گنجور

بخش ۱۱۷ - ۳۶ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ الآیة... ابتداء مناسک حج و عمره نیّت است، و اول رکنی از ارکان آن احرام است، و احرام از جامه بیرون آمدن است، از روی اشارت میگوید هر که بتن زیارت خانه ما کند از جامه بیرون آید، پس هر که بدل قصد حضرت ما کند اولی تر که از مرادات بشری بیرون آید «المکاتب عبد ما بقی علیه درهم» ربّ العالمین رعایت دل درویش را فرمود که چون بدرگاه من آئید! بصفت درویشان و عاجزان آئید! سر و پای برهنه، و از اسباب راحت و لذت بازمانده، نه جامه نیکو، نه بوی خوش، نه صحبت هم جفت، تا درویشان چون پادشاهان و جهانداران بصفت درویشی همچون خودشان بینند، بر درگاه عزت دل ایشان بنماند، و قدر درویشی بدانند، و خطر آن بشناسند. آری، هر که گوهر درویشی شناسد، آسان آسان از دست بندهد، سیرت درویشان در روش راه دین چنان باید که سیرت حاجیان در اعمال حج، که هر چه نابکار و ناشایست است چشم و زبان و دل خویش از آن نگه دارد، و ذلک فی قوله فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ الآیة... روش دین داران هم برین سان نهادند، چشم خویش از ملاحظت اغیار فرو گیرند، و دل خویش همچون کاروان سرای گدایان منزل گاه هر بیهده نگردانند، و گر حاسدان و جاهلان جمله متفق شوند، و دل و دیده ایشان نشانه طعن خویش سازند، ایشان آزاد وار بر گذرند، و مکافات نکنند، هم روی با خود کنند و بر نفس خود با خصم خود برخیزند یقول اللَّه تعالی وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً.

با خود ز پی تو جنگها دارم من
صد گونه ز عشق رنگها دارم من
در عشق تو از ملامت بی خبران
بر جان و جگر خدنگها دارم من‌

وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً الآیة... گفته‌اند که حسنه این جهانی که مؤمنان میخواهند علم و عبادت است، و حسنه آن جهانی بهشت و رؤیت. این جهانی شهود اسرار است و آن جهانی رؤیت ابصار، این جهانی توفیق خدمت و آن جهانی تحقیق وصلت، این جهانی اخلاص در طاعت و آن جهانی خلاص از حرقت و فرقت، این جهانی سنت و جماعت آن جهانی لقا و رؤیت، این جهانی ثبات الایمان آن جهانی روح و ریحان، این جهانی حلاوت طاعت آن جهانی لذت مشاهدت، این جهانی را عمل باید در طاعت آن جهانی را درد باید اندر معرفت، و از عمل تا درد راه دورست او که بدین بصر ندارد و معذورست، حاصل آن عمل حور و قصور است، و صاحب این درد در بحر عیان غرقه نورست.

ای راه ترا دلیل دردی
فردی تو و آشنات فردی‌

وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا الآیة... درین آیت لطیفه است آن کس که دنیا خواست از ثواب عقبی لا محاله درماند، که اللَّه گفت وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ و مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت: «من احبّ دنیاه اضرّ بآخرته و من احب آخرته اضر بدنیاه، فآثروا ما یبقی علی ما یفنی»

و آن کس که هم دنیا و هم عقبی خواست رب العزة از وی دریغ نداشت، و او را داد آنچه خواست، ففی الخبر «ان اللَّه لیستحیی من العبد ان یرفع الیه یدیه فیردّهما خائبتین»

و روی «ان اللَّه لیستحیی من ذی الشیبة اذا کان مسددا لزوما للسنة ان یسأله فلا یعطیه»

