شمارهٔ ۱۳ - در حق خویش گوید
من که مسعود سعد سلمانم
کمتر و پستر از ندیمانم
شاه بی موجبی عزیزم کرد
وز همه بندگان پدید آورد
جای من پیش خویشتن فرمود
تا مکان و محل من بفزود
دان که من کس نیم گدایی ام
سست عقل و ضعیف رایی ام
ابلهی ناخوشی گرانی ام
همه ساله چو ناتوانی ام
گه سر از رنج دست می مالم
گه ز درد شکم همی نالم
پیش ساقی همی کنم زاری
تا بکم دادنم کند یاری
از من خام قلتبان گران
خدمتی بایدش به رسم خران
که به حالی بهانه ای جویم
حسب حالی ترانه ای گویم
چه کند این چنین ندیم برش
که ز دیدار او نگردد کش
لاجرم چون چنین گران جانم
ناخوش و ناترنگ و نادانم
رفتم اینک به سوی چالندر
تا کی آیم به شهر بار دگر
رنج بر خویشتن کنم کوتاه
تا ببینم رفیع مجلس شاه
مجلسی باشد آنکه خلد برین
گویی آید ز آسمان به زمین
مطربانی چو باربد زیبا
چنگ و بربط چغانه و عنقا
ارغنون با سماعشان ناخوش
ندما از لقای این شه کش
تا جهان را همی بود بنیاد
باد بر تخت شادمانی شاد
مسند و ملک و حشمت اندر وی
از همه نوع نعمت اندر وی
باده های لطیف نوشگوار
رودهایی به لحن موسیقار
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من که مسعود سعد سلمانم
کمتر و پستر از ندیمانم
هوش مصنوعی: من مسعود سعد سلمان هستم، اما از دوستان و همدلان خود کمتر و کوچکتر هستم.
شاه بی موجبی عزیزم کرد
وز همه بندگان پدید آورد
هوش مصنوعی: سلطان بدون دلیل خاصی به من محبت کرد و از میان تمام خدمتگزاران، مرا برگزید.
جای من پیش خویشتن فرمود
تا مکان و محل من بفزود
هوش مصنوعی: او به من گفت که جایگاه من را درون خودم بیابم تا به این وسیله به مقام و منزلت بیشتری دست یابم.
دان که من کس نیم گدایی ام
سست عقل و ضعیف رایی ام
هوش مصنوعی: بدان که من کسی نیستم، بلکه گدایی هستم با عقل کم و اندیشه ضعیف.
ابلهی ناخوشی گرانی ام
همه ساله چو ناتوانی ام
هوش مصنوعی: یک آدم نادان و بیخبر، هر سال از درد و غم زندگیاش شکایت میکند، گویی نمیتواند بر مشکلاتش غلبه کند.
گه سر از رنج دست می مالم
گه ز درد شکم همی نالم
هوش مصنوعی: گاهی از شدت رنج و ناراحتی سرم را میمالم و گاهی هم از درد شکم ناله میکنم.
پیش ساقی همی کنم زاری
تا بکم دادنم کند یاری
هوش مصنوعی: در مقابل ساقی از او درخواست کمک و همدلی میکنم تا در این مسیر سخت، مرا یاری دهد و دلگرمیام باشد.
از من خام قلتبان گران
خدمتی بایدش به رسم خران
هوش مصنوعی: باید در خدمت کسی باشی که از تو انتظارات زیادی دارد، مانند یک الاغ که زحمت میکشد.
که به حالی بهانه ای جویم
حسب حالی ترانه ای گویم
هوش مصنوعی: در حالتی که به دنبال دلیلی هستم، بر اساس حال و هوای خود آهنگی را میسرایم.
چه کند این چنین ندیم برش
که ز دیدار او نگردد کش
هوش مصنوعی: این شخص چه حسی دارد که وقتی او را میبیند، هیچ چیز دیگری برایش اهمیت ندارد و از دیدارش خسته نمیشود.
لاجرم چون چنین گران جانم
ناخوش و ناترنگ و نادانم
هوش مصنوعی: بنابراین، وقتی که اینطور احساس سنگینی در جانم دارم، ناخوشایند و بیروح و نادان به نظر میرسم.
رفتم اینک به سوی چالندر
تا کی آیم به شهر بار دگر
هوش مصنوعی: به سوی چالندر (مکانی) میروم و نمیدانم کی دوباره به شهر خواهم آمد.
رنج بر خویشتن کنم کوتاه
تا ببینم رفیع مجلس شاه
هوش مصنوعی: من برای این که بتوانم در محفل شاه حضور داشته باشم، رنج و سختی را به خودم تحمیل میکنم تا به آن جایی که شایسته است برسم.
مجلسی باشد آنکه خلد برین
گویی آید ز آسمان به زمین
هوش مصنوعی: مجلس یا جمعی وجود دارد که میتوان آن را بهشتی دانست، گویی که نعمتها و زیباییهای آسمانی به زمین آمدهاند.
مطربانی چو باربد زیبا
چنگ و بربط چغانه و عنقا
هوش مصنوعی: نوازندگان مانند باربد، با زیبایی چنگ و بربط مینوازند و صدای دلنوازی ایجاد میکنند.
ارغنون با سماعشان ناخوش
ندما از لقای این شه کش
هوش مصنوعی: موسیقی و آوازشان را به خاطر دیدار این پادشاه، ناخوش و دلگیر میدانم.
تا جهان را همی بود بنیاد
باد بر تخت شادمانی شاد
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا بر پا است، خوشبختی و شادی بر تخت سلطنت برقرار خواهد بود.
مسند و ملک و حشمت اندر وی
از همه نوع نعمت اندر وی
هوش مصنوعی: در او مقام و سلطنت و عظمت وجود دارد و از هر نوع نعمت و فراوانی برخوردار است.
باده های لطیف نوشگوار
رودهایی به لحن موسیقار
هوش مصنوعی: مشروبات خوشمزه و دلپذیر مانند جویبارهایی هستند که به نرمی و زیبایی آهنگ میسازند.
حاشیه ها
1398/11/04 07:02
سازهای زهی
کمانهای
غژک • کمانچه • رباب • بم صراحی • شاهکمان
زخمهای
بربط (عود) • چنگ • دوتار • قانون • رباب • سلانه • سهتار • تنبور • تار • بمتار • شورانگیز • باغلاما • دیوان • چگور (قپوز) • کرشمه • ساغر • تنبورک
ضربهای
سنتور