گنجور

شمارهٔ ۱۴۹

خون در تن من که اصل نیروست نماند
وان اصل که طبع و دیده را خوست نماند
بر من به جز از نام تو ای دوست نماند
چون چنگ توام به جز رنگ و پوست نماند

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خون در تن من که اصل نیروست نماند
وان اصل که طبع و دیده را خوست نماند
هوش مصنوعی: در بدن من دیگر از نیروی حیاتی باقی نمانده و آن چیزی که باعث تداوم زندگی و مشاهده می‌شود نیز وجود ندارد.
بر من به جز از نام تو ای دوست نماند
چون چنگ توام به جز رنگ و پوست نماند
هوش مصنوعی: تنها چیزی که از تو در دلم مانده، نام توست، مانند چنگی که فقط ظاهری از آن باقی مانده و هیچ چیز دیگر در آن وجود ندارد.

حاشیه ها

1398/01/11 11:04
عبدالله

به جز رگ و پوست نماند