بماند اینجا قومی دیگر که حقیقت رضا بشناختند، و بحکم خدای تن در دادند، و تقدیر وی پسندیدند، و از ثناء اللَّه باز سؤال از وی نپرداختند، نه تعرض دنیا کردند و نه عقبی خواستند، رب العالمین در حق ایشان میگوید «من شغله ذکری عن مسئلتی اعطیته افضل ما اعطی السائلین» وَ اذْکُرُوا اللَّهَ فِی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ الآیة... ذکر سه قسم است: ذکر عادت و ذکر حسبت و ذکر صحبت. ذکر عادت بی قیمت است، از بهر آنک از سر غفلت است، ذکر حسبت بی زینت است که سرانجام آن طلب اجرت است، ذکر صحبت ودیعت است از بهر آنک زبان ذاکر در میان عاریت است. ذکر، خائف از بیم قطیعت است، ذکر راجی بر امید یافت طلبت است، ذکر محب از رقت حرقت است. خائف بگوش ترس نداء و عید شنید در دعا آویخت، راجی بگوش رجا نداء وعد شنید در ثنا آویخت، محب بگوش مهر ندا فراتر شنید با بهانه نیامیخت، عارف را ذکر ازل در رسید از جهد در بخت گریخت.

وَ اذْکُرُوا اللَّهَ فِی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ الایة...

این صفت او را آخر نسک است، و عاقبت اعمال حج، وقت است اکنون که سخنی جامع برود مشتمل بر جمله مشاعر و مناسک، مقرون باشارات و لطائف.

بدان که حرم دواند: حرم ظاهر و حرم باطن، گرد بر گرد بکه حرم ظاهرست و گرد دل مؤمنان حرم باطن. در میان حرم ظاهر کعبه است قبله مؤمنان، و در میان حرم باطن کعبه ایست نشانه نظر رحمن، آن مقصد زوار و این محلّ انوار «فَهُوَ عَلی‌ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ»، آن آزادست از دست اشرار و کفار، و این آزادست از چشم و اندیشه اغیار، در حرم ظاهر اگر لقطه یابند هم بر جای بگذارند تا خداوندش پدید آید، و بسر آن رسد، و درین حرم باطن اگر لقطه بود هم گرد آن گشتن روی نیست، و آن جز سرّ اللَّه نیست. خدای را عز و جل در هر دلی سری است، و کس را بآن سرّ راه نیست، میگوید جل جلاله: استودعته قلب من احببت من عبادی سرّ ما مجوی! که هر که سرّ ما جوید خویشتن را در غرقاب بلا افکند، بنده را با سرّ ربوبیت چه کار! و لم یکن ثم کان بلم یزل و لا یزال چه راه؟

پیر طریقت گفت: این علم سر حق است، و این مردمان صاحب اسرار، پاسبان را بار از ملوک چه کار؟ در پیش آن کعبه ظاهر بادیه مردم خوار، و در پیش این کعبه باطن بادیه اندوه و تیمار!

عالمی در بادیه عشق تو سر گردان شدند
تا که یابد بر در کعبه قبولت بر و بار

آن کعبه قبله معاملت است، و این کعبه قبله مشاهدات، آن موجب مکاشف، و این مقتضی معاینت، آن درگاه عزت و عظمت، و این پیشگاه لطف و مباسطت!

گر نباشد قبله عالم مرا
قبله من کوی معشوقست و بس

در زیارت آن کعبه ازار وردا معلومست، در زیارت این کعبه ازار تفرید و رداء تجرید است، احرام آن لبیک زبان است، و احرام این بیزاری از هر دو جهانست!

لبیک عاشقان به از احرام حاجیان
کینست سوی کعبه و آن است سوی دوست‌
کعبه کجا برم چه برم راه بادیه
کعبه است کوی دلبر و قبله است روی دوست‌

جزاء آن حجّ حور و قصور است و نعیم و راحت بهشت، جزاء این حجّ آنست که در قبه غیرت بنشاند بر بساط عز، بر تخت قرب، و تکیه گاه انس، فیکاشفه بصفاته و یشاهده بذاته، گه در جلال مکاشفت و گه در لطف مشاهدت، فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر.

