شمارهٔ ۷۵ - وله
جانا ز حسن گشت رخ تو چو جان من
وندر جمال خویش عیان شد گمان تو
جستی ز لشکری که کند لاش حسن تو
رستی ز آفتی که بپوشد رخان تو
از انده بنفشه بتا ارغوانت رست
در خار باز رست گل ارغوان تو
بازم رهان ز ظلمت هجران ز بهر آنک
ایمن شد از تباهی ظلمت رخان تو
شمارهٔ ۷۴ - صفت یار هندسی گوید: هندسی یاری ای یار عزیزشمارهٔ ۷۶ - صفت یار قلندر باشد: تیغ قهرت چو به وقت اندر دست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جانا ز حسن گشت رخ تو چو جان من
وندر جمال خویش عیان شد گمان تو
هوش مصنوعی: ای معبود من، چهرهات به زیبایی جان من شده و در زیبایی خود، باور تو به وضوح نمایان گشته است.
جستی ز لشکری که کند لاش حسن تو
رستی ز آفتی که بپوشد رخان تو
هوش مصنوعی: از گروهی که به تو آسیب میزنند فاصله بگیر، چرا که زیبایی تو از خطرات دور شده و چهرهات در امان مانده است.
از انده بنفشه بتا ارغوانت رست
در خار باز رست گل ارغوان تو
هوش مصنوعی: اگر غم بنفشه نشسته در دل، تو در سختی گلی روشن و زیبا، به سختی هم زنده میمانی و رشد میکنی. گل ارغوان تو هم به رغم خاری که در راهش است، باز درخشان و شکوفا خواهد شد.
بازم رهان ز ظلمت هجران ز بهر آنک
ایمن شد از تباهی ظلمت رخان تو
هوش مصنوعی: دوباره از درد جدایی رها شو، برای اینکه چهرهات از خطر نابودی در امان باشد.

مسعود سعد سلمان