شمارهٔ ۵۱ - صفت یار باغبان باشد
ای روی تو باغ و باغبانی تو
روی تو و باغ هر دو همچون هم
دانم که تو ابر و نم روا داری
ز آن دیده چو ابر کرده ام پرنم
در باغ تو تا که باغبان باشی
لاله بگه خزان نیاید کم
خرم شده باغ از تو چون جنت
چون باغ تو باغ نیست در عالم
تو مهر و مهی و مهر و مه دایم
دارند همیشه باغ را خرم
شمارهٔ ۵۰ - در حق دلبر نقاش بود: بخواست کاغذ و برداشت آن نگار قلمشمارهٔ ۵۲ - صفت یار لشکری گوید: آمد به عرض گاه دلارام من فراز
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای روی تو باغ و باغبانی تو
روی تو و باغ هر دو همچون هم
هوش مصنوعی: روی زیبای تو مانند باغی است که در آن گلها و درختان رشد کردهاند، و خود تو نیز مانند باغبان آن باغ هستی. هر دو، یعنی زیبایی تو و باغ، با یکدیگر هماهنگ و متناسبند.
دانم که تو ابر و نم روا داری
ز آن دیده چو ابر کرده ام پرنم
هوش مصنوعی: میدانم که تو از چشمانت اشک میریزی، مانند ابر که باران میبارد. من نیز مانند ابر، پر از اشک شدهام.
در باغ تو تا که باغبان باشی
لاله بگه خزان نیاید کم
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو در باغت به عنوان باغبان هستی، لالهها نمیگویند که پاییز کم خواهد آمد.
خرم شده باغ از تو چون جنت
چون باغ تو باغ نیست در عالم
هوش مصنوعی: باغ به خاطر تو شاداب و زیبا شده است، مانند بهشت. اما باید بگویم که باغ تو در این دنیا ایسا نمیتواند باشد.
تو مهر و مهی و مهر و مه دایم
دارند همیشه باغ را خرم
هوش مصنوعی: تو همچون آفتاب و ماهی، که همیشه همراه هم هستند و باغ را همیشه سرسبز و شاداب نگه میدارند.

مسعود سعد سلمان