بخش ۱۱۶ - ۳۶ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ الآیة... سبب نزول این آیت آن بود که عرب چون از حج و مناسک فارغ می‌شدند، هر کسی بر در کعبه بیستادی و مناقب و مآثر پدر خویش در گرفتی، این یکی گفتی پدرم مهمان دار بود و درویش نواز، و آن یکی گفتی پدرم مبارز بود و جنگها مردانه بکردمی، و گفتی چون خاندان ما بجوانمردی و نیکوکاری و سرافرازی هیچ خاندانی نیست، هر کسی بنوعی تفاخر میکرد، و مناقب اسلاف خود می‌خواند، رب العالمین ایشان را از آن برگردانید و بذکر خود فرمود گفت: چنانک پدران خود را یاد می‌کنید مرا یاد کنید و مرا ستائید، که آن همه نیکویی بپدران شما من کردم، و من خواستم، و من بر آن داشتم، پس شکر همه مراست، و منت مرا! «أنا و الملأ فی بناء عظیم اخلق فیعبد غیری و انعم فیشکر غیری» ابن عباس گفت معنی آیت آنست: که چون پدر ترا بدی میگویند و در حق وی ناسزا شنوی خشم گیری و از آن فراهم آیی، چون که از مبتدعان و بی دینان در حق ما ناسزاها می‌شنوی و گزافها می‌بینی بدان خشم نگیری، و چشم از آن برهم نهی، چنین مکن! فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً یاد کرد اللَّه بخشم گرفتن در ناسزا که بحق وی میشنوی بیشتر کن از یاد کرد پدران بخشم گرفتن در بدایشان شنیدن. و هم ازین باب آنست آنچه رب العالمین گفت «لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» و به‌بخش ۱۱۸ - ۳۷ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ مِنَ النَّاسِ و از مردمان کسست مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ که خویشتن را می خرد و دنیا می‌فروشد ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ اسلام را و جستن خشنودی خدای را وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ و اللَّه سخت مهربان بخشاینده است بر رهیکان.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ الآیة... ابتداء مناسک حج و عمره نیّت است، و اول رکنی از ارکان آن احرام است، و احرام از جامه بیرون آمدن است، از روی اشارت میگوید هر که بتن زیارت خانه ما کند از جامه بیرون آید، پس هر که بدل قصد حضرت ما کند اولی تر که از مرادات بشری بیرون آید «المکاتب عبد ما بقی علیه درهم» ربّ العالمین رعایت دل درویش را فرمود که چون بدرگاه من آئید! بصفت درویشان و عاجزان آئید! سر و پای برهنه، و از اسباب راحت و لذت بازمانده، نه جامه نیکو، نه بوی خوش، نه صحبت هم جفت، تا درویشان چون پادشاهان و جهانداران بصفت درویشی همچون خودشان بینند، بر درگاه عزت دل ایشان بنماند، و قدر درویشی بدانند، و خطر آن بشناسند. آری، هر که گوهر درویشی شناسد، آسان آسان از دست بندهد، سیرت درویشان در روش راه دین چنان باید که سیرت حاجیان در اعمال حج، که هر چه نابکار و ناشایست است چشم و زبان و دل خویش از آن نگه دارد، و ذلک فی قوله فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ الآیة... روش دین داران هم برین سان نهادند، چشم خویش از ملاحظت اغیار فرو گیرند، و دل خویش همچون کاروان سرای گدایان منزل گاه هر بیهده نگردانند، و گر حاسدان و جاهلان جمله متفق شوند، و دل و دیده ایشان نشانه طعن خویش سازند، ایشان آزاد وار بر گذرند، و مکافات نکنند، هم روی با خود کنند و بر نفس خود با خصم خود برخیزند یقول اللَّه تعالی وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً.
