شمارهٔ ۵۲ - صفت یار لشکری گوید
آمد به عرض گاه دلارام من فراز
پیش بساط عارض در جمله حشم
خیره بماند عارض چون حیلتش بدید
گفتا که هست لاله رخ و نوش لب صنم
دو لب عقیق و شکر دو روی مهر و ماه
دو چشم لطف و خوبی دو زلف پیچ و خم
خالی به زیر زلفش و چاهیش در ز نخ
خال اصل فتنه گشته و چه معدن ستم
دادش جواب گفت محلی که هست راست
اینست آنچه گفتی و یک ذره نیست کم
شمارهٔ ۵۱ - صفت یار باغبان باشد: ای روی تو باغ و باغبانی توشمارهٔ ۵۳ - صفت یار خال در چشم است: ای روی تو چون تخته سیمین و نبشته
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آمد به عرض گاه دلارام من فراز
پیش بساط عارض در جمله حشم
هوش مصنوعی: دختر زیبای من به نزد من آمد و در برابر جمعیت و خدمتگزاران ایستاد.
خیره بماند عارض چون حیلتش بدید
گفتا که هست لاله رخ و نوش لب صنم
هوش مصنوعی: چهرهاش همچون فریبکاری که جلوهاش را میبیند، حیرتزده میماند و میگوید: چهرهاش همچون لاله و لبهایش همچون نوش است.
دو لب عقیق و شکر دو روی مهر و ماه
دو چشم لطف و خوبی دو زلف پیچ و خم
هوش مصنوعی: این عبارت به توصیف زیباییهای ظاهری یک فرد میپردازد. لبها به رنگ عقیق و شکر هستند، که نشاندهنده لطافت و شیرینی است. چهرهاش مانند خورشید و ماه زیباست و چشمهایش پر از محبت و خوبیاند. همچنین، موهایش به صورت پیچ و خم نرم و جذابی درآمده است.
خالی به زیر زلفش و چاهیش در ز نخ
خال اصل فتنه گشته و چه معدن ستم
هوش مصنوعی: در زیر موهایش، چالهای خالی وجود دارد که به خاطر آن، زخمهایی از بین میروند و به یک منشأ فتنه تبدیل میشود. او به گونهای است که میتواند ستم را به اوج خود برساند.
دادش جواب گفت محلی که هست راست
اینست آنچه گفتی و یک ذره نیست کم
هوش مصنوعی: برادر پاسخ داد: جایی که هستیم، همانطور که گفتی، درست است و حتی یک ذره هم کمتر نیست.

مسعود سعد سلمان