شمارهٔ ۴۹ - صفت دلبر طبال کند
طبل از وصل تو چنان نالد
که من اندر فراق روح کسل
من روا دارم و همی گویم
که روا داری ای نگار چگل
کاسه سازم تو را ز تارک سر
پوست بندم بر او ز پرده دل
شمارهٔ ۴۸ - صفت یار فلسفی گوید: به علم فلسفه چندین چه نازیشمارهٔ ۵۰ - در حق دلبر نقاش بود: بخواست کاغذ و برداشت آن نگار قلم
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
طبل از وصل تو چنان نالد
که من اندر فراق روح کسل
هوش مصنوعی: طبل به عشق تو چنان صدا میدهد که من در جدایی تو همچون روحی خسته و بیجان هستم.
من روا دارم و همی گویم
که روا داری ای نگار چگل
هوش مصنوعی: من این را میپذیرم و میگویم که تو هم باید بپذیری، ای زیبای دلربا.
کاسه سازم تو را ز تارک سر
پوست بندم بر او ز پرده دل
هوش مصنوعی: من برای تو کاسی درست میکنم از پوست سرم و با آن پردهای بر دل میزنم.

مسعود سعد سلمان