هوش مصنوعی: آیه‌ای از قرآن اشاره می‌کند که نخستین گام در مناسک حج و عمره، نیت کردن است و اولین رکن آن احرام است. احرام به معنای بیرون آمدن از لباس‌های عادی است. این مفهوم نشان می‌دهد که هر کسی که به زیارت خانه خدا می‌آید باید خود را از لباس‌های معمولی جدا کند. برای افرادی که قصد قرب به خدا را دارند، مناسب‌تر است که از خواسته‌های دنیوی فاصله بگیرند. خداوند بر دل درویش‌ها توجه کرده و به آن‌ها دستور می‌دهد که با لباس‌هایی ساده و با برهنه بودن به درگاهش بیایند، بدون زینت و راحتی‌های دنیوی. این به معنای این است که درویش‌ها باید در کنار پادشاهان و ثروتمندان به شکلی humble دیده شوند تا ارزش درویشی را درک کنند. هر کسی که به معنای واقعی درویشی را بشناسد، می‌تواند به سادگی از خواسته‌های دنیوی خود بگذرد. رفتار درویش‌ها در راه دین باید شبیه رفتار حاجیان در مناسک حج باشد، به این معنا که باید از کارهای ناشایست دوری کنند و چشم و دل خود را از دیدن بدی‌ها بازدارند. به همین ترتیب، دین‌داران نیز باید از ملاحظات ناپسند دور بمانند و دل‌های خود را از دغدغه‌های بی‌فایده خالی کنند. اگرچه ممکن است حسادتها و نادانی‌ها وجود داشته باشد، اما آنان باید از خود دفاع کنند و با آرامش به ادامه راه خود بپردازند و در برابر جهل و بی‌احترامی‌ها با بردباری واکنش نشان دهند.
با خود ز پی تو جنگها دارم من
صد گونه ز عشق رنگها دارم من
هوش مصنوعی: من به خاطر تو با خودم مبارزات زیادی دارم و به خاطر عشق، احساسات مختلفی را تجربه کرده‌ام.
در عشق تو از ملامت بی خبران
بر جان و جگر خدنگها دارم من‌
هوش مصنوعی: در عشق تو، اهمیت نمی‌دهم به سرزنش‌های کسانی که از عشق بی‌خبرند و بر جان و دل خود زخم‌هایی را تحمل می‌کنم.
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً الآیة... گفته‌اند که حسنه این جهانی که مؤمنان میخواهند علم و عبادت است، و حسنه آن جهانی بهشت و رؤیت. این جهانی شهود اسرار است و آن جهانی رؤیت ابصار، این جهانی توفیق خدمت و آن جهانی تحقیق وصلت، این جهانی اخلاص در طاعت و آن جهانی خلاص از حرقت و فرقت، این جهانی سنت و جماعت آن جهانی لقا و رؤیت، این جهانی ثبات الایمان آن جهانی روح و ریحان، این جهانی حلاوت طاعت آن جهانی لذت مشاهدت، این جهانی را عمل باید در طاعت آن جهانی را درد باید اندر معرفت، و از عمل تا درد راه دورست او که بدین بصر ندارد و معذورست، حاصل آن عمل حور و قصور است، و صاحب این درد در بحر عیان غرقه نورست.
هوش مصنوعی: برخی از مردم می‌گویند: پروردگارا، به ما در این دنیا نیکی عطا کن و در آخرت نیز نیکی بفرما. گفته‌اند نیکی در این دنیا شامل علم و عبادت است، و نیکی در آن دنیا بهشت و مشاهده خداوند می‌باشد. این دنیا، دنیای درک و فهم اسرار است و آن دنیا دنیای دیدن نعمت‌ها. در این دنیا، توفیق خدمت به خدا وجود دارد و در آن دنیا، رسیدن به وصال الهی مهم است. در این دنیا، اخلاص در عبادت حائز اهمیت است و در آن دنیا رهایی از عذاب و جدایی. این دنیا متعلق به پیروی از سنت و جماعت است و آن دنیا ملاقات و دیدار خداوند. در این دنیا، ثبات و استقامت ایمان اهمیت دارد و در آن دنیا روح و آرامش را به ارمغان می‌آورد. این دنیا شیرینی عبادت را به نمایش می‌گذارد و آن دنیا لذت مشاهده را می‌آورد. برای نیکوکاران در این دنیا عمل لازم است و در آن دنیا دردی در معرفت وجود دارد. البته بین عمل و درد فاصله زیادی است، کسی که بصیرت ندارد، معذور است. ثمره آن عمل، حور و قصرها است و صاحب این درد در اقیانوس نور غرق شده است.
