شمارهٔ ۵۴ - صفت دلبر خوشرو گفته
ای آفتاب حسن تو را آفتاب
سجده برد همچو من از آسمان
خردی تو و بزرگ تو را پایگاه
سال تو اندک و تو بسیار دان
چو آفتاب خردی در چشم خلق
لیکن رسیده نور تو در هر مکان
از فرقت تو بر من تاریک دهر
در وصلت تو روشن بر من جهان
در طبع تو همی ز تو زاید گهر
وز آفتاب زاید گوهر به کان
گر ز آفتاب نور بکاهد ز تو
چه فزایدم به چشم آب روان
نتوان به تو رسیدن جانا همی
در آفتاب و ماه رسش کی توان
شمارهٔ ۵۳ - صفت یار خال در چشم است: ای روی تو چون تخته سیمین و نبشتهشمارهٔ ۵۵ - صفت دلبر صیاد بود: ای بت صیاد جز از تو که دید
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای آفتاب حسن تو را آفتاب
سجده برد همچو من از آسمان
هوش مصنوعی: ای خورشید زیبایی، تو آنچنان درخشان هستی که سجده میکنم بر تو، مانند ستارهای که از آسمان به زمین میافتد.
خردی تو و بزرگ تو را پایگاه
سال تو اندک و تو بسیار دان
هوش مصنوعی: به تو میگوید که هرچند مقام تو بالا و ارزشمندی بسیار داری، اما عمرت کوتاه است و این نکته را در نظر داشته باش.
چو آفتاب خردی در چشم خلق
لیکن رسیده نور تو در هر مکان
هوش مصنوعی: مانند آفتاب که خردها را در چشم مردم میزند، اما نور تو در هر جایی قابل مشاهده است.
از فرقت تو بر من تاریک دهر
در وصلت تو روشن بر من جهان
هوش مصنوعی: از جدایی تو زندگی بر من تیره و تار است، اما در کنار تو، دنیا برایم روشن و زیبا میشود.
در طبع تو همی ز تو زاید گهر
وز آفتاب زاید گوهر به کان
هوش مصنوعی: از وجود تو، همچون دانههای گرانبهایی که از دل خورشید به وجود میآیند، زیبایی و فضیلت زاده میشود.
گر ز آفتاب نور بکاهد ز تو
چه فزایدم به چشم آب روان
هوش مصنوعی: اگر نور خورشید کم شود، برای تو چه فایدهای دارد که بر چشم آب روان بیفزایی؟
نتوان به تو رسیدن جانا همی
در آفتاب و ماه رسش کی توان
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که رسیدن به تو، ای دوست، همچون دستیابی به آفتاب و ماه غیرممکن است.

مسعود سعد سلمان