گنجور

شمارهٔ ۱۱ - در حق دلبر نابینا گفت

چشم تو اگر نیست چو نرگس چه خوری غم
بی دیده بسان سمن تازه شکفته ست
از بس که دم سرد زدم در غم تو من
زو آیینه چشم تو زنگار گرفته ست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشم تو اگر نیست چو نرگس چه خوری غم
بی دیده بسان سمن تازه شکفته ست
هوش مصنوعی: اگر چشم تو مانند گل نرگس نیست، پس چرا به خاطر غم و اندوه بی‌چشم خود گریه می‌کنی؟ زیرا گلی که تازه شکفته، زیبایی‌اش خود به خود روح‌انگیز و شگفت‌انگیز است.
از بس که دم سرد زدم در غم تو من
زو آیینه چشم تو زنگار گرفته ست
هوش مصنوعی: به خاطر ناراحتی و افسردگی‌ای که برای تو دارم، چشمانم که مانند آینه‌ای باشد، دچار کدری و زنگ زدگی شده است.