ای راه ترا دلیل دردی
فردی تو و آشنات فردی‌
هوش مصنوعی: تو دردی را که تنها خودت می‌دانی، به راهی که تو را هدایت می‌کند، می‌سپاری و خودت را به آشناییت معرفی می‌کنی.
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا الآیة... درین آیت لطیفه است آن کس که دنیا خواست از ثواب عقبی لا محاله درماند، که اللَّه گفت وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ و مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت: «من احبّ دنیاه اضرّ بآخرته و من احب آخرته اضر بدنیاه، فآثروا ما یبقی علی ما یفنی»
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده است که برخی افراد به خداوند می‌گویند که ما آرزو داریم و دوست داریم به دنیای خود برسیم. اما درواقع، کسی که تنها به دنبال منافع دنیوی باشد، در نهایت از پاداش‌های آخرت محروم خواهد بود، زیرا خداوند فرموده است که هیچ سهمی در آخرت برای او وجود ندارد. همچنین، پیامبر اکرم (ص) نیز بیان کرده‌اند که اگر کسی به دنیای خود علاقه‌مند باشد، در نهایت به آخرت خود آسیب می‌زند و برعکس، اگر به آخرت خود اهمیت دهد، ممکن است به دنیای خود ضرر بزند. بنابراین، بهتر است که آنچه باقی می‌ماند را بر آنچه فانی است ترجیح دهیم.
و آن کس که هم دنیا و هم عقبی خواست رب العزة از وی دریغ نداشت، و او را داد آنچه خواست، ففی الخبر «ان اللَّه لیستحیی من العبد ان یرفع الیه یدیه فیردّهما خائبتین»
هوش مصنوعی: کسی که هم دنیا و هم آخرت را بخواهد، خداوند متعال از او دریغ نمی‌کند و به او آنچه را که بخواهد عطا می‌کند. در اخبار آمده است که خداوند از بنده‌ای که دستانش را به سوی او بلند کند، خجالت نمی‌کشد و دعاهایش را بی‌پاسخ نمی‌گذارد.
و روی «ان اللَّه لیستحیی من ذی الشیبة اذا کان مسددا لزوما للسنة ان یسأله فلا یعطیه»
هوش مصنوعی: خداوند از شخصی که سن و سال زیادی دارد و در راه راست و مطابق با سنت مذهب عمل می‌کند، شرم دارد که از او بپرسد و او را ناامید کند.
بماند اینجا قومی دیگر که حقیقت رضا بشناختند، و بحکم خدای تن در دادند، و تقدیر وی پسندیدند، و از ثناء اللَّه باز سؤال از وی نپرداختند، نه تعرض دنیا کردند و نه عقبی خواستند، رب العالمین در حق ایشان میگوید «من شغله ذکری عن مسئلتی اعطیته افضل ما اعطی السائلین» وَ اذْکُرُوا اللَّهَ فِی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ الآیة... ذکر سه قسم است: ذکر عادت و ذکر حسبت و ذکر صحبت. ذکر عادت بی قیمت است، از بهر آنک از سر غفلت است، ذکر حسبت بی زینت است که سرانجام آن طلب اجرت است، ذکر صحبت ودیعت است از بهر آنک زبان ذاکر در میان عاریت است. ذکر، خائف از بیم قطیعت است، ذکر راجی بر امید یافت طلبت است، ذکر محب از رقت حرقت است. خائف بگوش ترس نداء و عید شنید در دعا آویخت، راجی بگوش رجا نداء وعد شنید در ثنا آویخت، محب بگوش مهر ندا فراتر شنید با بهانه نیامیخت، عارف را ذکر ازل در رسید از جهد در بخت گریخت.
