گنجور

شمارهٔ ۲۷ - صفت دلبر زرگر باشد

مه سنگین دلی ای مهر دلجوی
بت شیرین لبی ای یار زرگر
بدیدم زرگری شیرین نهادی
از آن کردم رخان خویش چون زر
مگر روزی دخان چون زر من
نهی جانا به سیمین عارضت بر

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مه سنگین دلی ای مهر دلجوی
بت شیرین لبی ای یار زرگر
هوش مصنوعی: ای ماهی که دل را سنگین کرده‌ای، ای محبت کننده ی دل، ای معشوق با لبان شیرین، ای یار از طلا ساخته شده!
بدیدم زرگری شیرین نهادی
از آن کردم رخان خویش چون زر
هوش مصنوعی: من یک زرگر شیرین‌زبان را دیدم که از او طلا گرفتم و چهره‌ام را مانند طلا زیبا کردم.
مگر روزی دخان چون زر من
نهی جانا به سیمین عارضت بر
هوش مصنوعی: آیا روزی می‌رسد که دود سیگار به خوبی طلا، جانم را به چهره نقره‌ای تو بیفشاند؟