گنجور

شمارهٔ ۷۰ - حسب الحال

منم امروز بسته در سمجی
چشم بر دوخته چو مار گریز
هست پیراهنی و شلواری
نیست بر هر دو نیفه و تیریز
بر جهان دارم و روا دارم
گر بپیمائیم به کون قفیز
راضیم گر مرا به هر دینار
بدهد روزگار نیم پشیز
ابلهی کن برو که بره فروش
بره نفروشدت به عقل و تمیز
چیز باید که کار در عالم
حیز دارد که خاک بر سر حیز
تن بده قلب را که در گیتی
زر همه روی گشت و از ارزیز
آنچه یابی به شکر باش به شکر
وانچه داری عزیز دار عزیز
کانچه کم شد چنان نیابی بیش
وانچه گم شد چنان نیابی نیز

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

منم امروز بسته در سمجی
چشم بر دوخته چو مار گریز
هوش مصنوعی: من امروز در گوشه‌ای پنهان شده‌ام و با چشمانی نگران و تیزبین چون ماری در حال کمین هستم.
هست پیراهنی و شلواری
نیست بر هر دو نیفه و تیریز
هوش مصنوعی: یک پیراهن وجود دارد، اما شلواری نیست. بر روی آن فقط یه پارچه و لبه‌ای وجود دارد.
بر جهان دارم و روا دارم
گر بپیمائیم به کون قفیز
هوش مصنوعی: من بر همه چیز تسلط دارم و اگر بخواهیم، می‌توانیم به وسعت جهان سفر کنیم.
راضیم گر مرا به هر دینار
بدهد روزگار نیم پشیز
هوش مصنوعی: من راضی‌ام که روزگار هرچه کمی ارزش دارد به من بدهد، حتی اگر فقط یک نیم پشیز باشد.
ابلهی کن برو که بره فروش
بره نفروشدت به عقل و تمیز
هوش مصنوعی: آدم نادانی برو که حتی گوسفند فروش هم گوسفند را به عقل و درک تو نمی‌فروشد.
چیز باید که کار در عالم
حیز دارد که خاک بر سر حیز
هوش مصنوعی: چیزی باید وجود داشته باشد که در عالم واقعیت معنایی داشته باشد، وگرنه تمام تلاش‌ها و زحمات بیهوده خواهد بود.
تن بده قلب را که در گیتی
زر همه روی گشت و از ارزیز
هوش مصنوعی: دل را تسلیم کن که در دنیا همه چیز دگرگون می‌شود و از ثروت‌ها کم می‌شود.
آنچه یابی به شکر باش به شکر
وانچه داری عزیز دار عزیز
هوش مصنوعی: هر چه به دست می‌آوری، شکرگزار باش و آنچه را که داری، گرامی بدار.
کانچه کم شد چنان نیابی بیش
وانچه گم شد چنان نیابی نیز
هوش مصنوعی: هر چه از دست برود، دیگر نمی‌توانی مانند آن را پیدا کنی و هر چیزی که گم شده، دیگر به‌راحتی قابل بازگشت نیست.