شمارهٔ ۷۱ - در حق یار مسافر گوید
یارم به سفر شد ای مسلمانان
دل همره او و همره دل جان
ای رفته و برده جان و دل باز آی
از بهر خدای تا کی این هجران
با وصل رهی یکی زمان بنشین
وین آتش هجر خویش را بنشان
دانم که ز حال گشته باشی تو
مشک و گل تو شده به دگرسان
مشک تو ز گرد عنبر اشهب
وز مهر گل تو لاله نعمان
هر حال که باشدت به راه اندر
زنهار به سوی بنده بنویس آن
تا گرت به راه رود پیش آید
خشکش کنم از تف دل سوزان
ور خشکی دشت سارت آید پیش
از دیده خود فرستمت باران
نه نه نفرستمت که ترسم من
کاین صاعقه گردد آن شود طوفان
شمارهٔ ۷۰ - صفت دلبر آهنگر گفت: اگر آهنگریست پیشه توشمارهٔ ۷۲ - دل دلدار چو مغناطیس است: ای خجسته بر چو سیم تو را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یارم به سفر شد ای مسلمانان
دل همره او و همره دل جان
هوش مصنوعی: دوست من به سفر رفته، ای مسلمانان، دل من همراه اوست و جانم نیز با دلش است.
ای رفته و برده جان و دل باز آی
از بهر خدای تا کی این هجران
هوش مصنوعی: ای کسی که جان و دل مرا گرفتهای، برای خدا برگرد. تا کی باید این دوری را تحمل کنم؟
با وصل رهی یکی زمان بنشین
وین آتش هجر خویش را بنشان
هوش مصنوعی: با همدلی و نزدیک بودن به محبوب، مدتی را در آرامش سپری کن و آتش دلتنگیات را خاموش کن.
دانم که ز حال گشته باشی تو
مشک و گل تو شده به دگرسان
هوش مصنوعی: میدانم که حال تو تغییر کرده و به مانند مشک و گل به چیز دیگری تبدیل شدهای.
مشک تو ز گرد عنبر اشهب
وز مهر گل تو لاله نعمان
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و خوشبویی اشاره میکند. مشک که نماد عطر و خوشبوئی است، در دنیای خوشبوئی از گرد عنبر و عطر گل ترکیب شده و با لالههای سرخ تناسب دارد. به نوعی، شاعر تلاش دارد زیبایی و عطر را در دو دنیای مختلف با هم مقایسه کند و به این ترتیب حال و هوای دلپذیری را ایجاد کند.
هر حال که باشدت به راه اندر
زنهار به سوی بنده بنویس آن
هوش مصنوعی: هر شرایطی که باشد، مواظب باش که در مسیر درست قدم برداری و به سمت خدمت به دیگران بروی.
تا گرت به راه رود پیش آید
خشکش کنم از تف دل سوزان
هوش مصنوعی: اگر بر سر راه تو مشکلی بوجود آید، با اشتیاق او را برطرف میکنم و از دل سوزان خود برایت کمک میکنم.
ور خشکی دشت سارت آید پیش
از دیده خود فرستمت باران
هوش مصنوعی: اگر خشکی دشت به تو نزدیک شود، پیش از اینکه مانع دیدت شود، باران را برایت میفرستم.
نه نه نفرستمت که ترسم من
کاین صاعقه گردد آن شود طوفان
هوش مصنوعی: نمیخواهم تو را بفرستم، زیرا میترسم که این حادثه کوچک تبدیل به یک فاجعه بزرگ شود.

مسعود سعد سلمان