شمارهٔ ۱۵ - صفت یار گنگ می گوید
هر گه که آن نگار شکر لب کند حدیث
بر دو لبش حدیثش عاشق چو ماه شود
هر حرف از آن که بر لب شیرینش بگذرد
آویزد اندرو و به سختی جدا شود
چونان کند حدیث که گویی کنون زبانش
برگفتن حدیث همی آشنا شود
شمارهٔ ۱۴ - در حق دلبر خباز بگفت: آنکه او بر دکان ز بس خوبیشمارهٔ ۱۶ - صفت یار خوش آواز کند: به نغمه خوش داودی و از آن آوا
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر گه که آن نگار شکر لب کند حدیث
بر دو لبش حدیثش عاشق چو ماه شود
هوش مصنوعی: هر زمان که آن معشوق با لبهای شیرینش سخن بگوید، صحبتهایش برای عاشق مانند داستانی جذاب و دلنشین میشود، انگار که او همانند ماه زیبا و خیرهکننده است.
هر حرف از آن که بر لب شیرینش بگذرد
آویزد اندرو و به سختی جدا شود
هوش مصنوعی: هر کلامی که از لبهای شیرین او عبور کند، به آنها چسبیده و به سختی از آنها جدا میشود.
چونان کند حدیث که گویی کنون زبانش
برگفتن حدیث همی آشنا شود
هوش مصنوعی: داستان را به گونهای تعریف میکند که گویی همین حالا زبانش به گفتن آن داستان عادت کرده و با آن آشنا شده است.