گنجور

شمارهٔ ۲۹ - صفت دلبر فقیه بود

ز روی خواهش گفتم بدان نگار که من
ز شادمانی درویشم ای بت دلبر
مرا نصیب زکوة لبان یاقوتین
بده که نیست ز من هیچ کس بدان حق تر
جواب داد که من فقه خوانده ام دانم
ز فقه واجب ناید زکوة بر گوهر

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز روی خواهش گفتم بدان نگار که من
ز شادمانی درویشم ای بت دلبر
هوش مصنوعی: به دلیل علاقه و تمایل خودم، به آن معشوق گفتم که من به خاطر شادی و خوشحالی‌ام در وضعیت فقیرانه‌ای به سر می‌برم، ای محبوب دل‌انگیز.
مرا نصیب زکوة لبان یاقوتین
بده که نیست ز من هیچ کس بدان حق تر
هوش مصنوعی: به من پاداشی بده از لب‌های یاقوتی، چرا که هیچ کس از من واجد شرایط‌تر برای دریافت این پاداش نیست.
جواب داد که من فقه خوانده ام دانم
ز فقه واجب ناید زکوة بر گوهر
هوش مصنوعی: او پاسخ داد که من به مطالعه فقه پرداخته‌ام و می‌دانم که بر جواهر زکات واجب نیست.