گنجور

شمارهٔ ۱۴ - گوش روز

گوش روز ای نگار مشکین خال
گوش بر بط بگیر و نیک بمال
من ز بهر سماع خواهم گوش
بی سماعم مدار در هر حال
من نگنجم ز شادی اندر پوست
زآنکه بینم به کام نیک سگال
از ملک ارسلان بن مسعود
ملک و خسرو ستوده خصال
باد موجود کامهاش ز بخت
باد مسعود روزهاش به فال

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گوش روز ای نگار مشکین خال
گوش بر بط بگیر و نیک بمال
هوش مصنوعی: ای یار با موهای سیاه، گوش روز را بگیر و با دقت و لطافت نوازش کن.
من ز بهر سماع خواهم گوش
بی سماعم مدار در هر حال
هوش مصنوعی: من برای شنیدن موسیقی آماده‌ام، نگذار در هیچ شرایطی از این لحظه‌ها دور شوم.
من نگنجم ز شادی اندر پوست
زآنکه بینم به کام نیک سگال
هوش مصنوعی: من از شادی در پوست خود نمی‌گنجم، چونکه می‌بینم در اندوخته‌هایم چیزهای خوب و ارزشمندی دارم.
از ملک ارسلان بن مسعود
ملک و خسرو ستوده خصال
هوش مصنوعی: از سرزمین ارسلان بن مسعود، پادشاه و شاهزاده‌ای با ویژگی‌های ستودنی و نیکو به شمار می‌رود.
باد موجود کامهاش ز بخت
باد مسعود روزهاش به فال
هوش مصنوعی: باد خوشی‌ها و لذت‌هایش از سرنوشت خوشش است و روزهایش به کام بخت خوبش می‌گذرد.