شمارهٔ ۶۳ - صفت یار غیر مسلم خویش
ای بت زیبا کافر دلی و کافر دین
کفر و ایمان شده از زلف و رخت هر دو یقین
اگر آن ظلمت کاندر دل پر ظلمت توست
روز را بودی تاریک شدی روی زمین
وگر آن نور که بر دو رخ نورانی توست
در دلت بودی جای تو بدی خلد برین
شمارهٔ ۶۲ - صفت یار عرق کرده بود: چو اشک ابر به گل برچکیده بینم خویشمارهٔ ۶۴ - صفت دلبر نوخط باشد: ای لب تو چنانک زو در عمر
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بت زیبا کافر دلی و کافر دین
کفر و ایمان شده از زلف و رخت هر دو یقین
هوش مصنوعی: ای زیبای معرکه، تو دل را کافر کردهای و دین را هم با زیباییات، هر دو یقین شدهاند.
اگر آن ظلمت کاندر دل پر ظلمت توست
روز را بودی تاریک شدی روی زمین
هوش مصنوعی: اگر دل تو پر از تاریکی باشد، روز هم برای تو تیره و تار خواهد بود و زمین را در سایه قرار میدهد.
وگر آن نور که بر دو رخ نورانی توست
در دلت بودی جای تو بدی خلد برین
هوش مصنوعی: اگر آن نوری که بر دو چهرهی درخشان تو میتابد، در قلبت جای داشته باشد، تو بهشتی در این دنیا خواهی داشت.

مسعود سعد سلمان