گنجور

شمارهٔ ۹۴ - هزل

بتی یافتم دوش گفتم به حرص
که امشب جماعی فراوان کنم
رگ من بخسبید و خفته بماند
ندانستمش تا چه درمان کنم
بدو گفتم ار چاره آن کنی
که این لت شود تا در انبان کنم
حقیقت تو را آنچه باید ز من
به جای تو از مردمی آن کنم
مرا گفت اگر زآنکه موسی شوم
عصای تو در دست ثعبان کنم
چه خواهی ز من من نه عیسی شوم
که اندر چنین مرده ای جان کنم

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بتی یافتم دوش گفتم به حرص
که امشب جماعی فراوان کنم
هوش مصنوعی: دیشب به دنبال کسی بودم و به شدت تمایل داشتم که امشب جمع زیادی را دور خودم جمع کنم و خوش بگذرانم.
رگ من بخسبید و خفته بماند
ندانستمش تا چه درمان کنم
هوش مصنوعی: رگ من خوابیده و من خبر ندارم، نمی‌دانم چه کنم تا درمانش کنم.
بدو گفتم ار چاره آن کنی
که این لت شود تا در انبان کنم
هوش مصنوعی: به او گفتم اگر می‌خواهی به مشکلت پایان بدهی، باید این کار را انجام دهی تا بتوانم آن را در کیسه‌ام بگذارم.
حقیقت تو را آنچه باید ز من
به جای تو از مردمی آن کنم
هوش مصنوعی: من به خاطر تو و برای بهبود وضعیت انسانی در اطرافم، کارهایی را انجام می‌دهم که شایسته‌ی تو باشد.
مرا گفت اگر زآنکه موسی شوم
عصای تو در دست ثعبان کنم
هوش مصنوعی: اگر بخواهی مانند موسی باشی، می‌توانم عصای تو را در دست مار قرار دهم.
چه خواهی ز من من نه عیسی شوم
که اندر چنین مرده ای جان کنم
هوش مصنوعی: چه چیزی از من می‌خواهی؟ من نه مانند عیسی هستم که بتوانم در چنین مرده‌ای روح زندگی بدم.