شمارهٔ ۱۴ - صفت محمد نایی
لحن نای محمد نایی
ارغنونی بود به تنهایی
چون به سر نای او درافتد دم
شاد گردد دلی که دارد غم
نغمه او چو جان بیفزاید
گر نثارش کنند جان شاید
راحت آن ساعتست کو از خشم
مهره بازی کند به پلک دو چشم
امر و نهی از امارتش خیزد
زر و در از عبارتش ریزد
مطربان را به جمله گرد آرد
پرده از پیش صفه بردارد
ناصر کل دوان شود هر سو
لت و سیلی روان شود هر سو
آن خر کون دریده بیرو را
بزند . . . خواره بانو را
زین همه زخم و چوب بند و جرس
غرض او بر آش باشد و بس
گر نه زین روسبی و آن گنده
نبود حاصلی مگر خنده
قلتبان چون گرفت خشم و لجاج
زود گردد روان ز هر سو کاج
چون ببیند ز خره دانگانه
جمله دارد فدای او خانه
در همه حال سیم دارد دوست
قلتبانی از آتش عادت و خوست
شمارهٔ ۱۳ - در حق خویش گوید: من که مسعود سعد سلمانمشمارهٔ ۱۵ - صفت عثمان خواننده: باز عثمان عندلیب آواز
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لحن نای محمد نایی
ارغنونی بود به تنهایی
هوش مصنوعی: صدای نای محمد حسی دلانگیز و ویژه داشت که به تنهایی زیبایی خاصی را القا میکرد.
چون به سر نای او درافتد دم
شاد گردد دلی که دارد غم
هوش مصنوعی: وقتی صدای سازش به گوش میرسد، دل غمگینی که دارد، شاد میشود و آرامش پیدا میکند.
نغمه او چو جان بیفزاید
گر نثارش کنند جان شاید
هوش مصنوعی: صدای او چنان جان را زنده میکند که اگر جانش را فدای او کنند، شاید زندگی دوبارهای پیدا کند.
راحت آن ساعتست کو از خشم
مهره بازی کند به پلک دو چشم
هوش مصنوعی: آرامش واقعی زمانی فرامیرسد که انسان با خشم و تنش همچون مهرهای در بازی، به راحتی چشمپیشانی خود را کنترل کند.
امر و نهی از امارتش خیزد
زر و در از عبارتش ریزد
هوش مصنوعی: او با تدبیر و قدرت خود، دیگران را راهنمایی و هدایت میکند و سخنانش مانند طلا و جواهر، ارزشمند و پربهاست.
مطربان را به جمله گرد آرد
پرده از پیش صفه بردارد
هوش مصنوعی: خوانندگان و نوازندگان را جمع میکند و پرده را از جلوی صحنه برمیدارد.
ناصر کل دوان شود هر سو
لت و سیلی روان شود هر سو
هوش مصنوعی: ناصر در تمامی جهات به سرعت میچرخد و هر جا که میرود، سر و صدا و جنب و جوش او باعث میشود که همه چیز به حرکت درآید و دچار هیاهو شود.
آن خر کون دریده بیرو را
بزند . . . خواره بانو را
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به تشبیه و طنز اشاره دارد و به ایجاد تصوری خندهدار و غیرمعمول میان دو موضوع مختلف میپردازد. به طور کلی، گویا اشاره به یک موقعیت یا رفتاری دارد که ممکن است غیرمنتظره یا فریبنده باشد و بیننده را به فکر فرو ببرد.
زین همه زخم و چوب بند و جرس
غرض او بر آش باشد و بس
هوش مصنوعی: او در میان تمام این زخمها و دشواریها تنها به دنبال آشتی و آرامش است.
گر نه زین روسبی و آن گنده
نبود حاصلی مگر خنده
هوش مصنوعی: اگر این معمولیها و بیمحتواها نبودند، هیچ نتیجهای جز خنده حاصل نمیشد.
قلتبان چون گرفت خشم و لجاج
زود گردد روان ز هر سو کاج
هوش مصنوعی: وقتی که دل انسان به خاطر خشم و لجاجت آشفته میشود، به سرعت افکار و احساساتش در همه جا پراکنده میشود.
چون ببیند ز خره دانگانه
جمله دارد فدای او خانه
هوش مصنوعی: زمانی که میبیند که همه چیز به خاطر او فدای او شده، حتی اگر از یک الاغ هم باشد، احساس میکند که همه چیز در اختیار اوست.
در همه حال سیم دارد دوست
قلتبانی از آتش عادت و خوست
هوش مصنوعی: دوست در هر شرایطی به مانند سیم است که در برابر آتش عادت و رفتارهای نادرست، سخت و مقاوم میماند.