هوش مصنوعی: در اینجا قومی دیگر وجود دارند که حقیقت رضایت خدا را شناختند و به خواست او تن دادند. آن‌ها تقدیر الهی را پذیرفتند و از خداوند درخواست ثنا نکردند. نه به دنیای فانی توجه کردند و نه به آخرت فکر کردند. پروردگار عالم در مورد آنها می‌فرماید: «کسی که یاد من او را از درخواست فراموش کند، به او بهترین چیزی که به سائلین می‌دهم، خواهم داد». ذکر خدا به سه نوع تقسیم می‌شود: ذکر عادت، ذکر حسبت و ذکر صحبت. ذکر عادت بی‌ارزش است چون از روی غفلت است. ذکر حسبت زینت ندارد، زیرا در نهایت به دنبال پاداش است. اما ذکر صحبت ودیعه‌ای است، زیرا زبان ذاکر در زمره‌ی امانتی‌هاست. ذکر از دو حالت خائف و راجی به وجود می‌آید؛ خائف به صدای ترس و ندا در دعا روی می‌آورد و راجی به وعده و ندا در ثنا توجه می‌کند. محب نیز صدای عشق را بالاتر می‌شنود. عارف در نهایت یاد ازل را در می‌یابد و از تلاش در زندگی فرار می‌کند.
وَ اذْکُرُوا اللَّهَ فِی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ الایة...
هوش مصنوعی: و خدا را در روزهای معین یاد کنید. هر کسی که در دو روز کوتاه تعجیل ورزد، گناهی بر او نیست...
این صفت او را آخر نسک است، و عاقبت اعمال حج، وقت است اکنون که سخنی جامع برود مشتمل بر جمله مشاعر و مناسک، مقرون باشارات و لطائف.
هوش مصنوعی: این ویژگی او در نهایت کتاب است و به عنوان نتیجه اعمال حج، زمانی است که سخن کلی و جامع به میان می‌آید که شامل تمام شعائر و مناسک مربوط به آن می‌شود و با نکات و لطایف همراه است.
بدان که حرم دواند: حرم ظاهر و حرم باطن، گرد بر گرد بکه حرم ظاهرست و گرد دل مؤمنان حرم باطن. در میان حرم ظاهر کعبه است قبله مؤمنان، و در میان حرم باطن کعبه ایست نشانه نظر رحمن، آن مقصد زوار و این محلّ انوار «فَهُوَ عَلی‌ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ»، آن آزادست از دست اشرار و کفار، و این آزادست از چشم و اندیشه اغیار، در حرم ظاهر اگر لقطه یابند هم بر جای بگذارند تا خداوندش پدید آید، و بسر آن رسد، و درین حرم باطن اگر لقطه بود هم گرد آن گشتن روی نیست، و آن جز سرّ اللَّه نیست. خدای را عز و جل در هر دلی سری است، و کس را بآن سرّ راه نیست، میگوید جل جلاله: استودعته قلب من احببت من عبادی سرّ ما مجوی! که هر که سرّ ما جوید خویشتن را در غرقاب بلا افکند، بنده را با سرّ ربوبیت چه کار! و لم یکن ثم کان بلم یزل و لا یزال چه راه؟
هوش مصنوعی: بدان که حرم دو نوع دارد: حرم ظاهری و حرم باطنی. حرم ظاهری مربوط به مکان‌هاست و حرم باطنی به دل مؤمنان تعلق دارد. در مرکز حرم ظاهری، کعبه قرار دارد که قبله مؤمنان است، و در مرکز حرم باطنی، کعبه‌ای وجود دارد که نشانه رحمت الهی است. این مکان برای زوار و آن مکان برای نورهاست. حرم ظاهری از شر افراد بد و کافران محافظت می‌شود و حرم باطنی از دید و تفکر دیگران. در حرم ظاهری، اگر چیزی گم شود، آن را به حال خود می‌گذارند تا صاحبش پیدا شود، اما در حرم باطنی، اگر چیزی باشد، هیچ‌کس نمی‌تواند به آن نزدیک شود و آن چیزی جز راز الهی نیست. خداوند در هر قلبی سری دارد که کسی به آن دسترسی ندارد. او می‌فرماید: "این راز را در دل کسی که می‌خواهم قرار می‌دهم، به دنبال راز ما نباشید!" زیرا هر کس به دنبال راز ما برود، خود را در مشکلات می‌اندازد. بندگان چه کار با راز ربوبیت دارند؟ خدا ابتدا بوده و همیشه خواهد بود و راهی برای درک آن وجود ندارد.
پیر طریقت گفت: این علم سر حق است، و این مردمان صاحب اسرار، پاسبان را بار از ملوک چه کار؟ در پیش آن کعبه ظاهر بادیه مردم خوار، و در پیش این کعبه باطن بادیه اندوه و تیمار!
