دعا به خداوند گفت که من در صبح دین تو را حمایت کردم، بنابراین در عصر نیز مرا حفظ کن. سرانجام کافران بر او حمله کردند و او را کشتند. آن‌ها قصد داشتند سر او را جدا کنند و به مکه ببرند، اما خداوند با فرستادن زنبورهایی آن‌ها را متوقف کرد. عاصم در برابر کافران هیچ گاه شکست نخورد و با عهدی که با خدا داشت، هیچ کافر نمی‌توانست به او آسیب بزند. در نهایت، او را به بهشت بردند و کافران را به جهنم فرستادند. خبیب بن عدی را نیز به اسارت گرفتند و به فروش رساندند تا به پدرش برسانند. دختران حارث که پدرشان در جنگ احد به دست خبیب کشته شده بود، گفتند که هرگز چنین اسیری مانند خبیب ندیده‌ایم، زیرا او همیشه برترین میوه‌ها را در دست داشت و در این حین شعری گفت.
فلست ابالی حین اقتل مسلما
علی ای شق کان فی اللَّه مصرعی‌
هوش مصنوعی: من بی‌هیچ نگرانی به سوی مرگ می‌روم، زیرا می‌دانم که در هر جایی که تقدیر خداوند رقم بخورد، سرنوشت من رقم خواهد خورد.
و ذلک فی ذات الاله و ان یشأ
یبارک فی اوصال شلو ممزّع‌
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به قدرت و اراده خداوند دارد. خداوند می‌تواند در وجود یک موجود پراکنده یا دچار آسیب و نقص، برکت و توانمندی بیافزاید. به بیان دیگر، حتی اگر موجودی به نظر شکست‌خورده یا بی‌نظم بیاید، ولی در اراده الهی می‌توان تغییرات مثبت و شگفت‌انگیزی را مشاهده کرد.
آن گه گفت «اللهم انک تعلم انه لیس احد حولی یبلّغ رسولک سلامی، فابلغه سلامی» پس مردی از مشرکان نیزه بر سینه وی نهاد، خبیب گفت «اتّق اللَّه» آن کافر خشم گرفت و در طعنه بیفزود و گذاره کرد، رب العالمین این آیت در شأن وی فرستاد وَ إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ.
هوش مصنوعی: سپس او گفت: «خدایا، تو می‌دانی که هیچ‌کس در اطراف من نیست تا سلام من را به پیامبرت برساند، پس سلام من را به او برسان.» در این حال، یکی از مشرکان نیزه‌ای به سینه‌اش زد. خبیب گفت: «از خدا بترس!» آن کافر خشمگین شد و به او طعنه زد و بی‌ادبی کرد. در اینجا، پروردگار جهانیان آیه‌ای در مورد او نازل کرد: «و هنگامی که به او گفته شد: از خدا بترس، عزت بر او چیره شد تا به گناه و سرکشی بپردازد.»