گنجور

شمارهٔ ۱۸ - صفت کودک جعبه زن

جعبه کودک خویش دلکش
راه اشکر همی سراید خوش
چون فرو راند زخمه بر جعبه
هر که بشنید گرددش سغبه
یک زمانی سماع گرم کند
دل سخت از نشاط نرم کند
پس بگیرد دلش ز انبوهی
فکند در میان دو کوهی
خیره با خویشتن همی گوید
چون ببیند رهی فرو موید
سر ببندد بهانه ها سازد
سوی کردانه ناگهان تازد
سیمکی کهنه بنهد اندر پیش
شرم نایدش زآن دو گیسوی خویش
به کف آرد نبیند کاسی را
بدهد او به دور طاسی را
کار و باری چنین فرو سازد
پیش معشوق جعبه بنوازد
او نشسته میان قلاشان
که درآیند زود فراشان
اول آشفته را برون آرند
شکرش با گرفته خون آرند
باز گشته به روسپی خانه
کرده خون را ز بیم دیوانه
عین عین کرده چشم را به دروغ
راست مانند گاو جسته زیوغ
چون بپیش شه اندر آرندش
اندر آن پایگه بدارندش
روی از آژنگ همچو طفطفه ای
بر خود افکنده کرم هفهفه ای
شه ترنجی زند به رویش بر
کند از خون روی مویش تر
چون بدان زخم بشکند بینیش
بوالعجب گشت صورتی بینیش
روی پر گرد و بینی اندر خون
بر خزیده دو دیده ملعون
آبش از دیده آمدن گیرد
جعبه برگیرد و زدن گیرد
عذرها خواهدش سبک عثمان
درد او را کند سبک درمان
دل او خوش کند به یاری لک
تا شود نرم و راست گردد رگ
بکنند این همه ندارد سود
روز دیگر همان بخواهد بود
نشنود باز آنچه عادت اوست
ار شود باز از آن سعادت اوست
آنچه او را دهد به زودی شاه
هیچ خاطر بدان نیابد راه
هر چه از جود شه به کف کند او
در خرابات ها تلف کند او
روز کوریش هیچ کم نشود
نشد او نیکبخت وهم نشود

