گنجور

شمارهٔ ۵۸ - صفت دلبر دیبا بافست

ای بت دیبا رخان به دو رخ دیبا
تا نکنی پاره پاره صد دل پر خون
رشته مگر عاشق است بر لب تو زان
تافته داری همیش چون من محزون
ای دو لب تو عقیق و در دو عقیقت
دو رده درست هر دو صافی و مکنون
باشد منظوم در برشته ولیکن
در تو منظوم و رشته از در بیرون
در نه بر آن دو لب تو عاشق گشته ست
چون که بپیچید اندر آن دو لبت خون

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای بت دیبا رخان به دو رخ دیبا
تا نکنی پاره پاره صد دل پر خون
هوش مصنوعی: ای معشوق زیبا، با دو چهره‌ی دلربایت، نگذار که قلب‌های عاشقان به هزاران تکه پاره شود و خونین گردد.
رشته مگر عاشق است بر لب تو زان
تافته داری همیش چون من محزون
هوش مصنوعی: رشته‌ای که به آن وابسته‌ایم، شاید تنها به خاطر عشق است که به لب‌های تو گره خورده، و تو همیشه با حالتی غمگین مانند من آن را در دست داری.
ای دو لب تو عقیق و در دو عقیقت
دو رده درست هر دو صافی و مکنون
هوش مصنوعی: ای لبان تو گویی از سنگی قیمتی ساخته شده‌اند و در دل این سنگ‌های قیمتی، رازهای زیادی نهفته است.
باشد منظوم در برشته ولیکن
در تو منظوم و رشته از در بیرون
هوش مصنوعی: شاید در ظاهر همه چیز منظم و مرتب به نظر برسد، اما در درون تو هنوز بی‌نظم و آشفته است.
در نه بر آن دو لب تو عاشق گشته ست
چون که بپیچید اندر آن دو لبت خون
هوش مصنوعی: عاشق در دل عشق تو به پا خواسته است، چون خون در دو لبت پیچیده و جاری شده.