شمارهٔ ۳۴ - عشق هم کیمیاگری داند
آن دلفریب دلکش و آن دلربای دلبر
با صد هزار کشی خندان درآمد از در
تنبول کرده آن بت تنبول کرده پیدا
سی و دو نار دانه در نار دانش اندر
تا کیمیای حسنش کرده ست لعل درش
از کیمیای عشقش گشتست لعل من زر
شمارهٔ ۳۳ - وصف دلدار و درد دیده او: خواهی که درد ناید بر چشمتشمارهٔ ۳۵ - سایبان کرده دلبر از پیکر: خواهی کز آفتاب کنی سایه مر مرا
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن دلفریب دلکش و آن دلربای دلبر
با صد هزار کشی خندان درآمد از در
هوش مصنوعی: او با خندهای زیبا و جذاب، از در وارد شد و دلگشاییاش همه را مجذوب کرد.
تنبول کرده آن بت تنبول کرده پیدا
سی و دو نار دانه در نار دانش اندر
هوش مصنوعی: آن معشوق تنبل شده و در عین حال پیدا است که در دلش، سی و دو دانه از عشق و دانش وجود دارد.
تا کیمیای حسنش کرده ست لعل درش
از کیمیای عشقش گشتست لعل من زر
هوش مصنوعی: تا چه زمانی زیبایی او به قدری جادوگری کرده که لعل (گوهر) درب او به واسطه عشقش گرانبها و با ارزش شده و رنگ من هم به طلایی تبدیل شده است.

مسعود سعد سلمان