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جعبه کودک خویش دلکش
راه اشکر همی سراید خوش
هوش مصنوعی: کودک با شادی و دل‌نشینی، داستان‌ها و شعرهایی درباره‌ی خوشی‌ها را در جعبه‌ی خیال خود روایت می‌کند.
چون فرو راند زخمه بر جعبه
هر که بشنید گرددش سغبه
هوش مصنوعی: زمانی که صدای زخمه‌ای بر جعبه موسیقی به گوش می‌رسد، هر کسی که آن را بشنود، تحت تأثیر قرار می‌گیرد.
یک زمانی سماع گرم کند
دل سخت از نشاط نرم کند
هوش مصنوعی: روزی فرامی‌رسد که رقص و شادی، دل‌های سفت و سخت را نرم و شاداب می‌کند.
پس بگیرد دلش ز انبوهی
فکند در میان دو کوهی
هوش مصنوعی: دلش از شلوغی و انبوهی گرفته شده است، و در بین دو کوه، آرامشی می‌جوید.
خیره با خویشتن همی گوید
چون ببیند رهی فرو موید
هوش مصنوعی: وقتی کسی به درون خود نگاه می‌کند و راهی را می‌بیند که به سمت پایین می‌رود، با خود می‌گوید که چه اتفاقی افتاده است.
سر ببندد بهانه ها سازد
سوی کردانه ناگهان تازد
هوش مصنوعی: به ناگاه از بهانه‌ها فاصله می‌گیرد و به سوی هدفش می‌شتابد.
سیمکی کهنه بنهد اندر پیش
شرم نایدش زآن دو گیسوی خویش
هوش مصنوعی: دخترکی کهنه‌کار در برابر زیبایی و جوانی خود خجل و شرمسار می‌شود.
به کف آرد نبیند کاسی را
بدهد او به دور طاسی را
هوش مصنوعی: کسی که در دستش چیزی ندارد، به دیگری هم چیزی نمی‌دهد؛ پس او که خود چیزی ندارد، چگونه می‌تواند به دیگری کمک کند؟
کار و باری چنین فرو سازد
پیش معشوق جعبه بنوازد
هوش مصنوعی: با معشوق خود به گونه‌ای رفتار کن که هرگونه مسئله و مشغله‌ای را به فراموشی بسپاری و فقط خوشی و عشق را احساس کنی.
او نشسته میان قلاشان
که درآیند زود فراشان
هوش مصنوعی: او در میان افرادی نشسته است که به سرعت وارد می‌شوند و در تلاشند تا خود را نشان دهند.
اول آشفته را برون آرند
شکرش با گرفته خون آرند
هوش مصنوعی: در ابتدا، آرامش را از دل آشفته به بیرون می‌آورند، تا سرانجام بر شیرینی آن، اندکی تلخی نیز بیفزایند.
باز گشته به روسپی خانه
کرده خون را ز بیم دیوانه
هوش مصنوعی: به خانه‌ی محل فساد برگشته و از ترس دیوانگی خون را به زمین ریخته است.
عین عین کرده چشم را به دروغ
راست مانند گاو جسته زیوغ
هوش مصنوعی: چشم را به دروغ به حالت راست نشان می‌دهد، مانند گاوی که به سادگی از جایش می‌جهد.
چون بپیش شه اندر آرندش
اندر آن پایگه بدارندش
هوش مصنوعی: زمانی که او را به حضور شاه می‌آورند، باید در آن مکان مخصوص بایستد.
روی از آژنگ همچو طفطفه ای
بر خود افکنده کرم هفهفه ای
هوش مصنوعی: موجودی آرام و دلنشین مانند پروانه‌ای زیبا به نظر می‌رسد که با احتیاط بر روی گل‌ها نشسته و آرامش خاصی را به فضا می‌بخشد.
شه ترنجی زند به رویش بر
کند از خون روی مویش تر
هوش مصنوعی: شخصی با زیبایی خاصی به دنیا آمده است که چهره‌اش به رنگ نارنجی می‌زند و طرز زندگی‌اش نشان دهنده‌ی زحمت و دشواری‌هایی است که پشتوانه‌اش است. خون و دردهایی که او بر دوش دارد، در دل زیبایی‌اش نمایان است.
چون بدان زخم بشکند بینیش
بوالعجب گشت صورتی بینیش
هوش مصنوعی: وقتی که زخم باعث شکستگی بینی‌اش شود، شگفت‌انگیز است که صورتش چه حالتی پیدا می‌کند.
روی پر گرد و بینی اندر خون
بر خزیده دو دیده ملعون
هوش مصنوعی: چشمان پر از غم و اندوهی که به خاطر خونریزی و درد به خواب رفته‌اند.
آبش از دیده آمدن گیرد
جعبه برگیرد و زدن گیرد
هوش مصنوعی: وقتی که اشک از چشم‌ها جاری می‌شود، باید احساسات را جمع کرد و کنترل کرد.
عذرها خواهدش سبک عثمان
درد او را کند سبک درمان
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که عذرها و دلایل کسی، مانند روزی که عثمان راحت و سبک بال بود، باعث می‌شود که درد او کم‌وزن و آسان‌تر به درمان شود. به عبارت دیگر، وقتی عذر و بهانه‌ای وجود داشته باشد، به نظر می‌رسد که مشکل و رنج کمتر شده است و درمان آن آسان‌تر می‌شود.
دل او خوش کند به یاری لک
تا شود نرم و راست گردد رگ
هوش مصنوعی: دل او را با یاری و محبت شاد کن تا آرام شود و به حالت طبیعی خود برگردد.
بکنند این همه ندارد سود
روز دیگر همان بخواهد بود
هوش مصنوعی: این همه تلاش و فعالیت امروز، فایده‌ای ندارد، زیرا فردا همان چیزی را که امروز می‌خواهی، به دست خواهی آورد.
نشنود باز آنچه عادت اوست
ار شود باز از آن سعادت اوست
هوش مصنوعی: اگر کسی به عادت‌های خود گوش ندهد، حتی اگر دوباره به خوشی و سعادت برسد، باز هم آنچه را که معمولش بوده نمی‌شنود.
آنچه او را دهد به زودی شاه
هیچ خاطر بدان نیابد راه
هوش مصنوعی: هر چیزی که او به زودی به او می‌دهد، پادشاه هیچ‌گاه به آن فکر نمی‌کند و به آن فکر نمی‌افتد.
هر چه از جود شه به کف کند او
در خرابات ها تلف کند او
هوش مصنوعی: هر چیزی که پادشاه از بخشش خود به دست آورد، او را در مکان‌های نادرست هدر می‌دهد.
روز کوریش هیچ کم نشود
نشد او نیکبخت وهم نشود
هوش مصنوعی: در روز ناامیدی و بی‌تابی، هیچ چیزی از خوشبختی او کاسته نخواهد شد و او هرگز دچار وهم و خیال نخواهد شد.