گنجور

شمارهٔ ۲۶ - صفت دلبر فیروزه فروش

کی خرند از تو فیروزه هرگز
چون ببینندت ای بدیع نگار
لب و دندان تو همی بینند
لعل خوشرنگ و لؤلؤ شهوار
هر چه فیروزه بایدت بفروش
شبه از بهر چشم زخم بدار

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کی خرند از تو فیروزه هرگز
چون ببینندت ای بدیع نگار
هوش مصنوعی: هرگز کسی از تو فیروزه نمی‌خرد، چون تو را می‌بیند ای نقش زیبا و تازه.
لب و دندان تو همی بینند
لعل خوشرنگ و لؤلؤ شهوار
هوش مصنوعی: هجر تو به گونه‌ای است که دندان‌های سفید و لب‌های زیبا، همچون جواهرات درخشان و سنگ‌های قیمتی به نظر می‌رسند.
هر چه فیروزه بایدت بفروش
شبه از بهر چشم زخم بدار
هوش مصنوعی: هر چه فیروزه در اختیار داری، بفروش و برای جلوگیری از چشم زخم، شب را نگه‌دار.