گنجور

شمارهٔ ۸۰ - صفت یار زاهد عابد

تو زاهدی و دو زلف تو آفتاب پرست
به سجده اید شما هر دو درگه و بیگاه
چرا دو چشم تو دیبای لعل پوشیدست
اگر نپوشند ای دوست زاهدان دیباه
ز راه گمشده را زاهدان به راه آرند
تو باز مردم با راه را کنی بیراه
تو زاهدی ز چه رویست چشمک تو دژم
تو عابدی ز چه معین است زلفک تو دو تاه
زمانه تیغ غمان ای نگار بر دارد
ز هر کسی که به چنگ آرد آن دو زلف سیاه
مگر که هست بتا حلقه‌های زلفینت
حروف اشهد ان لا اله الا الله

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو زاهدی و دو زلف تو آفتاب پرست
به سجده اید شما هر دو درگه و بیگاه
هوش مصنوعی: تو فردی زاهد و پرهیزگار هستی و موهای زیبایت مانند آفتابی است که پروانه‌ها به دورش می‌چرخند. به‌راستی هر دو شما، یعنی زلف‌هایت و خودت، در مرتبه‌ای هستید که همواره برای سجده و پرستش آماده‌اید، هرچند در زمان و مکان مشخصی نباشید.
چرا دو چشم تو دیبای لعل پوشیدست
اگر نپوشند ای دوست زاهدان دیباه
هوش مصنوعی: چرا چشمان تو رنگین و زیباست اگر زاهدان به زیبایی و تجمل اهمیت ندهند، ای دوست؟
ز راه گمشده را زاهدان به راه آرند
تو باز مردم با راه را کنی بیراه
هوش مصنوعی: زاهدان می‌توانند کسانی را که از مسیر درست گم شده‌اند، به راه راست هدایت کنند، اما تو خودت باید توجه داشته باشی که با مردم خوب و در راه درست همراه شوی و خودت را به بی‌راهی نیندازی.
تو زاهدی ز چه رویست چشمک تو دژم
تو عابدی ز چه معین است زلفک تو دو تاه
هوش مصنوعی: تو زاهدی و در ظاهر عبادت می‌کنی، اما چرا چشمانت چنان غمگین است؟ تو عابدی و در پی پرهیزکاری، اما چرا موهایت هم‌چون دو رشته‌ی بیقرار در هم پیچیده است؟
زمانه تیغ غمان ای نگار بر دارد
ز هر کسی که به چنگ آرد آن دو زلف سیاه
هوش مصنوعی: دنیا به زیبایی‌های تو، ای محبوب، رشادت می‌کند، و بر هر کسی که توانسته باشد آن دو زلف سیاه را به چنگ آورد، تیر غم را می‌زند.
مگر که هست بتا حلقه‌های زلفینت
حروف اشهد ان لا اله الا الله
هوش مصنوعی: آیا می‌توانم بگویم که گیسوان زیبایت، حلقه‌هایی هستند که به خاطر آن‌ها گواهی می‌دهم هیچ معبودی جز خدا وجود ندارد؟