شمارهٔ ۲۰ - صفت پری بانی
پری خوش خط ار به رنگ رباب
رانده جمع مطربان همه آب
قمری مجلسی است و بلبل بزم
بشکفاند نوای او گل بزم
کرد جعد سیاه مرغولان
بهر مهر و ستیزه دولان
در سرود حزین که بردارد
لب و دندان او شکر بارد
هیچ عیب اندرو نمی دانم
نکته ای زین سبب نمی رانم
آنکه گوید که او سفر کردست
سوی چالندر او گذر کردست
در رواق منقش سر چاه
مست ماندست خفته در خرگاه
چون گریبان به ناز بگشادست
عامل او را سه توله زر دادست
روز دیگر عتابها کردست
سعد و کرا به یاری آوردست
با لب ریش بسته بنشسته است
بازمانده ست و چنگ پیوسته ست
محملی بسته است و خوش گشته ست
از سر آن حدیث نگذشته ست
این دروغ چنین چرا گویم
رنج آن نازنین چرا جویم
هر که او آن لب و دهان بیند
آن کمرگاه و آن میان بیند
بر تن او به بد گمان نبرد
ور برد زو بدان که جان نبرد
بر میان تیر کاریی دارد
سخت محکم گذاریی دارد
گر زند هیچگونه بر دیوار
آتش اندر زند به موی زهار
شمارهٔ ۱۹ - صفت زرور بربطی: زرور از بربط بدیع نواشمارهٔ ۲۱ - صفت بانوی قوال: بانو آن نادر جهان بسرود
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پری خوش خط ار به رنگ رباب
رانده جمع مطربان همه آب
هوش مصنوعی: اگر یک پری زیبا با قلمی خوش خط به شادی و سرور بپردازد، تمام نوازندگان و موسیقیدانان هم به وجد میآیند و خوشحال میشوند.
قمری مجلسی است و بلبل بزم
بشکفاند نوای او گل بزم
هوش مصنوعی: قمری زیبا در جمعی حضور دارد و بلبل با صدای دلنشینش فضایی شاداب و دلانگیز میآفریند.
کرد جعد سیاه مرغولان
بهر مهر و ستیزه دولان
هوش مصنوعی: موهای پر پیچ و تاب سیاه مانند مرغهای، برای جلب محبت و برقراری دعوا آمدهاند.
در سرود حزین که بردارد
لب و دندان او شکر بارد
هوش مصنوعی: وقتی او با حال غمگینش سرود میخواند، از لب و دندانش شیرینی جاری میشود.
هیچ عیب اندرو نمی دانم
نکته ای زین سبب نمی رانم
هوش مصنوعی: من هیچ نقصی در او نمیبینم و به همین خاطر دلیلی برای دوری از او ندارم.
آنکه گوید که او سفر کردست
سوی چالندر او گذر کردست
هوش مصنوعی: کسی که ادعا میکند به سفر چالندر رفته، در واقع فقط از آنجا عبور کرده است.
در رواق منقش سر چاه
مست ماندست خفته در خرگاه
هوش مصنوعی: در جایی زیبا و تزئینشده، چاهی وجود دارد که در آن یک مست خوابش برده و در مکانی راحت و دنج نشسته است.
چون گریبان به ناز بگشادست
عامل او را سه توله زر دادست
هوش مصنوعی: زمانی که دلپذیری و زیبایی خود را نمایان کرده است، آن عامل (عشق یا محبوب) برای او سه توله طلا هدیه داده است.
روز دیگر عتابها کردست
سعد و کرا به یاری آوردست
هوش مصنوعی: روز دیگر، سعد به کسی که به یاریاش آمده بود، تند و عتابآمیز سخن گفت.
با لب ریش بسته بنشسته است
بازمانده ست و چنگ پیوسته ست
هوش مصنوعی: او با لبهایی که به بند کشیده شده، نشسته است و به آوای چنگی که مدام نواخته میشود، گوش میدهد.
محملی بسته است و خوش گشته ست
از سر آن حدیث نگذشته ست
هوش مصنوعی: یک محمل آماده و زیبا وجود دارد که هنوز از آن خبری داده نشده است.
این دروغ چنین چرا گویم
رنج آن نازنین چرا جویم
هوش مصنوعی: چرا باید دروغ بگویم و خودم را به زحمت بیندازم، در حالی که دلیلی برای ناراحتی آن آقا وجود ندارد؟
هر که او آن لب و دهان بیند
آن کمرگاه و آن میان بیند
هوش مصنوعی: هر کسی که آن لبها و آن دهان را ببیند، آن کمر باریک و آن میان را هم مشاهده میکند.
بر تن او به بد گمان نبرد
ور برد زو بدان که جان نبرد
هوش مصنوعی: به او بدون شک نگریسته نمیشود، و اگر هم چیزی از او بربایند، بدانید که او تحت سلطهی آن نخواهد رفت.
بر میان تیر کاریی دارد
سخت محکم گذاریی دارد
هوش مصنوعی: در وسط تیر، یک کار محکم و سختی انجام شده است.
گر زند هیچگونه بر دیوار
آتش اندر زند به موی زهار
هوش مصنوعی: اگر آتشی به دیوار بزند، مثل این است که موی زهر در آن بفشارد.