هوش مصنوعی: پیر طریقت بیان می‌کند که این علم، حقیقتی عمیق دارد و افرادی که به اسرار آگاه‌اند، نیازی به بار مسئولیت‌های ملوک ندارند. در برابر آن کعبه‌ای که در ظاهر است، مردم خوار و حقیرند، اما در برابر کعبه باطنی، اندوه و رنج وجود دارد.
عالمی در بادیه عشق تو سر گردان شدند
تا که یابد بر در کعبه قبولت بر و بار
هوش مصنوعی: افرادی در بیابان عشق تو سرگردان شده‌اند تا اینکه به درگاه کعبه‌ی تو برسند و به محبوبیت و پذیرش تو نائل شوند.
آن کعبه قبله معاملت است، و این کعبه قبله مشاهدات، آن موجب مکاشف، و این مقتضی معاینت، آن درگاه عزت و عظمت، و این پیشگاه لطف و مباسطت!
هوش مصنوعی: آن کعبه محل تجارت و معامله است، و این کعبه محل دیدن و مشاهده. آن سبب بروز مکاشفه است، و این باعث نزدیکی و مشاهده عینی. آن دروازه‌ای به سوی عزت و شکوه است، و این محل لطف و مهربانی.
گر نباشد قبله عالم مرا
قبله من کوی معشوقست و بس
هوش مصنوعی: اگر حاکم و محور دنیا برای من وجود نداشته باشد، پس قبله من تنها کوی محبوبم است و بس.
در زیارت آن کعبه ازار وردا معلومست، در زیارت این کعبه ازار تفرید و رداء تجرید است، احرام آن لبیک زبان است، و احرام این بیزاری از هر دو جهانست!
هوش مصنوعی: در زیارت کعبه، لباس و حجاب مشخصی وجود دارد، ولی در زیارت معنوی، از لباس‌های خاص و ظاهری خبری نیست و به تجرد و خلوص اشاره دارد. در اینجا، ندا و پاسخ گفتن به دعوت الهی از زبان است، در حالی که در این نوع زیارت، به معنای دوری از دلبستگی‌های مادی و دنیوی تعبیر می‌شود.
لبیک عاشقان به از احرام حاجیان
کینست سوی کعبه و آن است سوی دوست‌
هوش مصنوعی: پاسخ عاشقان به ندا و دعوت دل از راهی بهتر و ارزشمندتر از احرام حاجیان است. این مسیر به سوی کعبه نیست، بلکه به سوی دوست و حقیقتی عمیق‌تر می‌باشد.
کعبه کجا برم چه برم راه بادیه
کعبه است کوی دلبر و قبله است روی دوست‌
هوش مصنوعی: کجا بروم و به کجا سفر کنم وقتی که در راه، خانه خدا به حساب می‌آید و محبوب من در همان جا قرار دارد؛ چهره دوست، قبله من است.
جزاء آن حجّ حور و قصور است و نعیم و راحت بهشت، جزاء این حجّ آنست که در قبه غیرت بنشاند بر بساط عز، بر تخت قرب، و تکیه گاه انس، فیکاشفه بصفاته و یشاهده بذاته، گه در جلال مکاشفت و گه در لطف مشاهدت، فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر.
هوش مصنوعی: نتیجه آن نوع حج، دریافت حوریان و قصرها و نعمت‌ها و آسایش‌های بهشت است. پاداش این حج این است که فرد در مکانی با بزرگوارانه نشسته و بر تخت نزدیکی به خداوند قرار می‌گیرد و در آنجا به صفات الهی آگاه می‌شود و ذات پاک او را مشاهده می‌کند، گاهی در جلال و عظمت و گاهی در لطافت و محبت. این مقام، نشانه‌ای از صداقت در نزد پادشاهی توانا است.

حاشیه ها

1402/04/29 09:06
یزدانپناه عسکری

1- در اعمال حج که هر چه نابکار و ناشایست است چشم و زبان و دل خویش از آن نگه دارد و ذلک فی قوله فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فی الحج

***

[قرآن کریم]

الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوی‏ وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْباب‏ - البقرة : 197

***

[یزدانپناه عسکری]

رهایی و آزادی  از تمام ویژگی‌ های نوعی و فهرست انسانی به قصد طواف و صلاة. درانداختن فهرستی نو بر اساس تقوی و عدم خود بزرگ بینی .

________

263:807