شمارهٔ ۱۱ - مدح ابوالقاسم دبیر
باز ابوالقاسم آن خیاره دبیر
کودکست و به رأی و دانش پیر
کلک او بر رقم که پیوندد
هر دبیری که دید بپسندد
تازی و پارسی نکو داند
هر چه راند همه نکو راند
گر ز طیبت درو گشادگی است
چه شد آنجا بزرگ زادگی است
هیچ عیب دگر جز آتش نیست
که تن سنگی گرانش نیست
ار ضعیف ار قوی دهند شراب
طبع بی تاب او ندارد تاب
چون کند پر کم و ندارد جای
طشت سازد ز آستین قبای
منتظر ایستاده ده فراش
تا چگونه رود حدیث هراش
هر چه خورده بود براندازد
معده پر شده بپردازد
آنچنانش برندمست و خجل
که نشاطش فرو مرد در دل
پس بشستن قبا دهد ناچار
نرسد چند گه به خدمت بار
چون بدانند علت تأخیر
اینک آید خیانت و تقصیر
زود بینی که از حوالت شاه
سوی هر دستگاه یابد راه
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز ابوالقاسم آن خیاره دبیر
کودکست و به رأی و دانش پیر
هوش مصنوعی: ابوالقاسم دوباره همان نویسنده زیرک و باهوش است که در عین حال مانند یک کودک به نظر میرسد، اما با اندیشه و دانشی همچون یک فرد باتجربه و سالخورده عمل میکند.
کلک او بر رقم که پیوندد
هر دبیری که دید بپسندد
هوش مصنوعی: هر نویسندهای که قلم او را ببیند، به آسانی جذب زیبایی و جذابیت آن میشود.
تازی و پارسی نکو داند
هر چه راند همه نکو راند
هوش مصنوعی: هر کس که به زبانهای عربی و فارسی تسلط داشته باشد، میداند که هر چه از این دو زبان صادر شود، باید زیبا و شایسته باشد.
گر ز طیبت درو گشادگی است
چه شد آنجا بزرگ زادگی است
هوش مصنوعی: اگر در اینجا از خوبی تو گشایشی وجود دارد، پس چرا آنجا از نژاد بزرگ و شرافتی خبری نیست؟
هیچ عیب دگر جز آتش نیست
که تن سنگی گرانش نیست
هوش مصنوعی: هیچ مشکلی جز آتش وجود ندارد که بر تن سنگی تأثیری نگذارد.
ار ضعیف ار قوی دهند شراب
طبع بی تاب او ندارد تاب
هوش مصنوعی: هر که ضعیف باشد یا قوی، وقتی شراب طبع به او داده شود، ناتوانی یا قدرتش در برابر طبع بیتاب او تأثیری ندارد و قادر به تحمل آن نیست.
چون کند پر کم و ندارد جای
طشت سازد ز آستین قبای
هوش مصنوعی: زمانی که اندوه و کمبود وجود داشته باشد و جایی برای آرامش نباشد، فرد از درون به بیرون احساسات و ناامیدیهایش را بروز میدهد.
منتظر ایستاده ده فراش
تا چگونه رود حدیث هراش
هوش مصنوعی: منتظر ایستادند تا ببینند چگونه خبر هراش منتشر میشود.
هر چه خورده بود براندازد
معده پر شده بپردازد
هوش مصنوعی: هر چیزی که در معده جمع شده، باید خارج شود و وقتی معده پر است، بدن تصمیم میگیرد که این بار اضافی را پس بدهد.
آنچنانش برندمست و خجل
که نشاطش فرو مرد در دل
هوش مصنوعی: او چنان مست و شرمنده است که شادیاش در دلش از بین رفته است.
پس بشستن قبا دهد ناچار
نرسد چند گه به خدمت بار
هوش مصنوعی: اگر انسان در تلاش و کوشش باشد، ناچار موفقیت به سوی او خواهد آمد و فرصتهای خدمات رسانی را از دست نمیدهد.
چون بدانند علت تأخیر
اینک آید خیانت و تقصیر
هوش مصنوعی: زمانی که علت تاخیر مشخص شود، خیانت و قصوری نیز نمایان خواهد شد.
زود بینی که از حوالت شاه
سوی هر دستگاه یابد راه
هوش مصنوعی: به زودی میبینی که از طرف شاه، به هر کجا که بخواهد، دسترسی پیدا خواهد کرد.